آذر منصوری در یادداشتی با عنوان «شکاف حاکمیت، ملت نه تنها ترمیم نشده، بلکه رو به افزایش است» در روزنامه اعتماد نوشت: سخنگوی فراجا روز گذشته اعلام کرد از امروز با استقرار گشتهای خودرویی و پیاده در سراسر کشور ضمن انجام ماموریتهای متعدد پلیسی ناگزیر با آن دسته از کسانی که متاسفانه بدون توجه به تبعات و عواقب پوششِ خارج از عرف همچنان بر هنجارشکنی خود اصرار دارند ضمن انذار و تذکر در صورت عدم تمکین از دستورات پلیس برخورد قانونی و آنان را به دستگاه قضایی معرفی خواهد کرد.
در مقدمه این را متذکر شوم که پوشش من انتخاب من است و اگر باوری به ارزش بودن آن نداشتم، بالطبع پوشش دیگری را انتخاب میکردم. این باور نه محصول گشت ارشاد است و نه معلول موقعیت سیاسی و اجتماعی من. بالطبع من قبل از این انتخاب آموختم و بر مبنای آموزههایی که به آن باور دارم این پوشش را انتخاب کردم و به همین دلیل به عنوان مدافع این پوشش در وهله اول باید به دیگران نیز حق انتخاب بدهم. دیگرانی که ممکن است انتخابی متفاوت از من داشته باشند. شاید در زمانهای دورتر علاوه بر حفظ این پوشش امثال من نوعی میتوانستیم با صدایی بلندتر از اکنون از این انتخاب دفاع کنیم. اما متاسفانه دفاعهای بد به حدی در جامعه ما نمود و بروز پیدا کرده و خسارت به بار آورده که دیگر زبان ما هم کوتاه شده است.
گاهی دفاع بد از دفاع نکردن به مراتب خسارتبارتر است. مجموعه رفتارها و سیاستگذاریهایی که طی بیش از دو دهه اخیر در مواجهه با پوشش زنان ایران در پیش گرفته شده را میتوان بدترین نوع دفاع از ارزشی دانست که روزگاری عدول از آن عملی ناهنجار محسوب میشد. واقعبینی و تدبر اقتضا میکرد که پس از مرگ مهسا امینی و دیگرانی که در اعتراضات پس از آن جان باختند، این نوع دفاعهای بد کنار گذاشته شود و رویکردها و رویهها تغییر کند.
اما متاسفانه چند روزی است که ناباورانه به تماشای تصاویری از برخورد مجدد گشتهای ارشاد به زنان و دخترانی هستیم که به اتهام هنجارشکنی متحمل برخوردهای خشن میشوند. امروز نیز یک مقام رسمی اعلام کرد که این گشتها فعالیت خود را از سر گرفتهاند! این در حالی است که شکاف حاکمیت ملت نه تنها ترمیم نشده، بلکه رو به افزایش است و مشخص نیست که مدافعان این دفاع بد، با چه منطقی با دامن زدن به این مناقشه ویرانگر دوقطبیهای موجود را تشدید میکنند؟ چند مهسای دیگر باید جان دهند تا عاملان و حاملان این دفاع بد بپذیرند که اصرار بر این رویه نتایج عکس به همراه دارد و نباید با جامعه مستعد التهاب، چنین مواجههای داشت.
***
ارمکی، جامعه شناس: گشت ارشاد؛ رویارویی مردم و نظام را تشدید می کند
تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و استاد دانشگاه به انتقاد از بازگشت گشت ارشاد نوشت: همزمان با آغاز رخدادهای اعتراضی پس از فوت مهسا امینی، مسوولان کشور با صدای رسا اعلام کردند که گشتهای ارشاد در کشور هیچ منشا قانونی ندارند و سیستم هرگز این نوع گشتها را به رسمیت نمیشناسد.
حتی دبیر وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در تلویزیون اعلام کرد این شورا هرگز مصوبهای در خصوص گشت ارشاد نداشته است. این روزها اما نشانههای عجیبی از راهاندازی دوباره گشتهای ارشاد (یا هر نام دیگری که دارند) در سطح شهرها نمایان شده که عقلا و دلسوزان کشور را بهتزده کرده است.
عقل و خرد حکم میکند، وقتی از یک تجربه بهره مناسبی نداشته، این تجربه دوباره تکرار نشود. نمیدانم مسوولان چرا در مواجهه با مسالهای که به حوزه فرهنگ عمومی، عفت عمومی، حجاب و... ارتباط دارد از همان شیوههایی استفاده میکنند که هرگز نتیجهبخش نبوده است.
جامعه ایرانی از یک معبر عبور کرده و دیگر به آن باز نمیگردد. من تصور میکنم اگر خشونتهای قبلی در خصوص بحث گشت ارشاد یکطرفه بوده، امروز جامعه در خطر بروز خشونت دو طرفه قرار دارد. اگر در گذشته رویکردهای سلبی مرتبط با گشت ارشاد به پلیس مربوط میشد، امروز موقعیتی شکل گرفته که خشونتهای چند بعدی هم محتمل است. تصاویری هم که در شبکههای اجتماعی در خصوص این رویاروییها بازتاب پیدا میکند، این احتمال را تقویت میکند. این تضادها نه فقط تضادی میان دو فرد دو شخص یا دو نگاه، بلکه تضادی است که میان جامعه شهروندی و نهادهای رسمی شکل گرفته است. کافی است در جریان این مواجههها یک تکانه ایجاد شود، یک نفر آسیب ببیند، فردی کشته شود و... تا جامعه دوباره ملتهب و کنترل از دست همه خارج شود.
به عنوان یک جامعهشناس معتقدم این شیوه استفاده از گشت ارشاد، شیوه مناسبی نیست و نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. برای رسیدن به یک هدف باید راههای مسالمتجویانه و تعاملی در پیش گرفته شوند. راههایی چون تاکید بر مناسبات اخلاقی و فرهنگی جامعه اثربخشتر خواهد بود. کنشگر این عرصه هم پلیس نباید باشد، افرادی باید وارد این عرصه شوند که توانایی ایجاد ارتباط با مردم را دارند.
سالهاست که روحانیون در این کشور جایگاه اصلی خود را در حیطه تبلیغ و امور فرهنگی ترک کردهاند. روحانیون به سمت قدرت و سیاست حرکت کرده اند. روشنفکران هم یا عرصه فرهنگی را ترک کرده یا توسط حکومت به انزوا کشیده شدهاند. رسانههای مستقل هم با ظرفیت بسیار بالا که برای شکلدهی به افکار عمومی دارند در چنبره فشارها و سانسورها گرفتار شدهاند.
دعوت از نیروهایی که به لحاظ کلامی، علم و ارتباطی؛ توانایی، اقتدار و مشروعیت دارند، راهگشا خواهد بود. بدون تردید به این نیروهای مرجع سخت میگذرد، اما کمک میکند تا به جای عرصه نزاعهای خیابانی، فرصتی برای گفتوگو و تعامل فراهم شود.
- 18
- 4
ميثم
۱۴۰۳/۴/۱۱ - ۱۰:۳۷
Permalink