روزنامه توسعه ایرانی نوشت: «به جایی میرسیم که باید قشم و کیش را بفروشیم تا حقوق بازنشستگان را بدهیم» این جملهی سجاد پادام، مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار پرده از واقعیت اقتصاد بحرانزده ایران برداشت. واقعیتی که در هیاهوی تبلیغاتی و پروپاگاندایی رسانههای حامی دولت سیزدهم گم و آشکارا انکار میشد؛ اما حالا از زبان یکی از مدیران دولت رئیسی بازگو میشود. مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار در ادامه یونان را مثال زده و میگوید: «یونان ۱۰۰ جزیره فروخت تا بتواند مطالبات بازنشستگانش را بدهد، ما هم به زودی به این وضعیت دچار میشویم.۳۰۰ هزار شهید دادیم که یک وجب خاک از دست ندهیم، اما ممکن است به جایی برسیم که مجبور شویم کیش، قشم و خوزستان را بفروشیم تا بتوانیم حقوق بازنشستگان را بدهیم.»
واقعیتی دردناک که در صورت عدم چارهاندیشی، تحقق آن و دیدن روزهای مورد اشاره پادام دور نخواهد بود.
گرچه دبیر شورای اطلاعرسانی دولت نسبت به این موضع مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار در مورد فروش کیش و قشم با هدف حل مشکل ناترازی صندوقهای بازنشستگی واکنش نشان داد و به رسم عادت مألوف همکاران خود، مشکلات را به عملکرد گذشتگان نسبت داد!
احسان صالحی، در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «در خصوص بیدقتی و کجسلیقگی یک مدیر وزارت رفاه در بیان راهحلی نادرست برای حل ناترازی صندوقهای بازنشستگی، وزیر محترم رفاه تأکید کرد موضع مذکور، شخصی و مؤکداً برخلاف سیاستهای دولت و اقدامات این وزارتخانه برای حل ریشهای و ساختارمند معضلات بجا مانده از گذشته است.»
بحران معیشتی زمینهساز بروز اعتراضات بعدی
اظهارات صریح یک مقام دولتی درخصوص الزام جزیرهفروشی برای تأمین حقوق بازنشستگان، خشم مردم را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشته است.
کاربری در توئیتر نوشت: «یک زمان مرتضوی و بلایی که سر درآمد تامین اجتماعی آورد و حالا هم که این. هر دم از این باغ بری میرسد. یه عمر از کارگر حق بیمه گرفتند و از حقوق و دستمزد او کم کردند، حالا به وقت برگشت پول در زمان از کارافتادگی میخواهند جزیره بفروشند.»
کاربری دیگر در اینستاگرام نوشت: «خیلیها چند سال حق بیمه دادند و بعد از ۱۰-۱۵ سال یا بیشتر مهاجرت کردند، یا خانومی که به خاطر بچهداری خانهدار شده و رها کرد و تامین اجتماعی فقط چند سال حق بیمه رفت تو جیبش و به کسی هم نم پس نداد. حالا تخممرغ بالاکش سابق مزهش داده و میخواد شتر بالابکشه! این بار نوبت کسانی هست که یه عمر کار کردند و به امید مستمری در دوران پیری، حق بیمه پرداختند!»
دیدن واکنشهای اجتماعی بر این سخن کارشناسان صحه میگذارد که بحرانهای اقتصادی و معیشتی رفته رفته ابعاد سیاسی و چه بسا امنیتی به خود میگیرد و ممکن است در دورانی که کشور تازه از تنشها و اعتراضات اجتماعی گذر کرده، مشکلات اقتصادی تبدیل به بروز تنشهای و اعتراضات معیشتی شود.
چناچه همین حالا نیز اعتراضات بازنشستگان برای مطالباتشان در جریان است و بازنشستگانی که خواستار پرداخت مطالبات و رسیدگی به نحوه اجرا و اصلاح همسانسازی، وضعیت نامساعد معیشتی، بیمه درمانی، افزایش حقوق و هستند.
کفگیر ته دیگ خورده
مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار در ادامه اسرار مگوی دیگری هم بر زبان میآورد! و میافزاید: «حتی اگر ۳ میلیون بشکه نفت را بدون تحریم بفروشیم و پولش را کامل بگیریم باز هم نمیتوانیم بحران بازنشستگان را حل کنیم. باید در ۵ ماه ۸۵ هزار میلیارد کار عمرانی میکردیم، ولی فقط ۱۳ هزار میلیارد اجرایی شده، یعنی ۲۰ درصد.»
با وجود تاسفآور بودن واقعیتی که این مسئول از آن پرده برداشته است اما اظهارات او همزمان با انتشار سخنان رهبر انقلاب درباره اهمیت هویت ملی ایرانی برای بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی قابل تامل بوده و موجب شده برخی اقدامات دولت رئیسی را در نقطه مقابل منویات ایشان تفسیر کنند.
هرچند اظهارات یا بهتر است بگوییم اعترافات سجاد پادم از کوه یخی رونمایی کرده که نوک آن سالها بود به شکل بحران صندوقهای بازنشستگی دیده میشد و اما به خاطر بیتوجهی به توسعه اقتصادی کشور و انکار تاثیر تنشزایی در سیاست خارجی بر توسعه اقتصادی حالا موضوع مستمری بازنشستگان تبدیل به یک ابربحران برای کشور شده است. ابربحرانی که نیاز به اصلاحات ساختاری را به دستگاه حاکم هشدار میدهد و حتی میتوان گفت دردی است که این بار نباید با خوردن مسکن آرام شود و بهتر است به طور جدی برای درمان بیمار فکری کرد.
باید در دهان چنین مدیر نامدیری زد!
از یک طرف میگویند منابع فروش نفت افزایش پیدا کرده از سوی دیگر با طرح فروش بخشی از ایران، دل مردم را خالی میکنند. این نکته را دیروز ایلنا از قول نماینده چابهار آورد.
معینالدین سعیدی خواستار استعفای مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار شد و تاکید کرد: «باید در دهان چنین مدیر نامدیری زد که به خودش اجازه میدهد اینگونه مام میهن را دچار چالش کند؟ من تعجب میکنم دولت چگونه به خودش اجازه میدهد اینگونه با احساسات میلیونها ایرانی بازی کند؟»
نماینده چابهار با انتقاد ادعاهای گزاف دولت رئیسی درباره رشد اقتصادی و بهبود وضع معیشت مردم، گفته است: «این سخنان پارادوکس محض است، از یک طرف آقایان میگویند در بحث فروش نفت به چنین دستاوردهایی رسیدهایم، ما تحریمها را دور زدهایم ما منابع فروش نفتمان افزایش پیدا کرده است، از سوی دیگر اینگونه دل مردم را خالی میکنند که با این روند مجبوریم برای مطالبات جامعه بازنشستگان قشم، کیش و خوزستان را بفروشیم و مثال میزنند یونان ۱۰۰ جزیره خودش را فروخت.»
بازنشستگان:دخل و خرجمان به هم نمیخورد چه کنیم؟
«بر احوال آن مرد باید گریست/که دخلش بود نوزده، خرج بیست» این شعر را یکی از بازنشستگان برایم میخواند تا روایتگر این باشد چطور تورم و گرانی کمر این قشر را در تامین حداقلهای زندگی شکسته است اما مسئولان اجرایی کشور و رسانههای همسو با دولت، مانند کیهان هنوز منکر این وضعیت هستند و رسانهها را در ایجاد گرانی متهم به جوسازی میکنند!
«شهریه چند میلیون تومانی دانشگاه پسرم، خرجهای زندگی من و همسر و دخترم، هزینههای دارو و درمان که روز به روز بیشتر میشود، حلاوت بازنشستگی را از ما گرفته است؛ آن سالها که به سختی کار میکردم اما هزینههای زندگی اینقدر سنگین نبود، روزگار بهتری از دوران مثلا بازنشستگی داشتم که قرار است دوران استراحتم باشد و لذت ببرم، اما کدام آرامش، کدام استراحت؟!»
وی ادامه میدهد:«وقتی خود وزارت کار اعلام میکند خط فقر حدود ۱۵ میلیون تومان است، وقتی حداقل سبد معیشت ۱۸ میلیون تومان است، چطور من با ۹ میلیون تومان مستمری، یک خانوادهی ۴ نفره را اداره کنم؛ از یک طرف، مستمریها را به اندازهی خط فقر زیاد نمیکنند تا زندگی بازنشستگان بچرخد و از سوی دیگر، قانون و بخشنامه میدهند که اشتغال بازنشستگان ممنوع است؛ خب یک سوال ساده، ما چه کنیم؟!»
هشدار وحشتآور
در همین باره دیروز قربانعلی صلواتیان در توئیتی نوشت: «وقتی تامین اجتماعی و شرکتهایش وجهالمصالحه بده- بستانهای سیاسی و محل جولان وابستگان اشخاص قدرتمند میشود، عاقبت کار معلوم است. تامین اجتماعی را از زیرمجموعه وزارتخانه خارج کنید و مانند بانک مرکزی به آن استقلال نسبی بدهید تا مجبور به این اعترافات تلخ نشوید.»
احمد زیدآبادی تحلیلگر سیاسی نیز روز گذشته در واکنش به سخنان پادام نوشت: «همۀ آنچه تاکنون منتقدان و مخالفان نظام دربارۀ نابسامانی و شکنندگی وضعیت اقتصادی کشور گفته و نوشتهاند، به گرد پای هشداری که مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار در بارۀ ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی کشور داده است، نمیرسد!»
به عقیدهی زیدآبادی: «هشدار این مقام رسمی در مورد تکرار تجربۀ یونان در ایران که فقط با فروش صد جزیره قادر به پرداخت دیون داخلی خود شد، نیاز به هیچگونه توضیحی ندارد.»
به هر حال اعترافات این مقام دولتی لرزه به جان ایرانیان انداخته است، اما ظاهرا در میان هسته سخت قدرت وقعی به نگرانیهای مردم نمینهند. مردم غالبا محرومی که زمانی بهعنوان مستضعف سنگشان را به سینه میزدند و امروز در حال فریب آنها با پروپاگاندا و شعارهای سیاسی و اقتصادی بیاساس هستند و هر دم وعده از بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی میدهند و در عمل هیچ اقدام راهشگا و عملی مثبت از آنها دیده نمیشود!
- 10
- 4