وقتی در اسفندماه سال گذشته ولادیمیر پوتین دستور حمله به اوکراین را صادر و بزرگترین جنگ اروپا پس از جنگ جهانی دوم را رقم زد، بسیاری گمان میکردند که احیای امپراتوری جدید روسیه در حال کلید خوردن است، اما بهزودی چنین قضیهای رنگ باخت. اوکراینیها مقاومت کردند و حتی در طول یک سال گذشته پیروزیهای بزرگی را در خارکیف و خرسون به دست آوردند.
علاوهبر این، رفتهرفته از جنگ که گذشت اهداف روسیه برای غیرنظامیسازی و محصور کردن اوکراین در خشکی نیز شکست خورد. همچنین اهرم فشار انرژی روسیه بر سر اروپا نیز علیرغم تمامی پیشبینیها چندان کارساز نشد. به همین دلیل است که کرملین اکنون برای کمک به وزارت دفاع خود که نشان داده توانایی چندانی برای اداره یک جنگ گسترده و طولانی را ندارد، دست به دامن گروههای شبهنظامی شده تا جریان موجود را به نفع خود تغییر دهد.
یکی از مشهورترین این گروهها، گروه واگنر است که به فرماندهی یوگنی پریگوژین نقش برجستهای در جبهه سولدار و باخموت ایفا کرده است. این گروه به دلیل سابقه جنگ در اوکراین و روسیه مشهور است و فرمانده آن نیز اگر چه روابط نزدیکی با شخص پوتین دارد، اما چندان هماهنگی و رابطه دوستانهای با وزارت دفاع روسیه ندارد.
بنابر گزارشی که نشنال اینترست به تازگی منتشر کرده در طول چند ماه گذشته پریگوژین با شویگو و گراسیموف که هر دو فرماندهی جنگ در اوکراین را برعهده داشتهاند، درگیر شده است. این درگیریهای پشتپرده تاثیر خود را در میدان نبرد داشته بهطوری که اکنون شواهدی وجود دارد که نشان میدهد گروه واگنر اقداماتی برای شکست نیروهای نظامی رسمی روسیه انجام داده تا خود را به عنوان اولین و مهمترین نیروی جنگی روسیه به کرملین معرفی کند.
به گفته ناظران وقتی پوتین ژنرال سوروویکین معروف به ژنرال آرماگدون را برکنار کرده و گراسیموف را به جای وی منصوب کرد، چنین اقدامی یک نشانه مهم برای گروههای شبهنظامی و جنگسالاران روسی بود؛ زیرا سوروویکین به واسطه سوابقش در سوریه به شدت مورد علاقه قدیرف (فرمانده چچنها) و پریگوژین بود. در واقع به گفته این ناظران پیام چنین اقدامی این بود که پوتین نگران قدرت گرفتن بیش از حد گروههای شبهنظامی و جنگسالاران است.
تاکتیکهای جنگ جهانی اول
به نظر میرسد امروز مسکو با توجه به حمایت غرب از اوکراین و نیز مقاومت این کشور به روشهایی متوسلشده که در طول تاریخ از آنها بهره برده است. این روش استفاده از غیرنظامیان و گروههای شبهنظامی در میدان جنگ است؛ کاری که گروه واگنر با جذب گسترده نیرو از آنها به عنوان اهرم نظامی و انسانی در جبهه سولدار و باخموت استفاده کرد.
این تاکتیک تا به اینجای کار برای روسها نتیجه داشته؛ زیرا با پیشروی گروههای شبهنظامی و واگنر، اکنون شهر باخموت در محاصره به سر برده و مهمترین دستاورد روسیه در طول ۶ ماه گذشته در حال رقم خوردن است. این موضوع را میتوان با عملیات ارتش روسیه در وهلهدار مقایسه کرد که تیپ چترباز نخبه عملکرد فاجعهباری داشته و مورد انتقاد شدید گروه واگنر هم قرار گرفت. با این حال شاهد بودیم که پوتین با بر کشیدن شویگو به فرماندهی قصد دارد نشان دهد که در چنین شرایطی بیشتر روی وفاداران نزدیک خود حساب باز میکند تا جاهطلبانی نظیر پریگوژین.
مسالهای به نام جنگسالاران
مساله مهم در ساختار نظامی روسیه این است که امروز گروه واگنر تنها گروه شبهنظامی حاضر در این کشور نیست و با تضعیف نفوذ کرملین، ارتشهای خصوصی دیگری نیز در حال ظهور و بروز هستند. به عنوان مثال شرکت گازپروم به عنوان غول انرژی روسیه در حال ایجاد یک ارتش شبهنظامی برای خود است.
علاوهبر این، رمضان قدیرف فرمانده نیروهای چچنی نیز اعلام کرده که در حال ساختن ارتش مخصوص به خود است. هر چند که چنین سازمانهایی طبق قوانین روسیه غیرقانونی هستند، اما کارشناسان معتقدند که با تضعیف ارتش و وزارت دفاع، اکنون الیگارشیها و جنگسالاران از چنین خلاء قدرتی استفاده کرده و در حال تقویت سازمان نظامی خود هستند.
به گفته این کارشناسان، یک کشور مملو از نظامیان و شبهنظامیان میتواند نتایج فاجعهباری داشته باشد؛ به ویژه زمانی که قدرت مرکزی بهصورت قابلتوجهی ضعیف شود. مثال این قضیه را میتوان در جنگهای یوگسلاوی، یمن، لبنان، اتیوپی و افغانستان مشاهده کرد؛ کشورهایی که جنگسالاران با ارتشهای خصوصی هر یک با انگیزههای متفاوت از دولت مرکزی، درگیری داخلی را اجتنابناپذیر ساختند. خطر این قضیه برای پوتین نیز این است که اگر وی در جنگ اوکراین شکست خورده و اعتبار قدرتش زیر سوال برود، چهرههای بلندپروازی هستند که با تکیه بر نیروهای شبهنظامی و نظامی خود بتوانند در عرصه داخلی روسیه عرضاندام کنند.
نیروهای بیانگیزه
گفته میشود که در ابتدای تهاجم روسیه به اوکراین، کرملین مدت زمان جنگ و میزان تلفات را بسیار کم تخمین زده بود، اما حالا جنگ بهگونهای طولانی و گسترده شده که دومین ارتش جهان برای نیازهای تسلیحاتی خود نیازمند واردات سلاح از سایر کشورهاست. حتی برخی گزارشها حاکی از این است که حقوق برخی سربازان و نظامیان روسیه نیز به موقع پرداخت نشده است. این در حالی است که سربازان واگنر حقوقهای بالاتری نسبت به نظامیان رسمی روسیه دریافت میکنند.
در همین رابطه برخی تحلیلگران معتقدند، اگر چه پوتین فرد اول روسیه است، اما حلقههای نزدیک وی در مورد جنگ و میزان تلفات آن با مردم صادق نبودهاند. بنابراین امکان دارد، هر چه مدت زمان جنگ طولانیتر شود، سربازان و نظامیان روسیه نیز انگیزه کمتری برای ادامه نبردها داشته باشند. لذا ادامه چنین وضعیتی به قدرت و اعتبار پوتین به میزان قابلتوجهی خدشه وارد میکند. او که خود را امروز پطر کبیر فرض میکند، وضعیتش شبیه نیکلای دوم است؛ شخصی که در زمان جنگ جهانی اول با توجه به جنگ داخلی و نفوذ جنگسالاران امپراتوریاش فروپاشید.
- 19
- 1