اعتمادآنلاین،بحث تعامل با نهادهایی که به هر نحوی به اصلاحطلبان سخت میگیرند، در دستور کار اصلاح طلبان قرار گرفته است. موضوعی که از سال ۹۲ به راهبرد این جریان تبدیل شد و با گذشت این سال ها آنها را به این نتیجه رسانده که باید آن را در سطوح بالاتر نظام و ارگان های قدرتمندتر به جریان بیندازند. هرچند که در برخی مواقع هم نواهایی در مخالفت با این روند شنیده میشود. چندی پیش عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگبهان در برابر زمزمه های تعامل با این نهاد گفته بود که شورای نگهبان نهاد سیاسی نیست که تعامل کند. موضوعی که مرتضی مبلغ عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در گفت وگو با «اعتمادآنلاین» درباره آن تاکید میکند که این نهاد سیاسیترین عمل و رفتار را در کشور دارد. مبلغ ضمن تاکید به تعامل جریان اصلاحات با دیگر گروه ها و نهادها این صحبت سخنگوی شورای نگهبان را دارای ایراد می داند.
اصلاح طلبان چه نیازی به گفت و گو با نهادهای حاکمیتی مثل شورای نگهبان دارند؟
قبل از اینکه وارد مصداق این موضوع شویم به نظر من اصل موضوع فوق العاده اهمیت دارد و برای عرصه سیاسی کشور ضروری است. این موضوع مورد توجه است که با توجه به اینکه نزدیک به چهار دهه از دوران انقلاب می گذرد هنوز به یک سامان سیاسی مناسب و سازنده دست نیافته ایم. به این معنی که عملکرد رقبا به جای اینکه قاعدهمند باشد و در ذیل منافع عمومی پایدار و تعریف شده قرار گیرد، به شدت در کشور مخرب است. رقابت در نهایت باید منجر به یک نوع هم افزایی در پیشبرد اهداف ملی شود اما در کشور ما عمدتا عکس این اتفاق می افتد یعنی در رقابت ها سعی می شود تا افراد به شدت همدیگر را تخطئه کنند. برای اینکه این ابرچالش سیاسی را بتوان حل کرد نیاز به زیرساخت هایی است که مهمترین آن همین بحث تعامل و گفت و گوی بین جریان های مختلف سیاسی کشور است. این هم صرفا نباید محصور شود به برخی از دستگاه ها و جریان ها بلکه در همه سطوح باید رخ دهد و در درجه اول هم باید بین مقامات عالیرتبه کشور اتفاق بیفتد. نباید اینگونه باشد که دستگاه ها برای هم سنگ اندازی کنند به جای اینکه به هم کمک کنند؛ این موضوع بین گروه ها و جریان ها و بعد از آن هم چهره ها و نخبه های سیاسی هم صادق است. در واقع این فرایند تعامل و گفت و گو و ورود به خرد جمعی در کلان کشور و در سپهر سیاسی ایران بسیار اهمیت دارد.
گفت و گو با این نهادها چه تاثیراتی می تواند برای جریان اصلاحات داشته باشد؟
اصلاح طلبان هدف اساسیشان این است که اصلاح امور کشور محقق شود تا با ایجاد روند های مناسب و سازنده بتوان به اهداف ملی دست یافت و گشایشی در امور مردم فراهم شود، حقوق اساسی مردم رعایت شود، مردم در یک فضای با نشاط سازنده قرار گیرند و.... بنابراین طبیعی است که این ضرورت ملی یعنی گفت وگو و تعامل باید اتفاق بیفتاد تا بتوانیم به سامان مناسب سیاسی برسیم. این یکی از اهداف بزرگ اصلاح طلبان خواهد بود و اصلاح طلبان در این زمینه همیشه پیشگام و پیشتاز بوده اند و باید همچنان هم این روند را حفظ کنند. متاسفانه در کشور جریان رقیب اصلاح طلبان یعنی اصولگرایان کمتر به ضرورت این موضوع پی برده اند و اصولا از بروز چنین فضاهایی امتناع می کنند چون منافعشان در طول چند دهه با شرایط موجود گره خورده است. یعنی شرایطی همراه با رانت سیاسی، رانت تبلیغاتی و ... بوده که همه چیز برای آنها فراهم شده و احساس نیاز به گفت و گو و تعامل سازنده یا نمی کردند یا خیلی کمتر می کرده اند. بنابراین برای شکل گیری فرایند تعامل و گفت وگوی سازنده در کشور کار سختی در پیش است. چون اصلاح طلبان به ضرورت این امر بیشتر پی بردند و برای این موضوع پیشگام هم هستند کار سخت تری پیش رو دارند اما به هر حال این ضرورت ملی را باید دنبال کنند و به سختی ها ی آن تن دهند تا به مرور تغییرات ایجاد شود.
با توجه به نحوه موضع گیری هایی که در این سال ها از جریان رقیب دیده شده به نظر شما آیا سوءظن های جریان های مقابل با گفت وگو و مذاکره قابل حل است؟
اصولا هر نوع گفت و گو و مذاکرهای حداقل آن این است که ضرری ندارد؛ بلکه ممکن است که منافعی هم داشته باشد. در سخت ترین شرایط وقتی طرف مقابل حاضر شود پای میز مذاکره بیاید و راجع به موضوعی تبادل صحبت کنند حداقل آورده آن این است که مقداری از سوء ظن های غیرواقعی کاسته می شود و فضا تلطیف می شود ولو به صورت حداقل؛ این است که این رفتارها و این روند ضرری ندارد و در ادامه هم می تواند منافعی داشته باشد. در برخی رده ها هم که حتما منافع قابل توجهی خواهد داشت. بخصوص اگر بین مقامات بالای کشور تعامل سازنده ای شکل بگیرد و همه بتوانند به ضرورت همدلی، اجماع و توجه به حقوق اساسی مردم پی ببرند و عمل کنند طبیعی است که آثار آن هر چه سریعتر بین سایر لایه ها هم هویدا می شود.
با توجه به اظهارنظرهایی که در جریان اصلاحات مطرح می شود، آیا اجماعی در این جریان برای انجام مذاکره با نهادهایی همچون شورای نگهبان و سپاه وجود دارد؟
در مورد اصل این امر همان طور که اشاره کردم نه تنها اجماع وجود دارد بلکه یک ضرورت ملی و فوری و فوتی هم تلقی می شود. اگر احیانا برخی مطالب را می بینید درباره مصداق ها است. به این معنی که برخی معتقدند که تعامل و گفت و گو را باید از جاهایی شروع کرد که موثرتر و سازنده تر باشد. با جریان هایی باید مذاکره کرد که آمادگی بیشتری برای مذاکره و مصالحه دارند و نه از کسانی که از قبل اعلام می کنند که هیچ نوع مذاکره ای نمی کنیم. به عنوان نمونه همین اخیرا سخنگوی شورای نگهبان گفته بود که ما با هیچ کسی هیچ نوع بحث سیاسی و مذاکره ای نداریم. اگر اختلاف نظری می بینید به نظر من به مصادیق مذاکرات بر می گردد نه اصل تعامل و مذاکره.
سخنگوی شورای نگهبان در کنار این موضوع گفته بود که شورای نگهبان نهاد سیاسی نیست که بخواهد گفتوگو داشته باشد؟
نهاد سیاسی نیست اما سیاسی ترین عمل را شورای نگهبان انجام می دهد. زمانی که شورای نگهبان در بحث انتخابات مسئولیت دارد سیاسی تر از پدیده انتخابات در کشور چه چیزی را داریم. به این حرف اشکال وارد است؛ نهاد سیاسی نیست ممکن است برخی از مسئولیت های شورای نگهبان مسئولیت های غیرسیاسی باشد اما در مسئولیت های انتخابات کاملا مسئولیت سیاسی است و به نظر من این حرف نمی تواند مبنا داشته باشد. به ویژه که شورای نگهبان علاوه بر اینکه ناظر انتخابات است به صلاحیت ها ورود می کند. یکی از سیاسی ترین ابعاد پدیده انتخابات که خود سیاسی ترین موضوع کشور به حساب می آید بحث صلاحیت ها است. شما می بینید که شورای نگهبان در این موضوع ورود می کند و ردصلاحیت های گسترده ای که با آن مواجه هستیم. طبیعی است که این موضوع، موضوع بسیار مهمی در کشور و سرنوشت آن است. اینکه شورای نگهبان از مذاکره و تعامل و گفت وگو بر سر این موضوع پرهیز کند به هیچ عنوان کار شایسته و درستی نیست. منطق سرنوشت کشور، منطق حقوق اساسی مردم و جامعه است؛ شورای نگهبان وظیفه دارد که پاسخگو باشد، شفاف عمل کند، با طرف های ذی ربط تعامل و گفت وگو کند تا بتواند از کار خود دفاع کند. اگر خطا و اشتباهی دارد آن را اصلاح کند. به نظر من این درست نیست که سخنگوی شورای نگهبان با یک کلمه که «نهاد سیاسی نیست» خود را از موضوع ضروری مبرا بداند.
برگردیم به طرح این موضوع در جریان اصلاحات، این بحث در شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب و شورای عالی و شورای مشورتی هم مطرح شده است؟
شورای عالی سیاستگذاری سه کارگروه دارد که یکی از آنها کارگروه تعامل و رایزنی است. این کارگروه تشکیل شده تا با طرف های مربوط به مسائل انتخاباتی و همه گروه ها و شخصیت ها احزاب به نحوی مذاکره و گفت وگوی سازنده برای پیشبرد درست در امر انتخابات داشته باشد؛ از جمله با وزارت کشور و شورای نگهبان. به هر حال این دو دستگاه، دستگاه های مسئول در برگزاری انتخابات هستند و شورای عالی سیاستگذاری هم مسئول حرکت جبهه ای اصلاح طلبان است باید مسائل خود را با این دستگاه ها در میان بگذارد و اگر انتقاد و پیشنهادی دارد نقطه نظراتی هست بگوید و پیگیری کند. تا به حال این عملکرد وجود داشته و در آینده هم حداقل در زمان انتخابات تدوام خواهد داشت.
شورای مشورتی چطور، آیا وارد این پروسه می شود؟
شورای مشورتی چون خیلی دیر به دیر تشکیل می شود در سطح خیلی کلانتر مسائل را دنبال می کند و بحث های آن کلی و راهبردی است و مصداقی و موردی خبر ندارم که عمل کند.
تلاش و راهبرد بعدی اصلاح طلبان چیست؟
مسائل سیاسی کشور زیاد است اما خود این موضوع گفت وگو و تعامل در بین جریان های مختلف کشور از مقامات عالی رتبه گرفته تا مقامات میانی و گروه ها و جریان های سیاسی، اقشار مختلف جامعه و نهادهای مدنی و ... می تواند راهبرد کشور باشد. ما یک ابرچالش سیاسی داریم که همان رقابت های غیرسالم و غیرسازنده است که سامان پیدا نمی کند و راه حل آن هم همین تعامل و گفت و گو در رده های مختلف است. به نظر من دلیل دیگری وجود ندارد و همین موضوع باید همواره دنبال شود و مقطعی هم نیست. یک فرایند طولانی است که باید همچنان ادامه پیدا کند تا مردم سالاری به نحو واقعی و واقعی تر هر روز نهادینه شود و هر روز تعمیق شود.
- 17
- 1