امروزه اسباب بازیهای بچهها واقعا پیشرفته شده است. عروسکهای پولیشی، نرم و زیبا هستند، بیشتر اسباب بازیهای رباتیک کیفیت بالایی دارند و عروسکها شیبه نوزادان یا بزرگسالان واقعی هستند. اما در گذشته، بچهها زیاد خوشبخت نبودند. اسباب بازیهای بحث برانگیزی وجود داشتند که قطعا به روان کودک آسیب میزدند یا عروسکهای قاتلی که همگی دیوانه بودند.
مینی گیوتین!
در زمان انقلاب فرانسه، گیوتین هایی با ارتفاع ۶۰ سانتیمتری، یکی از اسباب بازیهای مورد علاقه بچهها بودند.بچهها از آن برای قطع کردن سر عروسک هایشان استفاده میکردند. جالب است که برخی از میزبانان از این اسباب بازی برای سرگرم کردن مهمانان خود استفاده میکردند. عروسکهای «دشمن» کوچک با خون پر شده بودند و سرشان قطع میشد.
وقتی از مادر نویسنده آلمانی «یوهان ولفگانگ» خواسته شد این اسباب بازی را برای نوه اش بخرد، با عصبانیت پاسخ داد: من به هیچ قیمتی یک دستگاه آدمکشی بدنام را نمیخرم! اگر قدرت داشتم سازندگان آن را زیر گیوتین قرار میدادم و جلوی چشم همه آنها را اعدام میکردم. اجازه دهیم بچهها با چنین چیز وحشتناکی بازی کنند؟ به عنوان سرگرمی آدم بکشند و خونریزی کنند؟
در دهه ۱۹۷۰، فروشگاههای آمریکایی دوباره این اسباب بازی وحشتناک را وارد بازار کردند. اما پس از اعتراض والدین، این اسباب بازی کاملا از بازار جمع شد.
آزمایشگاه انرژی اتمی گیلبرت U- ۲۳۸
آزمایشگاه انرژی اتمی گیلبرت یو- ۲۳۸ در سال ۱۹۵۱ برای بچهها تولید شد. این اسباب بازی ۵۰ دلار قیمت داشت که معادل ۳۵۰ دلار امروزی است و شامل سه منبع رادیواکتیو بسیار سطح پایین، یک تابش سنج گایگر مولر، یک اتاقک ابر ویلسون (برای دیدن مسیر ذرات آلفا)، یک اسپینتاریسکوپ، چهار نمونه سنگ معدن اورانیوم و یک الکتروسکوپ (برای اندازه گیری رادیواکتیویته) میشد.
آلفرد کارلتون گیلبرت، مخترع این مجموعه ادعا میکرد که مواد رادیواکتیویته این مجموعه کاملا بی خطر هستند. اما امروزه میدانیم که این اسباب بازی موجب سرطان، لوسمی، لنفوم، سندروم جنگ خلیج و سایر بیماریهای جدی میشود. خوشبختانه این اسباب بازی وحشتناک تنها یک سال (از ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۲) در بازار بود.
عروسک نوزاد خزنده
این عروسک ترسناک در سال ۱۸۷۱ تولید شد. یک عروسک ویکتوریایی فوق العاده ترسناک که قرار بود شبیه نوزادی باشد که چهار دست و پا راه می رود. اگرچه این اولین عروسک بچهها بود که چهار دست و پا میرفت، اما دختربچهها را جذب نکرد، چون بسیار ترسناک بود، وزن زیادی داشت و به اندازه کافی تعاملی نبود. تا قبل از اواسط دهه ۱۸۰۰ به جای «چهار دست و پا رفتن» از «خزیدن» استفاده میکردند که کار خزندگان و دیوانهها بود. اما بعد از آن از عروسک هایی با اجزای خودکار استفاده شد و چهار دست و پا رفتن عادی شد.
اولین قصابی کودکان
در دوران ویکتوریایی، قصابیهای عروسکی ترسناک جایگزین خانههای عروسکی شدند. اگرچه آنها ترسناک بودند، اما در میان بچه هایی که زیاد نازک نارنجی نبودند بسیار محبوب شدند. قصابیها ماکت کوچک و دقیقی از قصابیهای واقعی بودند و شامل قصابهای چوبی و دستیارانشان با پیش بند، سوسیس، لاشههای مینیاتوری آویزان از قلابهای آهنی واقعی و کف پوشیده از خون و خاک اره بودند. امروزه یک قصابی عروسکی میتواند برای ما تعجب آور باشد. اما در دوران ویکتوریایی به اندازه سوپرمارکت عادی بود و هدف آن آموزش درباره پول و غذا بود.
شارلوت یخ زده
عروسکهای چینی بدون لعاب و کوچکی بدون هیچگونه اجزای متحرکی اولین بار در سال ۱۸۵۰ در آلمان تولید شدند تا بچهها با خود به حمام ببرند. این عروسک سفید کوچک خیلی زود با شعر محبوب آن روزها «شارلوت جوان» همراه شد. این شعر درباره زن جوانی بود که در شب سال نو همراه با عشقش هنگام سورتمه سواری یخ زد و مرد.
این عروسک کوچک آلمانی به سرعت با نام «شارلوت یخ زده» در آمریکا محبوب شد. قیمت این عروسکها تنها چند پنی بود.جالب است بدانید که این عروسکها همراه تابوت و روکش عرضه می شد. در بریتانیا، شارلوتهای یخ زده اغلب داخل کیک پخته میشدند و یک سورپرایز ترسناک برای بچهها در کریسمس بودند.
هوگو، مرد هزار چهره
در سال ۱۹۷۵، کمپانی اسباب بازی آمریکایی، هوگو مرد هزار چهره را به بچههای ۵ تا ۱۱ ساله معرفی کرد. هوگو نه تنها موی سر و صورت نداشت بلکه نیم تنه مردی بود که پیراهن آبی داشت. سر هوگو از لاستیک نرم تری ساخته شده بود و دست هایش با پنبه پر شده بودند. اگر نخی که به او متصل بود را میکشیدید میتوانستید دستانش را حرکت دهید.
هوگو همراه با چیزهایی فروخته میشد که میتوانستید با یک چسب مخصوص به او بچسبانید. محبوبیت هوگو تنها در دهه ۱۹۷۰ بود شاید به این خاطر بود که چسبهای مخصوص دوام زیادی نداشتند یا شاید، چون زیادی ترسناک بود.
فوربی
فوربی اولین بار در سال ۱۹۹۸ در قفسههای اسباب بازی فروشیهای آمریکایی ظاهر شد. در عرض ۳ سال، ۴۰ میلیون عدد از این عروسک فروخته شد. فوربیها کوچک، رباتیک و پشمالو بودند و شبیه جغدهایی با گوشهای بزرگ بودند. آنها میتوانستند حرف بزنند و گاهی کاملا خودکار روشن میشدند. بیشتر صدایی که آنها تولید میکردند به زبان خودشان بود. با این حال کمی انگلیسی هم حرف میزدند.
ظاهرا هرچه بیشتر در اطراف آنها حرف میزدید، کلمات و عبارات بیشتری یاد میگرفتند. گفته میشود فوربیها شبها که فکر میکردید خاموش هستند با شما صحبت میکنند. گاهی آنها حتی بعد از اینکه مدت طولانی بدون باتری بودند ناگهان حرف میزدند. اینترنت پر از داستانهای وحشتناک درباره فوربی هاست. باوجود اینکه باتری آنها درآورده میشد، اواسط شب ناگهان کودکان را بیدار میکردند و میگفتند «می خواهی بازی کنی؟» امروزه دوباره این اسباب بازی وارد بازار شده است.
ماشین پرنده زنده
اسباب بازیهای آلمانی در قرن هجدهم نسبتا ترسناک بودند. برای مثال ماشین پرنده زنده که در کاتالوگ نورنبرگ نمایش داده شد. هر ماشین یک فضای خالی در داخلش داشت که پرنده را درون آن قرار میدادند. وقتی پرنده داخل این ماشین دست و پا میزد، اسباب بازی حرکت میکرد. اینکه آیا پرنده بدبخت را بعد از کنار گذاشتن این اسباب بازی از داخل آن بیرون میآوردند یا نه را کسی نمیداند. شاید فقط بوی گوشت فاسد به بچهها هشدار میداده که باید یک پرنده جدید را داخل آن قرار دهند.
راز کودک
راز کودک عروسک ترسناکی بود که در سال ۱۹۶۶ تولید شد. این عروسک حدود ۴۵ سانتیمتر ارتفاع و بدن نرم و سر وینیلی داشت. او یک پیراهن قرمز و یک پیش بند سفید پوشیده بود و دهان بازی داشت که هنگام صحبت حرکت میکرد. وقتی نخ عروسک کشیده میشد شروع به پچ پچ کردن با صدای بسیار ترسناک و واقعی میکرد.
خانم کوچولوهای بی نام
خانم کوچولوی بی نام عروسکی بود که در سال ۱۹۶۵ وارد بازار شد. ویژگیهای این عروسک لباسهای کهنه و فقیرانهای از گونی و کرباس، چشمان درشتی که پلک نمیزد و دهان کوچکی بود که محکم بسته بود. یکی از دستهای او شبیه کسی بود که گدایی میکند. او هم چنین یک اشک پلاستیکی روی گونه اش داشت. تصور میشد این عروسک در قلب دختربچهها جا باز کند، اما کاملا برعکس شد. دختربچهها بعد از دیدن خانم کوچولوی بی نام گریه کنان فرار میکردند. تولید این عروسک پس از یک سال متوقف شد.
الهام مظفری
- 45
- 20