علیرضا جهانبخش به عنوان یک ستاره در فوتبال ایران جایگاه خود را ثبت کرده است. او حالا در فوتبال انگلیس بعد از یک فصل، تبدیل به بازیکنی باتجربه شده و امیدوار است در فصل بعد همراه برایتون، آمار و ارقام بهتری را از خود به جا بگذارد. با علیرضا در مورد تجربه اش در فوتبال انگلیس، انتقادهایی که از او شده و همچنین عملکرد تیم ملی و دوران جدیدی که تیم ملی شروع کرده، صحبت کردیم که شما را به خواندن حرفهای ستاره دوستداشتنی فوتبال ایران دعوت میکنیم.
تجربه اولین فصل حضور در لیگ برتر انگلیس چطور بود؟
بعد از چند فصل موفق در هلند و به ویژه در فصل ۲۰۱۸-۲۰۱۷ میخواستم یک چالش جدید را تجربه کنم. در این زمینه هم پیشنهادهای خوبی داشتم و هم مشورتهای زیادی با افراد مورد اعتمادم انجام دادم و البته خواسته باشگاه AZ آلکمار هم برایم مهم بود. در نهایت لیگ انگلیس را انتخاب کردم، چون همیشه برایم جذاب بود و چالش بسیار بزرگی هم به حساب میآمد.
حتماً از قبل میدانستی که کار سختی در پیش داری.
بله. بعد از یک فصل طولانی در فوتبال هلند و همچنین حضور در جام جهانی همراه تیم ملی میدانستم کار سختی دارم، چون لیگ برتر انگلیس هم پرفشار است و هم کیفیت بالایی دارد. متأسفانه مصدومیت هم باعث شد که بخشی از فصل را از دست بدهم. بعد هم که آماده شدم و در ترکیب قرار گرفتم جام ملتهای آسیا شروع شد و دوباره به تیم ملی برگشتم. به همین فصل پرفراز و نشیبی بود و انتظارات هم بسیار بالا بود. در واقع این حجم از تغییر شرایط برای فصل اول حضور در لیگ انگلیس که خودش یک تغییر بزرگ بود، بسیار زیاد بود و کمی روی کارم من تأثیر گذاشت. هرچند که تلاش کردم با بالاترین تمرکز و بدون توجه به حواشی کارم را انجام دهم و مشکلات را پشتسر بگذارم.
تفاوت بین فوتبال هلند و انگلیس را چطور دیدی؟
خب هم از نظر سطح کیفی متفاوت است و هم از سرمایهگذاری و بودجهای که تیمها در اختیار دارند. در انگلیس به دلیل حق پخش تلویزیونی بالایی که تیمها میگیرند و اسپانسرها، دست باشگاهها بازتر است و راحتتر برای خرید بازیکنان باکیفیت اقدام میکنند. در هلند، اما فوتبال بیشتر به صورت آکادمیک و در جهت پرورش استعدادها پیش میرود. آژاکس با اتکا به همین بازیکنان پرورشیافته خودش تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان رسید، اما به هر حال از نظر کیفیت و امکانات، لیگ انگلیس نه تنها با هلند بلکه به نظرم با لیگهایی مثل آلمان و اسپانیا هم اختلاف فاحشی دارد. چه از نظر مبالغی که جا به جا میشود و چه از نظر سطح انتظارات، کیفیت، بازیها و بسیاری از مسائل دیگر.
در خود فوتبال انگلیس هم بین ۶ تیم بزرگ و بقیه تیمها تفاوت چشمگیری وجود دارد؟
اسپانسرهای بزرگتر و ثروتمندتر همیشه سراغ ۶ تیم بزرگ میروند، اما فراموش نکنید سال گذشته تیمی مثل فولام با ۱۸۰ میلیون پوند درآمد از حق پخش و اسپانسرها، سقوط کرد. قطعاً اسپانسرها سرمایهگذاری بیشتری روی تیمهای بزرگتر انجام میدهند، چون درآمد بهتری هم نصیبشان میشود، اما واقعاً در فوتبال انگلیس همه تیمها از امکانات مالی و توان خوبی برخوردارند. مثلاً فولام میآید و منچستریونایتد را میبرد، هادرسفیلد میتواند لیورپول را اذیت کند. یا مثلاً از آن طرف تیمی مثل تاتنهام فصل قبل اصلاً بازیکن نخرید و بودجه خود را صرف توسعه ورزشگاهش کرد، با این حال همین تیم با بضاعت قبلی خود تا فینال لیگ قهرمانان اروپا پیش رفت.
قبول داری رها کردن جایگاه خوبی که در فوتبال هلند داشتی و رفتن به انگلیس، یک ریسک بزرگ برای تو بود؟
بله، من صد درصد دنبال ریسک بودم، اما ریسکی که زیر پایم هم محکم باشد. هدفم رفتن به آلمان یا انگلیس بود که شرایط انگلیس برایم بهتر بود. مسئولان برایتون سه، چهار سال بود که من را میخواستند و به همین دلیل سال گذشته هم پیش خودم گفتم اگر از برایتون پیشنهاد بیاید این بار قبول میکنم. پنج، شش باشگاه از آلمان و اسپانیا و دو باشگاه بزرگ هلند (آژاکس و آیندهوون) پیشنهادهای خیلی خوبی داده بودند. در آن مقطع نظر باشگاه آلکمار در مورد مبلغ فسخ قرارداد هم مهم بود و خواستههای آنها، گزینههایم را محدودتر میکرد. در نهایت، برایتون از همه نظر برایم مثبت بود، چون ذهنیت خوبی هم از قبل نسبت به این تیم داشتم و بالاخره هم این تیم را انتخاب کردم.
با توجه به درخشش آژاکس، خیلیها میگفتند کاش علیرضا به این تیم رفته بود و لذت رسیدن به نیمهنهایی لیگ قهرمانان را هم میچشید.
نمیشود این مسائل را پیشبینی کرد. آژاکس ۱۰، ۱۲ سال بود که در اروپا به موفقیت خاصی نرسیده بود. من امیدوارم موفقیت این تیم تداوم داشته باشد، اما بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد. بعضیها هم گفتند به خاطر پول رفتهام برایتون، در حالی که اینطور نبود و مثلاً پیشنهاد لسترسیتی از نظر مالی خیلی بهتر بود، اما نگاه آنها، نگاه بیزینسی بود. لستر پیشنهادهایش را از راه دور برای باشگاه الکمار میفرستاد در حالی که مسئولان برایتون خودشان میآمدند و پیگیر بودند و احساس کردم واقعاً من را میخواهند، به همین دلیل برایتون را انتخاب کردم. فضا و شرایط هم در این تیم برایم مناسب بود و از ابتدا در ترکیب تیم جای داشتم. هرچند که خودم توقع بیشتری از خودم دارم و سال آینده میخواهم آمار و ارقام به مراتب بهتری ثبت کنم، چون در فوتبال شما هرقدر هم خوب کار کنی، آمار و ارقام است که حرف آخر را میزند به همین دلیل گام بعدی من ثبت آمار و ارقام مثبت در لیگ برتر انگلیس است.
در رسانههای انگلیس تحلیلهای متفاوتی نسبت به عملکرد تو بود. یکسری تو را خریدی ناموفق میدانستند و عدهای دیگر هم معتقد بودند جهانبخش خرید خوبی است که در برایتون از او بد استفاده میکنند.
بله، انگلیسیها هم نگاه هواداری متعصبانه دارند و هم نگاه کارشناسانه. قطعاً انتظارات در این تیم از من زیاد بود، چون من در اوج فوتبالم از هلند به انگلیس آمدم و طبیعی بود که حتی اگر یک درصد هم آمارم پایینتر میآمد، گفته شود که من افت کردهام یا اینکه مثلاً چرا این بازیکن را گرفته اید. سبک بازی ما طوری بود که من مجبور بودم بیشتر در کارهای دفاعی شرکت کنم. کریس هیوتن مربی فصل قبل ما هم مربی خوبی بود و هم انسان خوبی و یکی از دلایلی که به برایتون رفتم، خود او بود. از نظر سابقه فوتبالی هم او با برایتون در چمپیونشیپ فوتبال کاملاً تهاجمی ارائه میکرد، اما خب در لیگ برتر سبک بازی تیم کاملاً متفاوت شد، چون طبیعتاً تیمهای لیگ برتری به مراتب قویتر بودند و تیم ما بیشتر به سبک دفاعی بازی میکرد. به آمار تیم ما اگر نگاه کنید همه مهاجمان و وینگرها عملکردشان از نظر گلزنی و پاس گل، ضعیفتر از قبل بود، اما همانطور که گفتم طرفداران برایتون واقعاً این مسائل را درک میکردند و به من لطف داشتند و تشویقم میکردند. در رسانهها هم بازتاب منفی ندیدم، چون خودشان معتقد بودند که اکثر بازیکنانی که از خارج به لیگ انگلیس آمدهاند فصلهای اول مشکل داشتهاند حتی در این مورد مثال تیری آنری ستاره آرسنال را هم زده بودند.
برویم سراغ تیم ملی. تو یکی از بازیکنان اصلی تیم ملی بودی و هستی. به نظرت الان وضعیت چطور است؟
الان مربی عوض شده و طبیعتاً تفاوتهایی به وجود آمده است، اما اوضاع کلی تیم ملی واقعاً مثبت بود. بچهها همگی از آن وضعیت راضی بودند. ما یک گروه خوب و همدل بودیم که همه بازیکنان پشت یکدیگر بودند. روح تیمی ما از شخصیت خود آقای کیروش سرچشمه میگرفت. رزومه و عملکرد کیروش نشان میدهد تا چه حد تأثیرگذار بودند، اما خب، هر آمدنی بالاخره رفتنی دارد. آقای ویلموتس هم سابقه اش نشان میدهد که در پرورش و کمک به بازیکنان جوان سابقه خوبی دارد. در اردو جو مثبتی را شاهد بودیم و دو بازی مقابل سوریه و کرهجنوبی هم واقعاً خوب بود. تیم ما یک مقدار هجومیتر از قبل شده و البته هر مربی بسته به ابزار و شرایطی که دارد سبک بازی تیم را انتخاب میکند.
منتقدان کیروش میگفتند او از توانایی هجومی بازیکنان بهره نمیبرد و فقط به بازی دفاعی فکر میکرد.
مربیگری یک امر سلیقهای است. نظرات مختلفی هم چه کارشناسی و چه غیرکارشناسی در این زمینه مطرح میشود. اگر شما فوتبال هجومی را انتخاب کنید، خب از نظر زیباتر بودن و به گل رسیدن راحتتر هستید، اما ریسک این را هم دارید که فضای بیشتری به حریف میدهید و احتمال گل خوردن تیم هم بیشتر است، اما آقای کیروش فوتبال محتاطانهتری را انتخاب میکرد و استدلالش این بود که اگر از گل نخوردن اطمینان داشته باشیم همیشه میشود گل زد و برنده شد. دوره کیروش ما بیشتر بازیهای را با همین فلسفه بردیم و، چون ما به طور کلی نتیجهگرا هستیم مردم هم راضی بودند، اما خب خیلیها هم فوتبال هجومی را دوست دارند. مهم این است که بیان نظرات همراه با بیاحترامی نباشد.
به نظرت مهمترین دلیل ناکامی تیم ملی در جام ملتها چه بود؟ اشتباه کیروش یا اتفاقات فوتبالی؟
قبول ندارم که اشتباه بزرگی وجود داشت به ویژه از سوی کادر فنی و آقای کیروش. تیم ملی ما خوب کار کرد و تیم خوبی بود و نتایج خوبی هم گرفتیم. ما نسبت به هر بازی تصمیمات خاص همان بازی را میگرفتیم و کادر فنی هم بازی به بازی پیش میرفت و اشتباهی را مرتکب نشد. نمیشود کسی را بابت آن ناکامی مقصر قلمداد کرد. ما میتوانستیم در لحظات خاصی که شما حتماً میدانید که کدام لحظهها منظورم است، باهوشتر عمل کنیم و از دروازه تیم مراقبت کنیم، اما این کار را نکردیم و درون زمین غافل شدیم. در فوتبال شما در یک ثانیه باید تصمیم را بگیرید و شاید در همان یک لحظه، خون به مغز بازیکن نرسد و تصمیم درست را نگیرد و همین باعش شکست تیم شود. این اتفاق در مورد ما هم رخ داد و متأسفانه بدشانس بودیم، اما کادر فنی به نظر من عملکرد خوبی داشت و نباید نگاه و انتقاد غیرمنصفانه نسبت به آقای کیروش و کادرش داشته باشیم.
- 16
- 6