همهی ما کم و بیش از مرگ میترسیم. مهم نیست شما چقدر خود را شجاع و قویدل میپندارید. چرا که از عمق درونتان از این ترس آگاهی دارید. مرگ به کنار، لحظهای به زنده دفن شدن فکر کنید. قالب تهی کردید اینطور نیست؟ این ترس برای مردمی که در دریای فرهنگی قرن نوزده میزیستند یک افسانه نبود. در برخی رسالههای به جا مانده از آن دوران اشاره شده که یک دهم جمعیت زنده دفن میشدند. این رقم مطمئنا دقیق نیست، اما ترس مردم نیز بی پایه و اساس نبوده است. با ما همراه باشید و با ده مورد از کسانی که زنده دفن شده اند آشنا شوید.
اما، کنتس اجکامب
در عصر روشنگری، روشنفکران اروپایی ترجیح میدادند نظریاتشان توسط آزمایشات و اطلاعات بدست آمده از آنها تایید شود. علوم پزشکی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. در قرون هجدهم و نوزدهم تستهای بیرحمانهای به منظور تعیین وجود یا عدم وجود زندگی در یک جسد انجام گرفت؛ قسمت ترسناک ماجرا اینجاست که همهی بدنهای دفن شده جسد نبودند. طبق گفتهها، اما کنتس اجکامب در میانههای قرن هجدهم جان خود را از دست میدهد و در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده میشود. گورکن کلیسایی که مراسم وی را برگزار کرده بود شبانه جسد اما را از زیر خاک بیرون میکشد تا حلقهی دفنشده را بردارد. در آمدن انگشتر از دست همان و بیدار شدن کنتس همان. گورکن میگریزد. کنتس به اجکامب برمیگردد و مسیری که اما از قبرستان تا اجکامب با پای پیاده طی میکند امروز مقدس شمرده میشود.
سِینت اورانِ لونا
در اواخر قرن نوزده میلادی قربانیکردن انسان هنگام پایهریزی ساختمان یک بنا مرسوم بود. باور بر این بود که شخص فوت شده (یا کشته شده) در صورتی که مقاومت میکرد میتواند ساختمان را مدتهای مدید سرپا نگه دارد.
کریستین دروید، سینت اوران جزیرهی اسکاتلندی لونا، هنگام ساخت کلیسای لونا به مافوقش سینت کولومبا پیشنهاد شد و اوران نیز پذیرفت. وی زنده دفن میشود، اما توسط دوستانش در کلیسا از زیر خاک بیرون کشیده میشود. سینت اوران ادعا میکند که صحنههای جهان پس از مرگ را مشاهده کرده است. به دلیل اینکه در صحنههایی که توصیف میشود خبری از بهشت و جهنم نبود دوباره او را دفن میکنند و این بار رها میکنند تا بمیرد.
دیوید بلاین
شعبدهباز مشهور دیوید بلاین به همدستانش اجازهی دفن زندهی خود را صادر میکند. در روز پنجم آپریل ۱۹۹۹ بلاین در معرض عموم در یک تابوت قرار داده شد. تابوت او درون یک تانکر سه تنی پر از آب قرار داده شد و زیر زمین دفن شد. پس از یک هفته وقتی که بیرون کشیده شد توسط عکاسان مشتاقی محاصره شده بود که بیرون از مقبره در انتظارش به سر میبردند. یک شعبده باز هیچگاه رازهای خود را رو نمیکند. وی تنها توضیح مختصری دربارهی فعالیتهایی که باعث میشوند بتواند بدون مصرف اکسیژن کافی زنده بماند میدهد. به این منظور و همچنین جلوگیری از آسیب مغزی ناشی از کمبود اکسیژن از کاهش وزن، حبس نفس در سینه برای مدتی طولانی و افزایش شمار سلولهای قرمز خون از طریق خوابیدن در یک محفظه با اکسیژن کم نام میبرد.
میک مینی
در روز ۲۱ فوریهی ۱۹۶۸ مینی خبرنگاران را برای ثبت رکورد زندهماندن زیر خاک فرا خواند. شب همان روز درون یک تابوت و در عمق هفت پایی زمین به خاک سپرده شد. از طریق دو لوله با بیرون در ارتباط بود. دو لولهای که برای غذا و هوا تعبیه شده بودند. حتی از طریق سوراخی در زیر تابوت میتوانست ضایعاتش را دفع کند در نتیجه فکر همه چیز را کرده بود. وی موفق شد ۶۱ روز زیر خاک دوام بیاورد و رکورد قبلی که چهل و پنج روز بود را بشکند، اما متاسفانه، چون هیچ مقامی از گینس سر صحنه حاضر نبود نام او در کتاب گینس ثبت نشده است.
زیبای گایا
در سال ۲۰۰۹ باستان شناسان کرهی جنوبی توانستند مدل چهرهی اسکلتی ۱۵۰۰ ساله را بازسازی کنند. دختری شانزده ساله با صورتی پهن، انگشتانی ظریف و گردنی بلند که زیباییاش بینندگان را به وجد میآورد. بررسی زانوانش نشان میدهد که او اغلب در حال اظهار ارادت بوده و در نتیجه این دختر باید یک خدمتکار بوده باشد. بررسیهای بیشتر نشان داد که اگرچه زندگی سختی داشته، اما مرگی به مراتب وحشتناکتر را تجربه کرده است. دانشمندان تایید کرده اند که پس از مرگ اربابش وی زنده دفن شده، سنتی که در امپراطوری گایا در قرن ششم اجرا میشده و در اثر کمبود اکسیژن جان سپرده است.
آنجلو هیز
این جوان ۱۹ سالهی فرانسوی هنگام موتورسواری بدون به سر داشتن کلاه ایمنی به دیواری آجری برخورد میکند به دلیل نداشتن نبض پزشک وی را درگذشته اعلام میکند. شرکتی که وی را بیمهی عمر کرده بود درخواست میکند تا مرگ وی دوباره تایید شود و با وجود مخالفتهای والدینش دو روز بعد از خاکسپاری از زیر خاک بیرون کشیده میشود. مشاهده میشود که زنده بوده و بدنش هنوز گرم است. به خاطر ضربهای که به سرش وارد شده بود هنوز بیهوش بود. در حالت اغما بود و به دلیل اینکه در این حالت بدن اکسیژن کمتری مصرف میکند زنده مانده بود.
جوزف گازی
امروزه پزشکان میتوانند اشخاصی را که به معنای واقعی فوت شده و قلب و نبضشان از کار افتاده با استفاده از شوک قلبی به زندگی برگردانند. البته هنوز هم شک دارند که آیا این "به معنای واقعی " واقعیست یا تشخیصی است که بر اثر خطای انسانی و تشخیص اشتباه رخ داده است. در سال ۲۰۱۰ زنبورداری لهستانی به نام جوزف گازی بر اثر سکتهی قلبی به بیمارستان منتقل میشود و پزشک که نبود نبض و تنفس و سردی بدنش را مشاهده میکند مرگ وی را ثبت میکند. وی به سردخانه منتقل میشود و همسرش پس از قرار گرفتن در تابوت ساعت مچی وی را از دستش جدا میکند. در همین لحظه متوجه میشود که نبض حیات جوزف میزند.
ساسی و پونو
طبق افسانههای هندی در قرن یازدهم میلادی دختری در یک خانوادهی برهمایی دنیا آمد. وقتی که به امید آیندهای روشن او را نزد پیشگو میبرند متوجه میشوند که گویی در آینده با یک مسلمان ازدواج خواهد کرد. والدینش این موضوع را بر نمیتابند و البته که نمیتوانند جان فرزند خود را بگیرند به همین علت وی را درون جعبهای چوبی گذاشته و به جریان رودخانهی سند میسپارند. شخصی وی را مییابد و به خانه میبرد. نام او را ساسی به معنای ماه میگذارند و بزرگ میکنند.
گویا ساسی به زنی زیبا و مهربان بدل شده چرا که یک پرنس مسلمان به نام پونو آوازهی او را میشنود و به دیدارش میشتابد و عاشقش میشود و ازدواج میکنند. باور خانوادهی پونو بر این بوده که فقط یک پرنسس مسلمان لایق فرزند شان است؛ بنابراین او را مست کرده و با خود میبرند. روز بعد ساسی سرگردان در بیابانها به دنبال همسرش میگردد و در این بین برای در امان ماندن از گزند خطرات از خدا تقاضای محافظت میکند و دهان باز کردن زمین همان و زنده به گور شدن او همان. چندی بعد که پونو در پی او میآید شال وی را نزدیک مزارش مییابد و از خدا به خاطر رها کردن ساسی طلب بخشش میکند در نتیجه وی نیز همچون ساسی و در کنار او به خاک سپرده میشود. ادعا نیز بر این است که مزار مشترکشان در نزدیکی کراچی پاکستان قرار دارد.
لاوا
در سال ۲۰۱۵ یک دختر اهل عراق که خود را لاوا معرفی میکند درخواست یک همکار مرد را برای همراهی تا منزلش قبول میکند. در عراق زنها تنها با همراهی یک مرد از خانواده میتوانند بیرون بروند و در نتیجه لاوا قانون شکنی کرده است. برادرانش وی را با تهدید سوار اتومبیل میکنند و به کوهستان میبرند. علیرغم التماسهای لاوا برادرانش گوری حفر میکنند و زنده دفنش میکنند. خوشبختانه برادر همسرش خانواده را قانع میکند تا محل دفنش را به او بگویند. پس از بازیابی زندگیاش لاوا کشور را ترک میکند.
اوکتاویا هچر
این دختر اهل کنتاکی ایالات متحده در قرن نوزدهم توسط یک مگس تسهتسه گزیده میشود. همین موضوع باعث ایجاد عفونت در خون او میشود. وقتی که رنگ پریده و بی حرکت مشاهده میشود تصور میشود جان خود را از دست داده است. وی را دفن میکنند. جالب اینکه در اطراف آنها کم نبودند افرادی که به این بیماری دچار شده و بهبود یافته بودند. به همین دلیل همسر عزادارش جسد وی را از زیر خاک بیرون میکشد؛ جسدی که ناخنها و نوک انگشتانش به خاطر تقلای در یافتن راهی به سمت زندگی دوباره از بین رفته بود.
- 12
- 6