سيد محمد بطحايی، وزير آموزش و پرورش در روزهاي اخير بر ضرورت تجديد نظر در شيوههاي مديريتي اين وزارتخانه تاكيد كرده است و به صورت مشخص گفته با شيوههاي دهه شصتي نميشود اين مجموعه را مديريت كرد. با استقبال از اين رويكرد كه در واقع توجه دادن به نيازهاي دوره جديد و الزامات مديريت دهه ٩٠ است، سراغ چند نفر از فعالان وصاحبنظران اين حوزه رفتيم و نظر آنها را در اين زمينه جويا شديم.
دقيقتر اينكه از آنها پرسيديم چه مواردي از رويكردهاي دهه شصتي مورد نقد است كه وزير خواستار تجديدنظر در آن شده است؟ و پرسش دوم اينكه الزامات مديريت دهه ٩٠ يا چشمانداز ١٤٠٠ چيست كه بايد به آن توجه لازم صورت گيرد؟ نظرچند نفر از كساني كه به پرسشهاي اعتماد پاسخ دادند را به همراه چند يادداشت در معرض نقد و نظر مخاطبان صفحه مدرسه قرار ميدهيم تا اين باب گشوده شود و با ورود ساير فعالان اين حوزه و صاحبنظران تعليم و تربيت و كارشناسان مديريت آموزشي در فرصتهاي بعدي عميق و گسترده و دقيقتر به اين مقوله بپردازيم.
استفاده از تجربيات ديگران به معناي تقليد از آنها نيست
فاطمه سعيدينماينده مردم تهران
اينكه كدام بخشها مورد نظر وزير است را طبعا خود ايشان بايد شفاف كند اما بهطور اجمالي ميتوان گفت در دهه شصت نظام آموزشي ما دچار اشكالاتي بود و از طرفي نوپا بودن انقلاب و وقوع جنگ تحميلي نيز در اداره كليه شؤون كشور اثر ميگذاشت. از اين منظر طبيعي است كه آموزش و پرورش نيز با مشكلاتي جدي مواجه بود. يكي از اصليترين مشكلات ما در آن دوره اين بود كه هنوز بر سر يك نظام آموزشي به روز و كارآمد توافق نداشتيم و در بسياري از مواقع با آزمون و خطا تلاش ميشد تا راهحلهايي يافته شود.
از طرفي به دلايل متعدد هنوز بدنه وزارت آموزش و پرورش يك بدنه چابك، متخصص و داراي نگاه توسعهاي نبود. همچنين در مورد معلمان و كادر آموزشي نيز با نواقص جدي مواجه بوديم. مجموعه اين شرايط در كنار كمتجربگي مديران و سياستگذاران آموزش و پرورش باعث شده بود تا نتوانيم بهره وري مورد نياز را داشته باشيم. امروز خوشبختانه از آن شرايط كاملا عبور كردهايم و آماده يك حركت پرشتاب به سمت تحول هستيم و سند تحول آموزش و پرورش به خوبي راه را روشن كرده است.
ما در تربيت دبير و كادر آموزشي ساختار لازم را داريم اما بايد بتوانيم آموزشهاي داده شده را بهروز كنيم. از طرفي در مديريت ستادي آموزش و پرورش نيز با كندي و رخوت مواجهيم كه بخشي از آن به دليل بزرگ بودن بدنه اين وزارتخانه است. در ساير وزارتخانهها هم كم و بيش اين معضلات وجود دارد. ما بايد مديران خود را با آخرين متدهاي توسعهاي مديريت آشنا كنيم. اگر طبق سند چشمانداز ميخواهيم رتبه اول را در منطقه داشته باشيم خوب است ببينيم در همين منطقه نظامهاي آموزشي چگونه كار ميكنند و با چه شيوههايي دانشآموزان را براي دوره دانشگاه و ورود به بازار كار آماده ميكنند.
استفاده از تجربيات ديگران به معناي تقليد از آنها نيست. هر كشور شرايط بومي، جغرافيايي، فرهنگي، مذهبي و اجتماعي خاص خود را دارد اما ميان همسايگان قرابتهايي وجود دارد كه ميتوان از آن بهره برد.
در مجموع مديريت بايد با محور دانش روز همراه باشد. الزامات و شرايط زندگي امروز به كلي با دهههاي قبل متفاوت است و براي پاسخ دادن به نيازهاي امروز بايد به همان ابزارها مجهز بود.
ضرورت تحولات مديريتي و آموزشي
گل رخ
فعال صنفي و سياسي
وزارت آموزش و پرورش ايران نه تنها نيازمند بازنگري در خصوص نوع مديريت غيركارآمد خود است كه از آن مهمتر نيازمند بازنگري در نوع برنامههاي آموزشي، پرورشي و پژوهشي دانشآموزان است. از مهمترين تحولاتي كه انتظار ميرود آموزش و پرورش فارغ از اينكه چه كسي وزارت اين اصليترين وزارتخانه كشور را بر عهده دارد بايد صورت بگيرد تحولات مديريتي از سطح وزارتخانه تا سطح مدارس است.
اول بازنشسته كردن تمامي همكاراني كه در سطح وزارتخانه بيشتر از ٣٠ سال در حال خدمت هستند و دوم برگزاري دورههاي آموزشي اعم از روانشناختي چه در حوزه كودك و نوجوان و جامعهشناختي و منطق براي تمامي مديران از وزارتخانه تا مدارس وسوم اينكه دورهاي كردن مديريتهاي آموزش و پرورش از وزارتخانه تا مدارس بايد در دستور كار قرار گيرد و حلقه مديران بسته شكسته شود. نكته چهارم اين است كه تمام كساني كه خواهان رسيدن به مديريت در آموزش و پرورش هستند از مدارس گرفته تا سازمانها و وزارتخانه بايد حداقل ٥ سال سابقه تدريس در مدارس را داشته باشند و پنجمين نكته انجام تست شخصيت، براي تمامي سطوح مديريتي است تا مديراني سالم و توانمند به خدمت گرفته شوند.
در خصوص تحولات آموزشي هم به نظر ميرسد در درجه نخست اين است كه نخستين و مهمترين اصل در آموزش و پرورش بايد شاد نگه داشتن دانشآموزان باشد. براي اين منظور حتما بايد همه برنامههاي آموزشي مدارس دوباره مورد بازبيني و تغيير قرار گيرد هر چند كه پياده شدن چنين امري به سالها زمان نياز دارد اما از هر زماني كه شروع كنيم باز هم برد با ما است و ديگر اينكه مواردي از قبيل: تجسمبخشي به آموزشهاي نظري مدارس، بها دادن به مدارس فني و حرفهاي يا كار و دانش، بها دادن به دروس علوم انساني و مشاركت هر چه بيشتر دانشآموزان و معلمان در مديريت مدارس بايد مورد توجه قرار گيرد و به نظر ميرسد اگر وزير ميخواهد الزامات مديريتي دهه نود را عملي سازد بايد به اين موارد جامه عمل بپوشاند.
مديران و رهبران تعليم و تربيت دهه نود بايد مهارتمحور و تخصصمحور باشند
سحر بيات
رييس گروه كميسيون ملي آيسسكو در ايران
رويكردهاي دهه ٦٠ به دلايل مختلف تجربههاي مديريتي كاملا مبتني بر آزمون و خطاي صرف بود. از طرفي چون اين افراد انقلابيون به اصطلاح دوآتيشه بودند تمام معيارهاي كارشان و عملكردشان ميزان فاصله نتايج با اهداف انقلاب بود. عدم آگاهي كامل از علم مديريت و راهبردهاي پيشرفت و توسعه و همچنين عدم وجود تفكر و برنامهريزي استراتژيك در مديران دهه شصت تقريبا روشهاي مديريت و مديران اين دهه را منسوخ كرده است.
از جمله ويژگيهاي مهم مديران و روش مديريتي دهه شصت عدم انتقادپذيري مديران و عدم ميل به تغييرات نوآورانه و خلاقانه است و انجام روشهاي تكراري و غيرعلمي در راهبري سازمان از مشخصههاي اصلي آن دهه است. تفكر توسعه سختافزاري و فيزيكي ملاك پيشرفت بود و هر كس در ساختن و كارهاي فيزيكي پيشي ميگرفت جزو مديران كارآمد حساب ميشد و اما رويكردهاي دهه ٩٠ دقيقا برعكس تمام موارد بالا است.
خلاقيت و نوآوري جزء لاينفك روش مديريت است و رشد و توسعه يك سازمان دقيقا در يك نظام هدفمند كه شامل درونداد، فرآيند و برونداد و بازخورد تعريف ميشود. مديريت دهه ٩٠ مبتني بر علم روز دنيا است و دقيقا مديران و رهبران تعليم و تربيت را هم مهارتمحور و هم تخصصمحور ميداند و پيشرفت و توسعه را نرمافزاري و مغزافزاري ميداند. انتقاد و آسيبشناسي سيستم و پذيرش آن توسط مديران اين دهه جزء اصلي بازخورد حساب ميشود و براي ترميم و اصلاح دروندادها و فرآيندها به جد به كار گرفته ميشود. مديريت دهه ٩٠ داراي ويژگي شايستهمحوري است و انتخاب كارمندان در مديران مياني بر اساس شاخصهاي برگرفته از تعريف شغل و شاغل است.
- 11
- 4