امپراطوری روم و آداب و رسوم آن در فیلمها و سریالهای بسیاری به تصویر کشیده شدهاست. این مردم به تمدنهای معاصر خود نوآوریهای بسیاری در هنر و شهرداری و معماری بخشیدهاند. به عنوان مثال هرکسی که در این دنیا در شهری زندگی میکند که فاضلاب عمومی دارد باید از رومیها متشکر باشد! در تاریخ رومیها هم برنده بودهاند و هم بازنده.
امپراطوری مورد احترامشان از هم گسیخت. شاید شایسته نباشد که بدون هیچگونه پرسشی اینقدر مورد احترام قرار بگیرند و در زیر با حقایقی آشنا میشویم که باعث میشوند دوباره و با تفکر این امپراطوری مورد سنجش قرار بگیرد.
پرستش چند خداوندگار
رومیها خدایانی بسیار میپرستیدند که بسیاری از این بسیار را از یونانیها عاریه گرفته بودند. آنها یکتاپرست نبودند. دوازده عدد از این الههها و خداوندگاران را از معبد خدایان یونان گرفته بودند. سه عدد از مهمترین این دوازده عبارتند از: جوپیتر، محافظ امپراطوری یا همان زئوس یونان، جونو، نگهدارندهی زنان یا همان هرای یونان و مینروا، الههی عقل و خرد یا همان آتنای یونان. با اینکه از نظر یونانیها این خدایان در میان مردم و با مردم بودند، در فرهنگ روم به ندرت از زمین بازدید میکردند و از آسمانها از روم محافظت میکردند.
سنتهای ملل تحت سلطهی خود را اقتباس میکردند
در آغاز گسترش گسترهی عظیمش روم تحت تاثیر فرهنگ یونان و اتروریا قرار گرفت. بسیاری از نوآوریهای شهری و ساختاری روم از جمله فاضلاب شهری از اتروریاییها الهام گرفته شده هست. این اقتباسهای فرهنگی و معماری ناشی از انعطافپذیری فرهنگی نبوده و تنها نمونههایی را به تمدن خود میپذیرفتند که مفید واقع میشدند.
امپراطوری روم در واقع دو امپراطوری بود
در کل روم از بریتانیای کنونی تا خلیج فارس را شامل میشد. به علت هجوم مهاجمین این بخش بزرگ از دنیا به دو قسمت غربی از میلان و قسمت شرقی از غرب استانبول تقسیم شد تا بتواند آسانتر در برابر دشمنان قد علم کند.
امپراطوران روم مسیحیت را با وجود محکومکردن گسترش دادند
با اینکه مسیحیان در این امپراطوری در معرض عموم قربانی میشدند، اما هرگز صرفا به خاطر اعتقادات مذهبی کشته نمیشدند. امپراطور کنستانتین خود نیز به دین حضرت مسیح گروید. شاید این تغییر نیز یکی دیگر از اقتباسهای فرهنگی رومیهاست. مسیحیت دین یکتاپرستیست. از نظر رومیها و کنستانتین این خداوند امپراطوری آنها را به عنوان نمایندهی الههی خود روی زمین برگزیده است و حکومت الهی توجیهی قوی برای ادامهی فرمانروایی یک شخص بر یک اقلیم میباشد.
روم جامعهای طبقاتی بود
سه کلاس اجتماعی در جامعهی روم میزیستند، پاتریشیانها که نوادگان صد مردی هستند که رومولوس برای تشکیل اولین مجلس سنا انتخاب کرد، پالبیانها که شهروندان رومی بودند و بردهها. برعکس پالبیانها بردهها هیچ حقوقی در قلمرو روم نداشتند و تجاوز به آنها عملی پذیرفتهشده بود. کتک زدن یک برده با چوب منع شده بود چرا در این بین صاحب برده از دستانش استفاده نمیکرد.
طلاق در این امپراطوری یک عمل نکوهیده نبود
ازدواج از نظر رومیها یک وظیفهی شهروندی بودهاست. پدر به عنوان بزرگ خانواده اختیار برقراری ازدواج به منظور نفعرسانی به خاندانش را داشت. اما طلاق موضوعی شخصی در نظر گرفته میشد که تصمیمش بر عهدهی زوجین بود. از آنجایی که زنان مایملک همسرانشان شمرده میشدند پس از طلاق تنها جهیزیهی زن به خانوادهاش بازگردانده میشد. مرد بدون هیچگونه دلیلی میتوانست همسرش را طلاق بدهد، اما دلایلی که معمولا برشمرده میشد عبارتند از خیانت، شرب خمر شدید و ساختن نمونه از روی کلیدهای منزل!
آرامشی با دوام دویست ساله
اصلاحات آگوستوس سزار باعث آغاز این آرامش شد، آرامشی که از آن با عنوان آرامش روم یاد میشود. او ابتدا به کشورگشایی خاتمه داد. دستور ساخت جادهها را صادر کرد. تعداد نیروهای ارتش را کاهش داد. از تجارت دریایی حفاظت کرد و به نیروی دریایی خود فرمان داد تا دزدان دریایی را از میان ببرند. از هنر حمایت کرد. با اینکه دورهی حکومت آگوستوس نماد دوران آرامش بزرگ است و بهترین این دوران است، اما پس از وی نیز ادامه یافت.
دانشپژوهان در مورد علت سقوط روم اختلاف نظر دارند
به طور دقیقتر اگر بخواهیم بگوییم هیچکس نمیتواند شاخصترین فاکتور سقوط روم غربی را تعیین کند. روم شرقی البته تا سدهی پانزدهم دوام آورد در آن سالها توسط امپراطوری عثمانی فتح شد. همین تقسیم روم به دو قسمت شرقی و غربی شاید یکی از علل سقوط آن باشد. اما این دو قسمت به طور جداگانه اداره میشدند و ارزشهای اجتماعی متمایزی نیز داشتند. دیگر فاکتورهایی که به عنوان علت این مهم عنوان میشوند عبارتند از عظمت این امپراطوری و سختی فرمانروایی یکپارچه بر آن و آسیبپذیری در برابر مهاجمین به علت همین عظمت.
پس از قرن سوم میلادی حاکمان روم غربی اکثرا از نژاد رومی نبودند. ارتش بیش از قبل به مزدوران متکی شده بود و همین عاملی بر شکستهای متوالی شد. کاهش میزان بردههای این امپراطوری که صنعت کشاورزی وابسته به آنها بود نیز از عوامل سقوط روم برشمرده میشود.
کلمات انگلیسی از فرهنگ روم الهام گرفته شدهاند
از کلمات لاتین معمولا در حرفههای قضایی و پزشکی استفاده میشود. برخی از کلمات انگلیسی نیز از فرهنگ رومی نشات گرفته شدهاند. به عنوان مثال سنا در زبان رومی به مجموعهی قانونگذاری گفته میشود و سناتور شخصیست که در آنجا خدمت میکند. رومیها همچنین کلمات امپراطور و گلادیاتور را نیز به زبان انگلیسی عرضه داشتهاند.
رومیها روی دولتهای معاصر خود اثرگذار بودهاند
تمامی دموکراسیها به یونانیها بدهکارند. منشا دموکراسی آتن است. دموکراسی از ترکیب دو کلمهی یونانی دموس به معنای مردم و کراتوس به معنای قدرت تشکیل شده است. با اینحال همهی دموکراسیهایی که در آن رای مردم مجموعهی قانونگذار را تعیین میکند مدیون رومیها هستند. امروزه نیز در دموکراسیها همچون رومیها مردم به مقاماتی رای میدهند که بعدها از جانب آنها در مورد قوانین نظر میدهند.
مجلس پاتریشیان و پالبیان تشکیل شده از شهروندانی از هردو طبقهی اجتماعی روم بود. با اینکه دولت امپراطوری روم در ابتدا به علت تعیین و اجرای قوانین توسط امپراطور تمامیتخواه بوده است، اما ساختاری که رومیها مدلیزه کردند الهامبخش انواع دیگر و بهتر حکومتداری شد.
سجاد جوهردلوری
- 11
- 1