روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اقداماتی مانند همدیگر را به دزدی، خیانت و انحراف از اسلام و انقلاب متهم کردن و خود را پاکدست و متعهد و نمونه بینظیر نیروی انقلابی و اسلامی معرفی نمودن، کارنامه ستادهای تبلیغاتی بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری را سیاه کرده بود.
آنها بسیار بدتر و شدیدتر از اسلامهراسان غربی، از رقبای خود چنان چهرههای ضداسلام و ضدانقلاب ترسیم میکردند که گوئی اگر خودشان به حکمرانی نرسند کشور به باد فنا میرود و فاتحه اسلام خوانده میشود!
شگفتانگیز اینکه تمام این ترفندها به نام دین و انقلاب بکار گرفته میشد و اجازه نمیدادند کسی تصور کند میان سیاه و سفیدهای جعل شده توسط این تبلیغاتچیهای حرفهای، رنگ دیگری هم میتواند وجود داشته باشد.
این روش، اکنون که انتخابات به پایان رسیده و مردم با آراء اکثریتی خود رئیس جمهور را انتخاب کردهاند نیز ادامه دارد. متأسفانه فضای مجازی متعلق به رقبای رئیس جمهور منتخب و حتی بعضی نشریات مکتوبشان برخلاف توصیههای بزرگان که گفتهاند رقابتهای دوران انتخابات باید به رفاقت تبدیل شود، حملات شدیدی را علیه وی سازماندهی کردهاند.
چنین روشی مانع پیشرفت کشور میشود و مشکلات مردم را مضاعف میکند. اگر رقبای رئیس جمهور منتخب به آنچه در مناظرههای تلویزیونی و تبلیغات انتخاباتی خود گفتند اعتقاد دارند، باید نیروها و امکانات هواداران خود را برای کمک به دولت جدید بسیج کنند تا در یک تلاش مشترک بتوانند مشکلات مردم را برطرف کنند. این روش است که میتواند نشان دهد نامزدهای ریاست جمهوری با انگیزه خدمت به کشور وارد صحنه شده بودند نه برای رسیدن به قدرت و سیراب کردن عطش مقام و منصب.
طبعاً این حق نیز برای رقبای انتخاباتی و برای آحاد مردم ایران محفوظ است که هر زمان، کوتاهی یا انحرافی از دولت جدید مشاهده کردند، انتقاد کنند و با رعایت دستورالعملهای اسلامی و اخلاقی درصدد اصلاح امور برآیند. رقبا اگر خواهان تعالی ایران و پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی هستند نباید به جای انتقاد به سراغ انتقام بروند. مهمتر آنکه نباید قبل از آنکه کسی مرتکب تخلفی شود، شمشیر انتقام از غلاف خارج کنند و کشور را به صحنه جنگ تبدیل نمایند. کشور باید عرصه تعامل و همدلی و همکاری تمام نیروها باشد تا عموم مردم از رفاه و آزادی برخوردار شوند.
روزنامه شرق: جریان جلیلی و پایداری توجهی به مردم و رای آنها ندارند؛ به همین دلیل به دولت چهاردهم حمله می کنند
روزنامه شرق نوشت: «مبنای امر سیاسی اشتراک منافع است، نه اخلاق». قاعدهای که «جلیلیون» و پایداریها فهم درستی از آن دارند. اقلیتی ایدئولوژیک که براساس منافع مشترک سودای تسخیر قدرت مرکزی را داشته و دارند.البته آنچه این منافع را تضمین میکند وفاداری به یک ایدئولوژی است: باوری موعودگرایانه.
آنان در انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ که بسیار غیرمنتظره بود، نتوانستند دست به سازماندهی دولتی و غیردولتی بزنند تا شیوه برگزاری و نتیجه انتخابات را بهدلخواه خود پیش ببرند. اما شکست آنان به معنای حذفشان از سیاست نیست. جلیلیون صرفا غافلگیر شدهاند و ناچار به شکست.
در این شکست، بیش از همه اصرار محمدباقر قالیباف برای ماندن میان نامزدها طرح و نقشه آنان را برای ماندگاری در قدرت بر باد داد. پایداریها و جریان اصولگرایان نزدیک به قالیباف نه اشتراک منافع دارند و نه ایدئولوژی سازگار باهم. بلکه قالیباف و حامیانش خطر بالفعل برای پایداریها و مسعود پزشکیان با فاصله خطر بالقوه هستند.
در این میان مسعود پزشکیان آسیبپذیرتر است، چراکه در ساختار حکومت نفوذ و روابط ویژهای ندارد و بهعنوان چهرهای سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی نقش تعیینکنندهای نداشته است و مهمتر از همه، با اینکه رئیسجمهور آحاد مردم ایران است اما با رأی چشمگیری حتی نسبت به حسن روحانی دولت را به دست نیاورده است.
ناگفته پیداست وضعیت کنونی سیاست داخلی قابل مقایسه با سالهای ۷۶، ۹۲، ۹۴ و حتی ۱۴۰۰ نیست. شرایط اجتماعی بسیار دگرگون شده است. اقتصاد در وضعیت وخیمی است و مهمتر از همه جریانهای سیاسی بهواسطه دلزدگی مردم از سیاست قدرت چندانی ندارند.
در این شرایط انتظار میرود نهادهای رسمی انعطاف و مدارای بیشتری با رئیسجمهور منتخب ۱۴۰۳ داشته باشند. چیزی که جبهه پایداری را بیمناک خواهد کرد و شکاف آنان را با نهادهای رسمی بیشتر خواهد ساخت.
جلیلیون و پایداریها ناگزیرند مناسبات خود را با حامیان و نهادهای رسمی بازتعریف کنند و حلقه وفاداران و یارانشان را تنگتر کنند. این انزوا و انسجام، قدرت تخریبیشان را افزایش خواهد داد. آنان «دولت در سایه» را مجددا سازماندهی کرده و برای اهداف بزرگتری برنامهریزی خواهند کرد.
پایداریها جریانی مردمی نیستند. آنان وابسته به جماعتی از مردماند که باور قلبی و در مقاطعی اشتراک منافع با آنان دارد. برای همین «مردم» در بود و نبود آنان نقش اساسی ندارد. آنان جماعتی سیاسیاند که بدون مردم قادرند به قدرت برسند.
طرفه اینکه ۱۳ میلیون رأی برای حلقه منسجم آنان آرای کمی نیست. به همین نسبت ۱۶ میلیون رأی برای مسعود پزشکیان رأی تعیینکنندهای بهحساب نمیآید. با این اوصاف، وضعیت خطیری پیشروی دولت چهاردهم قرار دارد و روزهای سختی پیشرو است.
دولت باید با کمترین خطا راهش را هموار سازد، چراکه در بزنگاههای اقتصادی و سیاسی است که خوشباشیها و خوشباوریها دود شده و به هوا میروند و بهسرعت تبدیل به یأس میشود. امید بهوجودآمده، شکنندهتر از آن چیزی است که بتوان با آن خطر کرد.این خطر پیشرو را تصویرسازیهای اغراقآمیز حامیان رئیسجمهور دوچندان خواهد کرد.
واقعیت عریان سیاسی این است: با اینکه مسعود پزشکیان واجد ویژگیهای مثبتی است، اما هر سیاستمداری بهطور معمول باید این ویژگیها را داشته باشد. تصویرسازیهای غلوآمیز متملقان بهسرعت به ضد خودش بدل خواهد شد. پزشکیان رئیسجمهوری است که در شرایط ویژهای به قدرت رسیده است. بنابراین هرچقدر این شرایط خاص را واقعیتر ارزیابی کند و به ابعاد آن نگاه دقیق بیندازد، قدمهای مؤثرتری برخواهد داشت.
جامعه سیاسی ایران آشکارا تغییر کرده است. مردم بهدشواری برانگیخته میشوند. از احساسات رمانتیک به چهرههای سیاسی خبری نیست. واقعیت جامعه چنان سرد و سرراست و قابلرؤیت است که نیاز به هیچ تعبیر و تفسیر شاعرانهای نیست. فاصلهای جدی بین مردم و رؤسای جمهور قرار دارد. مردم همانگونه که اصلاحطلبان و اصولگرایان را پشت سر گذاشتند، قادرند به سهولت این دولت را نیز کنار بگذارند. پس وضعیت حاکی از آن است که هیچ فرصتی برای خطا نیست.
- 12
- 4
کاربر مهمان
۱۴۰۳/۴/۲۳ - ۲۱:۱۰
Permalink