دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۰۸:۴۹ - ۱۱ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۲۱۴۵
اخبار خواندنی ها و دیدنی ها

سوء استفاده از بی سوادی و نادانی ناصرالدین شاه !

آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها
به عکس های زیر خوب نگاه کنید، به نظر شما اینجا کجاست؟

اینجا نه تخت جمشید است، نه پاسارگاد، نه شوش و نه حتی ایران. اینجا بخش ایران شناسی موزه لوور پاریس است که پر است از اثار و نشانه های سرزمین من و تو. بیش از ۲۵۰۰ آثار باستانی در این بخش از موزه لوور پاریس وجود دارد که همگی متعلق به ایران است. اما چگونه؟! بیایید گذری بزنیم به گذشته های نه چندان دور. به زمان ناصر الدین شاه. شاید همان زمانی که در حرمسرای خود حکم قتل وزیرش، امیر کبیر ایران، را مهر کرد حکم تاراج مملکتش را نیز مهر کرد.  

 

ناصرالدین شاه امتیاز کاوش های شوش را به فرانسویان داد و قرداد از این قرار بود که اگر طلا یافت شد برای دولت ایران و مابقی مثل این سر ستون ها، اثار باستانی و … (هم اشغاله سنگیه به درد نمیخوره) پس ۵۰ ۵۰ یا به روایت دیگر ۱۰۰ درصد برای فرانسه! کاوشها که پایان یافت نوبت به تقسیم آثار رسید.

 

این حفاری ها به سرپرستی ژان دیولافوا (۲۹ جون ۱۸۵۱- ۲۵ می ۱۹۱۶) باستان شناس، کاشف، رمان نویس و روزنامه نگار فرانسوی و همسر مارسل آگوست دیولافوا انجام شد که هر دوی آن ها به خاطر کاوش های شوش شناخته شده اند. در پایان این حفاری ها زوج فرانسوی مایل نبودند قرارداد را محترم بشمارند. آنها با فریب مظفرالملک حاکم محلی که دست نشانده ظل السلطان بود به او قبولاندند که در صورت چشم پوشی از تقسیم آثار تلاش می کنند تا دولت فرانسه چند مدال و نشان برای ظل السلطان بفرستند!!

 

ژان دیولافوا برخی از خاطرات حفاری های خود در شوش را در کتابی به نام «سفرنامه: خاطرات کاوش هایی باستانی شوش» نوشته است. دیولافوا در توصیف جزئیات مهارت بالایی دارد و چون احساسات خود را در نوشتن خاطرات مطرح کرده است، خواننده در اکثر مواقع بی آنکه خود بخواهد همراه او شده و گاهی فراموش می کند که این هیئت باستان شناسی برای تارج میراث ملی آمده اند. حتی فراموش می کند که این خانم دیولافوا همان کسی است که وقتی دید نمیتواند گاو سنگی کاخ اپادنای شوش را به علت حجم زیاد و وزن ۱۲ تنی آن جا به جا و به فرانسه انتقال دهد،با پتک قسمت هایی از آن را شکست.

 

از مردم آن زمان هیچ انتظاری نمی توان داشت که چرا جلوی این تاراج را نگرفته اند. اگر کتاب خاطرات کاوش های باستانی شوش را مطالعه کنید می بینید که مردم در چه وضعی بوده اند. این کتاب معرف اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران قاجار است. نویسنده در این کتاب می نویسد که برای بار اول که اجازه حفاری می خواستند ناصرادین شاه مخالفت می کند، بنابراین برای بار دوم سفیر فرانسه مستقیما با شاه ایران وارد مذاکره می شود. در این کتاب آمده است که « هنگامی که سفیر ما برای بار دوم با دولت ایران وارد مذاکره شد، دکتر تولوزان مستقیما به خود شاه مراجعه کرد و او را به کاوش های باستان شناسی که تاریخ درخشان اسلاف کهن او را آشکار می کردند، علاقه مند کرد.

 

به او گفته بود اروپا شاهی را که به کوشش های دنیای علم یاری دهد، خواهد ستود. گرچه ناصرالدین شاه هرگز مایل به نقض دستوری که صادر کرده نیست در عوض متقابلا کم و بیش به افکار عالی ارج می گذارد و اگر کسی به سخاوت و رادمردی او متوسل شود مایوس نخواهد شد. دولت ایران ملاحظاتی را درباره چند قبیله غارتگر خوزستان عنوان کرد، و ترس از تعصب افراد محلی را پیش کشید، مقبره دانیال را از حیطه کاوش مستثنی کرد و تقسیم اشیاء مکشوفه را خواست، تملک فلزات قیمتی را به خود اختصاص داد و با این شرایط به ما اجازه داد در ویرانه های ایلامی به کاوش باستان شناسی بپردازیم.»

 

اعضای اصلی هیئت اکتشافی شامل خانم و آقای دیولافوا، یک پزشک و یک مهندس بود. البته آشپز و نجاری هم داشتند. حفاری در طی دو فصل انجام شد و در این مدت حاکمان نواحی عوض می شدند و در مجموع ثبات سیاسی وجود نداشت. در این زمان خوزستان در دست ظل السلطان فرزند ناصرالدین شاه بود. چیزی که از تک تک صفحات کتاب می توان فهمید ظلمی است که در این دوران به مردم فرودست می کردند تا جایی که هیئت فرانسوی خود را در شرایطی مجبور به حمایت از کارگرانش و حقوق آن ها می بیند.

 

فرستاده حاکم را که برای نظارت آمده بود و از حقوق کارگران به عنوان هدیه مقداری را برای خودش بر می داشت توبیخ می کنند، راهنمای عربی را که می خواهد به زور از کارگران برنج و خوراک بگیرد، با تیراندازی دور می کنند و در نهایت وقتی حاکم و همراهانش برای تقسیم اموال مکشوفه می آیند، دارایی های کارگران را در انبارهای خود مهر و موم می کنند تا از دست فراشباشی ها در امان باشد و البته به قول خود دیولافوا برای حفظ عفت زنانشان دیگر کاری از دستم بر نمی آمد.

 

در این روزگار بی ثبات قبایل عرب بر اوضاع مسلطند و از راه راهزنی و باج گیری از مردم ضعیف روزگار می گذرانند. مردم به این بدبختی عادت کرده اند و خودشان هم از هم می دزدند. اگر خشکسالی باشد مالیات ها بیشتر می شود و به قول دیولافوا مردمانی تیره روزتر از این ها وجود دارد؟ به علت دور ماندن از پایتخت هیچ نظارتی بر این سرزمین حاصلخیز نیست. تنها جزیره امنشان مقبره دانیال است و کسی جرات تعرض به آن را ندارد.

 

اما نکته ای که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت، بیان وقایع از دید یک اروپایی است که با فرهنگ ایرانی قرابتی ندارد و تمام اتفاقات را از دیدگاه خودش شرح می دهد و به تفسیر آن ها می پردازد.

 

مادام دیولافوا به خوبی از پس برقراری ارتباط با بومیان برآمده است به طوری که به حرمسراها راه پیدا می کند، از اسرار و آرزوهای کسانی که با آن ها برخورد دارد با خبر است و با آن ها همدلی و هم دردی می کند. زنان قبیله های کوچ نشین به دیدن او می آیند برایش هدایایی می آورند و از او برای مشکلاتشان کمک می خواهند دلیل آن هم مشخص است، زنی که لباس مردانه می پوشد به خوبی مردان و حتی بهتر از مردان خودشان تیراندازی می کند، سواد خواندن و نوشتن دارد، به زبان آن ها آشناست و می تواند بدون مترجم با مردم ارتباط برقرار کند و مهم تر از همه از طرف دولت خود مامور به انجام کاری شده است. نویسنده در جائی می گوید «مرا با فرزند شیطان اشتباه گرفته اند، از من طلسم می خواهند و می خواهند تا من بیمارانشان را معالجه کنم.»

 

به راستی از این مردم چه انتظاری می توان داشت. نمی توان انکار کرد که وضع اجتماعی مردم در آن زمان آن ها را راضی به کار کردن زیر دست یک هیئت فرانسوی کرده بود. کسانی که حقوقشان را به موقع می پرداختند، در کنارشان امنیت داشتند، هنگام کار آن ها را نمی زدند، با آن ها مثل مایملک اربابان برخورد نمی کردند و اگر بیمار می شدند می توانستند از درمان رایگان استفاده کنند. البته پزشکی هم که همراه هیئت بوده از فرصت استفاده کرده مطالعات انسان شناسی خود را انجام می داده است.

 

مردم بیچاره کشور من خبر نداشتند سنگ و خشتی که از زیر خاک به بهای روزی پانزده شاهی در می آوردند و اکنون در موزه لوور فرانسه جا خوش کرده اند، ارزشش از تمام گاو و گوسفندهایی که از آن ها دزدیده می شده، بیشتر بوده است. و این اعتماد از بی اعتمادی صرف به وجود آمد. اول باستان شناسان را کافرانی می دیدند که با ورودشان به شوش باعث بلایا می گردند و قصد دارند بدن دانیال نبی را از شوش بدزدند ولی بعد درجه اعتمادشان تا حدی می رسد که در مدتی که هیئت منتظر رسیدن پول است و چیزی ندارد تا به عنوان مزد به آن ها پرداخت کند، صبورانه صبر می کنند و در این مدت چیزی نمی خواهند و یا حتی کار را تعطیل هم نمی کنند.

 

از کاوش های شوش جز کف سنگ فرش آپادانا چیزی برای ایران نمی ماند. آجرهای لعاب دار، تعدادی از ستون های سنگی و مقداری اشیای دیگر همه به موزه لوور منتقل می شوند و سهم فرانسه از زحمت بی دریغ فرزندانش در تپه های گرم شوش می شوند. شاه ایران از این کاوش ها چیزی نمی خواهد. نصف اموالی که قرار بود برای ایران باشد به طمع چند مدال از فرانسه برای شاهزاده قجری خوزستان، به فرانسه بخشیده می شود.

 

هیئت فرانسوی در نهایت با سختی تمام این اشیای سنگی به دست آمده را، از راه دریا به فرانسه منتقل می کند.

 

بخش هایی از این کتاب را در ادامه برای شما آورده ام:

«…ده روز بعد در لنگرگاه بوشهر سیصد و بیست و هفت صندوق بوزن تقریباً پانصد تن در انبار ناو سانه جا گرفتند. باری که برای حمل آن متحمل این اندازه دردسر و مشقت شده بودیم.

 

ملوانان فرانسوی راه را صاف کردند و موانع را از جلوی پا برداشتند. ما بقیمت کاری مصرانه که با سرسختی انجام گرفت و هرگز کسی به مشقات و تلخی آن شک نخواهد کرد، گنجینهٔ باستان شناسی هخامنشی را که نمی توان قیمتی برای آن تعیین کرد بدست آوردیم . ما آثار مقدس کاخهای هخامنشی را از بناهای عالی بر نگرفتیم بلکه آنها را از لابلای خاک ها یافتیم و به بهای جان خود آنها را بدست آوردیم.

 

من بنام عضو گزارشگر هیات باستانشناسی خوزستان می توانم با صدای بلند و بدون فروتنی سخن بگویم. هیأت باستانشناسی خوزستان با ناامیدی جنگید و بخواست خداوند پیروزمندانه بازگشت. فرانسه مالکیت این گنجینه گرانبها را بدست آورده است و خود را مرهون سخاوتمندی شاه و احساسات شریف او میداند و همچنین، اگر کمکهای دایمی شیخ مزعل نبود سرستون کاخ خشایارشا هنوز در کله بندر مانده بود. آیا می توانستیم با وجود خستگی و ازپا افتادگی ناشی از سه سفر مشقت بار باز برای بدست آوردن آنها به خوزستان مراجعت کنیم؟…»

منبع:

سفرنامه: خاطرات کاوشهای باستان شناسی شوش ۱۸۸۴- ۱۸۸۶، ژان دیولافوا

 

آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها
آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها
آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها
آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها
آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها
آثار تاریخی ایرانی در موزه لوور پاریس,اخبار جالب,خبرهای جالب,خواندنی ها و دیدنی ها

 

 

weare.ir
  • 10
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش