"محمد مهاجری" یک چهره سیاسی اصولگرا، در گفتگو با منیبان در رابطه با موضوع درگذشت مهسا امینی و ارتباط آن با گشت ارشاد اظهار کرد: فارغ از ماجرای مرگ مهسا امینی است در ماهیت گشت ارشاد باید بار دیگر بازبینی شود. از زمانی که گشت ارشاد به این نام فعال شده باید ببینیم تا چه اندازه مفید بوده است. اگر از تئوری فایده-هزینه هم بهره بگیریم گشت ارشاد اگر هزینه هایش بیش از منافعش باشد باید برچیده شود در هرحال باید یک ارزیابی علمی و نظرسنجی میدانی صورت بگیرد.
مهاجری افزود: اگر معلوم شود چه تعداد نیروی انسانی و بودجه صرف گشت ارشاد میشود راحتتر میتوان در باره آن حرف زد. ارزیابی این نکته هم مهم است که خروجی کار چه بوده است. آیا افرادی که توسط گشت ارشاد بازداشت و به اماکن خاص منتقل میشوند و فرضا توجیه و ارشاد میشوند همه شان با حجاب میشوند؟ اصلا فلسفه گشت ارشاد باحجاب کردن است یا تذکر دادن؟ اگر صرف تذکر دادن است نیازی به این همه تشکیلات نیست. اگر قصد ایجاد رعب هم داشته باشند که با لفظ ارشاد تناسب ندارد بنابراین فکر میکنم چارهای جز بازبینی و تجدیدنظر در اصل فلسفه وجودی آن نداریم. فرضا فلسفه وجودی آن را پذیرفتیم آیا روشهایی که اعمال شده جواب داده یا در آنها هم باید تجدیدنظر کرد؟ برداشت من این است که موضوع گشت ارشاد به لحاظ فلسفه وجودی خود امروز زیر سوال رفته است. مبارزه با بدحجابی اعم از طریق گشت ارشاد یا روشهای دیگر جواب عکس داده و وضع بدحجابی امروز از ۱۰ سال پیش و حتی ۲ سال پیش بدتر است. اگر کار ارشادی و هدایتی درست صورت گرفته بود نباید وضع امروزمان این باشد. یعنی نه گشت ارشاد و نه روشهای دیگر موثر نبوده و حتی گاهی به لجاجت طرف مقابل منجر شده است.
این چهره سیاسی اصولگرا خاطرنشان کرد: شاید یکی از دلایل ناکامی گشت ارشاد این است که کار ارشاد را به پلیس سپرده اند ذات حرفه پلیس ارشاد به معنای کار فرهنگی نیست. اگر میخواستید با گشت ارشاد قوانین را به افراد یادآوری کنید در تلویزیون و رسانهها هم میشد این کار را کرد. مگر سایر قوانین را از این طریق آموزش میدهند؟! آیا هر روز مردم را برای سایر قوانین بازداشت میکنند و یا تذکر میدهند؟ مثلا کسبه را جمع میکنیم و به آنها قانون مالیات یاد میدهیم؟! این شیوه که مردم را در خیابان دستگیر کنیم و ببریم و بخواهیم چیزی به آنها یاد بدهیم و آنها را با قوانین آشنا کنیم کار بیهودهای است.
او ادامه داد: در موضوع مهسا امینی و وقایع مشابه طبیعی است که افراد و رسانهها ورود میکنند این طبع کار رسانه است. این پذیرفتنی است که از رسانه بخواهیم کار حرفهای انجام بدهد، اما حق نداریم به او بگوییم حرف نزن، چون دشمن بهره برداری میکند. اگر نگران سوء استفاده دشمن هستیم خودمان در اطلاع رسانی پیش قدم بشویم. اگر اطلاعات را شفاف مطرح کنیم و به بهانه تضعیف نظام سانسور نکنیم کار روانتر پیش میرود. گاهی حفظ مصالح نظام پوششی برای ناشی گریها و سوء مدیریتها است.
مهاجرای تاکید کرد: اصلا چرا باید کار به جایی برسد که مطالبات مردم توسط دشمنان و رسانههای بیگانه مطرح شود؟ خود نظام علم احقاق حق و مطالبه را بردارد و میداندار شود. به عنوان مثال انتقادی که به فرمانده نیروی انتظامی وارد است اینکه چرا خودش فرمانده میدان نشد؟ چرا خودش به خانواده مهسا تسلیت نگفت؟ فرضا اگر شخصا به خانه او میرفت و حتی در مراسم تشییع شرکت میکرد هزینههای نظام کمتر نمیشد؟ اگر خودش مطالبه گر میشد فرصت به رسانه بیگانه میرسید؟ قطعا نه. چرا اجازه میدهیم بهره برداری از این موضوعات به زمین دشمن برسد و بعد کاسه چه کنم به دست بگیریم؟
- 18
- 2