پس از به پایان رسیدن دور اول و دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و موفقیت مسعود پزشکیان در این رقابت، نکتهای که در این فرایند قابل تامل بود، با وجود اینکه چندین هزار شعبه رای برای سراسر ایران در نظر گرفته شده بود، مشارکت کل کشور زیر پنجاه درصد است؛ این یعنی بیش از نیمی از واجدین شرایط بنا به دلایل متعددی، تصمیم داشتند تا در این انتخابات شرکت نکنند.
از این رو خبرنگار دیدهبان ایران برای بررسی علل مربوطه و اینکه «چرا بیش از نیمی از واجدین شرایط میلی به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را نداشتند؟» با افرادی که در این رویداد سیاسی شرکت نکردند، به گفتوگو پرداخته است.
نتایج کلی این گفتوگوها به شرح زیر است:
در ابتدا از داوطلبان و یا واجدین شرایط (که رای نداده بودند) پرسیده شد که «چرا در انتخابات شرکت نکردید؟» و در ادامه بیشترین پاسخی که از سوی داوطلبین ارائه شده این بود که «فکر میکنم شرکت در انتخابات، تاثیری بر بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی ندارد» و همچنین «شرکت در انتخابات را بیفایده میبینم». شخصی نیز در این میان گفت: «هیچ کدام از کاندیداها مورد تایید من نبودند و همچنین معتقدم که رای من اصلا حساب نمیشود».
در ادامه نیز چنین پاسخهایی از سوی برخی از داوطلبین داده شد و آن هم این بود که «به افرادی که مورد قبولم نیستند، مشروعیت سیاسی نمیدهم» و «قبلا شرکت کردم، نامزد مورد نظرم روی کار آمد اما خواستههای مردم را برآورده نکرد». به طور کلی آنچه که به نظر میرسد «ناامیدی و نارضایتی» مردم نسبت به عملکرد و اختیارات قوه مجریه کشور است و آنچه که بیشتر موجب این «ناامیدی و نارضایتی» شده است، عملکرد سیاسی و اقتصادی دو دولت اخیر است و از این رو برخیها معقتد بودند که «نه یک اصولگرا میتواند وضعیت بحرانی را از بین ببرد نه یک اصلاحطلب میتواند اصلاحات مورد نیاز و خواستههای مردم را برآورده کند».
به همین علت در ادامه از داوطلبین پرسیده شده؛ «با وجود اینکه شرکت نمیکنید، ترجیح میدادید در نهایت چه کسی برنده شود؟» در ادامه نیز مانند قبل بیشتر پاسخها همانند هم بود و طبق جمعبندی که انجام شد، اکثریت تفاوتی میان کاندیداها قائل نبودند و برایشان از چندان اهمیتی برخورد نبود؛ از این رو شخصی گفت: ترجیح خاصی نداشتم؛ چراکه با ورود شخص جدید هیچ تاثیری بر برآروده شدن خواستهها و آزادی ما گذاشته نمیشود». البته که در این بین با وجود اینکه افراد قصد شرکت در انتخابات را نداشتند، در گوشه ذهن خود کسی را برگزیده بودند، و با جمعبندی که صورت گرفت، بیشترین تمایل به سمت مسعود پزشکیان بود، چراکه معتقد بودند؛ «درست است که رییس جمهوری اختیارات زیادی ندارد، اما سعید جلیلی حتی شبیه خواستههای مردم هم رفتار نمیکرد».
طی همین فرایند و در ادامه همین بحث به جهت دریافت اطلاعات بیشتر و همچنین زمینه شفافسازی در زمینه محبوبیت کاندیداها پرسیده شد؛ «حال که شما شرکت نکردید، پیشبینیتان چه بود؟ بیشتر اطرافیان و بستگانتان در آخر چه کسی را برگزیدند؟» که مجددا چیزی حدود ۸۰ درصد پاسخها متعلق به مسعود پزشکیان بود و از این رو همچنان با استناد به دور اول و دور دوم انتخابات که ششم و پانزدهم تیرماه برگزار شد، میتوان گفت که پاسخها با آنچه که در واقعیت رخ داد و نیز مسعود پزشکیان که در نهایت برنده این رقابت شد، مطابقت دارد.
پس از این، پرسش دیگری مطرح شد. «اختیارات رییس جمهوری را در چه حد و حدودی میبینید؟». یکی از داوطلبین که تحصیلکرده رشته علوم سیاسی بود، پاسخ داد: «با اتکا به قانون اساسی ایران شورای نگهبان متشکل از ۶ فقیه اسلامی به انتخاب رهبری و ۶ حقوقدان مسلمان و متخصص در بخشهای مختلف قانون توسط رییس قوه قضاییه (که توسط رهبری منصوب میشود) انتخاب شده است که حوزه اختیارات آنها نظارت بر تدوین قوانین مجلس شورای اسلامی و نظارت بر کلیه انتخابات کشور است. مادامی که رای هر فرد و دخالت مردم و اعضای تشکیلدهنده جامعه در اموری به این مهمی نقشی ندارد به طور مشخص شاهد این موضوع هستیم که حکومت اعضای جامعه را به آن اندازه شایسته و خیراندیش ندانسته است که رای آنها تغییری در سرنوشت خود آن ملت ایجاد کند و عملا توانایی هیچ تغییر جدی در سرنوشت خود را ندارند و مادامی که سیستم به این شکل باشد من شرکت در انتخابات را بیتاثیر میدانم».
شخص دیگری نیز در این میان افزود: «قوه مجریه اختیارات خاصی ندارد و به همین دلیل به هیچ عنوان شرایط تغییر نمیکند و نخواهد کرد. فقط باید منتظر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشیم تا شاید تغییری در وضعیت سیاسی-اقتصادی کشور ایجاد شود». یکی دیگر از داوطلبین اظهار کرد: «اختیارات ریاست جمهوری به قدری نیست که کوچکترین تاثیری بر شرایط موجود بگذارد و هیچ تغییر اساسی و بنیادی که ما به دنبالش هستیم، انجام نخواهد شد».
در پایان نیز یک داوطلب دیگر گفت: «اصلا چهار سال برای اینکه تغییراتی که کشور ما نیاز دارد با توجه به اختیارات بسیار محدود رییس جمهوری بسیار کم است!».
در ادامه از واجدینی که رای نداده بودند، خواسته شد تا نظر خود را درباره انتخاباتی که در کشور برگزار میشوند بگویند، جمعبندی کلی نظرات به این شرح بود؛ «نسبت به انتخاباتی که در کشورهای اطراف برگزار میشود تفاوت کمی دارد و شبیه هم هستند، به همین دلیل خط مشی سیاسی مشخصی دنبال میشود»، «به نظرم انتخابات در ایران معنایی ندارد»، «یک چیز نمادین است، در نهایت منتخب مردم توسط شورای نگهبان تایید نمیشود و کاندیداها هم مورد تایید مردم نیستند»، «خیلی نمایشی و ظاهری است، چراکه کاندیداها توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت میشود و در نتیجه نامزدها به خواست مردم انتخاب نمیشوند» «در حجم هشتاد میلیون نفر انتخابات سنتی برگزار میشود و این تقریبا بیفایدهست، اگر تکنیک انتخاباتی تغییر کند نه صرفا افراد و نظرات متفاوت، در آینده شرکت خواهم کرد».
در پایان نیز از تمامی افراد پرسیده شده که «آیا گرایشات و عقاید سیاسی خود را وابسته به جریان خاصی میدانید؟» که به جز تعداد اندکی که معقتد بودند، «راستگرا هستند» تمامی پاسخها به یک «نه» ختم شد.
- 15
- 1