اینجا یکی ازهایپرمارکتهای بزرگ در مرکز پایتخت است. ساعت از چهار بعد از ظهر گذشته و مردم برای تهیه کالاهای مورد نیازشان با صورتهای پوشیده از ماسک و در دست داشتن مایع ضد عفونی کننده یکییکی از راه میرسند. کارکنان فروشگاه سرگرم باز کردن جعبههای انبار هستند و قفسهها در ترافیک مشتری و اجناس گیر کردهاند. قفسههای راهروی حبوبات به ظاهر پر از بسته هستند، اما خوب که نگاه میکنی متوجه جای خالی برخی از حبوبات پرمصرف در میان خانوادهها میشوی.
عدس و لوبیا قرمز دو نوع حبوباتی هستند که جای خالی آنها در قفسههای این فروشگاه توجه خیلی از مشتریها را به خود جلب میکند؛ برخی با ولع و کنجکاوی بیشتر بستههای قفسه را زیرورو میکنند تا شاید عدس یا لوبیا قرمز را از لابهلای بستهها پیدا کنند، اما در بخش حبوبات تنها اتیکت قیمتی این اجناس به جا مانده و خبری از این کالاها نیست و انگار در عوض نخود و ماش این جای خالی را پر کرده، یکی از مشتریها با لحن کمی تند از مردی که در حال جابهجایی اجناس از جعبه به داخل قفسه فروشگاه است، میپرسد: «آقا چرا قفسهها نصفه و نیمه پر شده و خبری از برخی از اجناس نیست»؛ اما با پاسخ سربالا مواجه شده و با قیافهای مستاصل راه خود را به دیگر راهروهای فروشگاه کج میکند.
قفسههای دیگر فروشگاه نیز دست کمی از بخش حبوبات ندارد، بسیاری از مواد شوینده با برندهای معروف انگار دود شده و به هوا رفتهاند و در عوض جایشان را کلی برند ناشناخته پر کرده؛ آنچه که به نظر مشتریها را آزار میدهد جای خالی برخی از کالاهای بهداشتی و البته قیمت سربه فلک کشیده آنهاست.
مثلا مشتریهای زیادی را میتوان دید که مخصوصا از نبود کالاهای بهداشتی مثل دستکش یکبار مصرف کلافه هستند و از وضعیت تامین کالا در فروشگاه گله دارند؛ «برای خرید یک بسته دستکش چند مغازه را باید زیر و رو کنم و چند ریسک را پشت سربگذارم تا هم کرونا نگیرم و هم با دست پر به خانه برگردم؟»، گلایههایی با این رنگ و بو کم نیستند. عقربههای ساعت عدد ۶صر را نشان میدهد. در یکی دیگر از فروشگاههای بزرگ مستقر در غرب تهران نیز بازار با چنین حال و هوایی در جریان فعالیت است.
فروشگاه تقریبا خالی از مشتری است و تعداد انگشتشماری از افراد را میتوان دید که برای خرید اجناس ضروری خود به بازار آمدهاند. در اینجا برخی از کالاهای بهداشتی مثل دستکش که درهایپرمارکت قبلی نبود، در داخل قفسهها وجود دارد، اما قیمتهای گزاف برخی از بستهها مردم را کلافه کرده؛ یکی از مشتریها با دیدن قیمت یک بسته دستکش ۱۰تایی به دیگری میگوید:«قیمت یک بسته دستکش ۷۰ هزار تومان شده، مگر نباید در چنین وضعیت بحرانی، این گونه کالاها با قیمتی پایینتر از قبل یا حتی به صورت رایگان در اختیار مردم قرار گیرد؟»، آنچه که در برخی از بازارهای اینروزها در جریان است، حکایت از گرانی قابلتوجه و بدتر از همه نایاب شدن برخی از کالاهای اساسی دارد که ضرورت مدیریت بازارها از سوی مسئولان را بیشتر از همیشه نمایان میکند. با چنین فضایی در بازارها، همچنان برخی از مردم لبخند به لب دارند و کالسکههای خریدشان هر لحظه سنگینتر میشود. غروب از راه میرسد، تجمع مردم در فروشگاه خیلیها را دستپاچه میکند تا هر چه زودتر از شلوغی فاصله گرفته و بدون خطر به خانه بروند، کرونا همچنان بازارها را در دست گرفته و زندگی با همه سختیهایش ادامه دارد.
- 11
- 3