افراد بسیاری در این سالها از قطار انقلاب پیاده شدهاند و هر کدام هم سرنوشت متفاوتی داشتهاند، در این میان اشخاصی هم هستند که در حافظه تاریخی جامعه به جا مانده اند. به عنوان مثال، ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهوری ایران از سوی بخشی از جامعه که غالبا اصولگرایان تندرو هستند به عنوان نماد خیانت و شخصی که از آرمانهای انقلاب اسلامی فاصله گرفت، شناخته میشود. در حال حاضر هم مدتی است که همان اصولگرایان حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم را با بنی صدر مقایسه میکنند و احتمالا به دنبال این هستند که سرنوشت مشابهی را برای وی رقم بزنند اما سوال اینجا است که حقیقا تا چه حد شباهت این چهرههای سیاسی به یکدیگر موضوعیت دارد؟ آیا چنین رویکردی از سوی اصولگرایان به سود آنها بود یا خیر.
درست از زمانی که انتخابات ۹۶ به پایان رسید، حسن روحانی مورد انتقادات بسیاری از سوی جریان رقیب و مردم قرار گرفت. این مشکل از همان چینش اعضای کابینه آغاز شد وهمچنان هم ادامه دارد. اما در این میان یک از عجیب ترین و دور از ذهن ترین انتقاداتی که در این مدت مطرح شده است، مقایسه حسن روحانی و ابوالحسن بنی صدر محسوب میشود تاجایی که در راهپیمایی روز قدس در سالجاری عدهای شعار« روحانی- بنی صدر پیوندتان مبارک» را سر دادند. در همان زمان صادق زیبا کلام در رابطه با این مقایسه عنوان کرد: «دو تفاوت اساسی بین وضعیت آقای روحانی و بنیصدر وجود دارد.
نخستین و مهمترین آنها این است که اکثریت قریب به اتفاق مجلس اول در سال ۶٠ با توجه به حوادث و رویدادهای آن زمان مخالف بنیصدر بودند. در حالی که فکر نمی کنم مجلس دهم حتی اگر کار بالا بگیرد و مجلس ایشان را استیضاح کند. شاید تعدادی از اصولگرایان رای به برکناری او بدهند و معتقدم جدا از فراکسیون امید بسیاری از اصولگرایان میانه رو در فراکسیون مستقلین از آقای روحانی حمایت خواهند کرد.» وی در ادامه افزود: «نکته دوم اینکه در سال۶٠ بنیصدر پایگاه مردمیاش را کاملا از دست میدهد در حالی که آقای روحانی یک ماه قبل ٢۴ میلیون رای آورد و کسر قابل توجهی از این ٢۴ میلیون همچنان از او حمایت میکنند یا دست کم دلیلی نمیبینند که ایشان برکنار شود.
لذا معتقدم این قیاس وارد نباشد. البته امیدوارم کار به اینجا کشیده نشود و مسئولان اصولگرا طرفداران تندرو خودشان را بتوانند مهار کنند.» با وجود اینکه صادق زیباکلام و برخی از کارشناسان سیاسی دیگر در همان زمان با استناد به وقایع تاریخی و شرایطی که در دهه ۶۰ وجود داشت چنین مقایسه و شباهتی را رد کردند اما قائله ختم نشد و جریان رقیب دولت روحانی بازهم این مسئله را مطرح میکنند و با تکرار یک برداشت غلط به دنبال تحریف تاریخ هستند.
بهای سنگین یک پیشنهاد
گفتنی است که حسن روحانی در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برای حل پارهای از اختلافات پیشنهاد برگزاری رفراندوم را مطرح کرد. در همان زمان بود که بار دیگر اصولگرایان مسئله شباهتهای حسن روحانی و بنی صدر را مطرح کردند چراکه بنی صدر نیز در کارنامه فعالیتهای سیاسی خود یک پیشنهاد رفراندوم را دارد، غافل از اینکه محمود احمدی نژاد هم درست زمانی که رئیس جمهوری محبوب اصولگرایان بود برگزاری رفراندوم را پیشنهاد داد اما خبری از چنین مقایسهای نبود.
روز گذشته امام جمعه تهران هم با اشاره به بنی صدر و آرای بالایی که داشت، سیاستمداران را دعوت کرد تا از سرنوشت وی عبرت بگیرند و با توجه به نگاهی که تا به امروز نسبت به رئیس دولت دوازدهم داشتهاند نمیتوان این دو را باهم بی ارتباط دانست. با این اوصاف، تکرار این تصور غلط از سوی جریان رقیب همچنان ادامه دارد. اما باید بررسی کرد که فارغ از تصمیمات درست و نادرست بنی صدر به عنوان نخستین رئیس جمهوری کشور و رئیس دولت دوازدهم چه شباهتهایی وجود دارد و جریانهای تندرو با تکرار چنین ادعایی به دنبال دستیابی به چه هستند؟ مهدی مطهرنیا نظریه پرداز سیاسی در گفتوگو با «ابتکار» در رابطه با شباهت این دو چهره سیاسی اظهار کرد: « گاستون باشلار فرانسوی میگوید که تاریخ ازلی و ابدی نیست و هر مقطعی از تاریخ گفتمان خاص خود را دارد اما شاخصههای هر گفتمان در متن دیگر انعکاس پیدا میکند. بنابراین باید گفت که آنچه در باب مقایسه بنی صدر و حسن روحانی مطرح میشود در بعد تاریخی از نظر منطق علمی یک قیاس بی معنا است اما انعکاس آن همانگونه که میدانید ممکن است.»
وی در ادامه افزود: «پرسش اینجا است که چرا این انعکاس از سوی عدهای صورت میپذیرد؟ پاسخ آن است که آن عده به این میاندیشند که روند تغییر و تحول پاندولی میان جناح های سیاسی در ایران آینده هم ادامه پیدا خواهد کرد، به گونه ای که تا کنون هر هشت سال آمد و رفت جناحهای موسوم به اصولگرا و اصلاحطلب را در سه دهه گذشته شاهد بودهایم و با توجه به اینکه به انتخابات مجلس ۹۸ نزدیک میشویم در بستر تحولات بسیار مخاطره انگیزی قرار داریم که از سال ۹۶ آغاز شده است و اعتراضهای مدنی در گوشه و کنار کشور آغاز شده است و خواهان آن هستند که فضای انتخابات سال ۹۸ را با نفی دولت روحانی و به نفع آینده خود مدیریت کنند. به عبارت دیگر، با گذاره سازیهای قابل دستکاری در تحریک افکار عمومی تاثیر میگذارند تا بتوانند آن قشر از جامعه که بی طرف هستند را به سوی خود جلب کنند. »
جواد امام فعال سیاسی اصلاح طلب نیز با ادبیاتی مشابه در رابطه با نیت حقیقی چنین افرادی در گفتوگو با «ابتکار» عنوان کرد: «این بحث ادامه همان انتخابات ریاست جمهوری است، در آغاز سال ۹۶ شاهد آن بودیم جریان رقیب به دلیل ناکامی انتخابات در تلاش هستند که رای مردم را بیتاثیر کنند و دولت را ناکارآمد جلوه دهند و از این طریق توشهای برای انتخابات ۱۴۰۰ برای خود فراهم کنند. این مقایسه اصلا به هیچ وجه صحیح نیست و فارغ از شخصیت این دو فرد شرایط و زمانی که در آن حضور داریم هم هیچ ارتباطی با آن دوره ندارد.» وی خاطرنشان کرد: « این ها همه برای این است که مردم را از رای و حمایت خود از روحانی نا امید کنند و روحانی را در مقابل مردم و حکومت قرار دهند و میخواند عدم کفایت دولت را ثابت کنند.»
خودزنی سیاسی اصولگرایان
گفتنی است که در سالهای اخیر با افزایش تنش در فضای سیاسی کشور به ویژه رویکرد تخریبگرایانهای که چهرههای سیاسی در ایام انتخابات نسبت به یکدیگر به کار میبرند، بسیاری از کارشناسان و نظریه پردازان سیاسی و اجتماعی بر این باورند که این رفتارها در دراز مدت به زیان هر دو جریان رقیبت تمام خواهد شد، چراکه مردم در نهایت اعتماد خود را نسبت به کلیت نظام و ساختار سیاسی موجود از دست خواهند داد.
مطهرنیا هم با اشاره به همین مسئله مطرح کرد: « سیگنال های موجود در جامعه نشان میدهد که سال ۹۸ دیگر سال پاندولی آمد و رفت به جناح اصلاحطلب و اصولگرا نخواهد بود. مردم در جبهه بندیهای سیاسی در حال قرار دادن هر دو جناح در یک جناح واحد هستند و جبهه دیگری در لایههای گوناگون مردم در حال شکل گیری است و شکل گیری آن در نهایت انتخابات سال ۱۳۹۸ را تحت تاثیر قرار خواهد داد، به گونهای که جناحهای سیاسی کنونی با ادبیاتی جدید و حتی آرایش و جناح بندی جدیدی با مردم رو به رو شوند و این جا مردم هستند که این افراد را با رویکرد جدید خواهند پذیرفت یا خیر.» وی در ادامه افزود: «جناح رقیب نمیداند که روحانی در همان کشتی نشسته است که آنها هم سوار هستند.
سوراخ کردن کشتی در زیر پای روحانی تنها به وی محدود نمیشود و میتواند به طور ناگهانی کل کشتی را آب بگیرد. از طرفدیگر ممکن است که در ساختار قدرت ایران خلاهایی به وجود بیاید که پر کردن خلاها بر عهده اشخاص برجسته است اما این افراد از سوی رقبا مورد اتهامهای گوناگون قرار میگیرند و با این رویکرد در صورت لزوم امکان استفاده از ظرفیتهای آنها وجود نخواهد داشت.» جواد امام نیز در این رابطه بیان کرد: « حتی اگر عدم کفایت دولت آقای روحانی به اثبات برسد در این شرایط و برهه زمانی بیشتر به ناکارآمدی نظام منجر میشود و دولت تنها نخواهد بود، چراکه مشکلاتی که پیش روی دولت دوازدهم قرار دارد تنها مربوط به دولت کنونی نیست و مشکلاتی که امروز شاهد آن هستیم به سوءمدیریتهایی باز میگردد که در سالهای گذشته و از سوی دولتهای دیگر وجود داشته است.»
وی در ادامه افزود: « در حقیقت جریان رقیب به دنبال این هستند که از هزینه و تبعات حمایتی که در گذشته از احمدی نژاد داشته اند، فرار کنند. این رویکرد به زیان نظام تمام خواهد شد . از سوی دیگر همچنین رویکردی به ناامیدی افکار عمومی دامن میزند و مشارکت آنها در فعالیتهای سیاسی به ویژه در انتخابات کاهش خواهد یافت.»
زیر پا گذاشتن اخلاق به دلیل اقتضای زمانه
سالها است که دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصوگرا با هم به رقابت سیاسی میپردازند و با در نظر گرفتن اینکه حس روحانی یک چهره اصلاحطلب محسوب نمیشود رویکردی که برخی از اصولگرایان نسبت به وی دارند حتی در زمان دولت اصلاحات هم وجود نداشت حتی در آن زامن با وجود اینکه طیف گسترده ای از نمایندگان مجلس هفتم اصولگرا بودند، مسئله عدم کفایت ریاست جمهوری مطرح نشد اما این قضیه در رابطه با روحانی کاملا متفاوت است.
مطهرنیا درباره این موضوع اظهار کرد: «زمانه دولت اصلاحات با آنچه این روزها میگذرد بسیار متفاوت است و شاخصهها تغییر کرده است و نبرد نخبگان سیاسی و بحران اعتماد کاملا خود را به نمایش گذاشته است و در بافت موقعیت کنونی شتاب تحولات در مطرح کردن مسائل در گذشته به این صورت نبود . بنابراین بافت موقعیتی دیروز با امروز متفاوت است و در آینده هم شاهد رویکردهایی متفاوت با آنچه الان رخ میدهد خواهیم بود.»
زهره احدی
- 9
- 3