پرده اول: باید به اسفند ۹۰ برگردیم. به روزهایی که تیم ملی در راه مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ یک تازهوارد را در ترکیب خود میدید؛ «اشکان دژآگه». شش سال بعد از تجربه موفق حضور فریدون زندی در تیم ملی و امیر شاپورزادهای که خیلی زود فراموش شد، اشکان سومین بازیکن وارداتی تیم ملی از آن سوی مرزها بود. یکی از آن دو تابعیتیهایی که به غلط اصطلاح «دو رگه» را برای آنها به کار میبردند، درحالی که بعضی از مهاجران تیم ملی مثل همین اشکان، هر دو رگش ایرانی خالص بود. از یک مادر و پدر اهل تهران. اشکان در پایتخت به دنیا آمده بود اما یکی از مهاجرانی بود که فوتبال را در خارج از مرزهای ایران آموخته بود، در برلین و در محلهای که ژن فوتبال در آنجا خوب رشد میکرد. محلهای که اشکان و برادران بواتنگ از آنجا به تیمهای ملی ایران، آلمان و غنا رسیدند.
اشکان در آلمان با هرتابرلین مطرح شد، با وولفسبورگ قهرمان بوندسلیگا شد و پس از بازی در تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و امید آلمان، پیراهن تیم ملی ایران را پوشید. هر چقدر فریدون زندی شبیه اروپاییها بود، اشکان با آن صورت سبزه، موهای تُنک مشکی و ته ریش همیشگی، شرقیتر از هر بازیکن دیگر تیم ملی به نظر میرسید. دژآگه برای اینکه در تیم ملی جا بیفتد، زیاد وقت تلف نکرد؛ ۱۰ اسفند ۹۰ و دو گل در اولین بازی ملی مقابل قطر. او خیلی زود یکی از ۱۱ نفر اصلی تیم ملی شد. بعد از اشکان، مهاجران دیگری هم آزمایش شدند؛ امید نظری، استیون بیت آشور، دانیال داوری و رضا قوچاننژاد اما به جز اشکان و گوچی که در تیم ملی ماندگار شدند، بقیه خیلی زود کنار رفتند.
پرده دوم: ۳۱ خرداد ۹۳. ایران در دومین بازی جام جهانی روبهروی آرژانتین ایستاده. قبل از شروع جام، قدرت خط حمله آرژانتین و تعداد گلهایی که قرار است ایران دریافت کند، دستمایه خنده و شوخی شده اما در عمل هیچ خبری از گلهای مسلسلوار مسی و یارانش نیست.
تیم ملی ایران که یک نیمه جانانه مقاومت کرده، در نیمه دوم با ضد حملههای سریع به خط دفاعی آرژانتین نیش میزند تا مهمترین لحظه بازی برای ما فرا برسد؛ سهلانگاری مدافع آرژانتین، اشکان را در محوطه جریمه سرنگون میکند. یکی از بزرگترین شگفتیهای جام در حال متولد شدن است؛ همه فریاد میزنند پنالتی! دژآگه و بقیه چشم به مازیچ دوختهاند اما داور صرب اعتقادی به پنالتی ندارد. اشکان در یکی از بهترین نمایشهای ملیاش، همه را برای پنالتی متقاعد کرد الا مازیچ. مرد شماره ۲۱ تیم ملی، در آخرین دقیقه بازی، با حسرت از روی نیمکت تماشاگر نبوغ مسی است. او میتوانست با این پنالتی، تاریخ جام جهانی ۲۰۱۴ را طور دیگری رقم بزند اما این اجازه به او داده نشد.
پرده سوم: ۸ بهمن ۹۷. تیم ملی مقتدرتر از همیشه به نیمه نهایی جام ملتهای آسیا رسیده. فقط یک قفل تا شکستن طلسم طولانی فینال آسیا باقی مانده. ژاپن شکستناپذیر به نظر نمیرسد، تا تحقق رویای فینال راه زیادی نیست اما ناگهان یک اشتباه دسته جمعی، کمر تیم را میشکند. مدافعانی که به هوای خطا، دست از بازی میکشند، اعتراض میکنند و ژاپنی که به سادگی به گل میرسد. گلی در حد بازیهای محلات. باور کردنی نیست.
اشکان ۷۰ دقیقه در زمین میماند اما قاب ماندگاری که از او ثبت میشود، تصویری است که او را روی نیمکت نشان میدهد؛ خسته و ویران در یکقدمی رسیدن. با اشکهایی که پشت دستهایی بانداژ شده پنهان شده. سه گلی که ژاپن به تیم درهم شکسته ایران میزند، پایان جاهطلبیهای کاپیتان اشکان دژآگه است.
پرده چهارم: پنجشنبه ۱۸ مهر ۹۸. کارلوس کیروش که اولین بار اشکان را به تیم ملی دعوت کرد، جایش را به مارک ویلموتس داده. درهای تیم ملی همچنان به روی اشکان ۳۳ ساله باز است. او در بازی قبلی مقابل هنگ کنگ سومین تعویض تیم بوده و فقط ۴ دقیقه بازی کرده ولی این بار در تهران، بار دیگر در ترکیب اصلی و با بازوبند کاپیتانی به میدان میرود. همه چیز برای شصتمین بازی ملی دژآگه آماده است اما در اتفاقی عجیب در گرم کردن پیش از بازی مصدوم میشود. با خروج اشکان از ترکیب، محمد محبی این فرصت را پیدا میکند که اولین بازی ملیاش را تجربه کند اما شدت مصدومیت او آنقدر هست که حتی بازی با بحرین را از دست بدهد.
مصدومیتی که شاید آینده او در تیم ملی را هم با چالشهای جدی مواجه کند. تیم ملی به جز دیدار ماه آینده مقابل عراق، عملاً در سال ۹۸ بازی دیگری ندارد و تا شش ماه دیگر مشخص نیست که اشکان بتواند همچنان نظر ویلموتس را برای حضور در تیم ملی جلب کند. دژاگه نسبت به سالهایی که جوانتر بود، کمتر میتواند در بازیهای ملی و باشگاهی تا دقیقه ۹۰ در زمین بماند. او با اینکه در لیگ نوزدهم هم هافبک فیکس تراکتور است اما در اکثر بازیها یکی از ۳ بازیکنی است که در نیمه دوم از بازی خارج میشوند. با این حال او امیدوار است مثل رفیقش مسعود شجاعی که تا ۳۵ سالگی جایگاهش در تیم ملی را حفظ کرده، بتواند باز هم به دوران ملیاش ادامه دهد. تا جایی که بتواند یکی از انگشتشمار فوتبالیستهای ایرانی باشد که در ۳ جام جهانی پیراهن تیم ملی را پوشیدهاند.
علی مغانی
- 9
- 2