موضوع اعتراضات کماکان در دستور بحث و بررسی نخبگان سیاسی کشور قرار دارد. دلایل غفلت مسوولان از عصبانیت مردم از وضع موجود، مطالبات معترضان، ترکیب معترضان و دلایل حضور دهه هشتادیها در اعتراضات، بایدهایی که حاکمیت سیاسی در برخورد با معترضان به آنها توجه کند، نقش و نگاه نخبگان به اعتراضات و شیوه برخورد با معترضان، از جمله مسائلی است که این روزها نقل محافل روشنفکری و سیاسی است.
به عقیده برخی کارشناسان، سوخت و مهمات این اعتراضها نارضایتی اجتماعی بوده است. یکی از این نارضایتیها عدم پاسخگویی حاکمیت در برابر ناکارآمدی عیان برخی مسوولان است که گاه در هیات مدیران ناکارآمد جلوه میکنند. بارها شاهد ناکارآمدی برخی مسوولان در پستهای حساس و وزیران دولتهای سابق و حتی فعلی بودهایم. با وجود انتقادها به عملکرد ضعیف آنها، فرد مسوول به جای برکناری تنها صندلی مدیریتیاش تغییر کرده یا میکند. به همین دلیل برخی بر این عقیدهاند که بعضی از مسوولان در کشور مانند انرژی از بین نمیروند، از پستی به پست دیگر منتقل میشوند.
برخی جامعهشناسان اعتراضات اخیر را ناشی از همین بوروکراسی اداری رانتی و ضعف در نظارت کشور میدانند. چهبسا «ابراهیم رئیسی» پیش از انتخابات، وعده راهاندازی گشت ارشاد مدیران را داده بود اما انتصابات فامیلی مانند قطاری که هر روز با سرعت بیشتری شتاب میگیرد، در حال گذر است.
البته فساد اداری معطوف به چند سال اخیر نیست و سابقه طولانی دارد. چند سال پیش نیز یکی از فرزندان نمایندگان سابق مجلس گفته بود «ژن و خون خوبی» که او از مادر و پدر خود گرفته عامل موفقیتش است. دیگری که خود نماینده مجلس بود و پدرش نیز سابقه نمایندگی در مجلس و مسوولیت یکی از نهادهای مهم اقتصادی را در تصدی خود داشت، مدعی بود که آنچه دارد و خانوادگی دارند هم از حیث ثروت و هم مقام، سهمی است که از سفره انقلاب طلب داشتهاند.
راه دور نرویم، همین اواخر «زاکانی» شهردار تهران درمورد انتصاب داماد خود در مجموعه مدیریتی شهرداری گفته بود که حقوقی نمیگیرد و به عنوان مشاور فعالیت دارد. با این حال برخی آسیبشناسان اجتماعی، فساد سیستماتیک اداری را باعث بروز نارضایتی نسل جوان تحصیلکردهها و روشنفکران میدانند؛ زیرا با انتصابهای فامیلی و رانتی، مدیران ناکارآمدی به صندلی قدرت تکیه زدند که نه تنها توسعه کشور را دچار بحران مدیریتی کردهاند بلکه ابواب جمعی آنها که اغلب جوانان تحصیل کردهاند نیز دچار سرخوردگی، ناامیدی و درنهایت مهاجرت شدهاند. اگر نگاه حاکمیت درخصوص فساد اداری و انتصابهای فامیلی تغییر نکند جامعه در نهایت دچار فروپاشی اجتماعی میشود.
البته مشکل تنها انتصابهای فامیلی نیست که نظام بوروکراسی کشور را دچار بحران کارآمدی کرده است. مشکل بزرگتر چرخش مدیران به جای گردش نخبگان است که سبب شده از یکسو هزینه مدیریت در کشور به شدت گران و خسارتبار شود، از سوی دیگر چهرههای ثابت در هرم مدیریتی نظام بوروکراتیک طی دهههای گذشته ثابت و تکراری باقی بماند.منظور از هزینهزا بودن مدیریت در ایران، آن است که غالب افراد بر کرسیهایی مینشینند که یا معرفت لازم از حیث تحصیلی و تجربی آن را ندارند و یا پس از تحمیل خسارت به سازمانها و یا ادارات تحت تصدی خود، تازه وقتی میخواهند با الفبای کار آشنا شوند، جای خود را به دیگری با همان تجربه سپریشده در گذشته میدهند.
البته مدیران برکنارشده هرگز بیکار نمیمانند بلکه به سرعت از یک پست مدیریتی یا وزارتی به پست دیگر انتقال مییابند؛ حتی اگر پست جدید به لحاظ محتوایی و کارکردی متفاوت از قبل باشد. از اینرو صاحبنظران این تغییرات را به چرخش مدیران به جای گردش نخبگان تعبیر میکنند.
عدم پاسخگویی حاکمیت
«صادق زیباکلام» استاد دانشگاه و فعال سیاسی درباره دلایل عدم برکناری مسوولان ناکارآمد از کرسی مدیریت به «جهانصنعت» میگوید: به نظرم یکی از مشکلات اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران، عدم پاسخگویی است. بنابراین پاسخگویی در نظام جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. به همین دلیل مردم توانایی اعتراض به برخی مدیران ناکارآمد را ندارند، اگر هم داشته باشند، پاسخ روشنی به آنها داده نمیشود.
آخرین باری که مقداری پاسخگویی در نظام وجود داشت به دوران قبل از آقای روحانی برمیگردد. از زمانی که قوه مجریه مانند یک فرمانبردار، بخشی از انتصابات بوروکراسی شد و در میان سه قوه یکدستی به وجود آمد، مختصر پاسخگوییای که در بخش انتخابی هم وجود داشت از بین رفت. گر چه در بخشهای دیگر حتی چیزی به عنوان پاسخگویی وجود نداشته و ندارد.
زیباکلام افزود: این روزها که قوه مجریه صد درصد منتسب به حاکمیت است، مجلس کوچکترین اشتباهی هم از قوه مجریه نمیگیرد. چه بسا امروز «حجتالله عبدالملکی» وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی سابق که بنا به دلایلی ناچار به استعفا شد بهرغم تمام اتفاقات و اظهارنظرهایش در مخالفت با خصوصیسازی و ایده مناطق آزاد، حال رئیس مناطق آزاد شده است!؟ هیچ وقت مشخص نیست چرا آقای سعید محمد را در این سمت گذاشتند و بعد از چند روز هم برداشتند. هنوز هیچ اطلاعاتی درخصوص عملکرد آقای سعید محمد در آن یک سال گذشته بیان نشده است. اگر سعید محمد ناکارآمد بوده چرا این روزها زمزمه استانداری تهران یا پست مهم دیگری به گوش میرسد؟! متاسفانه شیوه کارکرد اصولگرایان تاکنون اینگونه بوده است، در اصل آنها بر این باورند رفتار و عملکرد آنها کاملا بحق و درست است. به همین دلیل امروز مطلقا پاسخگویی وجود ندارد.
این فعال سیاسی با اشاره به پیامدهای اینگونه رفتار در جامعه اظهارکرد: به نظرم یکی مهمترین پیامدهای این رفتار، گسستگی میان نسل جوان و حاکمیت است. همانطور که این روزها شاهد آن هستیم، نسل جوان دهه ۸۰ و به طورکلی نسلهای جوان پس از انقلاب به هیچ بخشی از نظام اعم از قوه مجریه، قوه مقننه و قوه مجریه باور و اعتقادی ندارند.
وقتی ۲۲۷ نماینده مجلس که اصطلاحا نماینده مردماند در روز روشن به اعدام بازداشتیهای اعتراضات اخیر پافشاری دارند، چرا مسوولان توقع دارند نسل جوان به برخی مدیران نگاه مثبت داشته باشد؟! به نظرم تنها بحثی که در نظام دیوانسالار کشور وجود ندارد، عدم پاسخگویی، انتقاد از خود و در حقیقت گاه عدم رعایت قانون است. در چنین ساختاری نباید انتظار داشت تحصیلکردهها و نخبگان برای آنها احترام قائل باشند. بنابراین اگر ساختار بوروکراسی فکر میکند با این عملکرد میتواند نسل جوان را مجبور به تبعیت کند، سخت در اشتباه است.
فروپاشی اجتماعی
دکتر «امیر لطفیحقیقت» روانشناس و آسیبشناس اجتماعی نیز با اشاره به رابطه ناکارآمدی برخی مسوولان و اعتراضات اخیر به «جهان صنعت» گفت: به نظرم معضل انرژی بینهایت از سالیان گذشته در ایران وجود داشته است. انرژی بینهایت مصداق بارز مسوولان ناکارآمدی است که به جای ترک کار از سمتی به سمت دیگر منتقل میشوند. به همین دلیل به لحاظ روانشناختی آنها را نوعی انرژی بینهایت میدانیم که هیچگاه از بین نمیرود، بلکه تنها تبدیل میشود. البته در گذشته نیز این امر رایج بود؛ بیشتر اوقات سمتها بر مبنای ارتباطات به افراد داده میشد. اما این موضوع پس از سال ۶۹ شدت گرفت، از همان دوران ارتباطات و به اصطلاح پارتیبازی پدیده غالبی برای شکلگیری جایگاه و رشد شغلی افراد شد.
آسیبشناس اجتماعی در ادامه افزود: پیش از سال ۶۹ یعنی ابتدای انقلاب اسلامی افراد به طورکلی بر مبنای ایدئولوژی و تعهدمحوری پست میگرفتند. اما در این میان افرادی هم بودند که در روانشناختی حوزه تحلیل رفتار، از آنها به عنوان «آلودگی» نام میبریم؛ با ریاکاری در مسائل کشور نفوذ و ایجاد ناکارآمدی میکردند. اما پس از سال ۶۹ و با روی کار آمدن جریان سازندگی و بحث خودی و غیرخودی، کمکم این رویه رنگ باخت. پستها بر مبنای روابط و تخصصنمایی توام به تعهدنمایی شد. چنین امری منجر به اهرم ارتقا و کسب شغل، همچنین بسط و ابقای آن شد. چنین موضوعی به ویژه در صدا و سیما و شهرداری به عنوان رفتار غالب در میان مسوولان رواج پیدا کرد. البته در این قضیه به افراد ایرادی وارد نیست، ایراد اصلی جریانی است که با روی کار آمدن آنها ایجاد شده است، جریانی که تاکنون در هر دولتی وجود داشته است و هنوز نیز ادامه دارد.
دکتر لطفیحقیقت با تاکید بر عوارض جدی این اتفاق بر کشور اظهار کرد: طبیعتا حضور برخی مسوولان ناکارآمد در پستهای حساس ضربه سنگینی به کشور وارد کرده است. وقتی مدیری به واسطه ارتباطات فامیلی به جایگاهی که اطلاعاتی از آن ندارد رسیده باشد، قطعا نه تنها کارمندان آگاه و تحصیلکرده تحت مدیریت او از شرایط پیشآمده ناراضی میشوند بلکه صدمات جبرانناپذیری نیز به کشور وارد میکند. چنین وضعی منجر به بروز ورشکستگی آبی، خشکسالی، تورم، فساد اخلاقی، اختلاس، مهاجرت نخبگان، اعتراضات و دیگر موضوعات شده است. اگر افراد متخصص صاحب کرسی مدیریت بودند، اکنون از مشکلات اقتصادی رنج نمیبردیم.
این روانشناس اجتماعی ادامه داد: با این شرایط افراد برای رشد و ارتقای شغلی به دنبال روابط و ازدواجهای اداری هستند.
چهبسا در میان برخی مسوولان از جمله فرزندان نمایندگان مجلس و وزیران ازدواج اداری رواج یافته است. برخی مسوولان برای قوام جایگاه خود با دیگر مسوولان از طریق ازدواج فرزندان فامیل میشوند. در چنین شرایطی است که برکناری مسوولان برای افرادی که از ناکارآمدی آنها آگاهی دارند، سخت میشود. البته در این بحث موردی به نام قومیتسالاری داریم. برخی افراد ساکن شهرستانها با ارتباطگیری و پولپاشی سعی در کسب جایگاه دارند. وقتی هم به مسند میرسند به طورکلی مردم را فراموش میکنند. مسوولان ناکارآمد که تعداد آنها کم نیست مانند تار عنکبوت میشوند که زنده ماندن آنان وابسته به جمع است. اگر یکی از جمع برکنار شود، جایگاه همگان متزلزل میشود.
آسیبشناس اجتماعی با تاکید بر ضعف ساختاری مجلس شورای اسلامی گفت: برای اینکه فردی بتواند کرسی ریاست یکی از وزارتخانهها را کسب کند با برخی نمایندگان مجلس لابیگری میکند. بنابراین وقتی ناکارآمدی یکی از وزیران ثابت میشود، نمایندگان مجلس به دلیل رانت و فسادی که انجام دادند، سکوت میکنند؛ سکوتی که به ضرر یک کشور تمام میشود. وزیرانی که با لابی گری و فساد روی کار آمدند تیمی مملو از نوکیسگان دارند. این افراد فاقد صلاحیت از اطرافیان ضعیف استفاده میکنند. به همین دلیل ناکارآمدی به سیستمهای دیگر نیز سرایت میکند. وقتی سیستم بازرسی قدرتمندی در کشور وجود نداشته باشد، مفسدان در کرسیهای قدرت جولان میدهند. این در حالی است که اگر مسوولی در چین یا ترکیه با ایمیل اداری کار شخصی انجام دهد به سرعت برکنار میشود، زیرا مسوولان ناکارآمد وقتی با پول و رابطه به قدرت میرسند، اطرافیان خود را هم آلوده میکنند، در نتیجه به یک باند شغلی تبدیل میشوند.
دکتر لطفیحقیقت درباره پیامدهای رواج فساد اداری در جامعه اظهار کرد: به نظرم اعتراضات اخیر ناشی از رواج فساد اداری در جامعه است. افراد با دیدن جوانان تحصیلکرده و مشاهده برخی مسوولانی که توان و شایستگی جایگاه خود را ندارند، دچار خشم و ناامیدی میشوند. هر چقدر میزان ناکارآمدی برخی مسوولان در اداره کشور بیشتر شود، خشم عمومی فزونی مییابد و منجر به گفتمان نفرت در جامعه میشود. در نتیجه جامعه به دلیل بحرانهای شدید اقتصادی و اخلاقی دچار سرخوردگی ملی میشود در نهایت جامعه دچار فروپاشی اجتماعی میشود.
- 13
- 4