این روزها بیش از آنکه کنکور چالش باشد، نحوه حذف و جایگزینی آن به یک چالش تبدیل شده است. شکست طرح سوابق تحصیلی که روزی قرار بود جایگزین تمامعیار کنکور باشد، چالش حذف کنکور را وارد دور جدیدی کرده است. با آنکه ۸۵درصد ظرفیت پذیرش دانشگاهها از طریق سوابق تحصیلی به داوطلبان واگذار میشود، اما نه داوطلبان علاقه دارند از این طریق وارد دانشگاهها شوند و نه دانشگاههای مطرح کشور روی خوشی به این طرح نشان دادهاند.
همین موارد باعث شده است تا دوباره بحثها پیرامون نحوه حذف کنکور بالا بگیرد. بر همین اساس مدتی است شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال برنامهای برای حذف یا تغییر کنکور است. سیدسعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون برنامهای برای حذف کنکور گفت: «ما مدلهای موفقی در جذب و پذیرش داریم و سوال مهم آن است که آیا این مدلها در فضای اجتماعی و فرهنگی ما میتوانند موفق باشند یا خیر؟ در این راستا قصد داریم ظرف ۶ ماه به مدل برگزیده برسیم.»
ابراهیم سوزنچیکاشانی، معاون خطمشیگذاری و راهبری اجرای ستاد علم و فناوری شورایعالی انقلاب فرهنگی در نشستی پیرامون مساله اصلی کنکور، گفت: «برای اینکه بتوانیم تصمیمات درستی بگیریم باید مسائل را به صورت درست شناسایی کنیم. در مورد کنکور باید بدانیم مشکل ما در زمینه سنجش و پذیرش چه چیزی است. از چند زاویه میتوانیم به این مساله بپردازیم؛ گام اول شناخت محدوده آن است؛ اینکه ایرادات کنکور را باید صرفا در سنجش و پذیرش ببینیم یا اینکه مشکل آن گستردهتر و در آموزش عالی کشور است. دوم اینکه در چه سطحی باید به مساله کنکور بپردازیم؛ فردی، خانواده، جامعه یا دانشگاه و سپس با چه دیدگاه و نظریهای میخواهیم آن را بررسی کنیم.
در این میان چند سوال اساسی مطرح میشود؛ نخست آنکه از نظر ما مساله اصلی نظام سنجش و پذیرش کشور چیست؟ آیا دانشگاهها توانایی تقبل نظام پذیرش را دارند؟» همه این سوالها، نظام آموزشی ما از وزارت آموزش و پرورش تا وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و سایر نهادها را با چالش مواجه کرده است.
در همین زمینه، امید نقشینهارجمند، عضو هیاتعلمی دانشکده ریاضی و علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی امیرکبیر و مولف کتب ریاضی دوره متوسطه در گفتوگو با «فرهیختگان» به بررسی ایده و راهحلی برای کنکور پرداخت. او در این گفتوگو راهحل را در برگزاری آزمونهای تشریحی در کنار آزمون کنکور و ادامه روند فعلی را منجر به آسیبهایی در زمینههای آموزش و پرورش دانست.
چه زمینههایی را مساله اصلی و مشکل کنکور میدانید؟ آیا راهحلهایی مانند سوابق تحصیلی میتوانند پاسخگوی نیازهای آموزش عالی ما باشند؟
ما کم و بیش به کنکور بهعنوان مجموعه ابزاری برای رتبهبندی و سنجش دانشآموزان برای ورود به دانشگاه نیازمند هستیم. بدون در نظر گرفتن روند اخیر برگزاری کنکور که در آن سعی شده است سوابق تحصیلی را در آن لحاظ کنند که با مناقشاتی نیز مواجه است، مساله مهم کنکور این است که دانشآموزان میتوانند با یک امتحان سرعتی و چندگزینه رتبه مناسبی را برای ورود به دانشگاه پیدا کنند و این نوع امتحان تاثیرات مخربی را روی نظام آموزش و پرورش ما گذاشته است. به همین خاطر است که در نظام آموزش و پرورش مجبور به کنار گذاشتن بسیاری از مطالبی که ارزشمندی است که در قالب چنین سنجشی نمیگنجد.
در این روند هر معلمی که بخواهد به مفاهیم عمیقتری مانند فکر و تحلیل و حتی نوشتن بپردازد، در فشار کنکور مجبور میشود رویه خود را تغییر دهد.یکی از مشکلات جدی کنکور این است که ما با چنین امتحانی دانشآموزان خود را میسنجیم، بنابراین مساله این است که چگونه میتوان امتحانی را به صورت تشریحی برگزار کرد که تا حدی قابلاعتماد باشد و مزایای امتحان چهارگزینهای که گفته میشود، عادلانه و غیرقابل مناقشه است را داشته باشد.برخی آزمونهایی که توسط آموزش و پرورش برگزار میشود، تشریحی است اما تقریبا همه کسانی که درگیر آن بودهاند، کیفیت برگزاری این آزمونها را چه به لحاظ تصحیح و چه از حیث استانداردی آن قابلقبول نمیدانند.
درنتیجه به این مساله میرسیم که چگونه میتوان آزمونی تشریحی با کیفیت مطلوب را با ابعاد چندهزار نفری برگزار کنیم.آموزش و پرورش زیرساختهای خوبی دارد تا تصحیح برگههای خود را جمعسپاری کند. حتی در سالهای اخیر، عمادی که مسئولیت سنجش را در آموزش و پرورش داشت، اعلام کرده که از زمان مشخصی به بعد تصحیح برگههای هماهنگ را به معلمهای کل کشور خواهیم سپرد و خودشان اینگونه مثال زدند که در این پروسه برگههای یک دانشآموز یزدی را یک معلم اصفهانی و یک معلم شیرازی تصحیح میکند و از تطابق برگهها به این نتیجه میرسیم که نمره دانشآموز چند بوده است. این نشاندهنده آن است که زیرساختهای لازم برای تصحیح برگهها بهصورت دیجیتالی وجود دارد و این برگهها به جای آنکه در مجموعه متمرکزی انجام شود، میتواند در کل کشور پخش شود.
براساس این توانمندیها میتوان بهدنبال راههای جایگزین کنکور بود. با توجه به اینکه امتحان تستی- سرعتی آثار تخریبی زیادی بر آموزش و پرورش ما داشته است، اگر نظام تستی ما تا ۱۰ یا ۲۰ درصد با آزمون تشریحی ترکیب شود، یعنی دانشآموز برای رسیدن به سطح بالای کنکور علاوهبر انتخاب گزینه درست، توانایی نوشتن پاسخ و تحلیل کردن آن را هم داشته باشد، میتوانیم مانع از تخریب بخش مهمی از نظام آموزش و پرورشمان بشویم. برای مثال بخشهایی از ریاضیات با آزمون تستی بهشدت تخریب میشود، اگر بگوییم دانشآموزان در سال سوم یک آزمون تشریحی با استاندارد نسبتا خوب هم میدهند، حتی اگر تاثیر کمی هم داشته باشد، موجب خواهد شد معلمی که به دانشآموزان بهصورت تحلیلی درس میدهد نیز به عقب رانده نشود.
چیزی که شما میگویید، نمایی از همان سوابق تحصیلی است که در حال انجام است؟
در نظام سوابق تحصیلی، آموزش و پرورش ما بهسراغ نمرههای معلمانی رفت که از دانشآموزان خود امتحان میگرفتند و نمرهها را با یکدیگر جمع میکرد و میانگین آنها را بهعنوان سوابق تحصیلی حفظ میکرد. نتیجه این شد که معلم در شرایطی قرار گرفت که اگر من به دانشآموز خود نمره کمی بدهم، آینده او را تباه خواهم کرد و هیچ معلمی هم نمیتوانست مقاومتی در این زمینه انجام دهد، چراکه نمرات ۱۰، ۱۵ و ۲۰ ذاتا معنی خاصی ندارند، یعنی هرچند بهصورت عرفی دارای معنی هستند، اما اینکه بگوییم دانشآموزی از درس فیزیک خود ۱۹ گرفته، دقیقا چه تواناییهایی دارد، غیرقابل بیان است.
آموزش و پرورش سراغ سوابق تحصیلی رفت و نتیجه آن از بین رفتن اعتبار سوابق تحصیلی شد. پیش از ورود این سوابق به عرصه کنکور و دانشگاه نگاه مثبتی وجود داشت و نمرهها، دادههای ارزشمندی محسوب میشدند، اما بعدها استفاده از سوابق تحصیلی به جای آنکه این سوابق ارزشمند شود، ارزشش را از دست داد. همین ماجرا یک صورتمساله را ایجاد کرد که باید آن را بررسی کنیم.
استفاده از سوابق تحصیلی برای رتبهبندی دانشآموزان را نباید بهتنهایی و صرفا با یک آزمون حل کرد. ما در کشور مجموعه زیادی از آزمونهای موضعی و محلی شامل آزمونهایی که در کلاس و در سطح شهرستان و استان برگزار میشود یا آزمونهای کلان که در سطح کلی کشور برگزار میشود، داریم. هرکدام از این آزمونها دقت و اعتبار مشخصی دارد و درجه سختی و آسانی هریک از آنها متفاوت است و نمیتوان و نباید آنها را یکسان در نظر گرفت. نباید فکر کرد که همه معلمان یک آزمون استاندارد میگیرند، چراکه استانداردی وجود ندارد و هر معلمی باید براساس شناخت از دانشآموزان خود امتحان را برگزار کند. ما باید به معلمان این اجازه را بدهیم که امتحانی را که متناسب با کلاس است، بگیرند، اما باید به مجموعه امتحانات، سوالات و... هم توجه کنیم؛ امری که درحال حاضر در بررسی سوابق تحصیلی نادیده گرفته میشود.آموزشوپرورش سراغ سوابق تحصیلی رفت و نتیجه آن از بین رفتن اعتبار سوابق تحصیلی شد.
پیش از ورود به عرصه کنکور و دانشگاه به این سوابق نگاه مثبتی وجود داشت و نمرهها، دادههای ارزشمندی محسوب میشدند، اما بعد از استفاده از آنها به جای آنکه ارزشمند شوند، ارزششان را از دست دادند. این امر مسالهای را ایجاد کرد که باید آن را بررسی کنیم. استفاده از سوابق تحصیلی برای رتبهبندی دانشآموزان را نباید بهتنهایی و فقط با یک آزمون حل کرد.
ما آزمونهای گوناگونی داریم که در سطح کلاس یا شهرستان و استان یا سطح کلان یعنی کشوری برگزار میشوند. هرکدام از این آزمونها دقت و اعتباری مشخص و سختگیری و آسانی متفاوتی دارند و نمیتوان و نباید آنها را یکسان در نظر گرفت. نباید فکر کرد همه معلمان یک آزمون استاندارد میگیرند، چراکه استانداردی وجود ندارد و هر معلمی باید بر اساس دانشآموزان خود امتحان را برگزار کند. ما باید به معلمان این اجازه را بدهیم که هرکدام آن امتحانی را بگیرند که متناسب با کلاسشان است، اما باید به مجموعه امتحانات، سوالات و... توجه کنیم؛ امری که اکنون در بررسی سوابق تحصیلی نادیده گرفته میشود.
امروزه فهرستی مفصل از آزمونهایی داریم که دانشآموزان طی سه سال تحصیلی ارائه دادهاند، در این روند نباید تنها نمرات دانشآموزان را نگه داریم، بلکه باید تمام دادههای امتحانی را به صورت کلی حفظ کنیم. برای مثال بدانیم هر دانشآموز در مقایسه با سایر همکلاسیهای خود چه نمرهای داشته است. همچنین به صورت همزمان باید سختی آزمونها را مورد بررسی قرار دهیم و دانشآموزان را نسبت با یکدیگر بسنجیم. در ادامه از آنجا که دانشآموزان در کنکور بهعنوان آزمونی یکسان و یکپارچه شرکت میکنند، در این صورت ما با یک داده کلی روبهرو هستیم که میتواند به کمک الگوریتمهایی نسبت آسانگیری و سختگیری معلمان را تا حد زیادی نشان دهد. در این روند ممکن است نمرات سوابق تحصیلی یکی از دانشآموزان به دلیل آسانی تدریس کاهش و برخی نمرات افزایش پیدا کند. ما از این طریق میتوانیم به میانگینی برای معدل گرفتن سوابق تحصیلی دست یابیم.
در روند فعلی سوابق تحصیلی، آموزشوپرورش تمام اسناد خود را که خیلی مفصلتر است، کنار میگذارد و تنها به نمرات اکتفا میکند. اما چیزی که ما میگوییم یک محاسبه الگوریتمی کامپیوتری بزرگی است که بر اساس سوابق مختلفی که در سامانه آموزشوپرورش وجود دارد، بتوانیم افراد را با یکدیگر مقایسه کنیم. امری که در حال حاضر رخ میدهد این است که ما اطلاعات مهم را دور میاندازیم اما انتظار داریم بدون هیچ کار علمیای روی نمرات دانشآموزان، نتیجه خوبی را دریافت کنیم.اکنون با توجه به اینکه چندین سال سابقه تحصیلی ملاک است و بر اساس آن وضعیت نمرهدهی معلمان ما تغییر کرده و تحتتاثیر آن قرار گرفته، مساله آن است که از نمرات فعلی چه میزان داده استخراج میشود. درواقع ورود بیگدار این دادهها بدون آنکه سیستم ارزشیابی نمرات طراحی شود، موجب شده روایی نمرات فعلی نیز با سوال روبهرو شود و اشتباه است اگر تقصیر را به گردن معلمان بیندازیم.
آیا این سیستم تاکنون در کشورهای خاصی انجام شده است؟
سیستم خاصی تنظیم نشده است و من بر اساس دادههای خود این پیشنهاد را ارائه دادهام. البته معتقدم ضمن تجربه گرفتن از جاهای دیگر باید خودمان ابتکارهایی داشته باشیم، به علاوه اینکه در اجرا کردن ابتکارات نباید مردم را موش آزمایشگاهی قرار دهیم. اینگونه پروژهها ابتدا باید در ردههای کوچکتر با حوزههای کمآسیبپذیرتر مورد آزمایش قرار بگیرند، بهگونهای که لطمهای به دانشآموزان نزنند، سپس اگر تجربه موفقی بودند آنان را بست دهیم و در کشور اجرایی کنیم. برای تصحیح نیز روشهای سنتی دیگر پاسخگوی نیازهای فعلی نیست، اکنون در برخی دانشگاهها شیوههای تصحیحی انجام میگیرد که با وجود آنکه تعداد بسیار زیادی دانشجو به صورت آنلاین از یک کلاس استفاده میکنند و مجبور به ارائه تمرینهای خود هستند، این تمرینها تنها در مدت یک یا دو روز بررسی میشوند. اگر روشهای جدید در ذهن ما نباشد شاید دستاندازهای زیادی را در این راه ببینیم.
برای عبور از کنکور باید روشهای سنتی را کنار بگذاریم و از نمونههای روز دنیا استفاده کنیم، چنانکه گفته شد چنین امکاناتی در کشور وجود دارد. ما میگوییم راهحلهایی وجود دارد، باید تلاش کنیم از این سنتی فکر کردن با تمام امکاناتی که در اختیار داریم، عبور کنیم. آموزشوپرورش ما خواسته است وارد این مساله شود اما اشتباهات زیادی دارد، بهعنوان مثال هنوز آموزشوپرورش بر اساس همان روند سنتی تصحیح برگههای دانشآموزان، هر یک برگه را به یک معلم واگذار میکند و یک معلم باید تمام سوالات را بررسی کند، معلم بعدی نیز تمام سوالات را بررسی میکند و در صورتی که اختلاف نمره این دو معلم بالای یک نمره باشد، برای تصحیح مجدد به معلم سومی واگذار میشود.
این در حالی است که ممکن است یک معلم به سوال اول نمره صفر و به سوال دوم نمره یک بدهد و معلم بعدی به سوال اول نمره یک و به سوال دوم نمره صفر بدهد، اما چون اختلافی به وجود نمیآید عملا برگه به دست مصحح سوم نمیرسد. این تنها یکی از ایرادات روش سنتی است که هنوز آموزشوپرورش ما در آن گیر کرده است. این به خاطر این است که ما از تکنولوژی استفاده میکنیم اما به روند آموزش هنوز سنتی نگاه میکنیم. البته تمام ایرادها در مورد کنکور فقط مربوط به آموزشوپرورش هم نمیشود، نهادهای فرهنگساز، صداوسیما و... نیز تاثیرگذارند. اما فکر میکنم به جای آنکه از این و آن بنالیم باید به دنبال راهحل باشیم.
- 15
- 4
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۹/۱۹ - ۱۳:۲۸
Permalink