روزنامه توسعه ایرانی نوشت: چهره امروز ایران به خوبی گواه آن است که چگونه بیش از چهار دهه وعده و وعیدهای انتخاباتی دولت و مجلس در ادوار گوناگون پوچ و پوشالی از آب درآمدند و شدند حکایت حنای بیرنگ.
با این تجربه، انتظار میرفت بازار چنین وعدههای موهومی برچیده شده باشد. کمااینکه در انتخابات مجلس که همین اسفند گذشته برگزار شد، وعده ظهور و زیر سوال بردن مسلمانی مردم، جایگزین وعدههای رنگارنگ انتخاباتی شد تا واجدین شرایط را پای صندوق بکشانند.
مناظره و میزگردهای این چند روز اما نشان داد که اتفاقا شیفتگان اصولگرای پاستور کماکان سخت به خط پوپولیسم وفادارند و از قضا وقتی رقیبی در میدان داشته باشند، همچون گذشته متوسل به وعدههای هوسانگیز میشوند و بدین ترتیب چشم جامعه ایرانی را که وعده آب و برق مجانی را هم از سر گذرانده، به وعده گوشت و طلای مجانی و زمین ۲۰۰ متری روشن کردند!
سرهنگ در حال رویافروشی؛ منتقدانش در زندان
پنج مناظره شش کاندیدای ریاست جمهوری دیروز تمام شد. در طول مناظرات فارغ از افشاگریها و بوی تلخ خیانت که در نتیجه طرح برخی پروندههای کلان در این مناظرهها بلند شد، هر چند دقیقه یک بار هم پوپولیسم کت خود را درمیآورد و وارد میدان میشد؛ مدعی میشد که شاخص دسترسی به مسکن را تا هفت سال و نیم کاهش و به هر خانواده فاقد مسکن ۲۰۰ متر زمین میدهد. این ادعا در حالی است که مدت زمان انتظار برای خانهدار شدن به ۱۰۰ سال رسیده است و یکی از اصلیترین معضلات صنعت مسکن در کشور نیز کمبود زمین مناسب برای ساخت و ساز است.
این وعده با نقدهای بسیار کارشناسی مواجه شد اما قابل تاملتر آنکه از سوی کاندیدایی مطرح شد که چهار سال رئیس مجلس بود. در سالی که انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد متوسط قیمت مسکن ۱۳ میلیون و ۳۳۰ هزار تومان بود و چهار سال بعد که عمر مجلس پایان یافت این عدد به بالای ۷۶ میلیون تومان رسید!
او وعده رفع فیلترینگ و اینترنت آزاد میدهد در حالی که خود به عنوان رئیس یکی از سه قوه کشور در سال ۹۸ دستور قطع اینترنت را داده است و مصوبات محدودکننده اینترنت دستپخت مجلس او و دوستانش است.
قالیباف وعده طرد کامل اتباع غیرمجاز را داده است. در مجلسی که وی ریاستش را برعهده داشت اما علی رغم تمام مخاطراتی که هجوم اتباع غیرمجاز به ایران دارد، این طرح صیانت و حجاب و عفاف بود که از بیشترین اولویت برخوردار بود!
البته همه این رویافروشیها در حالی است که منتقدان رسانهای سرهنگ به شکل عجیبی در این روزهای منتهی به انتخابات راهی زندان شدهاند!
سنگ بزرگ علامت نزدن است
دیگری که شهردار تهران است لیست بلندتری از وعدههای وسوسهانگیز دارد؛ از تحویل کالا درِ منازل و توزیع گوشت رایگان تا یارانه طلا به مردم. او حتی وعده داده که قیمت بنزین را از ۳۰۰۰ تومان به ۱۵۰۰ تومان خواهد رساند.
از آن جایی که سنگ بزرگ علامت نزدن است، زاکانی حتی وعده داده که به جای ۴ میلیون مسکنی که در دولت ابراهیم رئیسی وعده داده شده بود، در دولت او ۱۰ میلیون مسکن ساخته خواهد شد.
وعدههای سعید جلیلی اما از ساخت ۱۰ میلیون مسکن هم دهانپرکنتر است! او وعده جبران صد سال عقبماندگی در چند سال را داده است و در آخرین مناظره که دیروز برگزار شد از رقابت با چین و به ویژه ظرفیت روستاها در اشتغالزایی و تولید ثروت سخن گفت.
البته چین نیز با یک برنامه منسجم اقتصادی طی چند سال از یک کشور فقیر به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شد اما در ایران، در دولت سیزدهم که سعید جلیلی مدعی موفقیت آن است، حتی یک سال عقبماندگی هم جبران نشد. دولت حتی موفق به حفظ وضع موجود اقتصادی و جلوگیری از جهش تورم و نرخ ارز نشد چه رسد به عقبماندگی. حال سعید جلیلی با تداوم همان سیاستها چگونه قرار است صد سال عقبماندگی را جبران کند؟!
درباره اینکه چگونه دولتها و دولتمردان قبلی نتوانستند چنین رویاهایی را محقق کنند و کاندیداهای این دوره چگونه قرار است موانع موجود بر سر راه تحقق چنین وعدههایی را از میان بردارند، اما توضیحی وجود ندارد.
واردات خودرو از دیگری وعدههایی است که مکرر تکرار میشود اما هیچ یک از کاندیداهایی که این وعده را میدهند نگفتهاند که در کسوت ریاست مجلس، نماینده مجلس و عضو دولت برای قطع کردن دست مافیای خودرو در کشور چه کردهاند.
وعده همسانسازی حقوق بازنشستگان را میدهند اما به قول مصطفی پورمحمدی در ستادهایشان برای ریاست زیرمجموعههای تامین اجتماعی زنبیل گذاشتهاند.
کاندیدای اصولگرای دیگر که رئیس بنیاد شهید در دولت سیزدهم است، وعده حذف سربازی اجباری را میدهد. در حالی که خیز برداشتنهای قبلی برای چنین طرحی هر بار شکست خورده چراکه نیروهای مسلح بارها تاکید کرده که این موضوع در حیطه رأی و نظر آنهاست.
سوء استفاده از تن رنجور اقتصاد
اما آیا وعدههای پوپولیستی کماکان چنین کارکردی دارند؟
موسی غنینژاد، اقتصاددان درباره آن نوشته است: «از آنجا که عقل سلیم عادیترین مردمان در بسیاری موارد قادر به تشخیص وعدههای غیرعملی است، پوپولیستترین نامزدها هم اغلب تلاش میکنند از دادن چنین وعدههایی اجتناب کنند؛ هرچند بعضا اتفاق میافتد وعدهای آنچنان جذاب یا اغواکننده به نظر میرسد که وعدهدهنده بهرغم علم به ناممکن بودن آن نهایتا تسلیم آن میشود و با طرح آن ناخواسته لبخند طنزآمیز بر لبان مردم مینشاند.»
مصطفی هاشمیطبا اما درباره آن معتقد است: «مناظرات انتخاباتی به نحوی پیش رفته که برخی کاندیداها وعدههای اقتصادی غیر قابل باور و تحقق میدهند و البته مردم هم از اینگونه وعدهها خوششان میآید. یعنی دوست دارند وعدههایی بشنوند. لذا معلوم میشود نامزدهایی هم که وعدههایی مثل گوشت در خانه یا یارانه طلا و کارت صد میلیون تومانی به مردم میدهند احساس میکنند که میتوانند با تکرار تجربه احمدینژاد موفق شوند.»
جالب آنکه تمامی این وعدهها اقتصادی هستند چراکه در کالبد جامعه ایرانی دردناکترین نقطه اقتصاد است؛ کاندیداها دست روی این نقطه میگذارند و با سوء استفاده از رنجوری تن اقتصاد، میکوشند توجه مخاطب را به خود جلب کنند.
موانعی که بر سر راه این وعدهها وجود دارد و آنها را غیرعملی نشان میدهد، حاکی از این است که آنچه این نامزدها در برنامههای تبلیغاتی و مناظرههای خود میگویند، صرفا تلاشی است برای رنگ کردن کلاغ و غالب کردنش به جای قناری تا رأی بخرند.
رویای رویافروشان
پیش از این هومن عمیدی، کارشناس بازار سرمایه درباره این وعدهها به «تجارتنیوز» گفته بود: «پوشالی بودن وعدهها برای تحلیلگران، فعالان بازار سرمایه، کارشناسان و کسانی که بازار سرمایه را میفهمند، مشخص است؛ نمونه آن، آقای قاضیزاده هاشمیست که قرار بود سه روزه بورس را به سامان برساند و متاسفانه در دوره سهساله دولت سیزدهم، ایشان در مسند ریاست مجموعههایی که بانک دی را در زیرمجموعه خود داشت، بدترین عملکرد را برجای گذاشت. یا درباره نکاتی که اکنون آقای قالیباف مطرح میکند، باید اشاره داشت که ایشان در مسند ریاست مجلس بودند و بدترین قوانین علیه بازار سرمایه در همین مجلس تصویب شد!»
گذشته از کارشناسان و فعالان بازارهای اقتصادی، بخش زیادی از جامعه ایرانی نیز به پوچی و سراب بودن این وعدهبازیها واقفند. آنها با وعدههایی بسیار بزرگتر از اینها انقلاب کردهاند. وعده قدرت اول منطقه بودن در ۱۴۰۴ با تمام ابعاد و زوایای آن را شنیدهاند و حالا کمتر از یک سال مانده به ۱۴۰۴، یک چشمشان به تنگنای اقتصادی خود است و چشم دیگرشان به سرعت رشد و توسعه کشورهای همسایه و منطقه.
آنها وعده ساخت مسکن، ارتقای ارزش پول ملی، زمینهسازی برای اشتغال و ازدواج و فرزندآوری و هزار وعده دیگر را شنیدهاند و طعم بدعهدیهای بعدش را هم چشیدهاند؛ از این رو به نظر میرسد تاریخ انقضای وعدههای پوشالی باید گذشته باشد اما رویافروشان همچنان به رأی آوردن با رویافروشی امید دارند!
محبوبه ولی
- 10
- 2
شعبان معصومی
۱۴۰۳/۴/۷ - ۲۲:۰۲
Permalink