یکی از این افراد اخیراً درباره انتخابات گفته است «معنای انتخابات اینست که مردم اعلام کنند فرمانبر این نظام تشکیلات الهی هستیم و میخواهیم برای کمک به فرمانروای فعلیمان که ولیفقیه است، یک بازوی اجرائی خوبی انتخاب کنیم».
این، یعنی انکار یکی از دو عنصر اصلی مقوّم نظام اسلامی و به عبارت روشنتر، اعتقاد به حاکمیت دین منهای مردم که همان سخن و عمل داعش است.
قابل تأملتر اینست که همین شخص درباره چگونگی تعیین حاکم اسلامی نیز گفته است: «خدا تعیین میکند که چه کسی اصلح است و چه کسی حق حاکمیت دارد. این مشروعیت از سوی خدا و طبق معیارهای الهی تعیین میشود، حضرت حق تعالی معین میکند که چه کسی حق حاکمیت را دارد. اگر کسی از سوی خدا مأذون برای خدا نباشد، حاکمیت او مشروعیت پیدا نمیکند، چون فرمانروائی منحصراً در اختیار خداست».
در این سخن، نهتنها هیچ جایگاهی برای مردم در نظر گرفته نشده بلکه این ادعا حتی با وظایف خود خبرگان رهبری قانون اساسی نیز که عزل و نصب بالاترین مسئولین نظام را پیشبینی کرده در تضاد است.
این تفکر انحرافی که با فقه اسلامی بیگانه است،طرفدارانی در خارج از مجلس خبرگان و درحوزه علمیه قم نیز داشته و دارد. این تفکر که مبتنی بر فقه داعشی است، نظام اسلامی را از پشتوانه مردمی محروم میکند. آنچه عرصه را در انتخابات برای حضور نمایندگان اقشار مختلف خالی کرده، همین تفکر است که برای مردم در تعیین سرنوشت خود نقشی قائل نیست. آنچه اکنون باید فارغ از جنجالهای انتخاباتی مورد تأمل قرار گیرد تفکر بیگانه دانستن مردم است. مردم، پشتوانه نظام هستند و باید در تمام شئون مدیریتی کشور دخالت داده شوند. با روند کنونی و با اشاعه تفکر داعشی در کشور آنهم به نام فقه، ما هم به حاکمیت داعشی نزدیک خواهیم شد و این برای ایران و نظام جمهوری اسلامی یک فاجعه است و هرچه زودتر باید جلوی آن گرفته شود.
- 10
- 6