از بین همه ی ابزارها و وسایل شکنجه که ستمگران در طول تاریخ ابداع کرده اند، یکی از آنها براساس آنچه در کتاب های تاریخی آمده است بیش از دیگر شکنجه ها کاربرد داشت. در زبان عامیانه ی مردم در برخی کشورهای عربی اصطلاحی وجود دارد که می گویند: «فلان أکل خازوق» به این معنا که فلان شخص خازوق خورده است، و یا «فلانُ تخوزق» که همان معنا را می دهد.
این جمله یک نوع کنایه است و برای زمانی به کار می رود که فرد در یک مخمصه ی بدی گرفتار شده و یا تمام تلاش هایش به شکست انجامیده باشد. البته این معنای کنایی از یک واقعیت ترسناک گرفته شده است، زیرا بنا به گفته ی تاریخ نگاران مردمان برخی مناطق در گذشته و در طول تاریخ با این شکنجه بیشتر مواجه بوده اند. به همین دلیل به فرهنگ زبانی آن ها وارد شده است.
"خزق" در لغت به معنای فروبردن و محکم نمودن چیزی در زمین است و خازوق شکنجه ای وحشیانه بود که براساس آن یک چوب نوک تیز را با قدرت از شکم، پا، دست و یا مقعد به درون بدن قربانیان فرو می بردند و سپس آن را درون زمین می کاشتند.
چوب نوک تیز جوارح فرد را سوراخ می کرد و از یک طرف دیگر بدن خارج می شد. زمان مُردن با این روش از فردی به فرد دیگر فرق می کرد و به مهارت جلادان بستگی داشت. هر چقدر جلاد حرفه ای تر بود، قربانیان با زجر بیشتری کشته می شدند. بعضی وقتها هم چوبی را که نوک آن مسطح بود به درون بدن فرو می بردند که آن هم در نوع خود بسیار هولناک بوده است.
حمورابی پادشاه بابل ، آشوری ها و فراعنه (عهد خانواده ی سوم) از جمله اولین کسانی بودند که از خازوق برای مجازات و شکنجه استفاده نمودند. سنگ تراشی های به جای مانده و تصاویر هیروگلیفی این ادعا را ثابت می کنند.
از جمله معروفترین افرادی که به این نوع شکنجه شهرت داشت ولاد سوم (۱۴۳۱-۱۴۷۶) بود. به او «أمیرالخوازق» می گویند که در زبان فارسی به «ولاد میخ کِشنده» ترجمه شده است. پرنس ولاد سوم در منطقه ی ترانسیلوانیای رومانی حکومت می کرد.
او بسیار سفاک و خونریز بود و از روش های نامتعارف برای کشتن دشمنان خود استفاده می کرد. او دشمنانش را در اطراف میز غذایش به خازوق می کشید و همزمان با دیدن عذاب کشیدن و بر خود پیچیدن آنها غذا می خورد.
- 22
- 3