به گزارش دنیای اقتصاد، چین میتواند تمام معادلات بازار انرژی دنیا را به هم بریزد. کافی است کشوری که روزانه ۲۵ درصد از کل مصرف انرژی دنیا را به خود اختصاص داده است، تصمیم تازهای در زمینه تولید یا تامین انرژی اتخاذ کند تا تمام پیشبینیها در رابطه با چشمانداز بازار انرژی با اختلال مواجه شوند.
چین امروزه در حالی بزرگترین واردکننده نفت خام و گاز در دنیا است که برنامههای بسیاری در زمینه افزایش تولید سوختهای فسیلی در داخل این کشور دارد. در عین حال این کشور افزایش سهم سوختهای غیرفسیلی و حرکت به سمت اقتصادی خدماتمحور را نیز در برنامه دارد؛ اقداماتی که میتواند بهطور کلی مسیر مصرف انرژی این کشور و در پی آن آینده بازار انرژی را در دنیا تغییر دهد.
آنطور که از گزارشهای موجود برمیآید، چین در حال ساخت دهها نیروگاه جدید هستهای (بیش از یک سوم از کل نیروگاههای هستهای دنیا) است تا از انرژی حاصل از آنها بهرهمند شود. این غول اقتصادی در عین حال قصد دارد از طریق توسعه ساخت رآکتورهایی که ساخت چین هستند، در سطح جهانی به صادرکننده این صنعت تبدیل شود.بر این اساس است که نیک باتلر، ستوننویس فایننشال تایمز عقیده دارد «آنچه آینده بازار جهانی انرژی را رقم خواهد زد، به تصمیمات چین وابسته است.»
باتلر این وابستگی را تا حدی مختلکننده میداند؛ نه به این دلیل که قرار است چینیها کار اشتباهی انجام دهند یا تصمیمی ویرانگر اتخاذ کنند. اتفاقا سیاست انرژی این کشور کاملا گویا است اما در عین حال وضعیت هم مدام در حال تغییر است. مشکل اصلی در رابطه با چین اینجاست که پکن در حال تبدیل شدن به اهرم فشاری در بازار است که با هر اقدامی میتواند موجی فراگیر در بازار جهانی ایجاد کند و پیشبینیها را به هم بریزد.
در چنین شرایطی قابلیت پیشبینی نتایج سیاستهای این کشور که به شکلی واضح تدوین شده است، عملا از بین میرود.به عقیده باتلر «عدم اطمینان در مورد آینده انرژی چین، این کشور را تبدیل به نیرویی مخرب در بازاری کرده که در حال دست و پا زدن برای حفظ خود است.»
در طول سه دهه گذشته، چین موفق شده است ۵۰۰ میلیون نفر از جمعیت خود را از فقر خارج کند. این افراد حالا تبدیل به جمعیت متقاضی برای انرژیهای تجاری شدهاند. برای مثال تعداد خودروها در این کشور طی یک دهه گذشته در هر یک سال ۱۹ درصد رشد داشته است و ۵۷ درصد از شهروندان چینی حالا در شهرها زندگی میکنند.
تقاضای انرژی در این کشور در حال حاضر چهار برابر بیشتر از ۴۰ سال گذشته شده و تقریبا یکچهارم کل مصرف جهانی انرژی از سوی چین رقم میخورد. افزایش تقاضا برای انرژی در چین تا حدود زیادی با زغالسنگ پاسخ داده شده اما واردات نفت نیز در سالهای اخیر در پاسخگویی به این نیاز نقش داشته است. اگرچه واردات نفت خام چین در ماه اکتبر (ماه ۱۰ میلادی) نسبت به همین ماه در سال گذشته بیشتر بوده و روی عدد ۳/ ۷ میلیون بشکه در روز قرار دارد، اما نسبت به ماه قبل خود (سپتامبر) که واردات نفت روزانه ۹ میلیون بشکه در روز بوده است، کاهش چشمگیری را نشان میدهد.
کاهش واردات نفت خام چین در ماه اکتبر در حالی است که وزارت بازرگانی چین، سهم واردات پالایشگاههای غیردولتی در چین را برای سال آینده میلادی بیش از ۵۰ درصد افزایش داده است؛ بنابراین این انتظار وجود دارد که پالایشگاههای غیردولتی چین که با نام «تیپات» شناخته میشوند، در سال آینده میلادی موجب افزایش تقاضا در بازار جهانی نفت شوند.
اما به محض اینکه رشد اقتصادی چین به حد اعلای خود برسد، قطعا ترکیب مصرف انرژی این کشور نیز با تغییراتی همراه خواهد شد. با وجود اهمیتی که این تغییرات دارد، هنوز مشخص نیست چه زمانی رقم خواهند خورد.چینیها اخیرا سیاستهایی را برای کاهش آلودگی هوا در برخی استانهای این کشور در پیش گرفتهاند که در بازار جهانی گاز تاثیراتی به همراه داشته است. از سویی این غول اقتصادی برنامههای زیادی برای استفاده از انرژیهای پاک (مانند انرژی برق یا انرژی هستهای) به منظور کاهش آلودگی در این کشور دارد که بیشتر به انقلابی در مصرف انرژی شبیه است.
با این حال این کشور بزرگ آسیایی با سرعتی زیاد در حال گسترش ذخایر نفت خام تجاری خود است و مانند ماشینی مکنده، نفتهای بازار جهانی را در دل خود جا میدهد. چین در حال حاضر پس از آمریکا، بزرگترین ذخایر تجاری نفت خام دنیا را دارا است.با توجه به تمام این نکات، در شرایطی که آینده انرژی بزرگترین مصرفکننده نفت در دنیا در هالهای از ابهام قرار دارد، باتلر سه سناریوی مختلف برای نقش چین در بازار انرژی در نظر گرفته است.
سناریوی نخست از دریچه گاز
اولین سناریو به توان تولید گاز شیل در این کشور باز میگردد. چین در حال توسعه تولید گاز از منابع شیل خود است و احتمالا بتواند از این راه مصرف نفت را کاهش دهد. طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، منابع شناسایی شده گاز در چین چیزی حدود ۱۱۵/ ۱ میلیارد فوت مکعب است. علاوه بر این منابع، مناطق بزرگی نیز وجود دارند که هنوز تحت عملیات اکتشاف قرار نگرفتهاند.بنابراین تا چند سال آینده گاز استخراج شده از منابع شیل چین میتواند جایگزینی برای واردات گاز بیشتر شود یا حتی کشور را در این زمینه خودکفا کند.
در حال حاضر چین یکسوم از مصرف گاز خود را به شکل الانجی وارد میکند و تقریبا تمام پیشبینیهای بلندمدت از صنعت گاز و برنامههای تولیدکنندگان جهانی گاز از روسیه گرفته تا استرالیا، انتظار رشد واردات این کشور را مطرح میکنند. برای مثال آژانس بینالمللی انرژی، در تازهترین گزارش چشمانداز بلندمدت خود پیشبینیکرده است واردات گاز در دنیا تا سال ۲۰۴۰ رشدی چهار برابری داشته باشد.
در این چشمانداز، چین یکی از بزرگترین واردکنندگان گاز در دنیا خواهد بود. با در نظر گرفتن نقش چین در ایجاد تقاضا در بازار جهانی گاز، محدود شدن یا حذف واردات گاز از سوی این کشور برای بازار جهانی این ماده طبیعی آثار بسیار مخربی به همراه خواهد داشت. برای اینکه بدانیم چنین اتفاقی از سوی چین رقم خواهد خورد یا خیر، بد نیست به اتفاقات یک دهه گذشته در آمریکا نگاهی بیندازیم. طبق پیشبینیها آمریکا حالا باید بزرگترین واردکننده گاز در دنیا بود، اما به علت توسعه غیرمنتظره منابع شیل، این کشور حالا تبدیل به صادرکننده گاز شده و روندی رو به رشد نیز دارد. به این ترتیب ورود این تامینکننده تازهوارد به بازار جهانی گاز، تعادل این بازار را تحتتاثیر قرار داد.
از طرفی برای اینکه مشخص شود خروج احتمالی تقاضای فعلی چین از بازار جهانی گاز چه تاثیری بر آن خواهد داشت، کافی است به آنچه حالا در جریان است نگاهی بیندازیم. در حال حاضر تلاش چین برای استفاده بیشتر از گاز طبیعی در فصل زمستان به منظور کاهش آلودگی هوا، منجر به رشد قیمت و کاهش عرضه این سوخت پاک در این کشور شده و در بازار جهانی نیز اثراتی به همراه داشته است.
طبق آمار رویترز، قیمت LNG در چین به بالاترین میزان از سال ۲۰۱۱ تاکنون صعود کرده است، این در حالی است که تولید گاز طبیعی داخلی این کشور ۷/ ۹ درصد در ۱۰ ماه امسال رشد داشته. واردات از طریق خط لوله از صادرکنندگان آسیای مرکزی نیز ۹/ ۵ درصد در ۱۰ ماه سال ۲۰۱۷ افزایش داشته و واردات LNG نیز طی این مدت تقریبا ۵۰ درصد افزایش یافته است.
پیرو سیاست افزایش مصرف گاز طبیعی، کمیسیون اصلاحات و توسعه ملی چین به هشت منطقه در این کشور دستور داده است با تولیدکنندگان گاز طبیعی، اپراتورهای تولید گاز طبیعی مایع (الانجی) و معاملهگران ملاقات داشته باشند. این ارگان در عین حال هشدارهایی نیز به بازیگران بخشهای مختلف گاز طبیعی در چین داده است که «قیمتها نباید با افزایش بیش از اندازه همراه شوند، حتی اگر افزایش تقاضا کمبود عرضه را در پی داشته باشد.»
پکن اخیرا برخی استانهای چین را به تغییر سوخت مصرفی از زغالسنگ به گاز طبیعی تشویق کرده است. به این ترتیب این استانها باید در سراسر زمستان، به منظور کاهش آلودگی هوا، از گاز طبیعی برای مصارف خانگی و صنعتی استفاده کنند. به گزارش رویترز، تمام این فشارها نهتنها باعث بروز مشکلاتی مانند کمبود گاز و افزایش قیمت آن در چین شده است، بلکه قیمت نقدی LNG در آسیا را نیز در اوایل ماه جاری میلادی (دسامبر) به بالاترین سطح در سه سال گذشته رسانده است.
در پی چالشی که حالا چین در زمینه مصرف گاز طبیعی با آن مواجه است (چگونگی افزایش مصرف گاز طبیعی بدون اینکه باعث رشد قیمت آن شود)، تولیدکنندگان نفت و گاز در چین در حال افزایش تولید برای بهبود شرایط هستند.برای مثال تولیدکنندگان چینی گاز طبیعی، تولیداتشان را در ماه اکتبر نسب به همین بازه زمانی در سال گذشته، بیش از ۴/ ۱۵ درصد افزایش دادهاند و به ۴/ ۱۲ میلیارد متر مکعب رساندهاند. به گزارش رویترز، تولید گاز چین در ماه نوامبر نیز برای پاسخگویی به نیاز زمستانه، به ۶/ ۱۲ میلیارد متر مکعب رسیده است که بیشترین تولید ماهانه از ماه مارس به اینسو ارزیابی میشود.
با توجه به اینکه تولید داخلی گاز در چین در کوتاهمدت نمیتواند به شکل چشمگیری افزایش داشته باشد و افزایش واردات از طریق خط لوله نیز با محدودیت همراه است، تنها آپشن در دسترس برای تامین گاز طبیعی این کشور، افزایش واردات LNG است.
به این ترتیب به همان میزان که افزایش تقاضای LNG از سوی چین میتواند منجر به برهم خوردن تعادل بازار این سوخت مایع شود، رشد تولید گاز شیل این کشور و کاهش واردات آن نیز میتواند شرایط بازار منطقهای و جهانی گاز را با دشواری همراه سازد. این چشمانداز در حالی وجود دارد که پیشبینیها از مازاد عرضه LNG در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ حکایت دارد زیرا پروژههای بسیاری از سوی استرالیا و آمریکا در حال راهاندازی است.
بازگشت به اقتدار گذشته
دومین سناریوی محتمل درباره چین «تمایل این کشور به کاهش وابستگی به واردات نفت است.» کافی است چین از وابستگی به واردات نفت به ستوه بیاید؛ وارداتی که از آنگولا، خلیجفارس، ونزوئلا و تنگه مالاکا انجام میشود و هرکدام از آنها ریسکهای خاص خود را دارند و این کشور را به خود وابسته میکنند. در این صورت واردات روزانه ۱۲ میلیون بشکه نفت خام توسط چین که آژانس بینالمللی انرژی برای سال ۲۰۳۰ آن را پیشبینی کرده است، به وقوع نخواهد پیوست تا بازار جهانی نفتخام در پی کاهش تقاضای چین، با مازاد عرضه روبهرو شود. این احتمال با تلاش چین برای تبدیل شدن به بازیگری اثرگذار در تولید انرژی دنیا همخوانی دارد.
آنطور که باتلر در این سناریو عنوان میکند «در چنین شرایطی ممکن است واردات نفت چین به استفادههای خاصی محدود شود بهخصوص در شرایطی که احتمالا تمایل افراد به سمت خودروهای الکتریکی بیشتر خواهد شد.» به این ترتیب تقاضای باقیمانده چین برای نفت خام آنطور که گفته میشود احتمالا ۶ یا ۷ میلیون بشکه در روز خواهد بود که توسط تعداد اندکی از تامینکنندگان نفت خام مانند عربستان سعودی یا ایران و به وسیله قراردادهای بلندمدت تامین خواهد شد.
با این وجود تازهترین گزارشها حاکی از آن است که روند فرآوری نفت خام در چین در ماه نوامبر به ۰۳/ ۱۲ میلیون بشکه در روز افزایش یافته است که در نوع خود یک رکورد بهشمار میرود. همچنین تولید نفت خام چین در ماه نوامبر در سطح ۸/ ۳ میلیون بشکه در روز قرار گرفته که نسبت به ماه قبل با رشد همراه بوده است. بهطور کلی از ژانویه تا نوامبر ۲۰۱۷، تولید نفت خام چین به ۶/ ۱۷۵ میلیون تن معادل ۸/ ۳ میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.
این کاهش عمدتا به پیر شدن چاههای نفت این کشور بازمیگردد؛ مشکلی که تولیدکنندگان نفت خام این کشور در حال برطرف کردن آن هستند. به این ترتیب چنانچه تولیدکنندگان نفت خام چین موفق به تولید بیشتر شوند و از طرفی سیاستهای جدید محیط زیستی در این کشور منجر به کاهش واردات نفت خام شود، باید دید بازار جهانی نفت با چه شرایطی روبهرو خواهد بود.
خروج چین از اقتصاد متکی به صنایع آلاینده
سومین سناریویی که باتلر در یادداشت خود آن را تشریح میکند، تغییر جهت چین به سمت اقتصاد خدماتمحور است. این تغییر جهت میتواند از نظر سیاسی بسیار چالشبرانگیز باشد. حزب کمونیست چین به هیچ وجه تمایل ندارد بهعنوان حزبی که بیکاری را گسترش داده است شناخته شود. در نتیجه، ممکن است اینطور به نظر برسد که مصرف زغالسنگ که حالا تولید آن در چین در اوج قرار دارد، بهرغم انتشار گازهای گلخانهای همچنان بالا باقی بماند.
اما این سوال مطرح است که آیا تداوم این روند مشکل آلودگی هوا را وخیمتر نخواهد کرد؟ پاسخ این است که نه الزاما. در شهرهایی که مشکلات ناشی از آلودگی هوا جدیتر است، کارخانهها میتوانند تعطیل شوند زیرا کارهای خدماتی جایگزین گزینههای در دسترس خوبی برای ایجاد اشتغال هستند. طی ۳۰ سال گذشته، رشد سریع اقتصادی در چین بر مبنای توسعه صنایع سنگین و رشد ساخت و ساز، وابستگی به منابع هیدروکربنی را به شدت افزایش داده است.
برای مثال در حالیکه مصرف روزانه نفت خام چین در سال ۱۹۸۰، دو میلیون بشکه در روز بوده، این میزان حالا به ۱۲ میلیون بشکه در روز رسیده و چین را به بزرگترین واردکننده نفت خام تبدیل کرده است. بر همین اساس است که رئیسجمهوری چین قول داده است «یک انقلاب انرژی برای خلق دوباره آسمانی آبی» به راه بیندازد تا چین را از لیست بزرگترین آلاینده دنیا خارج کند.
به این ترتیب چین بهعنوان کشوری که روزانه ۲۵ درصد از انرژی دنیا را مصرف میکند، در کنار افزایش استفاده از گاز طبیعی و افزایش تولید انرژی از منابع بادی و خورشیدی، با تغییر جهت از اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد خدماتمحور، میتواند مصرف انرژی از منابع فسیلی را کاهش دهد. در حال حاضر چین در قالب برنامه «انقلاب انرژی» اعلام کرده است سهم سوختهای غیرفسیلی در این کشور تا سال ۲۰۲۰ به ۱۵ درصد افزایش خواهد یافت و طبق برنامه در سال ۲۰۳۰ باید به ۲۰ درصد برسد. هدف نهایی از این برنامه این است که تا سال ۲۰۵۰ سهم سوختهای فسیلی به کمتر از نصف چیزی که حالا هست برسد.
چنانچه هر کدام از سناریوهای یاد شده برای چین رقم بخورد، نتایج آن پیامدهایی مهم برای دنیا خواهد داشت. تمام این سناریوها در مورد انرژیهای تجدیدپذیر نیز صدق میکند. چین با دست یافتن به پیشرفتهای فنی و کاهش هزینههای تولید موتورهای برقی و همچنین تبدیل شدن به یکی از بازیگران جدی در عرصه تولید انرژی هستهای، در حال ایجاد تغییر در تعادل قدرت در بازار انرژی است. با تمام این تفاسیر دور از ذهن نیست اگر بخواهیم بگوییم «بازار انرژی آینده ساخت چین خواهد بود.»
سارا مالکی
- 17
- 1