از روزی که نوع بشر توانست به جای مبادله کالا به کالا، پول را وارد مبادلات تجاری خود کند تا به امروز که پول حتی از مفهوم سنتی خود فاصله گرفته و ارزهای مجازی در حال باز کردن جای خود در مبادلات روزمره هستند، صدای سکه همیشه شنیده میشد. سکههایی که در هر دوره تاریخی، یک شکل و قیافه داشتند. در یک دوره زمانی میزبان طرحی از چهره پادشاهان میشدند، یک روز منقش به طرحی از اسطوره و قهرمانان وطن بودند. روزگاری سفالی بودند و به فراخور زمان کم کم از انواع فلزات ضرب شدند.
اما در روزگار معاصر ما که نهایت استفاده ما از سکه، باقیمانده پول خریدهای کوچک و یا تکمیل کرایه تاکسی است، نمیتوان انتظار داشت که سکه جایگاه قبلی خود را داشتهباشد. چه بسا که حتی بسیاری از سکهها لابلای آشغال ها، دور ریز شوند و کسی متوجه نشود. اگر بخواهیم علت این امر را ریشهیابی کنیم، به مسائل اقتصادی کلان باز میگردد که به دلیل کاهش ارزش پایه پولی کشور و افت قدرت خرید مردم، سکههای رایج نیز از رونق افتادهاند، اما در همین دوره بیرونقی سکهها، هزینه فایده جدیدی برای سکهها تعریف میشود که کارکرد سکه به عنوان پول را عوض کردهاست.
قصه از این قرار است که عزتالله یوسفیان، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی میگوید: طی ماههای گذشته خبرهایی از ذوب سکههای رایج کشور به خصوص ۲۰۰ و ۵۰۰ تومانی دریافت کردیم.
وی میافزاید: پس از کاهش ارزش پول ملی، ارزش فلز نیکل بهکار رفته در سکه برای برخی بیشتر شده بود و بر این اساس عدهای با جمعآوری و ذوب سکهها اقدام به خروج آن از کشور میکردند.
سکه چند؟
هر سکه ۲۰۰ تومانی رایج در بازار هم اکنون ۶.۸ گرم وزن دارد. وزن سکه های ۵۰۰ تومانی نیز حدود ۱۰ گرم است. با توجه به این که طبق اعلام بورس فلزات لندن، هم اکنون قیمت هر تن نیکل فراتر از ۱۴ هزار و ۶۰۰ تومان است، متوجه خواهیم شد که ارزش فلز نیکل به کار رفته در سکه های ۲۰۰ تومانی، حدود ۴۱۶ تومان و در سکه های ۵۰۰ تومانی، حدود ۶۱۳ تومان است. توجه به این نکته نیز الزامی است که حساب و کتاب ما با احتساب ارز ۴۲۰۰ تومانی انجام شده است. با توجه به این که هم اکنون نرخ ارز در بازار آزاد فراتر از ۲ برابر نرخ ارز دولتی است، طبیعتا ارزش فلزی سکهای که ذوب میشود و از نیکل آن استفاده میشود، سود ۲ برابری دارد. زیرا اصولا هیچ قاچاقچی نمی تواند ارز دولتی بگیرد.
ضرب و قاچاق از گذشته تا امروز
قاچاق سکه در سالهای اخیر، با بهانههای مختلف و طرق متنوعی صورت گرفتهاست. زمانی در عراق پس از جنگ، به دلیل آن که ضرب سکه انجام نمیشد، سکه های ۲۵ تومانی دورطلایی ایران تبدیل به سکه رایج شده بودند. در برههای از دهه ۸۰، قاچاق سکه از مرزهای شرقی شدت گرفته بود و برخی از کارشناسان در آن زمان میگفتند برای ایجاد اختلال در سیستم پولی کشور این فعالیت انجام میشود.
اما عمده ترین دلیل، همان است که یوسفیان اشاره میکند. در واقع هنگامی که ارزش پول کشور رو به نزول میگذارد، هزینه نگهداری سکهای که با هزینه بالایی ضرب شده و در سالهای اخیر رو کاهش داشتهاست، نسبت به ذوب و استفاده از مواد مصرف شده در آن، بیشتر میشود.
سالهاست که به دلیل تفاوت ارزش مبادلاتی و ارزش واقعی، ضرب مسکوکات ۵، ۱۰ و ۲۰ ریالی در کشور متوقف شدهاست اما همچنان سکه های ۵۰ ،۱۰۰، ۲۵۰ و ۵۰۰ ریالی در چرخه پولی کشور وجود دارند. ضرب سکههای اینچنینی در شبکه مالی در حالی ادامه دارد که اصولا با توجه به ترکیب آنها که غالبا از فلزهای ارزشمندی نظیر نیکل، آلیاژ مس و ... است، ضرب بعضی از آنها صرفه اقتصادی ندارند. مثلا سکه های ۲۵ تومانی که هزینه ضرب آنها بیش از ارزش پولی آنها است.
پیش از این نیز در جریان قاچاق و ذوب این سکه ها، بانک مرکزی تصمیم گرفته بود سکه های ۲۵ تومانی دو رنگ قبلی را از چرخه خارج و به جای آن سکه های ۲۵ تومانی کوچکتر که در حال حاضر نیز در کشور وجود دارند را ضرب کند. ضرب سکههای ۲۵ تومانی کوچکتر اگرچه در برهه زمانی خاصی توانسته بود برخی از مشکلات را حل کند، اما از یک طرف همچنان برخی از اجناس و کالاها در کشور با قیمت هایی پایین عرضه می شوند که نیاز به پول را با این ارزش ایجاد میکند، اما از طرف دیگر ضرب این سکهها صرفه اقتصادی ندارند و هر از چندگاهی مشکلاتی اینچنینی را به وجود میآورند. برخی از مسئولان اقتصادی کشور در خصوص غیر منطقی بودن ضرب سکههای کم ارزش نیز اظهارنظرهایی کرده بودند.
کارشناسان معتقدند در حال حاضر با توجه به ارزش کنونی پول، ضرب سکه با رقمهای کوچک، دیگر برای بانک مرکزی مفهومی ندارد لذا باید این سکهها از گردونه خارج شوند. باید توجه داشت، زمانی که سکهها جمع آوری و ذوب میشوند، به معنای آن است که ارزش نیکل و آلیاژ به کار رفته در آن بیشتر از ارزش معاملاتی آن است. هزینه ضرب هر سکه به طور متوسط ۳۷ تا ۴۰ تومان است که با توجه به ارزش مبادلاتی سکهها، تنها ضرب سکههای ۵۰ تومانی منطقی به نظر میرسد.
البته این هزینهها در بعضی از اوقات با توجه به اینکه قیمت فلزات در بازارهای بین المللی ثابت نیست، متغیر است. سکه های ۵۰۰ تومانی یکی از راهکارهای اصلی برای مقابله با این پدیده طرح حذف صفر از واحد پول کشور بود. این طرح اگرچه به خاطر نقدهایی که به آن وارد شد، همچنان مد نظر مسئولان نیست، اما اجرای آن میتواند به طور مستقیم در این زمینه چاره ساز باشد. اجرای این طرح اگرچه ممکن است دیگر برای سکه های فعلی کارایی چندانی نداشته باشند، اما میتوان به جای سکههای فعلی به سراغ سکههایی با ارزش مبادلاتی بیشتر مثل سکه های ۵۰۰ تومانی رفت که البته قبلا هم برخی از کارشناسان پیشنهاد آن را داده بودند. به هر تقدیر تناقض ارزش مبادلاتی مسکوکات رایج کشور با ارزش واقعی و هزینه های ضرب آنها میتواند در آینده نیز مشکلاتی از این دست را برای نظام پولی کشور ایجاد کند.
سمیرا ابراهیمی
- 189
- 52