روزنامه توسعه ایرانی نوشت: انگار سیاست و ارادهای در کار باشد که نخواهد در ایران صنعت گردشگری رونق بگیرد. هربار خبر بدی در این حوزه منتشر میشود که از دل سیاستهای اشتباه برمیخیزد و طوری افکار عمومی را شوکه میکند که دافعه مخابره جهانی آن در عصر ارتباطات به کسی جرات ندهد پا به ایرانی با این همه جاذبه بگذارد!
از اسیدپاشی در اصفهان که مقصرانش ناشناس ماندند تا نزاعی که چند هفته پیش در باغ شازده ماهان اتفاق افتاد و منجر به مرگ یک زن شد تا پلمب مراکز گردشگری به دلیل رعایت نشدن حجاب در آنها. تازهترین نمونه نیز این است که انتشار ویدئویی از خواستگاری یک جوان از دختر مورد علاقهاش در حافظیه، موجب بازداشت مدیر مجموعه شده است!
آن هم مدیری که یکی دو هفته قبل مورد تقدیر عزتالله ضرغامی، وزیر گردشگری قرار گرفته بود.
حیرت و افسوس از موضعگیری استاندار و دادستان فارس
علی دارابی، قائم مقام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با انتشار متنی با عنوان «دولت در دولت» در صفحه اینستاگرام خود؛ درباره آنچه در آرامگاه حافظ رخ داده است، نوشت: «وضعیت نامناسب لباس و حجاب خانم اصلا قابل دفاع نیست. اینکه چطور این برنامه از دید ماموران حافظیه مغفول مانده و آنها با تأخیر فراوان وارد عمل شدهاند، مستوجب نکوهش و تخلف از وظایف قانونی آنهاست.. قانون تکلیف هر دو گروه (ماموران و هنجار شکنان) را مشخص کرده است؛ اما حیرت و افسوس نوع موضعگیری و سخنان و رفتار استاندار فارس و از آن بدتر اقدام دادستانی شیراز در جلب و بازداشت مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان و مدیر مجموعه تاریخی حافظیه است. تکلیف این همه ماموران دولتی از ترس اینکه با آنها نیز چنین برخورد ناحقی صورت گیرد، چیست؟»
وی ادامه داده است:«بهراستی به کجا چنین شتابان؟! با این رفتارها و احکام غیر قابل قبول قضایی به دنبال اثبات چه چیزی هستیم؟!»
معاون میراث فرهنگی با اشاره به اینکه مدیر حافظیه دو شب است در بازداشت به سر برده، تصریح کرده که «جاى مدیر نمونه فرهنگى که در هفته میراث فرهنگى (دو هفته قبل) از او تجلیل شد، زندان نیست!»
گرچه موضوع خیلی زود با وساطت شخص ضرغامی حل و فصل شد، اما اتفاقی که نباید افتاد. برخورد قهری با یک مدیر زن موفق به خاطر اشتباه دیگران!
چرا زاکانی بازداشت نمیشود؟!
در همین باره احسان بداغی، روزنامهنگار و فعال سیاسی در توئیتر خود نوشت: «یک خواستگاری باعث تعلیق مدیرکل میراث فرهنگی فارس و بازداشت ۲ مدیر حافظیه شد. این درحالیست که همزمان آرامگاه سعدی در خطر ریزش است، چندین خانه بافت تاریخی را برای تخریب پلمب کردهاند و کمی قبل هم نرگس آبیار برای فیلمش در ۳ بنای تاریخی شیراز کلی خرابی به بار آورد، اما بابت اینها کسی ککش نمیگزد.»
یک روحانی به نام علی صداقت نیز درباره این ماجرا در توئیتر نوشت: «مدیری که بازداشت شده در آن صحنه باید چه میکرد؟ میرفت و از وسط جمعیت دور آنها، آن دو نفر را بیرون میانداخت؟ بعد نمیگفتند چرا اغتشاش ایجاد کردی؟ با این حساب باید شهردار تهران را هم برای همه اتفاقاتی که این روزها در پارکهای تهران میافتد، بازداشت کرد!»
اشاره او به شرایط مشابه و حتی غیرعرفیتری است که در پارکهای تهران بسیار دیده میشود؛ اما نهادهای قضایی بابت آن با زاکانی برخورد نمیکنند و حتی او را مقصر هم نمیدانند، چه برسد به اینکه بازداشتش کنند!
جرقه یک شورش دیگر را نزنید
بسیاری از روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند که آستانه تحمل در سطح جامعه پایین آمده است و هر اتفاقی چه کوچک و چه بزرگ ممکن است به موج خروشان و البته تندتر از قبل تبدیل شود. در همین ماجرای اعتراضات پاییز پارسال، حمیدرضا جلاییپور دانشیار دانشگاه تهران معتقد بود چهار اشتباه بزرگ از سوی حکومت عامل ایجاد اعتراضات شده: تمنای مهندسی فرهنگی از بالا، تنگکردن حلقه حکمرانی، ناکارآمدی اقتصادی و سیاست خارجی دشمنساز.
اما عجیب آنکه به نظر میرسد با گذشتن از اتفاقات پاییز امسال دوباره مسئولان به تکرار همان سیاستهای تنشزا روآوردهاند! یعنی گمان کردهاند آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت؛ اما پیمانههای دیگری هم میتواند در راه باشد چنانچه پیش از پاییز ۱۴۰۱ هم آبان و دی ۹۶ و ۹۸ را داشتهایم و اتفاقا فاصله میان تنشهای اجتماعی جامعه ایران هر بار کمتر هم شده است.
اما با وجود اینکه اخیرا شورای ائتلاف نیروهای انقلاب هشدار داده است که ضمن درک حساسیت متدینین نسبت به کشف حجاب، برخورد با بیحجابی نباید باعث ایجاد تنش و درگیری در جامعه شود. مشخص نیست چرا در برخی شهرستانها مسئولان محلی دولتی یا قضایی برخلاف رویه رئیس دستگاه قضا شخصا و در حرکتهایی فردی وارد عمل میشوند.
مثلا درحالی که غلامحسین محسنی اژهای بر ضرورت کم کردن از التهاب اجتماعی در جامعه تاکید دارد و دنبال تصویب لایحه جریمه به جای برخورد قهری و قضایی در مجلس است، مشخص نیست چرا در برخی شهرستانها مسئولان دولتی و قضایی سیاست دیگری را برخلاف رویه مرکز دنبال میکنند؟
پس از تاخت و تاز اخیر دادستان برخی شهرستانها مانند مسئولی در سیرجان و پلمب معدود مراکز تفریحی یک شهر بدون امکانات و محرومیت عموم مردم از مراکز تفریحی فقط به خاطر جرم چند نفر، حالا نوبت به مسئولان کلانشهر شیراز رسیده است!؟ درحالی که دادستان شیراز و شخص استاندار متوجه نیستند در عصر فضای مجازی و با وجود گوشی در جیب هر فرد، چنین حرکتهای ضد عرفی ممکن است بدون هماهنگی و بداهه اتفاق بیافتد و مدیر یک مجموعه گردشگری از آن بیخبر باشد و حتی در صورت خبردار شدن نتواند به موضوع ورود کند.
در ماههای گذشته بسیاری از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی و دلسوزان کشور بارها هشدار دادهاند که با وجود فشارهای اقتصادی بر جامعه، افزودن همزمان فشارهای اجتماعی و فرهنگی ممکن است منجر به تکرار قضایایی مثل ماجرای گشت ارشاد و مهسا امینی و التهاب پس از آن بشود اما کو گوش شنوا؟
بازداشت یک مدیر زن جوان که بازداشتش هرچند از سوی استاندار فارس کار موجهی اعلام شد؛ خیلی زود واکنش منفی افکار عمومی را برانگیخت تا بار دیگر ثابت شود که مسئولان کشور هنوز از ماجرای مهسا امینی درس عبرت نگرفتهاند و هر آن ممکن است باز با کاری ناگهانی و به دور از تدبیر، آتش به خرمن زنند و سپس آن را برگردن دشمن خارجی بیندازند!
حسام الدین اسلاملو
- 10
- 1