
یک روز پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستا، رسانههای نزدیک به جریان اصولگرایی و شخصیتهای برجسته این جریان همچنان تلاش میکنند رأی بیش از ١٥ میلیونی سیدابراهیم رئیسی را بهعنوان مهمترین دستاورد این انتخابات برای جریان سیاسی خود مطرح کرده و آن را بهعنوان سرمایهای برای ٤سال آینده معرفی کنند؛ اما این میزان رأی و نتیجه به دست آمده حقیقتا چقدر میتواند بهعنوان یک پیروزی هر چند خفیف برای این جریان سیاسی به حساب بیاید و اصولگرایان تا کجا میتوانند روی همراهی این حدود ١٦میلیون رأی حساب کنند؟
از دیدگاه نخست باید توجه داشت که اصولگرایان سرانجام توانستند در این انتخابات و نیز انتخابات مجلس دهم به ساختار نسبتا منسجمی برای تصمیمات تشکیلاتی برسند (برای مجلس دهم ائتلاف بزرگ اصولگرایان و برای ریاستجمهوری جبهه متحد نیروهای انقلابی جمنا) که این موضوع خود محل تأمل فراوان است. آنان در ٢٠سال گذشته همواره چه در انتخاباتی که پیروز شدهاند و چه انتخاباتی که نتیجه را واگذار کردهاند از «وحدت» بهعنوان واژهای جادویی که قرار است بر طلسم شکستهای انتخاباتی آنان مُهر پایان بزند، نام میبردند. این وحدت سرانجام در انتخابات مجلس دهم و ریاستجمهوری دوازدهم به دست آمد. درست است که فهرست مورد حمایت آنان در دو انتخابات مزبور نتوانست بر فهرست اصلاحطلبان چیره شود.
اما به هر حال نیمی از راه طی شده و نیم دیگر که متقاعدکردن رأیدهندگان ایرانی است، همچنان باقی مانده است. مجموع آرای نامزدهای اصولگرا در انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢ با رأی سیدابراهیم رئیسی در این انتخابات برابری میکند عددی بین ١٥، ١٦میلیون رأی، جایی است که آنها در این ٤سال ایستادهاند. این عدد میتواند به لطف نتیجهنگرفتن دولت مورد حمایت اصلاحطلبان و نیز شکست سیاسی لیست امید در مجلس دهم افزایش یابد و هر چند که هنوز باد به سود بادبان اصلاحات میوزد، اما تجربه سیاستورزی در تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده جریان باد نیز میتواند به سادگی تغییر کند. محسن کوهکن، نایبرئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری از تشکلهای اصولگرا به سایت خبرآنلاین گفته است: «اينکه در انتخابات اين دوره رياستجمهوري جريان اصولگرايي در ايجاد اجماع موفق بود و نهايتا به يک کانديدا رسيد را بايد مثبت ارزيابي کرد. اگرچه اين نامزد، پيروز نشد اما کسب ١٦ ميليون رأي هم توفيق بزرگي است.» حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان نیز در یادداشتی به همین مناسبت نوشته است: «اتحاد و یکپارچگی نیروهای انقلابی، همسويی مثالزدنی آنان در عرصه رقابت انتخاباتی و اخلاقمداری و قانونگرایی این طیف، حکایت از آن دارد که در این اردوگاه جهش بلندی اتفاق افتاده است و این احتمال جدی وجود دارد که از سوی یک جریان خاص، تلاش پیگیر و بیوقفهای برای مقابله با این جهش به کار گرفته شود. جریان یاد شده در نخستين گام سعی در القاي این توهم دارد که اردوگاه انقلابیون باید در آموزههای خود تجدیدنظر کند! این در حالی است که آرای ١٦ میلیونی آقای رئیسی با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد، حاکی از پیروزی مثالزدنی این گفتمان است و نشان میدهد گفتمان مزبور وارد ریل اصلی خود شده و ادامهای درخشان در پی دارد.»
ابراهیم رئیسی پیشوای اصولگرایان میشود؟
در نتیجه تحلیلهایی که ذکر آن رفت و این واقعیت که هیچکس در میان اصولگرایان نتوانسته چنین رأیی در انتخابات اخذ کند، این ایده بسیار مطرح میشود که ابراهیم رئیسی از این پس رهبری سیاسی جریان اصولگرا را برعهده بگیرد. محسن کوهکن در پاسخ به سوالی در همین خصوص اصل موضوع را به صورت رهبری واحد نپذیرفته و گفته است: «به نظرم آقاي رئيسي شخصيت شاخصي است که مي تواند تأثيرگذارتر باشد و در کنار اشخاص حقيقي و حقوقي جريان اصولگرا رهبري اين جريان را به پيش ببرد.» او میگوید: «حتي جريان اصلاحطلب هم يک ليدر مشخص ندارد.» از سوی دیگر محمدباقر قالیباف هم در این انتخابات توانست جایگاه متزلزلش را در میان اصولگرایان بازیابی کند. او پیش از این حداقل نزد اصولگرایان طیف جبهه پایداری گزینه مطلوبی به شمار نمیرفت و حتی اتحاد استراتژیکش با جبهه ایثارگران انقلاب اسلامی و افرادی چون پرویز سروری هم نتوانست قالیباف را تا حد شخصیتی مورد اجماع در میان اصولگرایان بالا ببرد. کنارهگیریاش اما بشدت مورد استقبال قرار گرفت. او دست به کاری زد که تا پیش از این هیچکدام از اصولگرایان حتی به آن نزدیک هم نشده بودند. با وجود تفوق نسبی در نظرسنجیها به سود رئیسی کنار کشید و از او حمایت کرد.
فرجام قالیباف
به احتمال بسیار زیاد شورای شهر جدید در نخستین اقدام پیچیدن طومار ١٢ ساله شهرداری محمدباقر قالیباف را در دستور کار خود قرار میدهد؛ اما حالا که پس از سه بار تلاش جدی شهرداری به شهریاری ختم نشد، قالیباف چه خواهد کرد؟ با توجه به نتیجه انتخابات شورای شهر مشهد و تقریبا تمامی کلانشهرهای کشور به نظر میرسد قالیباف در هیچیک از کلانشهرهای ایران شانسی برای تصدي کرسی شهرداری نخواهد داشت. از آنجا که او همواره خود را در قامت یک نیروی اجرایی و جهادی تعریف کرده، بعید است که بتوان قالیباف را در یک سمت تشریفاتی و در جایگاه مشاور به کار گرفت. او پس از تقابل جدی که با حسن روحانی و اسحاق جهانگیری نشان داد، احتمالا در ٤سال آینده نیز به چشم رقیب نگریسته میشود و شاید حالا که ابراهیم رئیسی به تولیت آستان قدس بازمیگردد، قالیباف هم بتواند در این آستان مقدس به ادامه فعالیت بپردازد.
کارنامه حزب ٥٠ ساله
حزب موتلفه اسلامی سرانجام در این انتخابات از زیر سایه سایر احزاب اصولگرا بیرون آمد و با توجه به سابقه طولانیاش در تحزب تصمیم گرفت اقبال گزینه مورد نظر خود را به محک آزمایش بگذارد و البته در هر دو بُعد سیاسی و اجتماعی شکستی سنگین خورد. در بعد سیاسی سران موتلفه شاید انتظار داشتند همراهی سالهای گذشته آنان با دیگر جریانهای اصولگرا در نظر گرفته شود و نهایتا جمنا روی گزینه این حزب اجماع کند که البته این رویا به واقعیت نپیوست و مصطفی آقا میرسلیم تنها با حمایت حزب موتلفه وارد میدان رقابتها شد. زمانی که بحث کنارهگیری قالیباف و میرسلیم به سود ابراهیم رئیسی بسیار داغ بود و سرانجام قالیباف به سود رئیسی کنار کشید، این سوال از اعضای ارشد حزب موتلفه هم بسیار پرسیده شد که آیا نامزد این حزب به سود رئیسی انصراف میدهد یا نه؟ یکبار اسدالله بادامچیان در گفتوگو با ایلنا پاسخی به این سوال داد که دیگر چنین سوالی حتی مطرح هم نشود. او گفت كه «اصلا شاید رئیسی به نفع میرسلیم کنار بکشد.» سرانجام وقتی مصطفی میرسلیم دست در دست رئیسی به مشهد رفت، حزب بیانیه داد: «اکنون که ارزشگرایان نظر دارند که وحدت جبهه متحد ملت با معرفی نامزد واحد، بیشتر جلوه نماید؛ براساس مشورت با بزرگان و علما و باتشکر از شخص جناب آقای مهندس «سید مصطفی میرسلیم» از پذیرش نامزدی حزب و حضور فعال و مدبرانه در صحنه انتخابات اعلام میدارد که حزب موتلفه اسلامی با انصراف از نامزدی ایشان از آیتالله رئیسی حمایت میکند و انشاءالله در آینده از شخصیت ارزشمند جناب آقای مهندس سید مصطفی میرسلیم استفاده مطلوب بهعمل خواهد آمد» این بیانیه با واکنش منفی میرسلیم مواجه شد، او در پاسخ بیانیهای صادر کرد و نوشت «این جانب انصراف ندادهام و کلیه بیانیههای مبنی بر انصراف را تکذیب میکنم. از همه علاقهمندان و دوستان و همراهان دعوت میکنم بدون توجه به این شایعات که حتی به نام حزب صادر میشود، اعتنا نکنند و با اطمینان به پای صندوقهای رأی حاضر شوند.» او درنهایت با کمی بیش از ٤٧٠هزار رأی در انتخابات سوم شد.
اصلاحطلبان و خاطرات تلخ پیروزی
پیروزی ٢٩ اردیبهشت «متاسفانه» برای اصلاحطلبان تازگی ندارد. متاسفانه از این جهت که این جریان سیاسی یکبار دیگر و در سالهای پایانی دهه هفتاد تمام این رخدادها را تجربه کرده بود. پس از پیروزی شگفتانگیز دوم خرداد ٧٦ اصلاحطلبان «سنگر به سنگر» ابتدا کرسیهای شورای اول و سپس کرسیهای مجلس ششم را «فتح» کردند. هرچند آنچه پس از این فتوحات روی داد، باعث شد سنگرهای فتحشده را یکییکی درمقابل رقیب اصولگرا واگذار کرده و پس از آن برای مدت ٨سال به کلی ازعرصه سیاسی کنار گذاشته شوند. این نتیجهای بود که هم در انتخابات به دست آمد و هم ازسوی برخی از نهادهای نظارتی بر آنان اعمال شد. انتخابات شورای شهر دوم در اسفندماه سال ٨١ همه آنچه را که در سال ٧٧ به دست آمده بود، بر باد داد. در سراسر کشور تنها اندکی بیش از ٤٩درصد در انتخابات شرکت کردند و درتهران جریان «آبادگران» سنگر مزبور را از «مشارکت» پس گرفت. پس از آن در اسفند سال ٨٢ با شرکت ٥١درصدی مردم در کل کشور مجلس ششم جای خود را به مجلس هفتم داد و همه اینها تازه مقدمهای بود بر سوم تیر ٨٤. حالا پرسش اساسی این است که با توجه به چنان تجربهای چگونه میتوان مطمئن بود که اصلاحطلبان و هواداران ناشکیبایشان تاریخ را تکرار نکنند و این پیروزی باز هم «تَکرار» شود؟
اصلاحطلبان واقعبینتر شدهاند
غلامرضا حیدری نماینده تهران درمجلس دهم و عضو فراکسیون امید درپاسخ به این سوال به «شهروند» میگوید: «اصلاحطلبان درمجموع واقعبینتر شدهاند، همانطور که اصولگرایان هم واقعبینتر شده و میبینیم که دایره جریانی به نام اصولگرایان معتدل روزبهروز گستردهتر میشود. به گفته غلامرضا حیدری، همزمان که دایره تأثیرگذاری آقای خاتمی برای اصلاحطلبان بیشتر شده است، باید دایره اصلاحطلبی را هم وسیعتر کرد و با توجه به تجربه موفق اتحاد با اصولگرایان معتدل باید تعداد بیشتری از اصولگرایان را به سمت خود جذب کنیم.» او در ادامه به تجربه ریاست علی لاریجانی درمجلس دهم و همراهی فراکسیون امید برای این موضوع اشاره میکند و میگوید: «این تجربه را میتوان در انتخاب شهردار جدید تهران درنظر گرفت. استراتژیکترین خطای اصلاحطلبان درشورای شهر اول اختلاف برای انتخاب شهرداری اصلاحطلب بود که دراین دوره از شورا نباید آن خطا را تکرار کرد. دوستان انقلابی ما صحن شورا را با هاید پارک لندن اشتباه گرفتند و به جان هم افتادند. در نتیجه مردم از شورا زده شدند و آن اتفاقات افتاد.» به گفته غلامرضا حیدری منتخبان جدید «توهم خود بزرگبینی پیشینیان را ندارند.»
بهاره آروین از اعضای لیست امید و منتخب شورای شهر درپاسخ به سوال فوق به «شهروند» میگوید: «تا جایی که میدانم، تمام تلاش این بود که لیست نمایندگان شورا تخصصی بسته شود و اعضا هم خود را موظف به پاسخگویی میدانند.» به گفته این عضو منتخب شورا «ما هرکدام با برنامهای منسجم برای شهر تهران به شورا آمدهایم و فراتر از دیدگاههای سیاسی آنچه منتخبان این شورا را از منتخبان شورای اول متمایز میکند، توجه به تخصص، مسائل شهر تهران و گزارش شفاف به مردم است.» در زمان نگارش این گزارش، هنوز فاتحان سرمست از پیروزی برای صندلیهایی که در آینده روی آنها خواهند نشست، بیانیههای پیروزی مینویسند اما آینده بسیار زودتر از آنچه تصور میشود، از راه خواهد رسید. آیندهای که نتیجه انتخاباتش نشان خواهد داد فاتحان امروز تا چه اندازه توانستهاند واقعیت را از شعار تفکیک کنند.
- 9
- 2