به گزارش ایسنا، آلفردو دی استفانو در سال ۱۹۵۳ به رئال مادرید پیوست و در نخستین فصل درخشید. مادرید توانست فاتح لالیگا شود، اتفاقی که پس از جنگ رخ نداده بود. مهاجم آرژانتینی با به ثمر رساندن ۲۷ گل در ۲۸ بازی بهترین گلزن شد. سفیدپوشان در دومین فصل حضور بازیکن آرژانتینی با رئال قرارداد امضا کردند. دی استفانو خواهان این بازیکن شده بود. او میخواست در میانه میدان با یک بازیکن همکاری داشته باشد. مدافع عنوان قهرمانی در آغاز فصل جدید لالیگا برابر یک حریف قدیمی قرار گرفت.
مادرید باید به مصاف والنسیا میرفت. در آن سالها، در عصر یکشنبه در کافه تریاها و هنگام خروج از سینماها یک برگه پشت و رو به نام "گاستا و گولئادا" پخش میشد که نتایج را در سریع ترین زمان ممکن منتشر میکرد. مادرید با حضور دی استفانو و رئال دو بر یک شکست خورده بود. چطور ممکن بود این اتفاق بیفتد؟
کسانی که به ورزشگاه رفته بودند میتوانستند درباره این قضیه توضیح بدهند. آنها میگفتند:"دی استفانو کاری انجام نداد چون توسط خوسه مانگرینیان کاملا محو شده بود". مانگرینیان جوان بلوندی بود که جزیی از تیم فوق العاده والنسیا در آن سال محسوب می شد. بازیکنانی همچون تیمور، سوکراتس، سندار، مانیو، فوئرتس و... در این تیم حضور داشتند. والنسیا به تازگی توانسته بود به دسته اول صعود کند. کارلوس ایتوراسپه، سرمربی والنسیا به گذشته توجهی نداشت و تنها میخواست دی استفانو را کنترل کند.
مانگرینیان توانست این کار را انجام دهد و به سایه مهاجم آرژانتینی-اسپانیایی تبدیل شود. بازیکن اسپانیای در هر لحظه کنار دی استفانو دیده می شود و ستاره مادرید را رها نمی کرد. هر بار که توپ به دی استفانو می رسید مانگرینیان جلوی او ظاهر می شد. هافبک اسپانیایی سریع بود و به همین خاطر به هدفش رسید. دی استفانو نمی توانست بازی مورد نظرش را ارائه دهد.این موضوع روی بازی مادرید نیز تاثیر گذاشت و به همین خاطر عجیب نبود که والنسیا بتواند در این دیدار پیروز شود.
گل های ویلکس و سِگی در مقابل تک گل رئال (نخستین گلش برای مادرید) این برد را به ارمغان آوردند. یک روز بعد یک عکس از "من تو من" مانگرینیان منتشر شد. در این تصویر مهاجم رئال مادرید توانسته بود با پا به توپ ضربه ای بزند، ضربه ای که به خاطر دفاع "من تو من" مانگرینیان به سختی زده شده و توپ در دستان کیکه قرار گرفته بود. این تنها ضربه ستاره سفیدپوشان محسوب می شد.
پس از این دیدار کلمه "مانگرینیان" وارد زبان عامیانه اسپانیا شد و هم خانواده کلمه خفگی بود. از این واژه برای دوستی های عمیق استفاده می شد و زمانی که یک نفر زودتر از دیگران به خانه اش برمی گشت او را این چنین مسخره می کردند:" همسرش که مانند یک مانگرینیان اجازه نمی دهد زمان بیشتری را در خارج از خانه سپری کند".
مانگرینیان برای تیم های دپورتیوو لاکرونیا و ارکولس هم بازی کرد. زمانی که از دنیای فوتبال خداحافظی کرد به تجارت در هتلداری پرداخت و تا ۷۷ سالگی زندگی کرد. او در بیست و دوم آگوست در روزی که والنسیا توانست با سه گل سالزبورگ را شکست دهد، درگذشت. روزنامه به صورت جزیی به مرگ او پرداختند. مانگرینیان و دی استفانو همیشه با احترام درباره هم صحبت میکردند.
- 15
- 4