به گزارش دنیای اقتصاد، شواهد ،آمار و گزارشهای موجود، حاکی از افزایش مهاجرت نخبگان به خارج از کشور است. موضوعی که اخیراً به حوزه دانشآموزی هم رسوخ یافته و با انواع و اقسام وعدهها از سوی واسطههای مهاجرتی دانشآموزان ،سوق به دانشگاههای خارج از کشور برای ادامه تحصیل مییابند.
در این راستا مجموعه رصدخانه مهاجرت ایران که اولین نهاد پژوهشی در کشور است درزمینه تحلیل دادههای مهاجرتی به بررسی آماری و اطلاعرسانی اقدام کرده است. این نهاد دریکی از آخرین و تازهترین گزارشهای منتشرشده در سالنامه مهاجرتی ایران که مرتبط با در سال ۱۴۰۰ است با تحلیـل آمـار دریافتـی از اداره کل گذرنامـه در بـازه زمانـی سـال ۱۳۸۰ تـا مـرداد ۱۳۹۹ نشـان داده است ۵۶.۶درصـد از «دارنـدگان مـدال در المپیادهـای دانشآمـوزی»، ۶۹.۱درصـد از «مشمولان بنیـاد ملی نخبگان» و ۷۸.۳درصـد از افـراد «حائـز رتبههـای یـک تـا هـزار» آزمـون سراسـری در داخـل کشـور هستند.
در میـان این چند گروه اشارهشده بـه ترتیـب المپیادیها بـا ۳۷.۲درصـد، مشـمولان بنیـاد بـا ۲۵.۵درصـد و رتبههای یـک تا هـزار آزمون سراسـری بـا ۱۵.۴درصد بیشـترین درصد افـراد مقیم خـارج را به خـود اختصـاص دادهاند.
همچنین بر اساس سالنامه مهاجرتی ایران، ۴.۴درصـد از المپیادیهـا، ۳.۷درصـد از مشمولان تحـت پوشـش بنیـاد و ۲.۶درصـد از رتبههـای برتـر کنکـور که پیشتر از کشـور خارجشده بودند، بـه ایران بازگشـتهاند.
آماری که نمایان گر میزان مهاجرت نخبه المپیادهای دانشآموزی است که دریک دهه اخیر بهکرات با آن مواجه بودهایم و غالبا چنین مهاجرتهایی بدون بازگشت و باهدف نهایی سکونت و اشتغال در خارج از کشور انجام میگیرد.
وعده تحصیل و شغل پردرآمد ،وسوسهانگیز است
همانطور که اشاره شد موضوع مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور بهویژه تحصیلکردههای دانشگاهی از مباحث قابلتأملی است که محل بحث و نگرانی است. گفتنی است که پدیده مهاجرت نهتنها از سوی ایران ،امری متداول بوده بلکه در میان همه کشورها قابل انجام است. اما آنچه این ماجرا را در کشور ما متفاوت کرده است مهاجرت بدون بازگشت مغزهایی است که بهجای خدمت به کشور ، تبحر و علم خود را در کشوری دیگر ارائه میدهند که معمولاً هم مشکلات اقتصادی ، فقدان اهمیت به طرحها و ایدههای نخبگان در کشور ، بیکاری و... را عامل اینگونه مهاجرتها میدانند.
حال آنچه در این سالها حتی قابلتوجهتر از خروج نخبگان به نظر میآید آمارهایی است که از کاهش سن مهاجرت حکایت میکند. بهطوریکه بسیاری از دانشآموزان علاقهای برای ادامه تحصیل در دانشگاههای کشور نداشته و در سالهای آخر دبیرستان مهاجرت به خارج از کشور را با حمایت خانواده انتخاب میکنند. جریانی که اگر استمرار یابد بهغیراز هدر رفت هزینههای تحصیل این دانشآموزان در طی دوران تحصیل ،بحرانی را پدید میآورد که از آن تحت عنوان کمبود نیرو انسانی متخصص و ماهر یاد میشود و قطعا جبرانناپذیر است. در این میان موسسات و شرکتهایی هم با تبلیغات و صفحات مجازی خود ،انگیزه بیشتری را برای مهاجرت ایجاد میکنند. سوای از اینکه مشوقهای کشورهای دیگر برای جذب نخبگان بسیار وسوسهانگیز است حمایتهایی هم از دانشآموزانی میشود که باعث میشود برای تحصیل کشوری دیگر را انتخاب کنند.
دراینباره فیاضی رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور میگوید: برخی مؤسسات وابسته به سفارتخانه سایر کشورها با اغوای دانشآموزان آنها را برای زندگی در خارج از کشور ترغیب میکنند و با ایجاد جذابیت کاذب، زمینه مهاجرت دانشآموزان را ایجاد میکنند و برخی برای فرار از کنکور، سربازی، قبولی در رشته پزشکی، بورسیه در دانشگاهها وزندگی در کشورهای دیگر فریب این مؤسسات را میخورند.
به گفته این مسوول «دانشآموزان بعد از رفتن به خارج کشور و چند سال زندگی به مالباخته تبدیل میشوند و گاهی سالانه یک میلیارد تومان برای تحصیل وزندگی در این کشور هزینه میشود.»
چرا خانوادهها از مهاجرت فرزند خود حمایت میکنند؟
اما پرسش مهم آن است بهراستی چه شرایطی در نظام آموزشی و عالی ایران حاکم شده است که تا به این میزان میل به مهاجرت برای تحصیل شدت گرفته است و حتی خانوادهها هم با رضایت کامل از خروج فرزندان کمسنوسال خود حمایت میکنند.
بهویژه زمانی که به شهرهایی مانند اصفهان میرسیم با توجه به تفکرات اصیل و سنتی که همچنان در میان اکثر خانوادههای این استان حاکم است کمی عجیب به نظر میآید که چگونه این والدین ، مهاجرت فرزند دانشآموز خود را میپذیرند ؟
اگرچه موضوع مهاجرت دانشآموزان چندان تازه نیست و همواره وجود داشته اما در این سالها با کاهش رضایتمندی از شرایط تحصیلی ، شغلی و در کل شرایط اقتصادی این مساله افزایش زیادی یافته است. زنگ خطری است که صدای آن مدتهاست درآمده اما ظاهراً متولیان نخواستهاند به آن اعتنا کنند وگرنه تا فراگیر نشده بود درصدد راهکارهایی برای کاهش این چالش برمیآمدند.
و حالا کارشناسان برای چنین پدیدهای از دلایلی نام میبرند که هرکدام بهنوبه خود دارای اهمیت است و توجه و بررسیهای بیشتری را میطلبد.
عامل نخست که شاید مهمترین مورد برای ایجاد انگیزه مهاجرت در میان دانشآموزان بشمار آید در تحلیل کارشناسان نظام آموزشی، ناشی از فرصتهای شغلی و به عبارتی احساس عدم امنیت شغلی پس از اتمام تحصیلات است درواقع اگر دانش آمورشی از آینده شغلی خود اطمینان داشته باشد بسیار کم اتفاق میافتد که میل به خروج داشته باشد .
عدم بهکارگیری نخبگان در جایگاههای مناسب نهفقط به دلزدگی و میل به مهاجرت در این افراد منجر میشود بلکه دانشآموزان هم با مشاهده این شرایط ، به این فرضیه میرسند که ایران جای مناسب برای ادامه تحصیل و اشتغال نیست و بهتر است به کشوری دیگر بروند.
برخی هم براین باورند که این مشکل به ضعف نظام آموزشی ما بازمیگردد که نتوانسته نیروی انسانی تربیت کند که بدون وابستگی به نهاد و ارگانی بتواند با پایان تحصیلاتش ، کارآفرینی کند. بهطوریکه گفته میشود نظام آموزشی ما از مدرسه تا دانشگاه دچار اشکال است و این چالش بزرگ در بحث مهاجرت تاثیر زیادی دارد. ازاینرو بهغیراز شخص دانشآموز، والدین هم ترجیح میدهند، فرزندانشان در کشور دیگری تحصیل کنند،حتی در کشورهایی که ازلحاظ آموزشی سطح پایینتری نسبت به ایران دارند. اما دلیل دیگر مافیا و تبلیغات اغراقآمیزی است که این موضوع را پررنگتر کردهاند. مؤسسات آموزشی که در همین اصفهان بهطور فراوان فعالیت میکنند و برخی از آنها با تبلیغات کاذب، والدین و دانشآموزان را راضی به مهاجرت کرده و حتی آزمونهایی را از سوی کشور مقصد برای جذب مهاجر برگزار میکنند.
تبلیغات یکسری از این مؤسسات مهاجرتی برای جذب دانشآموزان در دانشگاههای کشورهایی مانند ترکیه در سالهای اخیر بهشدت زیاد شده است. و با وعدههایی چون ورود آسان به دانشگاهها، ادامه تحصیل با مبالغ پایین نسبت به کشورهای اروپایی، امکان انتخاب بهترین شغلها در ترکیه حتی قبل از پایان تحصیل و مسیری برای ورود به کشورهای اروپایی و آمریکایی؛ باعث اغوای دانشآموز ایرانی میشود که به دنبال راه فراری از کنکور و همچنین تضمین آینده شغلیاش است. و در این شرایط با خانوادههایی مواجه میشویم که اغلب میل باطنی به مهاجرت فرزند خود در سنین پایین نداشته و حتی شاید دانشآموز هم ترس شدیدی از جدایی دارد اما عوامل محرک ،برای پذیرش این مساله بهقدری قوی است که تحصیل در خارج از کشور ترجیح داده میشود . حالآنکه درزمانی فقط دهکهایی خاص ،متمایل به تحصیل فرزندانشان در خارج از کشور بودند اما امروزه طبقات دیگر هم این راهکار را انتخاب میکنند درصورتیکه با برنامهای مدون و سنجیده میتوان این مسیر پرخطر را تغییر داد.
هردو روی سکه نگاه شود
رحیم محمدی کارشناس آموزشی در گفتوگو با دنیای اقتصاد در ارتباط با علل مهاجرت دانشآموزان میگوید: این روزها عامل تحصیلی برای میل به مهاجرت ،چندان متغیر مهمی نیست چون از مسائلی است که بهطور خانوادگی اتفاق میافتد .
به گفته این کارشناس عامل مهمی که در مسیر هر دانشآموز،تاثیر گذار است نظرات ، حمایتها و مشوقهایی است که از سوی خانواده برای مهاجرت فرزندشان انجام میگیرد.
و دانشآموز هم با توجه به فضای کسبوکار و شرایط تحصیل این تمایل را پیدا میکند که بنا بر هدف و توانایی کشوری را برای تحصیل انتخاب کند.
وی تصریح میکند: دانشآموزان با چندگزینهای که برای آنها تعریف میشود روبرو هستند ویکی را انتخاب میکنند .مهاجرت قبل از دیپلم که باوجود بحث شهروندی ،ازنظر عدهای خروج از کشور در سنین پایینتر ، ارجح است و یا آنکه پس از مقطع کارشناسی ، برای مقاطع بالاتر به کشوری دیگر بروند. این کارشناس در رابطه با میزان استقبال دانشآموزان و خانوادههای اصفهانی نسبت به مهاجرت میگوید: اصفهان جزو چند استان اول کشور، درزمینه مهاجرت کردن است .بنابراین با توجه به میزان مهاجرتی که از سوی مردم اصفهان انجام میگیرد مشخص میشود
نرخ مهاجرت دانشآموزان این استان هم بالاست
محمدی میگوید: بهویژه آنکه این استان ، دارای دانشآموزان بااستعداد و ریسکپذیری است که توانمندی زیادی درزمینه مهاجرت دارند.
وی در پاسخ به چرایی این اتفاق و دلیل حمایت خانوادههای اصفهانی از این مسیر میگوید: آینده مبهم اقتصاد کشور ، شرایط نامناسب اشتغال وعدم تضمین لازم برای آینده مطمئن و نهایتا همکاری و دخالت خانوادهها در این امر ،باعث چنین جریانی در بین دانشآموزان شده است. درحالیکه باید آنطرف سکه هم دیده شود که یک دانشآموز بدون تجربه با چه شرایطی در کشوری دیگر قادر به زندگی خواهد بود ؟
لازم است خانوادهای که فرزند خود را به مهاجرت ترغیب میکند هزینههایی مانند مسکن ، انرژی ، تغذیه و...را هم در نظر بگیرند آیا واقعاً صرفهای در این مهاجرت است ؟
و البته شاید همین افراد ،اگر از آینده فرزند خود اطمینان داشته باشد مهاجرت را برای فرزند خود نپذیرند. وی یادآور میشود : و در این میان از نقش نظام آموزشی هم نباید غافل بود.نظام آموزشی میبایست با ایجاد غیرت ملی در دانشآموز ، تفکری را ایجاد میکرد که فرد ،ماندن را به رفتن ترجیح میداد.و اکنون لازم است به این مهم توجه شود ، بررسی شود و راهکارهایی ایجاد گردد که جاذبه ماندن را برای دانشآموز بیشتر کند. محمدی تأکید میکند: اگر هم مهاجرتی انجام میگیرد باانگیزه بازگشت و خدمت به کشور خود باشد که این انگیزه مدتهاست افت کرده است و باید درصدد تقویت آن بود.
راهکار ماندگار شدن چیست؟
و حالا که چالش میل به مهاجرت در میان دانشآموزان فراگیر شده است با چه راهکارهایی امکان مهار آن وجود دارد؟
دیدگاه جامعه شناسان و کارشناسان آموزشی نسبت به این موضوع آن است که با یک مدیریت علمی ،فرهنگی و اجتماعی قوی میتوان بهتدریج مانع پیشروی چنین پدیدهای شد.
از بین بردن موانع سند علمی آموزشی کشور و اجرای مرحلهبهمرحله این سیستم از ملزومات است.
تصویب قانون منع انتفاع از مؤسسات شبه آموزشی و حل مافیای کنکور از دیگر موارد مهمی است که میتواند دانشآموزان را تا میزانی وابسته به تحصیل در کشور خود کند.
چهبسا بالغبر میلیاردها تومان هزینه کتابهای کنکور و کمکآموزشی میشود که چندان منفعتی برای آینده این دانشآموزان دربر ندارد .درصورتیکه میتوان ، چنین هزینههایی را صرف آموزش عملی این افرادی کرد که اغلب پس از تحصیل شاید بهجز آموختههای کتابها ، تبحری را فرانگرفته باشند.
از سویی با فرهنگسازی و آگاهی دادن به والدین نسبت به خطرات و دشواریهای تحصیل وزندگی یک دانشآموز در کشوری دیگر ، میتوان رویکرد خانوادهها را نسبت به مهاجرت فرزندانشان اصلاح کرد. مورد دیگر ،ارتقای جایگاه نخبگان ، معلمان ، اساتید و درکل تحصیلکردههای دانشگاهی است که خود عاملی بسیار مؤثر در تشویق دانشآموز برای ماندگاری محسوب میشود.
و مهمتر از همه اغلب این افراد با اطمینان نسبت به آینده شغلی خود در همین کشور ، از مهاجرت صرفنظر خواهند کرد.گویا این راهکار شاه کلیدی برای حفظ نیروی انسانی در کشور است.
- 18
- 3