به گزارش دنیای اقتصاد، بورس تهران با نوسان اندک و فرسایشی قیمتها حول یک محدوده مشخص و همچنین افت چشمگیر ارزش معاملات، در حال تجربه یکی از رکودیترین دوران معاملاتی خود طی سالهای اخیر است.این رکود ریشه در عوامل متفاوتی دارد. تردیدها و نگرانیها از وضعیت آتی بازار سهام که خود از عوامل مختلفی نشات میگیرد، از جمله دلایل ایجاد این رکود بوده است (در گزارش پیشین «دنیای اقتصاد» با عنوان «شش منشأ کمواکنشی بورس تهران» به تفصیل به دلایل ایجاد رکود معاملات کنونی سهام پرداخته شد).
یکی از مهمترین موضوعاتی که در شرایط کنونی در به وجود آمدن فضای رکودی معاملات نقش داشته است، برگزاری فصل مجامع شرکتها است. در سالهای اخیر بازار سهام شاهد تغییر رفتار معاملهگران در قبال برگزاری مجامع شرکتها بوده است. سهامدارانی که قبلا مجمع شرکتها را فرصتی برای کسب بازدهی میدیدند، حالا ترجیح میدهند قبل از برگزاری گردهمایی سالانه شرکتها از سهام خارج شوند.
این موضوع ریشه در سه عامل مختلف دارد. کاهش سودآوری شرکتها، تاخیر و نحوه پرداخت سود نقدی از سوی ناشران بورسی و همچنین تشدید هراس نسبت به توقف نمادها پس از برگزاری مجامع مواردی هستند که بیشترین اثر را در تغییر گرایش سهامداران در زمان برگزاری مجامع داشتهاند.
بورس در فصل مجامع
هر چه به پایان تیر ماه نزدیک میشویم، تعداد شرکتهایی که مجامع عمومی سالانه خود را برگزار میکنند، بیشتر میشود. این موضوع در کنار عواملی چون افزایش نگرانی و تردیدها نسبت به آینده بورس تهران، از اواسط خرداد حجم و ارزش معاملات را در یک مسیر نزولی سوق داد. تا جایی که در روزهای اخیر ارزش معاملات خرد سهام به زیر ۸۰ میلیارد تومان نیز رسید. این رقم حتی در مقایسه با حجم و ارزش معاملات روزهای متعادل بازار سهام نیز بیانگر رکود چشمگیری است.
در این میان این احتمال نیز وجود دارد که رفته رفته و با نزدیک شدن به دقیقه ۹۰ برگزاری مجامع در پایان تیر ماه نقش این عامل در ایجاد رکود بیشتر شود. رفتار اینچنینی بازار در قبال فصل مجامع رفتار تازهای است. طی سالهای اخیر سهامداران برای خروج از سهم پیش از برگزاری مجامع تمایل زیادی نشان دادهاند.
این در حالی است که پیشتر رفتن به مجامع شرکتها به دلیل دریافت سود نقدی و کسب بازدهی بیشتر نزد سهامداران جذابیت زیادی داشت. همانطور که اشاره شد ترجیح معاملهگران برای خروج از سهم قبل از برگزاری مجمع شرکت، ریشه در سه موضوع مهم دارد که در ادامه به تفصیل تشریح میشوند.
کاهش سودآوری شرکتها
در سالهای اخیر تحت تاثیر فضای کلان اقتصاد کشور، سهامداران شاهد کاهش تدریجی سودآوری شرکتها بودند. افت شدید قیمت جهانی کالاها، همزمان با رکود در اقتصاد داخلی مهمترین عامل این رویداد بود. به این ترتیب، سود کلی شرکتهای بورسی از محدوده ۵۰ هزار میلیارد تومانی در سال ۹۲ به حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان در شرایط کنونی کاهش یافته است. وضعیت سودآوری شرکتها در سه چهار سال اخیر دلیلی برای کاهش مقدار سود نقدی تقسیمی شرکتها در مجامع شد.
هرچند سیاست تقسیم سود نقدی بالا (نسبت به کل سود محققشده) با وجود تنگناهای مالی شرکتها از سوی برخی ناشران دنبال شد، اما در مجموع کاهش تدریجی میزان سودنقدی سبب شد که سهامدار باقی ماندن در زمان برگزاری مجمع خیلی به کام سهامداران خوش نیاید. در سالهای اخیر همواره اعتراض سهامداران به کاهش میزان سود نقدی یکی از معضلات پیش روی شرکتها در فصل مجامع بوده است.
این موضوع در کنار زمان پرداخت سود نقدی شرکتها، در روزهای قبل از برگزاری مجمع که در حالت معمول به نظر جذاب است، فشار فروش را به دنبال داشته است (البته مقصود نگارنده به هیچ وجه درست بودن پرداخت سود نقدی بالا نیست. «دنیای اقتصاد» در گزارشهای مختلفی تبعات پرداخت سودهای نقدی بالا برای شرکتها و همچنین سهامداران را تشریح کرده است. در اینجا هدف تنها برشمردن عواملی است که در کاهش انگیزه سهامداران برای رفتن به مجمع موثر بوده است).
زمان و نحوه پرداخت سود
دلیل مهم دیگری که به تدریج از جذابیت سهامداری در فصل مجامع شرکتها کاسته است، تاخیر در پرداخت سود نقدی شرکتها است. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر درک میشود که کاهش سود نقدی در کنار رقیق شدن قیمت سهام پس از بازگشایی در کنار یکدیگر بررسی شوند.
(در حالی سود تقسیمی در مدت زمان طولانی به سهامداران اختصاص مییابد که در روز بازگشایی مقدار سود تقسیمی از قیمت سهام کسر میشود). سرمایهگذاری که با سهام به مجمع یک شرکت میرود، با تخصیص سود نقدی، پس از بازگشایی نماد با سهامی مواجه است که قیمت آن کاهش یافته است.
افت قیمت سهم به اندازه سود تقسیمی، پس از بازگشایی باعث میشود که سود تقسیمی در مجمع چندان در نگاه این معاملهگران جذاب نباشد، زیرا بهطور معمول سود تقسیمی از سوی شرکتها چندماه پس از مجمع میان سهامداران تقسیم میشود (طبق قانون، شرکتها تا ۸ ماه پس از برگزاری مجمع برای پرداخت سود فرصت دارند). از سوی دیگر رشد قیمت سهم و رسیدن به قیمتهای قبل از مجمع (بهمنظور کسب بازدهی به مقدار سود تقسیمی) تابعی از وضعیت آتی بازار خواهد بود که در شرایط کنونی نسبت به آن تردیدها و نگرانیهایی وجود دارد.
برهمین اساس است که در سالهای اخیر حضور در مجامع شرکتها در برنامه سرمایهگذاران قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر در سالهای گذشته حضور در مجامع شرکتها به دلیل پرداخت سود نقدی هدف سهامدار بود. اما تاخیرشرکتها در پرداخت سود، سهامداران را با شرایطی مواجه کرد که رفتن به مجمع و دریافت سود را یک تهدید تلقی میکردند تا یک فرصت.
از این رو اغلب سهامداران کم کم ترجیح دادند با سهام خود به مجمع نروند تا درگیر بازیهای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس برای پرداخت سود نشوند. علاوه بر این نحوه پرداخت سود نقدی شرکتها نیز از دیگر معضلاتی است که باعث سردرگمی سهامداران شده است.
هریک از شرکتها، سهامداران خود را به اعلام شماره حساب از بانکی مشخص جهت پرداخت مستقیم سود ملزم میکنند. در شرایطی که یک سهامدار بخواهد سود چندین شرکت را دریافت کند، ملزم به افتتاح حساب در چند بانک خواهد بود. این موضوع نیز در کاهش انگیزه سهامداران در راستای خروج از سهام پیش از برگزاری مجمع بیتاثیر نبوده است.
هراس از توقفهای طولانیمدت
سومین عامل که شاید مهمترین آنها نیز باشد به بیاعتمادی سهامداران نسبت به توقف نمادها بر میگردد. به دلیل قرار گرفتن در فصل برگزاری مجامع سالانه شرکتها، معاملهگران شاهد توقف نمادها و خروج آنها از گردونه معاملات برای برگزاری جلسههای سالانه هستند. توقف نمادها هنگام برگزاری مجامع امری طبیعی است. اما در سالهای اخیر این موضوع هراسهایی را میان سهامداران به وجود آورده است.ریشه این موضوع به توقف طولانی مدت نمادها باز میگردد.
در سال ۹۴ با حاشیههای برگزاری مجامع بانکها که اتفاقا محل سرمایههای خرد مردم بودند، استارت بیاعتمادی به توقف نمادها زده شد. در آن سال با افزایش نظارت بانک مرکزی بر عملکرد بانکها به دو دلیل اجازه تقسیم سود نقدی از بانکها گرفته شد. ۱) سود بیکیفیت و سود غیرعملیاتی این موسسات. ۲) عدم رعایت حداقل کفایت سرمایه از سوی بانکها.
پس از آن در سال ۹۵ ملزم شدن بانکها به تهیه صورتهای مالی خود بر اساس استانداردهای بینالمللی (IFRS) توقف طولانیمدت نمادهای زیرمجموعه این گروه را به دنبال داشت. این توقفها در برخی موارد به بیش از ۶ ماه رسید. برخی نمادهای این گروه پس از گذشت حدود یک سال همچنان متوقف هستند.
این توقفهای طولانی مدت با حبس نقدینگی سهامداران، علاوه بر تحمیل زیانهای هنگفت، اعتماد سهامداران به معاملات سهام را کاهش داد (در این باره نیز باید گفت، بحث اصلاح ساختار بانکها و الزام بانک مرکزی به بینالمللی کردن صورتهای مالی این شرکتها مورد انتقاد نیست، موضوع مورد نقد در اینجا توقفهای طولانی مدت نمادها است که علاوه بر تحمیل زیانهای هنگفت، اعتماد عمومی سهامداران به بورس را نیز از بین میبرد). در نیمه دوم سال ۹۵ به دلیل تمرکز نهاد ناظر روی موضوع شفافیت، موجب توقف نمادها بیش از پیش شد. این موضوعات در کنار یکدیگر، به ایجاد یک فضای هراس از توقف نمادها در بین سهامداران منجر شد.
سهامداران هنگامی که یک نماد برای افزایش سرمایه، برگزاری مجمع، تعدیل سود متوقف میشود، نسبت به بازگشت آن به گردونه معاملات نگران هستند. بر همین اساس بیراهه نیست اگر یکی از مهمترین دلایل تمایل سهامداران برای خروج از نمادها پیش از برگزاری مجامع را، به توقف نمادها حتی در راستای شفافیت بیشتر شرکت نسبت داد. این توقفهای طولانی مدت فقط در مورد بانکها اتفاق نیفتاده است و در سالهای اخیر بسیاری از سهامداران از حبس نقدینگی خود در سهام شرکتها در امان نبودهاند.
زهرا رحیمی
- 15
- 6