به گزارش همدلی، داستان نفتکش ویتنامی و ربایش نفت ایران و درگیری نیروی دریایی سپاه در دریای عمان و انتقال این نفتکش به ساحل ایران، روایتهای مختلفی دارد که از طرفهای داخلی و خارجی نقل شده است. بگذریم که خود خبر ربایش نفتکش ویتنامی و انتقال به ساحل ایران، بعد از قریب ۱۰ روز و دقیقاً یک روز قبل از ۱۳ آبان، رسانهای شده است.
همین نوع خبررسانی بحثهای مختلفی درباره انگیزهها مطرح کرده و تأثیرات بعدی این کار بر مذاکرات هستهای ایران و غرب، به بحث گذاشته شده است. نگارنده خلاصهای از روایت صادق کوشکی در شبکه یک صداوسیما را مطرح میکند که جزییاتی از این موضوع را بیان میکند و به نظر میآید به واقعیت نزدیکتر است؛ بنابراین روایت، چندین ماه پیش، یک نفتکش ایرانی حامل نفت ایران، در عمق دریای عمان، یک و نیم میلیون بشکه نفت ایران را بین دو نفتکش کوچکتر تقسیم میکند؛ دراینبین، نیرویدریایی آمریکا وارد میشود و نفتکش دوم که نفتکش ویتنامی، بوده، بدون پرداخت پول فرار میکند و پس از فرار، با خاموش کردن GPS خود به راه خودش ادامه میدهد.
بنا به گفته کوشکی، نیروهای نظامی ایران، با ردگیری این نفتکش، با یک عملیات اطلاعاتی، این نفتکش را به منطقه فرامیخوانند و در زمانی که در آبهای دریای عمان وارد شد، نیروی دریایی سپاه با ردگیری آن، برای بازپسگیری نفت ایران، نفتکش مذکور را به سواحل ایران کشانده است و نیروی دریایی امریکا هم نتوانسته مانع از عملیات نیروی دریایی سپاه شود.
البته قطعاً پس از ماهها، این نفتکش نمیتواند حامل همان نفت اولیه ایران باشد. از این روایت میتوان دریافت که بهجای معاملات رسمی نفتی و تبادلات مستقیم نفتکش از مبدأ به مقصد، معاملات و تبادلات نفتی از نفتکش بزرگ به نفتکشهای کوچک در عمق دریا صورت میگیرد و بنابراین روایت، به نظر میآید ردوبدل کردن پول هم روی همان عرشه نفتکش صورت میگیرد، بهطوریکه نفتکش ویتنامی چند ماه پیش، توانسته است پس از درگیری به وجود آمده بین نیروی دریایی سپاه و نیروی دریایی امریکا، بدون پرداخت پول فرار کند. این شرایطی که بر تجارت نفت ایران حاکم است، قطعاً بر دیگر حوزههای تجارت بینالملل ما هم حاکم است.
به نظر میآید، این حادثه به ما میگوید که اقتصاد غیررسمی، غیر شفاف و دریایی بر اقتصاد رسمی و شفاف حاکم است. اگر تبادلات پول یک محموله نفتی روی عرشه نفتکش صورت میگیرد، شرکت نفت میتواند مطمئن باشد که چه مبلغی بهصورت واقعی، ردوبدل میشود؟
تبادلات پولی در این روایت، ما را به یاد مناظره دکتر آخوندی و جناب مصباحی مقدم میاندازد که مصباحی مقدم گفته بود در این شرایط و بدون FATF، سالانه ۸۰ میلیارد دلار تجارت پوششی انجام میدهیم و هیچ مشکلی پیش نیامده است، البته آخوندی نیز مطرح کرد که از این مبالغ، حداقل ۲۵٪ صرف هزینههای دور زدن تحریم است و بر هزینههای کشور، بیست میلیارد دلار، تحمیل میشود؛ اما چرا اقتصاد ایران، در چنین شرایطی قرار گرفته است؟
چرا اقتصاد کشور، باید در شرایط تحریم قرار داشته باشد که منافع کسانی با دور زدن تحریمها، دنبال شود؟ اگر بیست میلیارد دلار، هزینه دور زدن تحریمها باشد، قطعاً این مبلغ بسیار بالا میان شرکای ایرانی و خارجی دور زنندگان تحریم، تقسیم میشود. تا مادامیکه شرایط تحریمی بر کشور حاکم است، فقط کسانی در این اقتصاد وارد میشوند که قدرت ریسک کردن برای دور زدن تحریمها را دارند و افرادی که خود را مقید به قوانین تجارت بینالملل میدانند، وارد این عرصه پر ریسک نمیشوند.
در این شرایط، نمیتوان از سرمایهگذاران خارجی، ایرانیان خارج از کشور و حتی سرمایهگذاران داخلی، انتظار سرمایهگذاری در صنعت و اقتصاد ایران را داشت و ایران در توسعهنیافتگی خواهد ماند. وظیفه حاکمیت، رهاندن کشور از شرایط تحریمی و برقراری شرایط ثبات و امنیت بر اقتصاد کشور است.
محسن صنیعی (مدرس دانشگاه)
- 13
- 1