نشریه «بلومبرگ» ۵ نامزد را برای نوبل اقتصادی امسال معرفی کرده است. اندیشه نئوکینزین یکی از گزینههاست که از سال ۲۰۱۱ تاکنون هیچ اقتصاددانی از این مکتب نوبلیست نشده است. گزینه بعدی، «کلودیا گلدین»، اقتصاددان برجسته دانشگاه هاروارد است که درخصوص ظهور نابرابری در اقتصاد تخصص دارد. «دیویدکارد» که در ۳ دهه اخیر تغییرات ایجادشده در مشاغل علوم اقتصادی را به دقت تحلیل کرده شانس دیگر است. «پاول میلگروم» و «دارون عجم اوغلو» دو گزینه دیگری هستند که شانس دریافت نوبل اقتصاد را دارند.
نشریه بلومبرگ با بحث و گمانهزنی پیرامون مطالعات پیشگام در زمینههای مختلف اقتصادی، ۵ نامزد اصلی – و احتمالی – با ایدههایی جذاب و کمککننده به فهم جهان را برای نوبل اقتصاد امسال معرفی کرده است. به گزارش «دنیایاقتصاد» بلومبرگ به قلم نوح عاصمیت، ۵ نامزدی را که بیشترین شانس را برای دریافت نوبل اقتصاد ۲۰۱۹ دارند، معرفی کرده است.
۱- نئوکینزینها
از سال ۲۰۱۱ تاکنون هیچ اقتصاددانی که اساس کارش بالا و پایین شدن چرخههای تجاری بوده نوبلیست نشده، زمانی که شاید در سال جاری به سر آمده باشد. یک انتخاب واضح برای جایزه نوبل اقتصاد امسال میتواند معرفی نظریه نئوکینزینها باشد. بر اساس این نظریهها، رکودها زمانی اتفاق میافتند که کسبوکارها نتوانند قیمتهای خود را در واکنش به اختلالات اقتصادی تنظیم کنند.
بهرغم پارادایم غالب در علوم اقتصاد کلان مدرن و استفاده عمده بانکهای مرکزی برای طراحی سیاستهای پولی، اما نئوکینزیها تاکنون هیچ مدال طلایی از سوئد دریافت نکردهاند. شاید یکی از دلایل آن باشد که این نظریهها زاییده ذهن تنها یک نابغه نیستند، بلکه گروه بزرگی از اقتصاددانان هر یک جزئی اساسی به این نظریه افزودهاند. از جمله این اقتصاددانان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: مایکل وودفورد، استنلی فیشر، گریگوری منکیو، نوبوهیرو کیوتاکی، اولیور بلنچارد گویلرمو کالو، جنت یلن، دیوید رومر و تعدادی دیگر. هر چند انتخاب تنها دو یا سه تای این اقتصاددانان بهعنوان برندگان نوبل دشوار خواهد بود، اما به نظر کمیته جوایز چارهای ندارد جز اینکه در نهایت نظریههای اثرگذار آنها را به رسمیت بشناسد.
۲- کلودیا گلدین
پیش از اینکه اقتصاددان فرانسوی توماس پیکتی در صدر فهرست بهترین فروشندگان قرار گیرد، کلودیا گلدین، اقتصاددان برجسته دانشگاه هاروارد درخصوص ظهور نابرابری در اقتصاد مینوشت. با ترکیب حوزههای اقتصاد نیرویکار و تاریخ اقتصادی، گودین سطح تحصیلات را بهعنوان عاملی اصلی کاهش نابرابریهای اقتصاد آمریکا در اوایل قرن بیستم معرفی کرد. به اعتقاد او در طرف مقابل کاهش نرخ ثبتنام مدارس این روند خوشحالکننده را معکوس کرده است.
این اقتصاددان آمریکایی همچنین با در نظر گرفتن عواملی نظیر تأخیر در بچهدار شدن، افزایش سطح تحصیلات و تصمیمگیریهای توسعهنگر برای ایجاد داستانهای معتبر از چگونگی و چرایی ورود زنان به بازار رسمی نیرویکار، مطالعات گستردهای پیرامون نقش در حال تغییر زنان در اقتصاد صورت داده است. گودین همچنین نشان داده است چگونه زمانبندیهای منعطف کاری بهعنوان راهی برای کاهش شکاف دستمزدها عمل میکند. بر اساس نظریههای خانم گودین، تبعیض جنسیتی بازارهای نیرویکار تا حدی ناشی از این است که مردان میترسند در صورت ورود زنان، موقعیت شغلی آنها به خطر افتد. در برههای که اقتصادها در حذف نابرابریهای جنسیتی با چالشهای گستردهای مواجه هستند، مطالعات این اقتصاددان میتواند نقشه راهی روشن باشد.
۳- دیوید کارد
در سه دهه اخیر تغییرات قابلتوجهی در مشاغل علوم اقتصادی ایجاد شده است. این حوزه، از مطالعه اصول تئوریک به کارهای عملی و تجربی تغییر هویت داده است. گرچه هزاران اقتصاددان پیرامون این تحولات کار کردهاند، اما شاید هیچ کس به اندازه دیوید کارد، اقتصاددانان دانشگاه برکلی کالیفرنیا آمریکا، پیشرفتی واضح در این حوزه نداشته است. مطالعات برجسته او در زمینه نیرویکار مهاجر با مهارت پایین و حداقل دستمزدها، گفتمانها پیرامون این موضوعات مهم را تغییر داده، مطالعاتی که یافتههای آنها شگفتی اقتصاددانان را به همراه داشته است. هر چند این یافتهها تغییرات شگرف در اقتصاد جهانی ایجاد کردهاند، اما به جز بخش کوچکی از تیم تحقیقاتی او کسی دیگر از آنها اطلاع ندارد. شاید اگر بتوان نام کسی را که به خاطر کار ارزشمند خود مرزهای علوم اقتصادی را جابهجا کرده بهعنوان نامزد دریافت جایزه نوبل اقتصاد نام برد کسی نباشد جز کارد.
۴- پاول میلگروم
معمولا ترجیح بر این بوده است که جایزه نوبل اقتصاد به کارهای تئوری محض داده شود که روی عمیقترین مسائل کار میکند. در این رابطه تنها عدهای محدود از متفکران هستند که همچون پاول میلگروم، استاد دانشگاه استنفورد، نگاهی عمیق به موضوعات دارند. او یکی از پیشگامان در زمینه ارائه نظریههای حراج است و شاید یکی از موفقترین افراد در زمینه مطالعات تجربی و تئوریهای اقتصادی کاربردی این حوزه. امروزه پژوهشهای کاربردی متعدد این اقتصاددان در طیف گستردهای از حوزهها نظیر تبلیغات گوگل و مزایدههای دولت فدرال مورد استفاده قرار میگیرد.
میلگروم همچنین با مدلسازی روشی که بازیگران بازار با اطلاعات و معاملهگران واحد تعامل دارند، دیدی عمیق از بازارهای مالی به ما داده است، یافتههایی که کمک میکنند توضیح دهیم چرا معاملات در همان اول اتفاق میافتند. با این حال این مطالعات تنها نوک کوه یخ هستند. دیگر مطالعات میلگروم کمک شایانی در حوزههای نظریه بازیها، نظریه قراردادها، علم اقتصاد بازار نیرویکار، سازمانهای صنعتی، اقتصاد اطلاعات و یادگیری و کارهایی متعددی دیگر که مجال ذکر آنها در این گزارش نیست کردهاند. اگر او به خاطر دوره حرفهای پر بار خود هیچگاه برنده نوبل اقتصاد نشود، شگفتی بزرگ خواهد بود.
۵- دارون عجماوغلو
دارون عجماوغلو، نابغه اقتصادی دیگر جهان است؛ البته از نوع کاملا متفاوت. او به پرسشهای حیاتی پیرامون اینکه چرا ملتها رشد میکنند و توسعه مییابند یا اینکه دچار رکود و روند نزولی اقتصادی میشوند، پاسخ داده است. مهمترین نظریه این اقتصاددان این است که نهادهای اجتماعی برای توسعه کشورها حیاتی هستند؛ واقعیتی که در طول زمان چندان تغییر نمیکند.
بر اساس این نظریهها در جاهایی که نهادها بر مبنای بهرهمندی از نیرویکار و استخراج منابع توسعه مییابند درطول قرون عملکردی ضعیف خواهند داشت؛ در حالی که آن دسته که سیستمهای فراگیر ایجاد میکنند، رشد و نمو خواهند کرد. به تازگی عجماوغلو، سعی کرده است به این پرسش پاسخ دهد که آیا ماشینیشدن منجر به انزوای نیرویکار خواهد شد یا خیر. او همچنین مدلهایی جدید از ماشینیشدن ارائه کرده که براساس آنها اشتغال روباتها میتواند منجر به کاهش دستمزد نیروی کار شود. بر اساس نظریههای این اقتصاددان ترکتبار میتوان از انواع مختلف هوشمصنوعی در راستای کمک یا تکمیل اشتغال نیرویکار بهره برد. فراتر از این موضوعات اقتصادی، عجماوغلو کارهای ارزشمندی در حوزههای سیاست، تاریخ، فرهنگ و تغییرات تکنولوژی دارد.
سایر نامزدها
در برخی دیگر از گمانهزنیها نام اقتصاددانانی همچون ریچارد بلاندل و داگلاس دایاموند نیز به چشم میخورد. سر ریچارد ویلیام بلاندل متولد سال ۱۹۵۲ یک اقتصاددان بریتانیایی و متخصص اقتصادسنجی است. او که یک اقتصاددان در حوزه اقتصاد سیاسی، رئیس مرکز شورای تحقیقات اقتصادی و اجتماعی در موسسه مطالعات مالی است. او در سال ۲۰۰۳ از دانشگاه سنتگالن سوئیس، در سال ۲۰۱۱ از مدرسه اقتصاد نروژ و در سال ۲۰۱۷ از دانشگاه بریستول و در سال ۲۰۱۸ از دانشگاه ونیز دکترای افتخاری گرفت. او ۶ کتاب به رشته تحریر در آورده که عناوین آنها، اقتصادسنجی، اقتصاد سنجی خرد، رفتار مصرفکننده، اقتصاد دولتی و اقتصاد کار است. کتاب ششم اما عرضه نیروی کار و مالیاتبندی مشهورترین کتاب اوست. در این کتاب وی به رفتار افراد در بازار کار در واکنش به نفوذ سیاستهای اجتماعی و بازار کار مدرن و اصلاحات سیاست دولت پرداخته است.
داگلاس دایاموند، متولد ۱۹۵۳ استاد امور مالی دانشگاه شیکاگو بوث است. او در زمینه بحرانهای مالی و نقدینگی تخصص دارد. او رئیس سابق سندیکای مالی آمریکا بوده است. او بهخاطر مطالعاتش در مورد بحرانهای مالی و ورشکستگی بانکها مشهور است. موسسه تامسون رویترز از او بهعنوان یکی از محققانی که بهخاطر تحقیقات چاپ شدهشان نامزد احتمالی دریافت جایزه نوبل هستند یاد شده است. دو تحقیق به چاپ رسیده از او با عنوان مدل Diamond–Dybvig چاپ سال ۱۹۸۳ و مدل دایامون چاپ سال ۱۹۸۴ جزو اثرگذارترین کارهای او به شمار میروند.
- 16
- 3