سپید آنلاین/نماد درلغت به معنی ظاهرشدن، نمایان گردیدن، اظهار و وانمودکردن آمده است. به نظریونگ: یک سمبول بهترین امکان توصیف ازحقیقتی ناشناخته است که غیرقابل درک به نظر می رسد، بنابراین به وسیله بیان نمادین، امکان تفسیر و روشن شدنمی یابد.نمادها عمری به درازای تاریخ دارند. یکی از نمادهای مهم که معرف حرفه پزشکی ودارو ودرمان است، نمادکادوسه است. این نماد پزشکی، دراصطلاح تصویر دو ماراست که به دوریک محورعصا یا به شکل باز گشاده بالی به صورت قائم پیچیده اند. این حیوان نماد جاودانگی ونامیرایی است، چراکه هم چون خط نه شروعی دارد و نه پایانی و احساس می شود که در دوسو ودربی نهایت مادی ادامه دارد.
از نشانه های مار همان طور که اشاره شد نقش درمانگری و حیات بخشی آن است که این مفهوم به عنوان یک نماد جهانی امروزه تشکیل دهنده آرم سازمان نظام پزشکی است و بر سردر داروخانه های همه نقاط جهان نقش بسته است. درواقع مار پزشک نیست. اعتقاد براین است که دو مار نشان از تعادل و تقارن دارد. یکی از مارهانماینده علوم تجربی و ماردیگر نشان از فضایل اخلاقی دارد که متخصصان علوم پزشکی بدان متعهد هستند. برخی تنها به جنبه علمی فن پزشکی توجه داشته و برای جنبه اخلاق به عنوان لازمه درمانگری اهمیتی قائل نیستند. بنابراین تنها یک مار را به تصویر می کشند، چنان که درنماد سازمان جهانی بهداشت نیز چنین است.
مهم ترین عنصرنماد پزشکی یعنی مار درآیین میترائیسم جایگاه ویژه ای دارد، این عنصر و حتی خود عصای کادوسه دراساطیر ایران باستان و درآیین میترا دیده می شود. نفوذ باورهای مهری ایران زمین در یونان باستان بود که موجب شد تا آسکلپیوس، ایزدپزشکی و درمان دراسطوره های یونان باستان برای این که فرمانروایی خودرا درگستره دارو و درمان برزمین همواره حفظ کند، چوبدست مهری را که ماری بر آن تابیده است، دردست گرفت،
وی فرزند آپلون (خدای هنر) بوده، انسان های بیمار را درمان می کرد وبه جرم زنده کردن مرده توسط زئوس (بزرگ خاندان خدایان) به قتل رسید. علامت اوعصایی است که دورآن ماری حلقه زده است. همین عصاست که بعدها به نماد کادوسه، نشان دارو و درمان جهانی انجامید. ازاین روست که اسکلپیوس مورد بیشترین پرستش درمیان ایزدان قرارگرفت، چنان که او را برابر با خورشیدمی دانستند. هم چنین دخترش هیژی که واژه (Hygiene) یا بهداشت از نام او سرچشمه گرفته است و دو دختر دیگرش، مدیترینه و پاناسئا که به ترتیب نمایانگر نیروهای بهداشت، پزشکی و درمان دردها هستند،
به همراه مار تصویر می شوند. پس با تامل روشن می شود نماد دارو (کادوسه) که آن را برگرفته ازعصای اسکلپیوس می دانند نیز ترکیبی ازچند نماد آیین میترائیسم هم چون مار (به نشانه زمین بارور و زندگی زا)، جام (به نشانه خون یا شراب مقدس یا آب سرچشمه زندگی)، بال (به نشانه حرکت زندگی) وچوبدست مهری به نشانه فرمانروایی زندگی بر زمین که درطرح جایگزین پیکرانسانی و جام نیز شدهاست، بن مایه ای ایرانی دارد که با گسترش آیین میترایی در روم ویونان و رسوخ آن درمسیحیت ازسوی دیگرملت ها نیز پذیرفته شده است.
توجه به مار و وجوه چندگانه آن ازموارد قابل توجه اساطیر است. مارنماد بی وفایی، پلیدی، تجدیدحیات، حیله گری، خیانت، دوجنسی بودن (هم نروهم ماده بودن)، شیطان و نیروهای متضاد می باشد. درزبان فارسی مار دو معنی متضاد دارد:
۱-ریشه آن با مردن یکی است.
۲- معنی دوم مار، ماده اولیه است و مارستان از قول کتاب الملل و النحل شهرستانی، ریشه و بن و آغاز آفرینش معنی شده است. لیکن درسیرزبان فارسی معنی مرگ و نیستی را از دست داده، ولی پیوند آن با زندگی درنگاره ها ونقش های بازمانده از دوران باستان، به خصوص درنماد دارو و درمان برجا مانده است. درنقش های به جای مانده بر روی سفالینه های باستانی (حدود ۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰ سال پیش ازمیلاد) که درسراسر ایران یافت می شود، مارها ازتقدس برخورداربوده اند، دراین نقش ها، ماردرکنارآب، زمین، خورشید، رودها وکوه ها نه فقط یک حیوان موذی واهریمنی نیست، بلکه نشانه ای است ازحیات و زندگی وشکوه واقتدار.
اگرچه اعتقاد به تقدس ماردراغلب تمدن های جهان ازبین النهرین، مصرهند، چین و روم تا آفریقا و آمریکا دیده می شود، لیکن سابقه آن درایران بیشترازدیگرمناطق جهان است. اولین نمودهای تقدس مار درنقش ها و تندیس های به جامانده ازتمدن ایلامیان دیده می شود. اززمان های قدیم نقش مایه مار که به دوردرخت زندگی پیچیده، درایلام ظاهر شده است ودرواقع نماد باروری ایلامی، دو مارهستند.
دربیشتر این نقش ها تمایل انسان به مار دیده می شود. این گرایش علاوه بر تمدن ایلام و شوش دردیگر تمدن های باستانی ایران نظیر لرستان، کرمان،جیرفت، شهداد، تپه یحیی و شهر سوخته دیده می شود. یک مهر جالب توجه که اکنون درموزه ایران باستان نگهداری می شود ومتعلق به هزاره چهارم ق.م. است، مهری بیضوی است که بر روی آن تصویرماری به صورت برجسته حک شده است. به طورمسلم این نقش در میان اقوام ساکن شوش از تقدس خاصی برخوردار است.
با تامل درمی یابیم که ایلامیان ماررا دورکننده نیروهای اهریمنی (به دلیل نوع نگاه مار) وسمبل حاصلخیزی و باروری (به دلیل قابلیت پوست اندازی و تجدیدحیات مار) و آب (زیرا به دلیل پیچ وتاب بدنش تداعی کننده پیچ وخم جریان آب نزد ایلامیان بوده است تا جایی که ماررا خدای آب های زیرزمینی وفوران کننده تلقی می کردند) می دانستند.
ازسوی دیگر زندگی مار درزیرخاک و گورستان ها او را ازنظرمردمان کهن موجودی حافظ خاک وهرآن چه زیرخاک است جلوه گرمی ساخت. آنان ماررا به نوعی نگهبان عالم مردگان یا پیام آوربین این دنیا وآن دنیا می دانستند. اگرچه باورهای مربوط به شوکت وقدرت ماردر اواخرعصرهخامنشی ازبین می رود تا آن جا که درآثارمکتوب دوره ساسانی آن را جزیی ازجانوران اهریمنی (خرفستران) می شمارد وکشتن آن را ترغیب می کنند.
قابل ذکراست که تحول معنایی وتغییرنگرش به یک موجود یا یک شخصیت دراثرتاثیر وتاثرادیان و فرهنگ ها دربین ملل امری طبیعی است، چنان که این امردرایران، درباره شخصیت های اساطیری وایزدان ونمادهای دیگرنیز دیده می شود. به عنوان مثال گشتاسب شخصیت اسطوره ای، در اوستا مقدس و پارسا توصیف شده است. درحالی که چهره این شخصیت درشاهنامه با آن چه در اوستاست، ناسازگاراست. در حماسه فردوسی گشتاسب شاهی ستمگر، خودکامه و حریص است، وی به افتخاراتی که نصیب فرزندش شده، رشک میبرد و او را به جنگ با رستم گسیل می کند که عاقبت نیز اسفندیار اهورایی کشته می شود.
با این تفصیل دور از ذهن نمینماید که مار هم در سیر تاریخ از زمره خرفستران درآمده و به نماد دارو و درمان تبدیل شود.
- 57
- 19