روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: حکمرانان باید بـه خواستههای مردم کـه چیزی غیر ازحقوق مشروعشان نیست تن دهند و برآورده ساختن آنها را به فردا موکول نکنند. کمـک گرفتن از صاحبان تجربه برای حل مشکلات اقتصـادی، مشارکت دادن صاحبان افکار و سلایق مختلـف در سرنوشت کشور در چارچـوب قانون اساسی، تجدیدنظـر در سیاست خارجی، کوتاه ساختن دست افراطیون در تصمیمسازیها و مدارا با معترضین، خواستههای مشروع مردمی هستند کـه همواره بـا تمامی امکانات برای سربلندی ایران فداکاری کردهاند.
حکمرانان، شجاعانه این خواستهها را برآورده کنند و بدانند که پذیرفتن مطالبات مشروع مردم از، ویژگیهای مدیریت کارآمد است.
"مزدور" و "فریبخورده" خطاب کردن، معترضان را عصبانیتر میکند
عباس عبدی، فعال سیاسی نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: راهحل مواجهه با اعتراضات اخیر، دور شدن از بدگمانی افراطی است. این به معنای خوشخیالی نیست، بلکه به معنای التزام داشتن به تحلیل علمی و شواهد روشن از رفتار مردم است.
یکی از بیماریهای روانی تا حدی شایع میان افراد «بدگمانی» یا همان «پارانویا» است که در برخی افراد بهصورت حاد و در بسیاری نیز در حد متوسط و کم وجود دارد. نشانه این بیماری که ناشی از فقدان اعتمادبه نفس و شاید ترس باشد، وجود این تصور است که دیگران در حال یا در صدد توطئهچینی علیه فرد هستند.
فرد بدگمان، حتی کارهای عادی و طبیعی دیگران را امری تهاجمی و توطئهاندیشانه علیه خود میداند. مصداق قرآنی آن در آیه «یحسبون کل صیحه علیهم» است که در واقع هر صدایی را علیه خود میپندارند، درحالیکه اساسا چنین نیست. این بیماری موجب میشود که فرد دنبال شواهد سست و بیپایه برای تایید نگاه خودش باشد و به هر مورد و شاهد حتی ضعیفی هم چنگ بزند. همچنین همه شواهد مخالف تصور خود را، نادیده میگیرد.
افراد مبتلا به این بیماری به دیگران بیاعتماد هستند، از همه متوقع هستند. بدون اینکه حقی برای توقع و انتظارات دیگران قائل شوند، اهل سازش و تفاهم نیستند، تهاجمی برخورد میکنند، درحالیکه در بنیان خود بسیار تدافعی هستند.
این روزها که شاهد وضعیت اعتراضی هستیم، به عللی مصادیق چنین ناهنجاری عود میکند. برای نمونه دستاندرکاران سریال «شبکه مخفی زنان» به اتهام زمینهچینی برای اعتراضات اخیر احضار شدهاند! البته تردیدی نیست که این اتهام در فرآیند دادرسی با صدور حکم برائت یا عدم پذیرش اتهام، مختومه خواهد شد، ولی آن فرد یا نهادی که چنین شکایتی را به دادسرا برده است، مصداق روشنی از غلبه بدگمانی سیاسی بر ذهنیت او است.
چگونه ممکن است که سریالی در گذشته تولید و پخش شده باشد، و بعدا متهم به شکلگیری رفتاری مشابه اعتراضات اخیر در آینده شود؟ اگر قرار باشد که اینگونه استدلال کنیم، باید تمامی کتابهای درسی را که درباره انقلاب و رفتارهای مردم در انقلاب نوشتهاند را متهم ردیف اول دانست. چون اتفاقا دانشآموزان را تحریک به انجام چنین رفتارهایی میکند و حتی آنان را آموزش نیز میدهد.
بدگمانی سیاسی لزوما به معنای آن نیست که همه آن چه که فکر میکنند توهم و خیال است چه بسا مواردی هم درست است. ولی دیدن بخشی از واقعیت و ندیدن بخش دیگر نیز مصداقی از بدگمانی است.
برای نمونه اینکه بیگانگان در جریانات اخیر ایران فعال هستند، تردیدی نیست و حتی میتوان گفت که این حضور مداخلهجویانه بینظیر است و در این هم بحث چندانی نیست، ولی فرد بدگمان، اعتراضات را به کلی به حضور خارجی تقلیل میدهد، درحالیکه بیگانگان نیز در زمینی دانهریزی می کنند که قابلیت کشت داشته باشد و اهمیت موضوع وجود همین زمین و استعداد آن برای محصولدهی است.
مشکل امروز ما این است که بدگمانی ما را به بیراهه میبرد و از درک واقعیت دور میکند. این بدگمانی باید با دو گزاره مهم اصلاح شود؛ اول، وجود زمینههای مساعد برای معترض شدن مردم؛ و دوم، بیتوجهی تاریخی و بینیازی از شناخت این پدیده از سوی حکومت است. در میان این دو واقعیت، حضور و دخالت بیگانگان امری فرعی محسوب میشود که حتی اگر دخالت هم نکنند، دیر یا زود بحران داخلی به نحو دیگری خود را نشان خواهد داد.
این به معنای نادیده گرفتن نقش عامل خارجی نیست، بلکه به معنای توجه به اهمیت عینی هر عامل است. این مثل آن است که ما چند مواد آتشزا را در یک جا انبار کنیم و ملاحظات امنیتی را به کلی نادیده بگیریم، درحالیکه هر اتصال برقی یا بیاحتیاطی کوچک یک نفر یا حتی تعمد دیگران میتواند آن انبار را منفجر کند. مسئله اصلی مانع شدن از وجود و شکلگیری چنین انبارهایی است.
راهحل مواجهه با اعتراضات اخیر، دور شدن از بدگمانی افراطی است. این به معنای خوشخیالی نیست، بلکه به معنای التزام داشتن به تحلیل علمی و شواهد روشن از رفتار مردم است. نمیتوانیم هر کسی که معترض است را یا مزدور خطاب کنیم، یا فریبخورده. چنین رویکردی ممکن است بحران را تعمیق و معترضان را عصبانیتر کند.
- 12
- 11
حسین
۱۴۰۱/۸/۲۹ - ۱۳:۵۳
Permalink