مسعود سلطانيفر از روزي كه به ورزش آمد، آرامش را به روح خسته ورزش بازگرداند. نارضايتيهاي عمومي از مديريت ورزش كه منجر به كنار گذاشتن وزير قبلي شد، با حضور سلطانيفر تبديل به نقطه قوت دولت يازدهم روحاني شد. قاعدتا ارزيابي مديريت تازه ورزش با كارنامه كمتر از يكسال، چندان قابل اتكا نيست اما در همين زمان كم، تصميمات اساسي و حركتهاي بنيادين براي توسعه ورزش انجام شده است. يكي از رويكردهاي مهم و اساسي، خارج كردن حلقه مديريت ورزش از افراد معدود بود و حالا در استانها، مديران كل ورزش و جواناني داريم كه با كمتر از ٤٠سال سن، عملكرد درخشانتري نسبت به قبل دارند. اين فضاي تازه، هواي تازه در ورزش و مديران تازه در ساختار مديريت ورزش، موهبتي بزرگ خواهد بود. همه اينها به نوع نگاه و تفكر وزير ورزش بازميگردد. مسعود سلطانيفر حالا اساسنامههايي را به تصويب ميرساند كه حق عزل و نصب را از وزارت ورزش ميگيرد و اينگونه راه را براي ورود به دروازههاي جهان باز ميكند تا به «ورزش بينالمللي» برسد؛ ورزشي كه در دنيا حرف براي گفتن داشته باشد، كرسيهاي بينالمللي را كسب كند و مديران و قهرمانانش در دنيا شناخته شده باشند. نوعي ديپلماسي ورزشي براي اعتبار به ورزش ايران. حركت از ورزش سنتي به مدرن. براي همين هم براي ورود بانوان به ورزشگاهها برنامه دارد و هم شرايط حضور بخش خصوصي را فراهم ميكند. گفتوگو با مسعود سلطانيفر، وزير ورزش و جوانان، ما را به آينده اين حوزه خوشبين ميكند.
آقاي دكتر! رييسجمهور درباره شما اينطور تعريف كرده بود كه آقاي سلطانيفر تاريخچه خوبي در ذهن از كل ورزش و ورزشكاران و قهرمانان دارد كه من خودم هم متعجب شدم و او يك كامپيوتر متحركي در ذهنش دارد. كسي كه ميخواهد اين مسووليت را بپذيرد بايد هم اطلاعات گسترده اينچنيني داشته باشد. او به ظرفيتهاي ورزش كشور اشراف دارد. اين «كامپيوتر ورزش» و نگاه رييسجمهور به شما از كجا آمده است؟
آقاي دكتر روحاني اين لفظ را ٤ سال پيش به كار برد. خيلي جاها نشستيم و با هم بحث و صحبت كرديم، من بيش از ٤٠ سال است كه با ورزش كشور و دنيا آشنايي و ارتباط دارم و خيلي از اين آمار، اطلاعات، نتايج، مسابقات، رويدادها، ركوردشكنيها، موفقيتها و بعضا شكستها را به ياد دارم. بعضا با اين قهرمانان رشتههاي مختلف كه مينشينيم و به نكاتي از زندگي ورزشي خودشان اشاره ميكنم، برايشان خيلي جالب است. يادم هست اولين بار ٢٠ سال قبل بود راجع به آمدن سانتوز برزيلي با پله در جايي بحث ميكرديم. دروازه بان آن مسابقهاي كه انجام شد، رضا قفلساز بود. رضا قفلساز، افسر شهرباني است. زماني كه من قائممقام بودم به دفتر من آمده بود و داريوش مصطفوي هم آنجا بود. گفتند كه رضا قفلساز براي ديدن من آمده است و او را به حضور طلبيدم. به او گفتم يادت هست سانتوز آمد؟ گفت بله. گفتم يادت هست چند تا گل خورديد؟ گفت بله، ٥ تا گل خورديم. گفتم نه، ٩ تا گل خورديد. داور آن موقع ارشد برازنده بود كه آنقدر چپ و راست كرد تا ٤ تا شد.
پس سابقه تاريخي كه در ذهن داشتيد در دولت هم بحث ميشد.
بيشتر اين طرف و آن طرف كه بحث ميشد همه ميگفتند اطلاعات ورزشي كاملي دارم و خوب است.
من فكر ميكردم نكتهاي به رييسجمهور گفتهايد كه در ذهنشان مانده است.
نه، در ذهن ايشان مانده بود كه من اطلاعات وسيع ورزشي دارم و ايشان در معارفه وزرايش در دولت يازدهم راجع به هر كدام از وزرا و توانمنديهايشان يك جمله ميگفتند وعلت اينكه من به چه دليل اينها را انتخاب كردم، دو، سه تا جمله فرمودند و لطف كردند و گفتند كه ميگويند ايشان كامپيوتر ورزش است و اطلاعات وسيع ورزشي دارد. اين لفظ كامپيوتر از آنجاست.
شما ٩ آبان ٩٥ در مصاحبهاي گفته بوديد كه مدير تحول هستيد و نه مدير حفظ وضع موجود. از آبان ٩٥ تا خرداد ٩٦ چقدر تحول در حوزه ورزش ايجاد كرديد؟
اولا كه اين فاصله كه شما ميگوييد حدود ٧ ماه است. ٧ ماهي كه ٣، ٤ ماه آن را به آخر سال خورده بوديم و مسائل و مشكلات مالي و بودجه آخر سال را در سال گذشته داشتيم ولي تصورم اين است كه محورهاي مهمي را براي ايجاد تحول در ورزش در دستور كارم دارم. هم از جهت اينكه ساختار وزارتخانه را بتوانيم اصلاح كنيم كه تقريبا به نقطه خوبي با سازمان اداري و استخدامي رسيدهايم. عنقريب ساختارمان را اصلاح ميكنيم هم از جهت اينكه قانون اهداف، وظايف و اختياراتمان كه ٦ سال بود تقديم مجلس نشده بود در دولت تصويب شده و الان در مجلس درحال بررسي است و هم اينكه فكر ميكنم در بخشهاي مختلف از جمله صيانت از حاكميت و حفظ ارزشهاي اخلاقي و انساني در ورزش، استارت خوبي را زدهايم، هم اينكه فكر ميكنيم از جهت برنامهريزي براي گسترش ورزش همگاني و ورزش قهرماني، مسيرها و رويكردهاي مناسبي را الان انتخاب كرده ايم كه به نظرم انشاءالله اگر مجددا به عنوان وزير در دولت آينده انتخاب شوم، بتوانم اين مسيرها، رويكردها و برنامهها را دنبال كنم. چون جمع زيادي از نخبگان و دستاندركاران ورزش هم در انتخاب مسيرها به ما كمك كردند و به اين جهتگيري كه ما داشتيم، تاييد داشتند. در پروژههاي عمراني نيمه كاره، يك برنامهريزي نسبتا دقيقي كردهايم كه در خلال برنامه پنجساله ششم بتوانيم تعداد قابل توجهي از اينها را به بهرهبرداري برسانيم. در برنامه پنجساله ششم، موفق شديم ٥، ٦ تا حكم خيلي خوب را براي توسعه ورزش و كمك به ورزش در ابعاد مختلف بگنجانيم كه آن هم يكي از موفقيتها بود.
چند مورد مهم از حكمهايي كه براي توسعه ورزش صادر شده است را بيان بفرماييد.
يكي همين اختصاص ٢٧/٠ درصد از منابع ماليات بر ارزش افزوده كه يك رقم ١٢٠٠ تا ١٣٠٠ ميليارد توماني معادل تقريبا بودجه فعليمان را به بودجه ما اضافه كرد. بخش دوم يا حكم دوم، حكمي بود كه در خصوص قابل قبول تلقي شدن هزينههاي بخش خصوصي به عنوان ماليات براي كساني كه در بخش ورزش سرمايهگذاري ميكنند، گرفتيم. حكم سوم، حكمي بود كه در ارتباط با صداوسيما و تعيين تكليف حق پخش تلويزيوني كه در قانون بودجه آمد. حكم و احكام بعدي كه در بودجه سال ٩٦ هم آمده، استفاده كردن از منابع مختلف قانون بودجه و ظرفيتهاي قانون بودجه براي كمك به بخش خصوصي كه در ورزش سرمايهگذاري ميكند. خود ما جداگانه مذاكراتي را با صندوق توسعه ملي داشتيم همانطور كه در سازمان ملي هم توانستند رقمي نزديك به ٨٠٠ ميليارد تومان را براي توسعه هتلسازي از منابع ارزان قيمت صندوق توسعه ملي بگيرند، اينجا هم مقدماتش را فراهم كرديم و مجموعا فكر ميكنم با وجود مشكلات عديده و فراواني كه داشتيم و داريم و پيچيدگيها و موانع موجود، براي اين هفت ماه دستاوردهاي بدي نبوده است. من خودم را ماهيانه ارزيابي ميكنم. بالاخره اين جلسات روزمره، كارتاپلها، نشستها و بازديدها را خيليها انجام ميدهند ولي مهم اين است كه آدم با يك برنامهريزي دقيق بتواند مرتبا خودش را ارزيابي كند و ببيند در چه مقطعي چه موفقيتها و چالشهايي داشته و درواقع آسيب شناسي كند.
آقاي دكتر! منظورتان از تحول بيشتر در زيرساخت است تا روبناها و آنچه به عنوان نتايج ورزشكاران و قهرمانان ميبينيم؟
بله، من فكر ميكنم يكي از مشكلاتمان، مشكلات بنيانهاي ورزشي است. يعني زيرساختهاي ورزشيمان مشكل دارد. اگر بخواهم وارد اين بحث شوم، خيلي وقتتان را ميگيرد. ببينيد! بسياري از تيمهاي ما بايد باشگاه شوند درحالي كه الان تيم هستند و به خصوص باشگاههاي بزرگمان مثل استقلال، پرسپوليس، تراكتورسازي، سپاهان، ذوبآهن، استقلال خوزستان و...
اينها بيشتر باشگاههاي رانتي هستند. درست است؟
حالا هر اسمي كه ميخواهيد بگذاريد ولي همه اينها جمع شدهاند و يك رشته و تيمي را درست ميكنند بدون اينكه در ردههاي سني پايين، پشتوانه سازي كنند و آكادمي و مدرسه و سازمان باشگاهي مشخص داشته باشند. اگر شما ميخواهيد كه در ورزش به موفقيتهاي جدي هم در عرصه ورزش همگاني و هم قهرماني برسيد، بايد برنامهريزيتان را از آموزش و پرورش شروع كنيد و بعد به نظام باشگاهداري كه بخش خصوصي آن را سامان ميدهد، ببريد و بتوانيد آن نظام را پياده كنيد.
خيلي از مسوولان ورزش در مورد اين موضوع، همين نگاه را داشتند ولي ما برنامهاي واقعا نديديم. در دولت دوازدهم برنامه عملياتي براي اين موضوع وجود دارد؟
بله. برنامه عملياتي اينكه ما يك همگرايي بين همه دست اندركاران ورزش مثل آموزش و پرورش، آموزش عالي، كارگري، كارمندي، ورزش محلات و در رده و سنين مختلف به وجود بياوريم در شوراي عالي ورزش بايد به وجود بيايد اما اين شورا مدتهاست كه تعطيل شده و بايد كه آن را فعال كنيم و اين را استارت خواهيم زد. همانطور كه شوراي عالي جوانان را فعال كرديم و جلسات آن به هر حال راه افتاد. حتما قبل از پايان سال ١٣٩٦ اولين جلسه شوراي عالي ورزش را با حضور رياست محترم جمهور و معاون اول خواهيم داشت. تعدادي از جلسات شوراي عالي را خود آقاي رييسجمهور مديريت ميكنند و تعدادي را هم معاون اول و حتما اين شورا را بلافاصله بعد از آغاز به كار دولت دوازدهم فعال خواهيم كرد.
كلا در فضاي جامعه روساي تربيتبدني و وزراي ورزش آدمهاي محبوبي نبودند! مثل آقايان عليآبادي، سعيدلو، عباسي و حتي آقاي گودرزي كه نتوانستند محبوبيت كسب كنند. از اين نميترسيد كه بعد از دوره چهارساله خودتان هم اين نگاه وجود داشته باشد؟ براي اينكه از فضاي بدبيني جامعه نسبت به روساي ورزش كه آنهم به عملكرد خودشان در حوزه مديريت ورزش برميگردد، دور شويد، برنامه خاصي داريد؟
معروف است كه ميگويند ورزش در بخش مديريتياش، معروفيت ميآورد اما محبوبيت نميآورد. ولي ما چهرههاي محبوبي هم داشتيم هرچند كم. اين يك مشكل است نه اينكه همه مديران ما آدمهاي زحمتكشي نبودند و بد و ناموفق بودند.
برداشت جامعه را گفتم.
ورزش به خصوص در ورزش قهرماني اينگونه است كه بردش براي بازيكنان و ورزشكاران است و شكستش براي مديران، مربي و مسوولان دولتي است. بعضا خيليها قضاوتشان اينگونه است درحالي كه اگر ورزشكاري امروز موفق ميشود و مدال ميآورد، ركورد ميشكند، گل ميزند و تيمش موفق ميشود، نتيجه مرهون يك كار سنگيني است كه يك سيستم و عقبهاي آن را انجام دادهاند. يعني منابع مالي، امكانات سختافزاري و نرمافزارياش بايد تامين شود همانطور كه شرايط سفرها، اردوها، مربي، سازوكار، ابزار و همگي بايد فراهم شود تا يك ورزشكار بتواند مدال كسب كند و يك تيم بتواند قهرمان شود اما مردم كمتر پشت صحنه را ميبينند.
خود شما از اين نميترسيد كه اين اتفاق براي شما هم رخ بدهد؟
ببينيد! من هر جا كه بودهام با همه توان تلاش كردهام و خدا هم خيلي به من كمك كرده است. سازمان قبلي هم كه بودم، روزي كه رفتم زير يك آواري بود كه هفت، هشت سال تبديل به حياط خلوت سياستمداران دولتهاي نهم و دهم شده بود و بهشدت مشكلدار بود. ما سه سال آنجا تلاش كرديم و با همه ظرفيتي كه وجود داشت و استفاده كردن از تلاش پرسنل و مديران، روزي كه رفتيم همه فكر ميكردند كه شش ماه بيشتر در آنجا دوام نميآورم. از آنجا كه نفر قبل از من آقاي دكتر نجفي هم ٥، ٦ ماه بيشتر در آنجا نمانده بود كه البته ايشان به دليل كسالت كنارهگيري كرد ولي به من ميگفتند كه عمر دوام تو هم ٦، ٧ ماه بيشتر نيست. اما من سه سال آنجا ماندم و دستگاه را به عنوان دستگاه نمونه كشوري در جشنواره شهيد رجايي مفتخر به دريافت لوح تقدير كردم. امروز به هر حال عملكرد دولت يازدهم در حوزه گردشگري، عملكرد موفقي است و توسعه داشته. اينجا هم فكر ميكنم اگر با عقل، تدبير و خرد جمعي جلو برويم انشاءالله بتوانيم دستاوردهايي داشته باشيم.
اين تدبير در عملكرد شما ديده شده است؟ ميخواهم به اين بپردازم كه چرا مردم با روساي ورزش مشكل داشتند. چون تصويري كه در ذهنشان ميماند، تصوير دخالت در ريزترين مسائلي است كه شايد مربوط به فدراسيونها باشد. مثلا آقاي عليآبادي در انتخاب روساي فدراسيونها يا سرمربي تيمملي فوتبال دخالت كرد يا سعيدلو را به خاطر اتفاقات دعواي كميته ملي المپيك به ياد داشته باشند يا عباسي آن تعليقي كه براي چند فدراسيون اتفاق افتاده بود. آقاي گودرزي هم كه شايد براي دخالتهايش در ماجراي كيروش و حتي جنس پيراهن تيم ملي؛ در وزارت ورزش شما شايد آخرين اتفاقي كه افتاده باشد دعواي كي روش و برانكو بود و بدون اينكه نامي از وزارت ورزش برده شود، كاملا حس شد كه اين هدايت و فضايي كه به سمت حل موضوع ساخته شد، فضايي بود كه بدون نام بردن از وزارت ورزش و دخالت مستقيم اما با توصيه و نظارت همراه بود. به ياد دارم شما در يك مصاحبه گفته بوديد كه مديريت ٥٥ تا ٦٠ درصدش فقط نظارت و پيگيري است و با آن توانستيد مشكل را حل كنيد. در مورد اين اتفاق و نگاهي كه نسبت به مسائل، موضوعات و مشكلات شايد خيلي سطحي اما خيلي عميق ورزش داريد، برايمان توضيح بفرماييد.
ببينيد! من فكر ميكنم اگر واقعا مشاركت همه بخشهاي ذيربط ورزش را در امور مختلف تصميمگيري، اجرايي و نظارت بتوانيم خوب ساماندهي كنيم و بدانيم نقش وزارت ورزش اصلا در رشتهها و بخشهاي مختلف و عرصههاي مختلف چي هست و چه حدي از اين نقش، نقش برنامهريزي و هدايت است و چه حدي اجراست و نقش و جايگاه فدراسيونها كجاست؟ به هر حال همه فدراسيونها يك ارتباط خارجي با فدراسيونهاي بين المللي شان دارند هم در رده قاره و هم جهاني و هم كميته ملي المپيك. اگر اينها را بتوانيم دقيق و خوب تعريف كنيم و در عمل به همين شكلي كه بايد باشد و مدلي كه در كشورهاي توسعه يافته است را مديريت كنيم، فكر ميكنم اتفاق خاصي نميافتد. حالا اينكه جايي هم ممكن است اتفاقي بيفتد و فدراسيوني تعليق شود، به چه دليل تعليق شده، مهم است. يك وقت ممكن است به دليل عملكرد نامناسب رييس فدراسيون اين تعليق اتفاق بيفتد. يك مقدار هم تلاشي بود كه طي ٦، ٧ ماه گذشته داشتم و از حاشيهها پرهيز كردم. چون در ورزش، حاشيهها خيلي زياد است و تا اتفاقي ميافتد هم مستقيما سراغ وزارت ورزش ميروند. بخشي از فدراسيونها يا تيمها هم كه در ردههاي مختلف ناكارآمدي دارند، خيلي راحت فرافكني كرده و توپ را در زمين ديگري مياندازند. تلاش ما هم بر اين بود كه اين توپ در زمين ما نيفتد. ضمن اينكه اصلا نميخواستيم با تعامل يا ارتباط نداشتن در امور اجرايي كه جزو مسووليتها و اختيارات فدراسيونها، روسا، دبيران كل، هيات رييسهها و ردههاي مختلف سازماني شان است، بخواهيم دخالت بي مورد كنيم. حالا شايد برخي مديران در گذشته مثلا به دليل گرايش و رغبتشان در يك رشته ورزشي دوست دارند در آن رشته دخالت كنند.
بنده هم ممكن است از بين اين رشتههاي مختلف ورزشي به ١٠ رشته بيشتر علاقه داشته باشم ولي معنايش اين نيست كه بخواهم جاي رييس فدراسيون تصميمگيري كنم. يا اگر در فوتبال اختلاف يا مشكلي بين دو تا مربي در هر ردهاي كه هستند، به وجود ميآيد، در حيطه مسووليت و جايگاه رييس فدراسيون، هيات رييسه، دبير و بخشهاي مختلف آن فدراسيون است كه اين مسائل را حل كنند. اعتقاد دارم هنر ما در اين است كه بتوانيم از ظرفيت همه سازمانها و دستگاههايي كه در عرصه ورزش مسووليت دارند، استفاده كنيم و يك همگرايي و همافزايي به وجود بياوريم كه ورزش كشور بتواند تكان بخورد، رشد كند و جلو برود. من اين را بارها گفتهام و شما هم شنيدهايد كه ما در فضاها و مكانهاي ورزشي يك ظرفيتي خودمان داريم، يك ظرفيتي هم چند هزار مكان ورزشي نيروهاي مسلح دارند. حدود سه هزار مكان ورزشي هم آموزش و پرورش و نزديك به دو، سه هزار مكان ورزشي شهرداريها دارند. حدود ٣٠٠ مجموعه ورزشي كارگران دارند و ادارات مختلف هم همينطور. من بايد به عنوان مسوول ورزش كشور نگاهم اين باشد كه بتوانم همه اينها را در قالب يك برنامه مشخص بياورم. همانطور كه اشاره كردم در قالب شوراي عالي ورزش براي اجراي برنامههاي مهم دولت در ورزش هم بتوانم از اينها استفاده كنم. فكر ميكنم كه شرايط مطلوب براي من در وزارت ورزش اين است كه هرچقدر بتوانم از مسائل اجرايي دوري كنم و صرفا يك جايگاه برنامهريزي و نظارتي داشته باشم و بتوانم با ارزيابي مرتب، منظم و دقيق از كار فدراسيونها بخواهم كه آنها كار كنند. يعني به جاي اينكه من بدوم، سيستم را به حركت دربياورم.
يك مشكلي كه در ورزش ايران وجود دارد به تعبيري ميگويند كه قحط الرجال در بين مديران ورزش است. يعني يك گعده ٦٠ تا ١٠٠ نفره در ورزش وجود دارند كه دايما ميچرخند و جابهجا ميشوند و ريزش دارد اما رويش ندارد. ممكن است از دور خارج شوند ولي اين رويش را در فضاي مديران ورزش نميبينيم و اجازه نميدهند نفر تازهاي وارد شود. آيا اين حوزه اولويتي براي وزارت ورزش شما دارد؟
من اين را قبول ندارم كه مجموعه مديران ورزشي ريزش دارند و رويش ندارند. اگر رويكردمان را درست كنيم، فكر ميكنم همين الان تعداد خيلي زيادي مدير جوان در ورزش هستند كه وقتش است وارد عرصههاي مديريتي و تصميمگيري شوند كه اين خيلي مهم است. اين رويكرد دولت و رويكرد خودِ ما هم هست. طي همين ٥، ٦ ماه گذشته مديران كل ٣، ٤ استان را افراد زير ٤٠ سال انتخاب كرديم و نتيجه هم گرفتيم. در ٤ استان آدمهاي زير ٤٠ سال گذاشتيم و شاهد فعال شدن مجموعه ورزش در اين استانها بوديم. فكر ميكنم آدمهاي زيادي هستند چون در همين مدت شايد با صدها نفر از همين مديران ملاقات كردهام و رزومه شان را گرفتهام و از نزديك با آنها بحث كردهام. فكر ميكنم آنچه شما ميگوييد، عدم استفاد از اينهاست و عدم وجود شرايطي كه اينها بتوانند وارد سيستم مديريتي و تصميمگيري ورزش شوند، هست. اين فضا را داريم فراهم ميكنيم و من فكر ميكنم زمانش فرا رسيده كه فضاي جديدي در ورزش كشور به وجود بيايد و هواي جديدي به وجود بيايد و مديران جوان جديدي وارد شوند. شايد تعبير شما اين بود كه ما ريزش داريم و رويش نداريم بيشتر زنجيره بسته بود كه ما قصد داريم اين زنجيره را پاره كنيم و اين حرف، حرف درستي است. اين زنجيره را پاره كنيم كه مديران جوان ورزشي و استعدادهاي جديد راه بروز و ظهور پيدا كنند.
و فكر ميكنيد حضور اين افراد با توجه به فضايي كه ورزش دارد يعني مديريت ورزش سنتي بود و اين افراد زير ٤٠ سال يا همين حدود، نگاه مدرني نسبت به ورزش داشتند، همراه خواهد بود؟ همگام كردن نگاه مدرن با ساختار سنتي هم كمي سخت است كه شايد بگوييد چند كار مهم انجام دادهايد. يعني تصويب چارت سازماني در وزارت ورزش، باز شدن فضاي بخش خصوصي و همه اين موضوعات. اگر بخواهيم اولويتهاي مربوط به فعاليتهاي خودتان را در همگام سازي مديران جوان و ساختاري كه وزارت ورزش دارد و بايد به سمت مدرن شدن برود را فراهم كنيد، چه اولويتهايي است؟
مهمترين اولويت اين است كه در بخش ايجاد يك كار، فضا، رويكرد و اقدامات جديد بايد به اين نكته اشاره ميكردم كه بهشدت اعتقاد دارم بايد حضور بخش خصوصي را در ورزش پررنگ كنيم. اقتصاد ورزش در دنيا، اقتصاد بزرگي است اما اين اقتصاد در ايران خيلي كوچك است. سازوكار حضور و ورود بخش خصوصي به ورزش ما فراهم نيست. به خاطر همين است كه بخش خصوصي ما در رشتههاي مختلف ورزشي اعم از تيمداري، باشگاهداري يا ساختن اماكن ورزشي، يك ديد صرفا هزينهاي دارد نه يك ديد درآمد- هزينهاي. براي اينكه در دنيا همانطور كه بخش خصوصي در بخشهاي صنعت، خدمات و آي تي، سرمايهگذاري ميكند در ورزش هم ميكند چون سازوكار درآمدزايي برايش پيش بيني شده است. من فكر ميكنم كه ما بايد اين بخش را يك مقدار جديتر نگاه كنيم با چند هدف. يك هدفمان اين است كه منابع جديدي را وارد عرصه ورزش كنيم و بتوانيم سريعتر مشكلاتمان را حل كنيم. هدف دوم اينكه نگاه سنتي كه دايما دولت بايد پول بدهد و ما با پول دولت استاديوم بسازيم، اعزام داشته باشيم و تجهيزات بخريم را اصلاح كنيم. اين نگاه امروز در بين مديران جوان ما هست كه از ظرفيت بخش خصوصي استفاده كنند. ما هم خودمان به دنبال اين هستيم كه با فراهم كردن سازوكار مناسب، زمينه حضور بخش خصوصي را به صورت جديتري در عرصه ورزش فراهم كنيم.
البته هر وقت كه بخش خصوصي وارد ورزش شده، يك نگاه امنيتي هم به آن وجود داشته. آن نگاه امنيتي را چطور ميخواهيد حل كنيد؟
فكر ميكنم امروز آن نگاه امنيتي خيلي ضعيف شده. امروز در وزارت اطلاعات و دستگاههاي امنيتي ما كمتر به اين موضوع به عنوان يك موضوع امنيتي و چالش امنيتي نگاه ميشود. همانطور كه شايد به بحث جوانان يك موقع كساني نگاه امنيتي داشتند اما ما فكر ميكنيم كه جوانان و ورزشكاران ما در عرصه ورزش ما يك فرصت هستند كه ميتوانند موتور توسعه ما را تحريك كرده و سرعت دهند. جوان، ورزشكار و ورزش را به عنوان موتور محركه توسعهمان تعريف ميكنيم.
در دوره شما، زماني كه آقاي هاشمي طبا حضور داشتند و شما قائم مقام بوديد، يك اتفاق خيلي خوب در بحث اساسنامهها افتاده بود و بندي را گنجاندند كه تمام حق عزل، نصب و موضوعات مربوط به فدراسيونها به مجمع سپرده شد. البته من خبرش را شنيدم كه شما در حال تدوين اساسنامه جديد با همان نگاه هستيد. آيا امكان دارد كه نگاه شما دوباره به همان زمان بازگردد؟
نگاهمان هست كه داريم اصلاح ميكنيم. همانطور كه اشاره كرديد، نگاهمان اين است كه مجددا بتوانيم اساسنامهها را اصلاح كنيم و الان يك تيم در حوزه معاونت ورزش قهرماني گذاشتهايم كه روي اساسنامههاي مختلف كار ميكند تا اصلاحات لازم را انجام دهيم و مجددا بتوانيم آن اختيار و اقتدار را به مجمع برگردانيم. من واقعا در اعمال مديريت و اجراي برنامههايمان خيلي مشكل نميبينم كه بگويم اگر اين اختيار عزل و نصب را از وزير ورزش گرفتيم، دنيا كن فيكون ميشود يا اگر اين را داديم، او خيلي آدم مقتدري ميشود! فكر ميكنم امروز اصول مباني مديريت با گذشته خيلي فرق كرده. من براي اعمال مديريت، سياستها و برنامههايم ابزارهاي متنوعي دارم كه از آن ابزارها ميتوانم استفاده كنم. مديريت به شيوه توتاليتر ديگر امروز در دنيا منسوخ شده است.
كنترل و نظارت تان به چه شكل خواهد بود؟ چون به هر حال شما يك وظيفه نظارتي داريد.
وقتي در بخش مديريت رفتيد، موارد اجرايي را به فدراسيونها سپرديد و تمام نقش خودتان را به يك نقش حاكميتي تبديل كرديد، ابزارها و سازوكار لازم و نظام ارزيابيتان يك نظامي است كه خيلي برايتان هزينهبر نيست. يعني امروز نرمافزارهايي در دنيا آمده كه خيلي راحت ميتواند اطلاعات چند هزار پروژه عمراني را داخل لبتاپتان حفظ كرده، پردازش كند و به موقع در اختيارتان بگذارد و شما هر لحظه خواستيد، اطلاعات هر كدام از اين پروژهها را بگيريد. اين نرمافزار، ميتواند اطلاعات ٥٠، ٦٠ فدراسيون و ٣١ اداره كل را درون خود داشته باشد و به جاي اينكه دستگاه عريض و طويل نيروهاي انساني را گسترش دهيم كه داخل خودش حتما فساد را گسترش خواهد داد، با استفاده از ابزار نوين بتوانيم نظارت كنيم. بالاخره امروز وقتي كه در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي اين امكان به همه انسانها داده شده كه بيايند حرفشان را بزنند، ايدههايشان را بگويند، تعامل برقرار كرده، تبادل نظر كنند، شفاف سازي و اطلاعاترساني كنند، ابزار خيلي خوبي است و بايد از اين استفاده كنيم.
در مورد ورود بانوان به ورزشگاهها كه يكي از دغدغههاي اصلي است كه در همه اين سالها بوده. در استاديوم ١٢ هزار نفري در همين ميتينگهاي انتخاباتي آقاي روحاني ديديم كه دختر و پسر كنار هم بودند و هيچ مشكلي پيش نيامد. نه حتي در سالن، بعد از آن مراسم هم هيچ مشكلي پيش نيامد با توجه به اينكه همه شرايط امنيتي هم در آن روز بود. آيا دولت برنامه مشخصي در اين موضوع دارد يا خير؟
من خودم سالهاي قبل از پيروزي انقلاب استاديوم آزادي و امجديه زياد ميرفتم البته من طرفدار تيم ملي فوتبال هستم! واقعا در آن ايام يادم نميآيد كه شنيده باشم فحاشي با اين وضعيتي كه بعضا امروز شاهد آن هستيم، باشد. حالا ممكن بود جاهايي هم تندي كنند ولي به هر حال دوز آن خيلي پايين بود و اينطوري نبود. مردم ما، حرمت خانوادهها و خانمها را حفظ ميكنند. البته الان هم اينطور است. ما فكر ميكنيم شرايط حضور خانوادهها را حتما بايد در تعدادي از رشتههاي ورزشي به خصوص آنها كه سالني است، فراهم كنيم. يك مقدار هماهنگي كار توجيهي نياز داريم و بايد وقت بگذاريم تا با كساني كه دستاندركار هستند، بحث و گفتوگو كنيم و نمونههاي مختلف فيلم نشانشان دهيم و حتي اينها را تست كنيم تا همه به يك باور و عزم عمومي برسيم. اگر اين عواملي كه دستاندركار هستند هم تا به لحاظ امنيتي و همه به لحاظ فرهنگي به يك اتفاق نظر نرسند، يك جاي كار هميشه ميلنگد. اين كار را بايد با كمي صبر و حوصله جلو ببريم. اين حق خانوادههاي ما هست. من هميشه لفظ خانواده را به كار ميبرم. اين حق خانوادههاي ما هست كه واقعا از اين شور، نشاط و شعفي كه در مسابقات مختلف ورزشي و در اماكن ورزشي به وجود ميآيد كه به هر حال شاهد پيروزي تيمهاي ايراني و ركودشكني ورزشكاران ايراني هستند، بهرهمند شوند. بايد از اين شادي و شور و شعف استفاده كنند و اين حقشان است.
آيا ميتوانم به عنوان خروجي صحبتهاي شما اين جمله را بنويسم كه با صبر و حوصله مشكل حضور خانوادهها در ورزشگاهها را حل ميكنيم؟
بله، با هماهنگي بين همه عوامل دستاندركار.
خيليها اين روزها در مورد بحث هيات مديره باشگاههاي استقلال و پرسپوليس بحث ميكنند و انتخاب مديرعامل يا سرپرستهاي جديد. در اين حوزه دولت بعد از استقرار دولت دوازدهم كار ميكند يا قبل از آن؟
نه، چون فكر ميكنيم چون زمان بين ليگ امسال و ليگ بعدي همين دو ماه است و بالاخره بايد اگر ميخواهيم ترميمهايي انجام دهيم، در هر دو هيات مديره انجام دهيم به ويژه استقلال چون دو نفر الان نيستند و شايد نفر سومي هم بخواهد كنارهگيري كند. ما فكر ميكنيم كه انشاءالله به احتمال قريب به يقين در همين خردادماه اين اصلاحات و ترميمها را انجام دهيم كه هيات مديره جديد بتواند براي ليگ جديد برنامهريزي كند.
پس هيات مديره جديد، مديرعامل جديد را انتخاب خواهد كرد؟
بله، روال قانوني در شركتها هم به همين شكل است. ما هيات مديره را انتخاب ميكنيم و هيات مديره هم مديرعامل را.
معمولا ميگويند كه وزير ورزش در مورد مديرعامل هم نظر خواهد داد و با نظر ايشان انتخاب خواهد شد.
حالا ما هيات مديره را ترميم كنيم، انشاءالله. سياست ما در بخش مديران عامل اين دو تيم اين است كه فعلا اوضاع را تثبيت كنيم تا ببينيم چه ميشود. به هر حال من معتقدم برخلاف اين قضاوتي كه ميكنند، هست. به هر حال آقاي طاهري موفق بوده كه پرسپوليس بالا آمده و قهرمان شده و به ليگ قهرمانان آسيا مرحله يك چهارم رفته است. در استقلال هم آقاي افتخاري تمام تلاشش را انجام داده و استقلال هم خوب نتيجه گرفته. به غير از بازي با العين اين استقلال، استقلالي بوده كه داربي را برده، السد را برده، همين العين را در ايران يك هفته قبل شكست داده. حالا در يك بازي در يك روز ممكن است اتفاقي بيفتد كه سه، چهار نفر در آن بازي مصدوم ميشوند به طوري كه يكي، دو بازيكن در ابتداي بازي مصدوم ميشوند. بالاخره فضاي خاصي است و در كشور حريف بازي ميكنيم. اين اتفاق نادري است و معتقدم كه شايد ٢٠، ٣٠ سال يكبار در آسيا رخ دهد. ممكن است يك روزي يكي از تيمهاي باشگاهي ما با يك تيم اروپايي بازي كند و ٦ تا گل بخورد ولي در آسيا شايد نادر اين اتفاقات بيفتد. دو، سه مورد يكي پرسپوليس و الغرافه در چند سال پيش بوده و...
پس نگاه شما تغيير هيات مديره است كه خودشان تصميم بگيرند.
بله، خودشان تصميم بگيرند ولي در مورد مديران عامل فكر ميكنم كه هر دو تا مديرعامل هم زحمت كشيدند و هم موفق بودند و رويكرد اصليمان اين است كه هر دو مديرعامل بتوانند حفظ شوند و استمرار كار دهند، انشاءالله.
و همچنان نگاه وزارت ورزش براي كمك به اين دو تيم، جذب اسپانسر است.
بله، قانونا همين است. اين دو باشگاه ظرفيت خيلي خوبي دارند. يكي از كارهايي كه در همان راستاي بحث سوال اولي كه كرديد، انجام داديم اين بود كه بتوانيم روند تامين منابع مربوط به اين دو باشگاه بزرگ را اصلاح كنيم. چون من باور دارم كه هر آنچه تاكنون اينها طي يكي، دو سال گذشته توانستند درآمد جذب كنند، ظرفيت بيش از دو برابر اينهاست.
مثلا براي حق پخش تلويزيوني برنامه داريد؟
بله، جلساتي تا الان حدود سه بار با مجموعه معاونين ما با معاونين صداوسيما داشتهاند. خودم سه، چهار جلسه با آقاي علي عسگري داشتم و مفصل صحبت كردهايم. ما از محل حق پخش تلويزيوني و ظرفيتي كه ورزش و صداوسيما با هم در اين رابطه دارند، باور دارم كه در حال حاضر كمتر از نصف آن را داريم استفاده ميكنيم و به آقاي علي عسگري هم اثبات كردم. گفتم ما بايد به دنبال فرمولي برويم كه فرمول برد- برد باشد. هم درآمد باشگاهها، ورزش، فوتبال افزايش پيدا كند و هم درامد صداوسيما. يعني اين نيست كه ما بگوييم سهم ما افزايش پيدا كند و سهم شما كم شود. يك ظرفيتي وجود دارد اما چون بين اين دو مجموعه ناهماهنگي بوده، از اين ظرفيت خوب استفاده نميشود كه بايد استفاده بهينه بكنيم.
يكسري موضوعات هم براي لوگوي باشگاه پرسپوليس و استقلال هست سودي است كه در جيب فدراسيون ميرود و به اين دو باشگاه نميرسد. از كنار تبليغات دور زمين يا حتي بليتفروشي. مثلا باشگاه استقلال طي بازي آسيايي كه با العين در ايران برگزار كرد توانست ٨٠٠ ميليون در حساب خودش واريز كند ولي اين پول متاسفانه در ليگ نميآيد.
آنها يك تفاهمنامه و روالي دارند كه طبق همان درصدهايشان را ميگيرند.
نه، نميگيرند. پرسپوليس و استقلال رقمي دريافت نميكنند.
نخير، رقمهايشان را دريافت ميكنند؛ خوب هم دريافت ميكنند و هيچ مشكلي هم ندارند. رقمي كه فدراسيون ميگيرد و سازمان ليگ، رقم بسيار كمي است. از محل بليتفروشي الان حدود ١٠ درصد مالِ فدراسيون و ٥ درصد مالِ سازمان ليگ و ٥ درصد مال هيات فوتبال تهران است. حدود ٨٠ درصد رقم باقيمانده به دو باشگاه كه ميزباني ميكنند، ميرسد.
اين رقم درست است و اصلا در آييننامه فدراسيون فوتبال آمده ولي خروجي براي دو باشگاه ندارد.
نخير، عين همين را دارد. مفصل هم ميگيرند. هر دو باشگاه سهمشان را ميگيرند و مطمئن باشيد كه بيش از سهمشان هم ميگيرند.
يكي از مشكلات ورزش مخصوصا قبل از تحريم و دولت قبل، قطع ارتباط بينالمللي و نزديك شدن به مجامع بينالمللي و كسب كرسيها بوده است. ميتوان اينطور گفت كه سطح ديپلماسي ورزش در ابعاد مختلف خيلي پايين بوده كه شايد به خاطر همان سيكل مديريت بسته يا عدم حضور افراد جوان و ارتباطگيري سخت بوده است يا مشكلاتي كه خودتان در بحث ورزش به آن واقفيد. برنامهاي براي وصل شدن به سطح بينالمللي و كسب كرسيهاي خوب بينالمللي داريد؟
من اين را به اين شكل جواب ميدهم كه برجام همان تاثيري كه در عرصههاي اقتصادي جامعه و ايران داشته، تاثيرات خيلي جدي در عرصه ورزش هم ايجاد كرده و توانسته تعامل ما را با مجامع بينالملل ورزش، فدراسيونهاي بينالمللي، IOC و در حقيقت ديگر دستاندركاران بينالمللي كه در ورزش دنيا حضور دارند، گشايش خيلي زيادي ايجاد كند. ما هم تعداد ميزبانيهايمان در حدود ١٦ ماهي كه از برجام گذشته، افزايش پيدا كرده و قابل توجه بوده و ٦٦ مورد ميزباني از برجام به اين طرف و درواقع از ديماه ٩٤ داشتهايم. از ٢٧ دي كه برجام اجرايي شد تا الان حدود ٦٦ مورد ميزباني داشتهايم. رويكرد مجامع بينالمللي ورزشي را خيلي خوب ميدانيم. الان روساي كنفدراسيونهاي جهاني، آسيايي رفت و آمد دارند، نشستهايي برگزار ميكنند و زمينه براي برگزاري دورههاي آموزشي هست. شايد برخي دوستان با اين موضوع مخالف بودند و ميگفتند كه سطح شما نيست ولي من براي استيفاي حقوق دختراني كه در عرصه بسكتبال ورزش ميكنند و حقشان است كه در مسابقات بينالمللي شركت كنند، مكاتبه و پيگيري كردم. از روزي كه شروع كردم تا الان ظرف كمتر از شش ماه توانستيم كه نتيجه بگيريم. بالاخره اين حقي كه از بانوان و دختران ما ضايع شده بود كه نميتوانستند با لباس در اين مسابقات بينالمللي شركت كنند، گرفته شد و فكر ميكنيم كه كلا تاثيراتي كه برجام در عرصههاي مختلف گذاشته در برجام هم تاثيراتش را ميبينيم و به آينده خيلي اميدواريم.
ما در رشتههاي مختلف به خصوص رشتههاي پايه و پرمدال يك برنامهريزي سنگين ميكنيم و براي اين برنامهريزي سنگين، دو كار بايد انجام دهيم. يك كار گلخانهاي براي اينكه فرض كنيد در رشته دوميداني، شنا، ژيمناستيك، تيراندازي يا قايقراني اينها كه شانس مدالمان را در المپيك مطرح ميكند و ميتوانيم شانس داشته باشيم، كار گلخانهاي بكنيم و ١٠، ١٥ قهرمان را انتخاب كرده، اردوهاي مختلف بفرستيم و در مسابقات مختلف اعزام داشته باشيم. يك كار گسترده عمومي انجام دهيم كه سطح اين ورزش در كشور بالا برود. اين كار از طريق آوردن مدرسين خوب اين رشتهها ميتواند انجام شود. مثلا اگر يادتان باشد، در گذشتهها، دراواخر دهه ٤٠ و ٥٠ در فوتبال ايران دِتمار كرامر آمد كه يك مدرس بود. در اينجا دورههاي مربيگري گذاشت. اين دورهها يكباره سطح دانش ٣٠ تا ٤٠ تا از مربيان شما را از سراسر كشور، بالا آورد. مثلا اينها در يك دورههاي آموزشي كوتاهمدت و ميان مدت شركت ميكنند و شما يكباره ٤٠، ٥٠ مربي خوب را كه با ورزش امروز دنيا آشنا شدهاند را به استانها ميفرستيد. استعداد هم الي ماشاءالله داريم. الان اينجا بگويم كه من بر اين باورم كه ما در بين جوانان مناطق محروم، روستايي، عشايري و مرزنشين استعدادهاي ورزشي عجيب و غريبي داريم كه به لحاظ فيزيكي متناسب با منطقه، شرايط خيلي خوبي دارند و اگر بتوانيم با گسترش پايگاه ورزش قهرمانيمان زمينه بروز و ظهور اين استعدادها را فراهم كنيم، خيلي ميتوانيم در آينده نزديك نتيجه بگيريم. من اميدوارم كه واقعا در المپيك ٢٠٢٠ نتيجه اين برنامهريزي كه الان كرديم را ببينيم. يك استارت كوتاهمدتي در بازيهاي كشورهاي اسلامي زديم و براي اولين بار يك ارزيابي و پيشبيني كرديم كه طي آن گفتيم ببينيم چه رشتههايي مدال ميآورند و چند تا. خواستيم كه خودشان بگويند و ما هم ارزيابي كنيم.
پيشبيني ما ٨٤ مدال كه ٣٠ طلا و بقيه نقره و برنز بود. اتفاقي كه افتاد به جاي ٨٤ مدال، ٩٨ مدال آورديم و به جاي ٣٠ تا طلا، ٣٩ تا آورديم و برخي از نتايجي هم كه از تيممان گرفتيم، نتايج خوبي بود. واليبال جوانان ما تيمهاي المپيك كشورهاي اسلامي را شكست داد و قهرمان شد. كشتيگيران ما با حضور آذربايجان، قزاقستان، قرقيزستان كه قدرتمند هستند، حرفي براي گفتن داشت. شايد قزاقستان جزو ٥ كشور اول دنيا نباشد ولي جزو ١٠ تاي اول هست. چند سال قبل آذربايجان قهرمان دنيا شد، ميزبان بود و با همه توان به صحنه آمده بود ولي كشتيگيران ما در آنجا قهرمان شدند. ووشو كاران و كاراتهكاران ما نتيجه گرفتند. خيلي از رشتههايمان خوب بودند هرچند كه دو، سه رشته هم آنطور كه بايد و شايد نتوانستند نتيجه بگيرند. با همين تمركز محدودي كه طي همين ٣، ٤ ماه اول آمدنمان داشتيم، مرتبا جلسه گذاشتيم، روساي فدراسيونها را كشانديم و بحثهاي جدي و ريز با آنها داشتيم، نتيجه داد. انشاءالله فكر ميكنم در جاكارتا هم بتوانيم نتيجه بهتر از گذشته بگيريم و انشاءالله وقتش رسيده كه در المپيك ٢٠٢٠ به غير از ٣ رشته مدالآورمان كه يك رشته احسان حدادي يك تكمدال در مسابقات لندن گرفت، در ٤ رشته كلا مدال گرفتيم، ولي فكر ميكنم انشاءالله در توكيو بتوانيم در كاراته هم مدال بگيريم. در صخرهنوردي، سنگنوردي و انشاءالله در تيراندازي هم مدال بگيريم. انشاءالله بتوانيم در قايقراني مدال حتي برنز بگيريم ولي اينها رشتههايي است كه ميتوانيم جلو برويم و كارمان را به نتيجه برسانيم. ما ١٧ دوره در المپيك شركت كرديم. سال ١٩٠٠ شركت كرديم و بعد ديگر شركت نكرديم تا ١٩٤٨. از ١٩٤٨، هشت دوره قبل از انقلاب و هشت دوره بعد از انقلاب شركت كرديم. در اين مجموعا، ١٨ تا طلا و ٢١ نقره و ٢٩ برنز آورديم. از اين ١٨ طلا، ٤ طلا مربوط به قبل از انقلاب است، ١٤ تا براي بعد از انقلاب است. بالاخره اين نشان ميدهد كه رويكرد نظام هم نسبت به توسعه و گسترش ورزش به ويژه ورزش قهرماني، رويكرد خيلي خوبي بوده است.
از آن ٤ مدال قبل از انقلاب هم ٣ مدال در كشتي و يكي در وزنهبرداري بوده است. يكي نصيري ٦٨ داشت، مرحوم تختي، موحد، حبيبي ٤ تا مدال طلا بود كه قبل از انقلاب آوردند و بعد از انقلاب بود كه تكواندو مطرح شد و هادي ساعي و اينها آمدند. در هر صورت من به آينده ورزش خيلي خوشبين هستم و فكر ميكنم با جوانگرايي كه ميكنيم انشاءالله فضايي كه به وجود ميآوريم كه نيروها، استعدادها، فكرها و خلاقيتهاي جديد به وجود بيايد، در آينده خبرهاي خوشي خواهيم داشت. طي اين ٦، ٧ ماه گذشته هم نتايج رشته ورزشيمان همه عالي بوده است. در ١٠ ماه گذشته عالي بوده و تنها يك شكست ناباورانه استقلال- العين را داشتيم والا به نظرم اتفاق بوده است. الان فوتبال ما در همه رشتههايمان حال خوبي دارد. سومي جهان را در فوتسال و در ساحلي و قهرماني بانوان را در فوتسال آسيا داريم، انشاءالله صعود مقتدرانهاي در مسابقات ٢٠١٨ روسيه خواهيم داشت و ٢٢ خرداد انشاءالله جشن پيروزي را بگيريم و ديگر منتظر دو تا بازي با كره و سوريه نشويم. در كشتي هم وضعمان خوب است و جوانگرايي ميشود و چهرههاي جديد ميآيند و نسبت به اين موضوع حساسم و ريز آنجا را رصد ميكنم و ميبينم الان كشتيگيراني كه در بازيهاي كشورهاي اسلامي مدال آوردهاند، حدود ١٩ تا ٢١ ساله هستند. در كاراته خيلي اميدوارم، در تكنواندو برخلاف برخي از حواشي كه وجود دارد، پشتوانه خيلي خوبي را ميبينم كه دارند. در تيراندازي همين كه يك دختر ١٦ ساله ما در جهان سوم ميشود و اخيرا اتفاق افتاد، اتفاق خيلي عجيب و غريبي است. به هر حال امكانات ما با وجود اينكه خيلي در تيراندازي توسعه پيدا كرده ولي باز قابل قياس با كشورهاي اروپايي نيست. فكر ميكنم انشاءالله در مسابقات مهم بينالمللي مثل بازيهاي آسيايي و المپيك، بتوانيم دستاوردهاي خوبي داشته باشيم.
در مورد شما ميگويند با توجه به اينكه جوانان از ورزش جدا ميشود و خيليها هم شايعه كردند كه نگاهتان، نگاه رسيدن به وزارت كشور هست و اينكه شما احتمالا از ورزش برويد، صحت دارد يا اينكه ٤ سال آينده را هم ادامه خواهيد داد؟
اينها همه گمانهزني است. چون من قسمت اعظم عمرم را در وزارت كشور گذراندم و حدود ٢٠ سال در ٦ استان كار كردم، اين ذهنيت هميشه هست و هرموقع كه كابينه ميخواهد انتخاب شود، آنها كه شبها گعده دورهمي دارند، خبرسازي ميكنند و پُست تقسيم ميكنند، نگاه ميكنند كه مثلا مازيار ناظمي يك موقع صداوسيما بوده پس رييس صداوسيما شود! من حدود ٢٥ سال وزارت كشور بودهام ولي ديگر الان در عرصههاي ديگر آمدهام. البته نهايتا انتخاب با آقاي رييسجمهور است كه ايشان هر تصميمي كه بگيرند، به هر حال متناسب با ظرفيتمان افتخارمان اين است كه بتوانيم همكاري كنيم در اين دولتي كه برخاسته از راي بسيار بالاي مردم است. به هر حال در يك روز حماسي و رفراندوم بزرگ، رييسجمهوري انتخاب ميشود كه عضويت در دولت اين رييسجمهور كه با پشتوانه ٢٤ ميليون راي كار خودش را شروع ميكند، به تعبيري شايد با پشتوانه ٤٢ ميليون راي چون بالاخره رييسجمهور همه مردم است و ما ٩٦ درصد و ٤ درصد نداريم. رييسجمهور صددرصد مردم است و رييسجمهور امروز خودش را نسبت به استيفاي حقوق همه مردم و حفظ حقوق شهروندي همه مردم متعهد ميداند و دفاع كردن از منافع همه مردم. به هر حال در چنين دولتي كه از اين پشتوانه گسترده مردمي برخوردار است، در زندگي هركسي افتخار است كه خدمتگزاري كند.
پس برنامه شما براي ٤ سال دوم انشاءالله در ورزش خواهد بود.
نمي دانم اين انتخاب با آقاي رييسجمهور است و فعلا بايد ببينيم كه نظر آقاي رييسجمهور چيست.
خودتان خارج از بحث سوءاستفادههايي كه در فضاي مجازي و رسانهها ميشود اگر بخواهيد به ورزش دولت آقاي روحاني در دولت يازدهم نمره دهيد، چه نمرهاي ميدهيد؟
فكر ميكنم اين نمره را بايد بگذاريم مردم و رسانهها بدهند. آنها قضاوتشان، قضاوت صحيحتري است.
- 10
- 2