غلامعلی جعفرزاده کارشناس مسائل سیاسی و نماینده سابق مجلس در گفتگویی با اصلاحات نیوز، با اشاره به روند سریالی اخراج استادان منتقد از دانشگاهها، میگوید: همه پیش بینی ها میگوید انتخاباتی که در پیش داریم، یک انتخابات حداقلی است و مردم رغبتی برای مشارکت ندارند. رهبری متقاضی یک انتخابات پرشور است و هر سه قوه باید تلاش کنند فضا را تلطیف کنند و وفاق و مهر آشتی ایجاد کنند. هر روز که از خواب بیدار میشویم موجی از خبرهای ناگوار را میشنویم.
وی ادامه داد: دانشگاه محیطی است که باید استقلال ، امنیت و آزادی داشته باشد، در گذشته رهبری نیز بحث کرسی های آزاداندیشی را مطرح کرده بودند، خصوصا دانشگاه های بزرگ و معتبر ما مانند دانشگاه صنعتی شریف.
جعفرزاده با بیان اینکه خالص سازی در نهایت منجر به مخلص سازی میشود، گفت: این رویه فقط افراد چاپلوس و ریاکار را روی کار می آورد، نه انسان های ریشه دار و اصیل. مردم نگران آینده کشور هستند. صحبت تعداد استادان اخراج شده نیست، صحبت آینده کشور است و این رویه کشور را به سمت نابودی میبرد، آنهم در همه ابعاد! حتی در نیروی انتظامی که کاری به کار کسی ندارد. حتی دانشجویان را خالص سازی میکنند! کشور ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد، ۸۵ میلیون نفر باید پشت نظام و کشورشان باشند، چرا اینچنین رفتارهایی میکنید؟
او در ادامه میگوید: عملکرد رئیسی روز به روز موج بیشتری از نفرت را در میان مردم ایجاد میکند و عصبانیت را در جامعه آورده است. گزارش های دروغ، هنوز دعواهای انتخاباتی، هنوز دروغ روی دروغ! بعد همین ها با افرادی که محبوب ملت هستند برخورد میکنند. موضوع حذف از انتخابات واقعا موضوع جدیی است و اگر خطایی که در انتخابات گذشته انجام دادند در این انتخابات هم انجام دهند، دیگر هیچ چیز باقی نمیماند و خودشان میمانند و خودشان!
جعفرزاده در ادامه با بیان اینکه دوستانه به دلسوزان نظام و کشور توصیه میکنم که دست از حذف کردن بردارند، تصریح کرد: همه را زیر یک چتر جمع کنید. واقعا به سمت خودبراندازی پیش میروند. ما کشور و نظام را دوست داریم و میخواهیم این کشور باقی بماند! اما اینها عملا دارند به عده کثیری از مردم پیغام میدهند که بلند شوید و بروید! دانش آموزان دختر را میخواهند به کلانتری ببرند برای حجاب و بعد هم از تحصیل محروم کنند! مجلس چه کار میکند؟ چرا وزیر علوم سکوت کرده؟ مگر نباید از دانشگاه صیانت کند؟ مگر نباید از حیثیت و جایگاه دفاع کند؟ دوران شاه مگر این شکلی بود؟ خود شهید مطهری شدیدترین نقدها را انجام میداد و بعد هم به زندان میرفت اما حقوقش هم قطع نمیشد! و بعد هم برمیگشت به سرکلاس دانشگاه. آنوقت الان یک استاد برای مرحوم مهسا امینی یک فاتحه میخواند، او را از دانشگاه اخراج میکنند. عده ای تبر برداشته و به اسم حفاظت و صیانت تیشه به ریشه انقلاب میزنند.
نماینده سابق مجلس در ادامه با اشاره به اینکه نیاز است رهبری ورود کند، گفت: رهبری جلوی تندروی ها را بگیرد، اکنون یک رقابتی میان مسئولان ایرانی و طالبان افتاده است . آنها یک حرکتی میکنند اینها هم یک حرکتی بالاتر انجام میدهند تا نشان دهند امر به معروف خودشان بالاتر است! با طالبان مسابقه گذاشته اند و وقتی هم با طالبان جلسه میگذارند جرات ندارند لباس روحانیت به تن کنند و با لباس شخصی میروند. این رفتارها برخلاف مصالح کشور و انقلاب میدانم و رفتارهای خودبراندازانه است. نفوذی های واقعی همین افراد هستند، چرا کسی جلوی این افراد را نمیگیرد؟
وی ادامه داد: از همین حالا با این رفتارهایشان به مردم میگویند چیزی به نام انتخابات وجود ندارد و اصلا به رای شما نیازی نداریم. کدام کشور با مردمش این کارها را میکند؟ یک خواننده انقلابی یک ترانه ای هم برخلاف عقیده شما خواند، خب باید اینگونه دستگیرش کنید؟ این خواننده در کشورشان مانده است، خواننده و خبرنگاری که میرود و آنطرف مینویسند و میخواند خوب است؟
این بازداشت ها آنهم در نزدیکی به سالگرد مهسا امینی، چه پیامی دارد؟ این بادامچیان چرا باید این حرفها را بزند؟ واقعا عده ای نمیخواهند کشور آرام باشد و اصلا دوست ندارند مردم آرامش داشته باشند. فقر، گرانی و تورم مردم را بدبخت کرده، آنوقت رئیس جمهور انگار در فضا است! حالا اطمینان حاصل کردم همه اطلاعات و گزارش هایی که به رئیسی میدهند خلاف و دروغ است. از آن سمت دیگر مجلسی وجود ندارد. من خیلی از آقای اژه ای انتظار داشتم نمیدانم چرا سکوت کرده است. این یکدستی چیزی جز پسرفت، نابودی و فساد و تخریب کشور هیچ چیزی به همراه ندارد. اقلیت محدودی که به قدرت رسیده اند دارند از مردم انتقام میگیرند. همین ترکیه در حال ثبت نام دانش اموزان ما است، همه اقشار جامعه در حال مهاجرت هستند، کسی دلش نمیسوزد؟
***
زیباکلام: بالاخره فهمیدیم دانشگاه اسلامی و انقلاب فرهنگی یعنی چه!
عصرایران | صادق زیباکلام در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: فهم اخراج اساتید خیلی دشوار نیست. انقلابیون میخواهند این پیام را بدهند که اگر با آغاز سال تحصیلی تحرکات دانشجویی صورت بگیرد، اساتید مراقب باشند که اگر پشتیبانی از آنان نمایند، با خطر اخراج روبهرو هستند.
برخورد با اساتید، چندین پرسش را بهوجود میآورد. نخست آن که از سال ۱۳۱۳، که دانشگاه تأسیس شد، آیا کسی بهیاد میآورد که «وزارت کشور» در امور دانشگاهها دخالت کرده باشد؟ ثانیاً، آیا در مملکت، «قانون» نبایستی حاکم باشد، و نظام هر طور که خواست، میتواند با اساتید رفتار نماید؟ ثالثاً، آیا رؤسای دانشگاهها، وزارت علوم، آقای رئیسجمهور و مجلس، هیچ مسئولیتی در این میانه ندارند؟
میماند حکایت «منصور حلاج» این وسط. میگویند حلاج را که میبردند برای اعدام، جماعت برای ثواب، سنگ و کلوخ به او پرتاب میکردند و حلاج خونآلود، دم نمیزد. یک نفر تکۀ خاک نرمی بهسمتش پرتاب کرد و حلاج ناله کرد. نگهبانان با تعجب گفتند: «آن تکه خاک مگر چه بود که دردت آورد؟»، گفت: «آن را یک دوست پرتاب کرد».
- 11
- 1