روزنامه فرهیختگان نوشت: یک عضو ستاد قالیباف سه روز بعد از دور دوم انتخابات درباره جلسه مشترک دو نامزد اصلی اصولگرایان قبل از انتخابات دور اول نوشته و طرف مقابل را به عهدشکنی متهم کرده .بلافاصله از ستاد جلیلی یک نفر دیگر آمده و درباره آن جلسه روایت دیگری کرده است. به نظرتان از این دو روایت چه برداشتهایی میشود؟
غیر از فعالان ستادی دو طرف که برای روایت خودشان سوت و کف میکشند، مخاطب این داستانها احتمالا دو طیف هستند؛ مردم عادی و بدنه ایدئولوژیک.
۱- اینها که درباره جلسه ۱۰ روز پیش این همه اختلاف روایت دارند، تاریخ را چطوری برای ما روایت میکنند؟
۲- کاندیداهای اصولگرا که در تبلیغات تلویزیونی این همه از اجماع ملی میگفتند، بین خودشان هم نتوانستهاند اجماع ایجاد کنند.
۳- اینها که میگفتند ما با دنیا مذاکره میکنیم، با خودشان هم نمیتوانند مذاکره کنند.
اما مخاطب ایدئولوژیک چه برداشتی میکند یا احیانا چه سوالاتی برایش پیش میآید؟
۱- دو طرف در حدی شیفته قدرت هستند که هیچکدام کوتاه بیا نیست.
۲- دو طرف برای رسیدن به مقاصدشان پروایی در خرج کردن از رهبران محور مقاومت و مسئولان ارشد نظام ندارند.
۳- این داستان وحدت و کثرت شما دو طرف آنقدر کشدار شده که حوصلهمان سر رفت. ۱۱ سال است در همین نقطه گیر افتادهاید.
و...
وقتی از لزوم اجتماعی شدن جریان انقلابی و زبان مشترک پیدا کردن با مردم حرف میزنیم، دقیقا از چه حرف میزنیم؟ یکی از مصادیقش همین داستانگوییهاست، دقیقا همین کنشهاست که میبینید، همین پرتاب الفاظی است که ردوبدل میشود و همین سطح دغدغههاست.
ائتلاف سیاسی یک امر عقلی است، فرمول و تکنیک دارد، روش علمیاش هم مشخص است، جایش هم در خفا است نه در رسانه. وقتی یک کار بدیهی و عقلی را نتوانستهاید انجام دهید دیگر این حرفها چه معنایی دارد؟
نتیجه انتخابات ۸ تیر و ۱۵ تیر ریشههای مهمتری دارد و کلا بحث درباره ائتلاف یا عدم ائتلاف، یک موضوع فرعی و درجه چندم است. تخفیف یافتن مشارکت به ۴۰ درصد و بعد انتخاب رئیسجمهور ۱۶ میلیونی و شکست آقایان دلایل متعددی ازجمله تغییر در زیست جهان، سیاستزدایی از عرصه کنشگری، فقدان تئوری، انباشت نارضایتی و... دارد.
اینها دلایل مهمی هستند که در صف تحلیل انتخابات جلوتر از ائتلاف یا عدم ائتلاف این دو نفر قرار میگیرند. اما خوب است دو نامزد عزیز بدانند یکی از دلایل پررنگ برای رای منفی آنها تصویری است که از ستادهایشان به جامعه مخابره شد، تصویری که این روایتها بر آن مهر تایید میزند. این متن طبعا ناظر به همه فعالان ستادی نیست اما بااعضای ستادی که هنوز نمیدانند افسردگی بعد زایمان آنها ربطی به مردم ندارد چه کنیم؟
***
بله آقای جلیلی! آمریکا و اروپا کل جهان نیستند اما سهم بالایی از اقتصاد دنیا را در اختیار دارند؛ وقتی صحبت از جهان میکنیم وزن کشورها را فراموش نکنیم
حسن بهشتیپور ،کارشناس مسائل سیاست خارجی با روزنامه اعتماد گفتوگو کرده است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
اگر واقعا دولت آقای پزشکیان موفق شود این گره کوری که در زمینه افایتیاف به وجود آمده باز کرده و همچنین برجام را به سرانجام برساند، قادر خواهد بود تاثیر تعیینکنندهای بر تعاملات ایران با کشورهای اروپایی و امریکا بگذارد، چراکه در دولت آقای رییسی تعاملات با کشورهای اروپایی به پایینترین سطح خود رسیده بود که فکر میکنم در طول تاریخ سیاست خارجی تا آن جایی که من دنبال کردم هیچ وقت تا این اندازه پایین نبوده است.
تعیین تکلیف دو موضوع کلیدی برجام و FATF به شکلی برجسته میتوانند در روابط ایران با کشورهای عضو اتحادیه اروپا گشایش ایجاد کنند.
نکته مهمی که در مناظرات دیدیم بسیار هم تکرار شد، این بود که مرتبا میگفتند امریکا و اروپا کل جهان نیست. بله، ظاهر حرف درست است، جهان امریکا و اروپا نیست. اما دقت کنید سهم این کشورها در اقتصاد دنیا چقدر است؟ما دنبال تعامل و ایجاد رونق اقتصادی هستیم. ببینیم این ۱۹۲ کشور چه سهمی در اقتصاد دنیا را دارند؟ جز چین که دومین قدرت اقتصادی دنیاست باقی تقریبا در آن سوی قضیه هستند. یعنی در میان ۲۰ کشور ترکیه و عربستان را جدا کنیم ۱۸ کشور دیگر تقریبا در بلوک غرب قرار دارند. از لحاظ اقتصادی من میگویم.
بحث این نیست که ما آنها را بزرگ کنیم و بگوییم فقط باید با این گروه از بازیگران در ارتباط باشیم.نه اینگونه نیست و این سیاست غلط است و حتما نیز بر اساس سیاست حسن همجواری باید با همسایگان نیز تعامل داشته باشیم و همزمان با کشورهای آسیاسی روابط خود را گسترش داده با روسیه و چین و هند و کره جنوبی و هر کشوری که بتوانیم. اما مساله این است که ما وقتی صحبت از جهان میکنیم وزن کشورها را فراموش نکنیم.
- 12
- 5