انتشار عکسی از عباس جدیدی در کنار منصور پورحیدری حاشیههای زیادی را به همراه داشته است.
تقصیر ماست که او امروز نماینده مان است،یکی از سی نفری که امنای گرداننده شهر تهرانند. که او مسئول بازرسی شوراست و حالا هر بار از او رفتاری خرق عادت می بینیم، انگشت به دهان می مانیم و می گوییم؛ای وای او برآینده حضور ما پای صندوق یا اصلا نرفتن های مان پای صندوق رای است.عباس جدیدی یا حالا دیگر دکتر عباس جدیدی؛اگر ۴ سال است بر صندلی شورا تکیه زده به دلیل انتخاب ماست. خیلی از ما که وقت رای دادن احتمالا با خودمان گفتیم:«این همه آدم سیاسی مگر چه کار کردن که این قهرمان ورزشی نکند.» و البته خیلی های دیگری که اصلا پای صندوق رای نرفتند! اینکه با ۲۰۰ هزار رای می شد برای اداره شهر تصمیم ساز شد. وقتی می خواستیم رای بدهیم ، قرار نبود به همه سال های خوب یا بد دوران ورزشی یکی مثل عباس جدیدی، از مدال طلای پس گرفته شده اش در تورنتوی ۹۴ تا نایب قهرمانی نوستالژیکش در المپیک ۹۶ آتلانتا یا خاطرات بازی های آسیایی بانکوک و بعد هم وداع با کشتی در بازی های جهانی برای مان خاطره بگوید.
قرار نبود از آن فیتیله پیچ های معروف و شورت آبی مامان دوزی که از دوبنده اش معمولا بیرون می افتاد برای مان خاطره بسازد که می خواست مدیر اجرایی و تصمیم ساز برای شهرمان باشد. ما اما با رای دادن یا ندادن مان ، او رضازاده و دیگر ورزشی های شورای شهر را انتخاب کردیم و حالا باید بپذیریم آنها انتخاب خودمان هستند. خوب یا بد ، ما این ردا را بر تن شان کرده ایم. روزی که کمربند پهلوانی به کمرش بست، مدال هایش را دور گردن انداخت و بی آنکه مدال طلای جهان و المپیک بزرگسالان داشته باشد ، خود را قهرمان سه دوره مسابقات قهرمانی جهان و المپیک خواند ، لبخندی زدیم و گفتیم چه بامزه و نگفتیم ، برادر من !پهلوان ، این راه و رسم در دید بودن نیست. این طوری به یاد مردم برگشتن ، درست نیست و گذاشتیم فکر کند و فکر کنند در مسیر صحیح گام بر می دارند. حالا که ۴ سال بعد است ، دوباره او همان مسیری را رفته که قبلا خودمان یادش دادیم و با لبخندی بدرقه اش کردیم.
حالا اما تازه یادمان افتاده که هجمه کنیم که چرا برای تجدید محبوبیت کنار یکی مثل تتلو می ایستی؟ چرا در بدترین شرایط جسمی مرحوم پورحیدری کنارش ایستادی و عکس گرفتی و عکست اینگونه دلخراش همه جا پر شده است. چرا به او می تازیم که کتاب آداب و اصول نماز نوشته است! او نوشته چون ما به جای استفاده از توانش در کشتی و ورزش ، به این سو سوقش داده ایم و مدام هم با خنده و شوخی گفتیم چه ایرادی دارد. حالا اما یکباره به خود آمدیم و می گوییم واویلا!
- 17
- 4