روزنامه توسعه ایرانی نوشت: همیشه همین بوده، تا بحث فواید دخالت یا عدم دخالت دولت در اقتصاد ایران مطرح شده، طرفداران دخالت دولت برای اینکه مشت تهی استدلالشان باز نشود، پشت الهیات سنگر گرفتهاند و به علوم نقلی پناه بردهاند! این موضوع را به عینه میشد در مناظره دو اقتصاددان مطرح کشور دید. مناظره دکتر موسی غنینژاد و پروفسور مسعود درخشان دو شب پیش در شبکه افق با موضوع «تأملی در باب نظام اقتصادی ایران» برگزار شد. ابتدا قرار بود بحث بر سر این باشد که چه شد به اینجا رسیدیم؟ به این اقتصاد فلاکتزده تورمی و حال و روزی که مردم دارند و لنگ هزینههای مایحتاج خانه و اجاره سقفی بالای سر خود هستند. از دو اقتصاددان یکی طرفدار بازار رقابتیست و آن دیگری خواهان ماندن دست دولت در اقتصاد کشور به عنوان نهاد تنظیمگر بازار.
غنینژاد با استناد به مدارک و شواهد تاریخی از تاثیر جریانهای چپ مارکسیستی-کمونیستی -که مد آن روز روشنفکری جهان و از جمله ایران بود- بر تدوین بندهای اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی روایت میکند. تاثیری که درخشان منکر آن است و دیوار حاشایش بلند! انگار به عنوان یک مدرس دانشگاه خبر از کتاب و مقالات اقتصادی بنیصدر و نقش او در تدوین قانون اساسی ندارد و یا خود را به بیخبری میزند و حتی ظاهرا تز معروف «جامعه بیطبقه توحیدی» را نشنیده است! «جامعه بیطبقه»ای که آرمان چپها بود و اول انقلاب با قرار گرفتن کنار کلمه «توحید» امکان مطرح شدن یافت. اما درخشان این استاد دانشگاه امام صادق(ع) طوری از شنیدن عنوان «چپهای مصدقی» تعجب میکند که گویی گروه معروف نیروی سوم خلیل ملکی را نمیشناسد که هم سوسیالیسم بودند و هم مصدقی و عضو جبهه ملی.
راه برون رفت از مشکلات اقتصاد آزاد است یا اقتصاد انقلابی؟
باقی مناظره دیگر کل انداختن است و از حالت علمی خارج میشود. مباحثه حتی از طرح مباحث روز و مشکلات عینی مردم عاجز میماند جز آنجا که غنینژاد صنعت غیررقابتی خودرو در ایران و انحصارش را مثال میزند تا نشان بدهد اقتصاد غیررقابتی دولتی و انواع دیگر شبه خصوصی و مافیاییاش چه به روز مردم آورده است و و در مقابل اتهام درخشان که بدون دلیل سخنان او را مایه خشنودی موسسات مالی انگلیس و امریکا میداند، میگوید: «من چه کارم به امریکا. آمدهام طرفداری از مردم خودمان کنم که گرسنهاند و با این گرانی و تورم نمیتوانند زندگیشان را تامین کنند.»
عجیب اینکه پس از ۴۳ سال هنوز پای در گل بحثهای نظری ماندهایم. اقتصادمان آن قدری شترمرغی بوده است که حالا نه طرفداران شترسواری مشکلات معیشتی و تورم مملکت را گردن بگیرند و نه حامیان فواید مرغ.
اما چیزی که مناظره در خود داشت رونمایی ناخواسته از دلیل اصلی مشکلات اقتصادی ایران بود. مشکلاتی که ریشه در نگاه به شدت ایدئولوژی زده مسئولان به اقتصاد دارد. درخشان یک فرد نیست. یک جریان است. او را به عنوان مدرس دانشگاه امام صادق(ع) میتوان به نوعی یکی از تئوریپردازان سیاستهای مسئولان فعلی دانست. مسئولانی که خیلی از آنها فارغالتحصیل همین دانشگاه هستند. میتوان درخشان را دقیقا همان چیزی دانست که منکر وجود آن است. چپ مسلمانی که تاثیر عقاید اقتصادی مارکسیستهای شوروی را بر قانون اساسی جمهوری اسلامی انکار میکند اما نفس وجود داشتن خود او و ادبیات چپزده و ادعای دفاعش از مستضعفین، دلیلی بر این تاثیرگذاری است. جریان چپ اسلامی همان جریان متاثر از حزب توده و کمونیستهای فدایی بود که غنینژاد با زیرکی به کارنامهی اول انقلاب آن اشاره میکند: «همانها که بدون اطلاع امام از دیوار سفارت بالا رفتند. چپها ۴۰ سال ما را گرفتار کردند. اول انقلاب سفارت آمریکا را اشغال کردند و سنگی در چاه انداختند که ۱۰۰ عاقل نتوانستند آن را دربیاورند. دانشجوهایی که از دیوار سفارت رفتند بدون اطلاع امام این کار را کردند. ذینفع اشغال سفارت آمریکا شوروی بود. بعد به من میگویند تو که لیبرال هستی آمریکا را قبول داری، خیر این طور نیست. آمریکا خلاف اصول لیبرالیسم عمل میکند.»
در مقابل اما درخشان فقط مشکلات اقتصادی و عوامل آن را به مشتی شعار حواله میدهد. شعارهایی که همه مردم چند دهه است آنها را مکرر شنیدهاند. درخشان تاکید میکند: «چرا در این ساختارها دگرگونی به وجود نمیآید؟ چون تفکر انقلابی میان مسئولان وجود ندارد؟ راه حل من بازیابی روحیه انقلابی میان مسئولان است. تفکر اقتصادی غالب تحت عنوان لیبرالیسم متأثر از اندیشههای هایک جلو انتشار تفکر انقلابی را میگیرند و امالمصائب مسائل اقتصادی کشور همین تفکر است.»
او غنینژاد و همفکرانش را متهم میکند که در این سالها نگذاشتهاند اقتصاد ایران درست شود و غنینژاد به درستی به این موضوع اشاره میکند که در قدرت نبوده تا نقشی داشته باشد.
مناظره تا آخر به شدت پینگپنگی میشود. هرچند درخشان سعی دارد لیبرالیسم اقتصادی را عین کفر و نقطه مقابل اسلام و خدا بداند و در بیانیهای شدیداللحن شرایط بد پیش آمده برای اقتصاد ایران در این سالها را به خاطر پیاده شدن بازار آزاد و ایجاد بخش خصوصی اعلام و بخش خصوصی را محکوم به نیستی و نابودی کند. در مقابل غنینژاد اما بخش خصوصی را در ایران ضعیف میداند و خصوصیسازی انجام شده را نیز در واقع خصولتی (ترکیب خصوصی-دولتی) و رفاقتی و مافیایی میداند.
مناظرهای پرواکنش و پرحاشیه
بخشهایی از این مناظره خیلی زود وایرال شد و حواشی و واکنشهای بسیاری داشت. به ویژه بخشی که غنینژاد درباره چیستی اقتصاد اسلامی میپرسد و درخشان از پاسخ میگریزد و بر منحط بودن غنینژاد و روزنامهنگاران دور و برش تاکید میورزد!
روز گذشته محمد قوچانی در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به این مناظره از مصائب لیبرالیسم اسلامی نوشت و دعوای راست و چپ را در تدوام دعوای علم و ایدئولوژی دانست.
در واکنشهای توییتری به مناظرهی تلویزیونی مسعود درخشان و موسی غنینژاد که انصاف نیوز بازتاب داد؛ یکی توئیت کرده بود: «شخصی که در مناظره امشب جهان آرا روبهروی دکتر غنی نژاد قرار گرفته بود، مسعود درخشان بنیانگذار و رئیس سابق دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق بود! مسبب اصلی وضعیت فعلی اقتصاد ایران و مربی و تربیت کننده افرادی چون عبدالملکی، احسان خاندوزی، داود منظور، سید جواد جهرمی و...»
توئیت دیگر این بود: «حالا متوجه شدید که چرا سیاستگذاران و عاملان عقبماندگی ایران از حضور بسیاری از چهرههای سیاسی و علمی در صداوسیما میترسند؟ آنها به خوبی میدانند که مشت خالی امثال درخشان در تقابل با غنینژادها باز میشود و مردم میفهمند که چه بیسوادهای متوهمی بر آنان حکمرانی میکنند.»
کاربران فضای مجازی اشکالات جالب دیگری نیز از این مناظره گرفتهاند که مشخص میکند جامعه چندان هم از فضای نظری اقتصاد دور نیست و نکتهگیر است. کاربری نوشته بود: «از اینکه مسعود درخشان سریع حواله داده به امام تعجب میکنید؟ کدام یک از این کارشناسان، وقتی به چالش کشیده شدند، پشت سر امام و رهبری قایم نشدند؟»
کاربردیگری نیز با اشاره به شکل مجادله و کل درخشان و غنینژاد پیرامون اقتصاد سیاسی در ایران به این موضوع اشاره کرده است که: «مناظره فارغ از محتوا- به خوبی نشان داد که گفتگو در جامعه ما به ویژه در سطح نخبگان دچار اختلال شده است؛ هم اختلال مفهومی، هم کارکردی و هم کاربردی.»
دیگری نوشت: «چقدر چنته دکتر درخشان خالیه. استدلالی ندارد درباره دلایل دفاعش از اقتصاد اسلامی. بحث علمی را به بازجویی و تهمت سیاسی به دکتر غنی نژاد و خبرنگاران تبدیل می کند.»
سایت خبری تحلیلی نواندیش نیز برخی واکنشهای کاربران فضای مجازی را بازتاب داده است. کاربری نوشت: «پرفسور درخشان را دیدید؟ این تفکر همان امپراطور داستان «لباس نو امپراطور» هستند که لخته و کسی جرات نداره که بگه لخته! اینها هیچی و دقیقا هیچی در بساط ندارند!»
کاربری هم به کرسی تدریس درخشان در دانشگاه امام صادق اشاره کرده و گرایش او را به تفتیش عقاید به جای مناظره درباره اقتصاد و مسائل و مصایب معیشتی مردم مورد انتقاد قرار داده است. کاربر دیگری هم مشکل مملکت را در همین دانسته که مدیریت اقتصاد کشور در دست امثال درخشان و شاگردانش مانند سعید جلیلی است.
اما درنهایت تاثیر سیاستهای مخرب امامصادقیها بر اقتصاد، دم خروسی بود که در مناظره دو اقتصاددان بیرون زد و نشان داد که انقلابیگری مقدم بر اقتصاد و معیشت است!
حسامالدین اسلاملو
- 17
- 4
کاربر مهمان
۱۴۰۲/۲/۶ - ۸:۵۷
Permalink