«دستگاه کارتخوان نداریم، لطفاً پول نقد همراه داشتهباشید». این جمله را روی چند کاغذ A4 چاپ کردهاند و چسباندهاند روی دیواری که مراجعهکنندگان و بیماران نشستهاند.
مطب شلوغ است، بیشتر کسانی که اینجا آمدهاند مشکل قلبی دارند. منشی هر بیماری که نوبتش میشود صدا میزند پول ویزیت را میگیرد و راهنماییاش میکند به داخل. آنهایی که پول نقد همراه ندارند باید بروند بیرون ساختمان و چند صدمتر بالاتر از دستگاه خودپرداز پول بگیرند.
نوبت به پیرمردی میرسد که توان ایستادن روی پایش را ندارد. پسر جوانش دستش را گرفته تا ببرد داخل اتاق دکتر. خانم منشی میگوید لطفاً ۶۰ هزار تومان هزینه ویزیت را پرداخت کنید. همراه بیمار کارت بانکیاش را روی پیشخوان میگذارد. منشی سگرمههایش را توی هم میکند و میگوید: «دستگاه پزمان خراب است، نوشتیم و زدیم روی دیوار.» مرد جوان که گویی منتظر بوده عصبانیتش را روی کسی خالی کند شروع میکند به غرغر کردن:«یعنی چی خانم کارتخوان نداریم؟ مگه اینجا روستاست که میگین دستگاه نداریم. من که نمیتونم پدرمو ول کنم برم بیرون از بانک پول بگیرم. شما وظیفه دارین برای مطبتون دستگاه تهیه کنید.»
برخی از بیماران که روی صندلیهای انتظار تکیه زدهاند چشم دوختهاند به دیالوگهای خانم منشی و مرد جوان. زن میانسالی که کنارم نشسته شروع میکند به تجزیه و تحلیل و فرضیاتش را از نبود دستگاه کارتخوان به خوردم میدهد: «اینا از قصد کارتخوان توی مطبشون نمیگذارن، میدونی چرا؟ بهخاطر اینکه پول زیادی از بیمارها بگیرن. توی روزنامه خوندم هزینه ویزیت پزشکای فوقتخصص ۴۵ هزار تومانه ولی اینجا ۶۰تومن میگیرن. برای اینکه تخلفشون اثبات نشه کارتخوان روی میزشون نمیذارن.»
حرفهای او را زن جوانی که همراه پسر ۳ سالهاش کنارم نشستهاند، قطع میکند: «بهنظرم زیاد ربطی به اضافه پول گرفتن نداره. اینا برای اینکه مشخص نشه چقدر درآمد دارن کارتخوان استفاده نمیکنن. خانم میدونی این دکترها چقدر درآمد دارن؟ حساب کن از عصر تا ساعت ۹شب چندتا مریض میاد و میره. تازه این دکتر جای دیگه هم مطب داره. روزی ۶۰-۵۰ تا مریض ببینه میشه ۴میلیون تومن. ماهی فقط ۳۰ میلیون تومن از مریضها ویزیت میگیره. چندتا هم عمل جراحی داره که پولش از پارو میزنه بالا. خب با این درآمد هیچوقت نمیاد کارتخوان بذاره که فردا اداره مالیات بخواد ازش مالیات بگیره خصوصاً دکترهای زنان و زایمان تقریباً ۸۰درصد شون کارتخوان ندارند.»
زن جوان برای خودش همینطور حساب و کتاب میکند و مرد جوان با چهرهای برافروخته پدرش را روی صندلی مینشاند و زیرلب غرولندی میکند از مطب میزند بیرون برای گرفتن پول از عابربانک.
پیش منشی میروم و به او میگویم چرا دستگاه کارتخوان نصب نمیکنند تا بیمارها یا همراهانشان مجبور نشوند بروند دنبال پول نقد. منشی که انگار سؤال بیجایی از او پرسیده باشد جواب میدهد:«خط تلفن اینجا خرابه نمیشه دستگاه کارتخوان وصل کرد.»
-خب چرا درستش نمیکنید؟
-فعلاً وقت نیست. بعد از عید.
-خب تا عید ۳ هفته وقت هست.
-خانم شما وکیل وصی مردم هستی.
- نه ولی این حداقل کاری است که میتوانید برای بیماران و مراجعهکنندگانتان انجام بدهید.
صحبتهای جدی ما را مردجوانی که چند دقیقه پیش برای گرفتن پول از مطب بیرون زده بود قطع میکند. پول را پرت میکند روی میز منشی و زیربغل پدرش را میگیرد و میبرد داخل. منشی به طرفش میدود که آقا آقا توی اتاق بیمار هست و مرد جوان بیاعتنا در را باز میکند.
سرکشیام به چند مطب دیگر نشان میدهد که بیشتر مطبها کارتخوان دارند ولی گزارش ما معطوف به آنهایی است که از کارتخوان استفاده نمیکنند. از بین ۱۰ مطب و ۲ مرکز درمانی خصوصی که بازدید کردم ۳مطب دستگاه کارتخوان نداشت. یک منبع آگاه که نمیخواهد اسمی از او در این گزارش برده شود درباره تخلفات تعداد اندکی از پزشکان برای فرار مالیاتی میگوید: «برخی از پزشکان به خاطر اینکه مالیات ندهند یا کمتر مالیات بپردازند در مطبهایشان دستگاه کارتخوان نصب نمیکنند یا اینکه دستگاههای کارتخوان را به اسم افراد دیگری ثبت میکنند تا میزان درآمدشان مشخص نشود. مراکز درمانی خصوصی هم بهخاطر نظارتهایی که بر فعالیتشان میشود نمیتوانند چنین تخلفاتی کنند و این نوع تخلف بیشتر در مطبهای خصوصی صورت میگیرد.»
- 14
- 5