دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
۱۱:۵۳ - ۱۴ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۱۲۲۸
سیاست داخلی

رييس‌بنياد مستضعفان: مشكلی با تحقيق‌ و تفحص نداریم

محمد سعيدي‌كيا,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,اخبار سیاسی ایران

به گزارش سرپوش، محمد سعیدی کیا در گفتگو با روزنامه اعتماد با استقبال از تحقیق و تفحص از بنیاد مستضعفان، تاکید کرد: در اساسنامه ما آمده است كه هيات امنا مسوول بنياد است و معاونت حسابرسي و نظارت دفتر مقام معظم رهبري روي عملكرد بنياد نظارت دارد.

 

گفتگوی روزنامه اعتماد با محمد سعیدی کیا را در ادامه می‌خوانید:

 

و فكر مي‌كنيد سهم‌القدر خودتان چقدر است؟

ببينيد من كه قاضي نيستم، اما من فكر مي‌كنم ما حداكثر ١٥ درصد مسووليم. البته اين نظر شخصي‌ام است. من مي‌گويم نه من مسوول اين كارها هستم و نه آن گروهي كه آقاي رييس‌جمهور تعيين كردند و نه حتي گروهي كه مجلس تعيين كرده است. بلكه مسوول اين كار، فقط قوه قضاييه است. هر چيزي آنها بگويند ما عمل مي‌كنيم.

 

و از ديد شما شهرداري و شوراي شهر هم مقصر هستند؟

بله، ببينيد به هر حال شهرداري هم در اين مساله سهم دارد. اين موضوع چيزي نيست كه تازه قوه قضاييه گفته باشد، در گزارش‌هاي كار گروه ملي كه آقاي رييس‌جمهور تشكيل داده بودند و همچنين طبق اظهارات كارگروهي كه مجلس تشكيل داده بود دستگاه‌هاي زيادي در اين حادثه دخيل هستند. حالابعضي‌ها گفتند ١٠ دستگاه، بعضي‌ها هم گفتند ١٤ دستگاه.

 

اينكه مي‌گفتند پلاسكو اصلا هيچ‌گونه اسناد و ارقام و مدارك مهندسي ندارد، درست است؟

درست است. چيز مهمي وجود ندارد.

 

ساختمان ديگري وجود دارد كه شبيه پلاسكو باشد؟

بله، ما ٣٠ پاساژ در تهران داريم.

 

كه زيرمجموعه خودتان است؟

بله، براي ايمن‌سازي همه آنها، برنامه مفصلي تهيه كرده‌ايم الان ساختمان آلومينيوم را ببينيد كه شايد نامناسب‌ترين ساختمان ما است. همين الان يك تيم مشغول كار براي ايمن‌سازي اين سازه است. ما آنجا آسانسورها را درست كرديم، تابلوهاي برق كار گذاشتيم... يك ايستگاه آتش نشاني آنجا برقرار شده است و پولش را ما مي‌دهيم تا اگر خداي‌ناكرده يك اتفاقي افتاد سريع وارد عمل شوند و حريق را خاموش كنند. اصلا مشاور گذاشتيم تا ايمني تمام اين ساختمان‌ها و پاساژها را طراحي و درست كنند.

 

برنامه‌اي نداريد براي نوسازي يا كلا تخريب و دوباره‌سازي آنها؟

نه، مي‌دانيد چرا، براي اينكه دوباره داستان پيش مي‌آيد! مي‌گويند: اينها كجا بروند؟ و... ما الان درحال بهسازي آنجا هستيم براي هر ٣٠ تا سازه‌اي كه در تهران داريم، برنامه نوشتيم. اين كار بين ٢,٥ تا ٣ سال طول مي‌كشد تا همه به روز شود. هزينه‌هايش هم ما با شوراي ساختمان‌ها شريك مي‌شويم. همين آلومينيوم را ٥٠-٥٠ شريك شديم. اصلا قاعده‌اش همين است. حالا تعداد كمي هستند كه شوراهاي‌شان هنوز ميدان نيامده‌اند اما بيشترشان آمدند و داريم مشتركا كار را جلو مي‌بريم.

 

و ضمانتي هست كه پلاسكوي دوباره‌اي اتفاق نيفتد؟

ما تلاش‌مان را مي‌كنيم. بالاخره از اين حادثه پلاسكو كشور خيلي درس گرفته است. يكي هم ما هستيم. اين كارها نتيجه همين درس‌هاست.

 

ولي هيات‌مديره پلاسكو انتظار دارند كه هركدام از مغازه‌دارها به اندازه متراژي كه داشتند به آنها مغازه تحويل بدهيد. حتي مي‌گويند شما پول بازسازي را از ما بگيريد ولي در عوض به همان متراژ به ما ملك بدهيد. واقعا قرار است مغازه‌هاي پلاسكوي جديد، چطور تقسيم شود؟

«متراژي» نمي‌شود برخورد كرد. آخرين چيزي كه به فكر ما رسيد و به جمع‌بندي رسيديم اين است كه «ارزشي» برخورد كنيم. بالاخره هر ملكي كه وجود داشته در روز ٢٩ دي ماه ٩٥ يعني روز قبل از آتش‌سوزي، يك ارزشي داشته است. مثلا طبقات اول و دوم قطعا گرانتر بوده و طبقات آخر ارزان‌تر بوده است.

 

همه اسناد و مدارك آنها وجود دارد چون در پلاسكو خيلي‌ها مغازه‌هاي‌شان را معامله كردند حالا هم مي‌گوييم، هر مغازه‌اي، هر ارزشي كه داشته از نظر ما محترم است اگر الان يك سال گذشته است. اگر فرض كنيم تا ٦ ماه ديگر بتوانيم پروانه بگيريم و ٢ ساله هم آنجا را بسازيم، چيزي حدود ٣ سال و نيم، تكميل پلاسكوي جديد زمان مي‌برد! اما به لحاظ كارشناسي دادگستري مي‌توان به راحتي تعيين كرد كه ارزش هر ملك در ٢٩ دي ماه ٩٥ تا مثلا سال ١٣٩٩ كه اين ساختمان تمام مي‌شود، چقدر است. اينها را ضرب و تقسيم مي‌كنند و ارزش روز هر ملكي را درمي آورند. ما آن را محترم مي‌شماريم. الان از ساختن اين ساختمان ٥٧-٥٦ سال گذشته است ما متناسب با امروز بايد يك ساختمان هوشمند و خوب آنجا بسازيم كه بالاخره يك ارزشي دارد. تنها كاري كه مي‌شود كرد اين است كه بعد از تكميل ساختمان، براساس ارزش مغازه‌هاي قبلي و ارزش مغازه‌هاي جديد محاسبه كنند. چون آخرش ٨ طبقه است نه ١٤ طبقه قبلي. ما پيشنهادمان به شوراي پلاسكو (كه منتخب خود مغازه‌دارها است و براي آنها كار مي‌كند) اين بود كه جانمايي را آنها خودشان انجام دهند چون به هر حال آنها نمايندگان خود مالكان مغازه‌ها هستند و بهتر از ما مي‌توانند اين كار را انجام دهند.

 

آقاي مهندس اگر موافق باشيد بعد از موضوع پلاسكو برويم سراغ خود بنياد و حاشيه‌ها و ابهاماتي كه در مورد آن وجود دارد. واقعيت اين است كه رسانه‌هاي داخلي يك مقدار كمتر جرات مي‌كنند به اين مقوله‌ها ورود پيدا كنند. از زماني كه زمام هدايت بنياد مستضعفان را به عهده گرفتند، تلاش كرده‌اند تا بنياد مستضعفان را داخل اتاق شيشه‌اي ببرند يا نه؟

[حسابرسي مالي سال ٩٥ كل بنياد را بالا مي‌گيرد و مي‌گويد] ببينيد اين امضاي چه كسي است؟ آقاي خطيب‌زاده، سازمان حسابرسي كل كشور. اين سال سوم است كه اين‌گونه مي‌شود.

 

براي چه سالي است؟

براي سال مالي منتهي به ٣٠ اسفند ١٣٩٥. اين آخرين حسابرسي ما است. ما طبق اساسنامه تا آخر مهر وقت داريم كه جلسه مجمع برگزار كنيم تا اين حساب‌ها را رسيدگي كنند. با اين حال ما ٣٠ شهريور، يعني يك ماه زودتر اين جلسه را گذاشتيم چون خودمان به‌شدت پيگير آن هستيم تا به موقع انجام شود. همان‌طور كه مي‌بينيد در جمع‌بندي اين گزارش نوشته شده: به نظر سازمان حسابرسي كل كشور، صورت‌هاي مالي ياد شده براي سال منتهي به ٣٠/١٢/٩٥ و عملكرد مالي و جريان‌هاي نقدي گروه و بنياد مستضعفان براي سال مالي منتهي به تاريخ مذكور از تمام جنبه‌هاي با اهميت طبق استانداردهاي حسابرسي به نحو مطلوب نشان مي‌دهد. اين را به جناب آقاي عادل آذر (رييس محترم ديوان محاسبات كشور) هم گفتم تعجب كردند. اين گزارش حسابرسي را برايشان فرستادم. براي رييس محترم قوه قضاييه و رييس محترم مجلس و... هم فرستادم. در سايت بنياد هم گذاشتيم اين همان شفاف‌سازي است. ما ١٨٩ شركت را تلفيق كرديم. اين تلفيق ١٨٩ شركت چيز كمي نيست. بدون بند حسابرسي و بدون بند بازرسي.

 

در قانون، بنياد مستضعفان به چه كسي پاسخگو است؟

اين گزارش حسابرسي را ١٦ سال است كه در سايت بنياد مي‌گذاريم. از اين شفاف‌تر به نظرتان مي‌شود برخورد كرد؟ [دوباره به كتابچه حسابرسي اشاره مي‌كند] خدا وكيلي نگاه كنيد... همه حساب‌هاي ١٨٩ شركت اينجاست. همه‌چيزشان اينجا است.

 

اين سليقه مديريتي شما است يا در دوره‌هاي قبل هم آقاي فروزنده گزارش‌هاي حسابرسي را در سايت مي‌گذاشتند؟

زمان آقاي فروزنده هم در سايت بوده است امسال به آن توجه شد. زمان آقاي فروزنده در سال ٧٤-٧٣ بود خيلي اينترنت مثل حالا نبود. ١٦ سال است اينها در سايت است. به ما مي‌گويند ماليات نمي‌دهيد. آخر مگر مي‌شود؟

 

من هنوز هم جوابم را نگرفته‌ام. طبق قانون شما بايد به چه كسي پاسخگو باشيد؟

در اساسنامه ما آمده است كه هيات امنا مسوول بنياد است و معاونت حسابرسي و نظارت دفتر مقام معظم رهبري روي عملكرد بنياد نظارت دارد. براي همين هم هست كه الان معاونت محترم به نمايندگي از بيت رهبري، در تمامي جلسات مجمع حضور پيدا مي‌كنند و همه‌چيز را رسيدگي مي‌كنند. ايشان چون بازرس هستند و تشكيلات بازرسي ندارد با تفاهم با بازرسي كل كشور، بازرسي كل كشور واحدهاي بنياد را رسيدگي مي‌كند. براي امسال و سال آينده هم تعيين كرده‌اند و بازرسي فعال است.

 

و واقعا بازرسي دفتر رهبري كفايت مي‌كند؟

مي گويم بازرسي كل كشور تمامي حساب‌ها و عملكرد ما را به‌طور دقيق بررسي مي‌كند. ديگربه كي بايد حساب پس داد؟ مگر شركت‌هاي دولتي را كي بازرسي مي‌كند، كي رسيدگي مي‌كند.

 

اين سوال را مي‌خواستم از قبل بپرسم. بنياد مستضعفان خصوصي است يا دولتي يا «خصولتي»؟!

خصولتي يعني چه؟

 

يعني خصوصي و دولتي!

نه. هيچ كدام نيست يك نهاد انقلاب اسلامي است كه زيرنظر رهبري و دفتر رهبري اداره مي‌شود. درست طبق قانون.

 

اگر روزي مجلس شوراي اسلامي بخواهد پروژه تحقيق و تفحص از بنياد مستضعفان را، از بدو تاسيس تا تغيير اساسنامه، كليد بزند، شما مشكلي نداريد؟

نه. چه مشكلي؟ هيچ مشكلي نداريم. اصلا اين كار شده است. حتما مي‌دانيد كه من از سال ٧٢ كه ديگر در وزارت راه نبودم، تا سال ٧٦ قائم مقام آقاي رفيق‌دوست در بخش اقتصادي بنياد بودم. از سال ٧٤ هم، مقام معظم رهبري تدبير كردند كه بنياد بايد هيات امنا داشته باشد. من در تمام طول اين سال‌ها عضو هيات امنا بودم. يعني پاسخ سوال شما كاملا روشن است. همان زماني كه بنده عضو هيات امنا بودم، تحقيق و تفحص از بنياد انجام شد. الان هم بيايند. ما از اينكه مراجع قانوني بيايند رسيدگي كنند، ابايي نداريم. هيات امنا نيز بالاي سرمان است، دفتر مقام معظم رهبري هم بالاي سرمان است.

 

بيشتر اين ضعف به ساختار خودتان برمي‌گردد كه نتوانسته‌ايد افكارعمومي را قانع كنيد. واقعيت اين است كه افكار عمومي يك غول هفت سري از بنياد مستضعفان ساخته كه مثلا اين بنياد مستضعفان خيلي سرمايه داردو يك‌پنجم ثروت كشور را دراختيار دارد و... ؟ اينها تا چه حد درست است؟

چقدر؟ همه را الان به شما مي‌گويم، همه در سايت است، اصلا نيازي نيست كه من بگويم، بياييد همه در سايت ما است. برويد توي سايت نگاه كنيد.

 

نگفتيد كه چند درصد از ثروت كشور را در اختيار داريد؟

ما حداكثر حداكثر يك درصد از (GDP) كشور هستيم. ما فروش‌مان در سال گذشته ٢٨٤ هزار ميليارد ريال بود.

 

اموال منقول و غيرمنقول را عددي داريد؟

اجازه بدهيد اينها را بگويم، بعد در مورد اموال منقول و غيرمنقول هم خواهم گفت. ما در شركت‌هاي‌مان ميزان فروش مشخص است. در اينجا هم صراحتا بيان شده است. ما در شركت‌هاي‌مان از دو- سه درصد سهامدار هستيم تا ١٠٠درصد. البته همه خرده سهام‌هاي‌مان را دو سه سال است داريم مي‌فروشيم. تا جايي كه بتوانيم همه را مي‌فروشيم. ما در دو سال گذشته ٦٠ تا از شركت‌هاي خودمان را كنار گذاشتيم يا فروختيم يا ادغام يا منحل كرديم.

 

چرا؟

شركت‌هايي كه كوچك هستند و مردم هم مي‌توانند آنها را اداره كنند به خود مردم مي‌فروشيم. ما در بورس هم اين كار را انجام داديم. قند شهركرد و قند قزوين را در بورس فروختيم. يعني مزايده گذاشتيم و در بورس فروختيم. آثار و مدارك همه آنها نيز موجود است. ما هيچ چيزي كه فكر كنيد در بنياد مبهم است، نداريم. همه‌چيز ما روشن است. بعضي از شركت‌ها بودند كه مثلا فرض كنيم فروش‌شان (به عنوان مثال ٣٠٠ ميليون تومان در سال) و يك شركت بزرگ‌تري هم، هم‌جنس همين شركت بوده است. بنابراين گفتيم چرا يك شركت، مثل شركت قبلي داشته باشيم؟ براي همين شركت كوچك‌تر را در شركت بزرگ‌تر ادغام كرديم يا فروختيم يا منحل كرديم. اين سه تا روش را به كار برديم. طي سه سال گذشته ٢٧ شركت را در ساير شركت‌ها در چارچوب قانون ادغام و ١٤ شركت را فروختيم و ٦ شركت را وارد بورس كرديم كه سهام آنها از طريق بورس عرضه و واگذار شده است.

 

هيچ مساله‌اي در اين منحل‌ها يا ادغام‌ها اتفاق نيفتاد؟

نه، هيچ مساله‌اي اتفاق نيفتاده است.

 

خودتان به عنوان رييس بنياد چشم و گوشي را داريد كه مراقب باشد؟

بله! مطمئن باشيد، هم بازرسي داريم، هم حراست داريم، همه اينها فعال هستند و همچنين موسسه حسابرسي و بازرسي هادي بنياد داراي ساختاري مشخص و مناسب و آيين‌نامه‌هاي مالي و معاملاتي است كه در چارچوب آن كليه اقدامات انجام مي‌شود.

 

به عملكرد حراست خودتان اعتماد داريد؟

بله، حراست‌مان مگر چه مي‌خواهد، مسوول حراست بنياد در سه استان رييس نيروي انتظامي بوده و روش‌هاي كاري من را هم مي‌داند و به‌شدت مراقبت مي‌كند. نمي‌خواهم بگويم هيچ عيب و نقصي نيست. به خود ايشان هم گفتم كه فلاني، به من گزارش رسيده كه حراست در فلان جا خوب نيست. او هم فوري عمل مي‌كند. اين را شما بدانيد هيچ كس نمي‌تواند اين را بگويد كه در دايره كاري‌اش هيچ نقصي نيست، اما مواظبت است يعني همين سوال شما درست است، مي‌گوييد مواظبت داريد؟ من هم مي‌گويم بله مواظبت داريم. بعد هم يكي ديگر از كارهايي كه ما انجام داديم شركت‌هاي خودمان را در بورس مي‌بريم كه يكي از سوالات ديگر شماست. ما يكي روش‌هاي‌مان همين است. يك برنامه ٣ ساله داريم، كشور برنامه ٥ ساله دارد، ما برنامه ٣ ساله داريم در اين برنامه ٣ ساله در برنامه پنجم كه از سال ٩٥ شروع شده است در هيات امنا تصويب كرديم سالي ١٠ درصد شركت‌هاي‌مان را به بورس ببريم. ما دامداري‌هاي خودمان را وارد بورس كرديم. تنها دامداري‌هايي كه در بورس هستند متعلق به ما هستند كه ٣ شركت دامپروري و كشاورزي سهام آنها در بورس عرضه شده است.

 

به چه صورت واگذار مي‌كنيد. اين چيزها را تبديل به نقدينگي مي‌كنيد در بورس واگذار مي‌كنيد مي‌فروشيد، پول‌هايي كه در شركت‌ها بودند و در بورس واگذار مي‌كنيد اين پول‌ها را چه كار مي‌كنيد؟

همه درآمدهاي بنياد از سود شركت‌ها يا فروش و واگذاري واحدها به خزانه بنياد واريز مي‌شود و به مصارف رفع محروميت، آباد كردن مناطق محروم و طرح‌ها و پروژه‌هاي مصوب اقتصادي و فرهنگي مي‌رسد.

 

سوال من اين بود كه اموال منقول و غير منقول بنياد مستضعفان، يعني از املاك بنياد علوي گرفته تا هر چيزي كه داريد تعدادش را دوست دارم بگوييد؛ ديشب من يك جا خواندم كه فرموده بوديد ٢٢ تا هلدينگ داريم چند تا شركت داريد؟

نه ٢٢ تا هلدينگ نداريم. وقتي من وارد شدم ٢٢ تا هلدينگ بود.

 

الان چند تا هلدينگ داريد؟

الان ١١ هلدينگ است. يعني هلدينگ‌ها را مثلا كشاورزي و دامداري را يكي كرديم در وزارت كشاورزي و كشور هم يكي است مثلا يك هلدينگي داشتيم در صنعت يك كار خاص انجام مي‌داد ما اين را برديم در هلدينگ ديگري كه آن هم صنعت بود ادغام كرديم. به اين صورت تعداد هلدينگ‌ها را كم كرديم كه مديريت آنها راحت‌تر و بهتر انجام شود و نظارت آنها هم ساده‌تر باشد.

 

پس الان فكر مي‌كنم عدد راحت‌تري را بتوانيد با توجه به ادغام آنها به من بدهيد كه جمع اموال منقول و غير منقول چقدر است؟

هيچ كس اين را ندارد. مي‌دانيد چرا؟

 

خودتان هم نمي‌دانيد چقدر است؟

نه خير. براي اينكه هميشه تجديد ارزيابي بايد صورت گيرد و اين تجديد ارزيابي به عنوان مثال اگر ما ١٠ سال پيش، ٥ سال پيش مي‌دانستيم چقدر داريم الان بخواهيم بگوييم چقدر دارايي داريم بايد تجديد ارزيابي شود و كارشناس بيايد نظر دهد.

 

حالا بر اساس آخرين محاسبه‌اي كه داشتيد با يك تلورانس ٢٠ درصدي؟

نه! اين را واقعا نمي‌دانم كه بگويم. طبق ترازنامه در تاريخ ٣٠/١٢/١٣٩٥ جمع كل دارايي‌هاي بنياد اعم از دارايي‌هاي جاري و غير جاري به مبلغ ٥٦٠٣٩٤ ميليارد ريال است.

 

آيا اين نقطه ضعف نيست كه محاسبات دقيق نداشته باشيد؟

نه، چرا نقطه ضعف. دارايي‌هاي جاري و غير جاري در حسابرسي ٩٥ را كه گفتم.

 

آيا محاسبه از دست شما در رفته؟

نه، هزينه فوق‌العاده زيادي دارد اگر بخواهيم تجديد ارزيابي كنيم و خود تجديد ارزيابي بنياد دو- سه سال طول مي‌كشد، اگر همه ملك‌ها و همه كارخانجات را بخواهيم ارزيابي كنيم. در چارچوب استانداردهاي حسابداري و بر اساس اصل بهاي تمام شده جمع كل دارايي غير جاري بنياد كه شامل اموال منقول و غير منقول و سرمايه‌گذاري (سهام شركت‌ها) است مبلغ ٢٨٩٢٥٢ ميليارد ريال ارزش دارد.

 

خب حداقل از لحاظ ارزيابي تعدادي و متراژي چطور؟

نه، رقمي به اين صورت نداريم. من دو روز در ماه صرف اين مي‌كنم كه كل عملكرد هلدينگ‌ها و واحدهاي مستقل را رسيدگي مي‌كنم كه يكي از آنها همين املاك خودمان است. يكي از بندهايي كه رسيدگي مي‌شود اين است كه ما چند ملك امسال در برنامه گذاشتيم كه سندشان را بگيريم يا چند تا ملك جديد پيدا كرديم هميشه به اين صورت نيست كه همه موجود باشد. يعني همه املاك قطعيت نيافته، تعداد زيادي در دادگاه‌ها مشغول رسيدگي هستند.

 

ملك پيدا كرديم يعني چي؟

يعني ملكي بوده مصادره شده است، اسناد و مداركش نبوده، بعد از مدتي بنياد پيدا كرده و رفته تملك كرده است.

 

حق كشف هم مي‌دهيد به كسي كه پيدا كند؟!

بله، طبق آيين نامه‌اي حق الكشف داده مي‌شود.

 

ولي باز هم دليل نمي‌شود كه آمار املاك‌تان را ندانيد!

من دلم مي‌خواهد شما بدانيد چرا نمي‌توانم عدد بدهم. بگذاريد مثالي بزنم. ممكن است فرضا ١٠ هزار قلم ملك داشته باشيم. حالا ممكن است در طول سال يك تعداد از اينها در دادگاه‌ها (مثلا هزار مورد) حكم داده شود كه بايد برگردند. ازسويي ما حدود ١٠ هزار پرونده، در مورد اين املاك در دادگاه‌ها داريم. بنابراين چطور مي‌توانم در مورد املاك‌مان عدد بدهم. تعداد املاك متعلق به واحد اصلي بنياد ٥٤٢٠٧ فقره است كه در حساب‌هاي بنياد به ريز ثبت است و در يادداشت ٨ صورت‌هاي مالي بنياد به‌طور كامل افشا شده است.

 

همانطور كه شما هم گفتيد، هر سال وقتي بازرس و حسابرس مي‌آيد و اموال و مستغلات شما را بررسي مي‌كنند، جزييات شركت‌ها را هم بيرون مي‌ريزند. حتي تمام اسناد تا يك فاكتور ١٠٠ هزار توماني شما را هم بررسي مي‌كنند. ليست تمام مستغلات شما را مي‌خواهند تا آنها را در گزارش‌هاي خود بياورند. بنابراين چطور ممكن است شما تعداد املاك خودتان را ندانيد !؟

نه. اينطوري نيست! تمامي املاك و دارايي‌ها و سهام بر اساس بهاي تمام شده در زمان خريد در حساب‌ها ثبت است كه در واحد اصلي املاك ٥٤٢٠٧ فقره است. اگر منظور شما ارزش بازار و روز است كه نمي‌توانم بگويم ولي تمامي املاك و دارايي‌ها اعم از منقول و غير منقول در حساب‌هاي بنياد و صورت‌هاي مالي بنياد منعكس است.

 

وقتي رييس بنياد مستضعفان نمي‌داند چقدر اموال دارد سازمان بازرسي كل كشور، بازرسي بيت رهبري و هر نهاد حسابرس ديگر چطوري محاسبه كند چه اتفاقي آنجا رخ مي‌دهد و عملكرد مالي و اجرايي آن چگونه بوده است؟

 

يعني چي كه چه اتفاقي رخ مي‌دهد؟

واضح است ! منظورم عملكرد مالي شما و حساب و كتاب كارهايي است كه انجام داده‌ايد.

وقتي بازه مالي بنياد مستضعفان كف و سقفش مشخص نيست كه چقدر اموال دارد، چطور و برچه مبنايي عملكردش تاييد يا رد مي‌شود؟!

نه همان قدري كه مطمئن هستند را در گزارش‌هاي‌شان مي‌نويسند. اما نمي‌توانند بگويند «حتما» اينقدر است. براي اينكه آنها هم مشكلات را مي‌دانند. در عرض يك سال مثلا ٩٤، ٩٥ و ٩٦ عددها با هم فرق داشته آن عددي كه مطمئن هستند را مي‌نويسند. مهم اين است كه ما در كل شركت‌هاي‌مان ٢٨٤ هزار ميليارد ريال فروش داريم. كه تحت رسيدگي كامل قرار مي‌گيرد.

 

در سال؟

بله، ٢٨٤ هزار ميليارد ريال فروش درسال داريم. ضمن آنكه وزن سهم بنياد در شركت هاي‌مان ٥٣-٥٢ درصد است. البته اينها سال به سال فرق مي‌كند. مثلا ما در شركت لبنيات پاستوريزه پاك، ٤٧ درصد سهام داشتيم. گفتيم براي اينكه بتوانيم مديريت قطعي داشته باشيم. رفتيم در بورس ٤ درصد ديگر سهام خريديم و سهام بنياد ٥٠ و نيم درصد شد. فروش سهم ما در كل شركت‌ها ١٦ هزارميليارد تومان است ولي فروش كلي شركت‌هاي‌مان ٢٦ هزار ميليارد تومان است. سود خالص ما هم ١٦٠٠ ميليارد تومان است.

 

مالياتش چقدر مي‌شود؟

آن هم كاملا مشخص است. ما در سال‌هاي ١٣٩٤ تا ١٣٩٦ به ترتيب ٧٢٥٠ ميليارد ريال، ٧٥١٦ ميليارد ريال و ٨٤٧٩ ميليارد ريال ماليات داده‌ايم.

 

الان چند تا شركت‌هاي‌تان زيان‌ده هستند؟

٤٧ شركت كه عمدتا شركت پروژه هستند كه به دليل استهلاك و هزينه‌هاي مالي پروژه‌ها در سال‌هاي اول زيان‌ده‌اند.

 

درمحاسبات خودتان، ميزان درآمد بنياد را براساس دلار چقدر مي‌دانيد؟

٦-٨ ميليارد دلار. بستگي به اين دارد كه دلار را چقدر محاسبه كنيد. آزاد-مبادله‌اي – سهم در سبد توليد و...

 

شركت‌هاي بزرگ و اساسي بنياد مستضعفان را به ما معرفي كنيد كدام شركت‌ها براي‌تان مهم هستند، كدام‌شان سودده و زيان‌ده هستند؟

ما در فولاد حضور داريم، معدن سنگ آهن، سپس كنسانتره، بعد آن گندله، بعد از آن آهن اسفنجي، بعد از آن ذوب و بعد از آن نورد، تا اين زنجيره كامل شود يكي از مهم‌ترين صنايعي كه ما داريم در بخش ذوب‌آهن است كه آقاي جهانگيري تقريبا نزديك ٢ سال پيش آمدند و آن را افتتاح كردند. يكي از بهترين كارخانجاتي است كه ظرف ١ سال و نيم به ظرفيت اسمي رسيده است و عملكرد بسيار خوبي دارد و الان اين مجموعه، تقريبا با ١٠٠-٩٥ درصد ظرفيت اسمي كار مي‌كند.

 

ولي براي ٣٠٠ ميليون تومان فاز دوم آن زمين مانده است!

٣٠٠ ميليارد تومان، نه ٣٠٠ ميليون تومان. ما اين شركت را يك ماه و نيم پيش در بورس عرضه كرديم. يكي از افتخارات بنياد اين است كه ٥ درصدش را فروختيم و١٥٠ هزار نفر سهام آن را خريدند. خوشحالي من اين است كه ١٥٠ هزار نفر صاحبش شدند. يعني سهام به مردم فروخته شد. يعني مشاركت مردم.

 

١٥٠هزار نفر در ٥ درصد؟

بله همين طور است. از بورس مي‌توانيد سوال كنيد و الان بحمدالله ٧٠ درصد توليد فولاد اين شركت، صادر مي‌شود.

 

با چه ارزش ريالي؟ يعني هر سهام چقدر به فروش رفت؟

سهام اين مجموعه را ما، ١٧٢ تا ١٧٦ تومان فروختيم. الان به حدود ٢٤٠ رسيده است (چيزي بين ٢٤٥-٢٤٤ تومان) يعني به خوبي هم بالا رفته است. ببينيد من دلم مي‌خواهد اين سوالات را بپرسيد يك مقدار كشور بفهمد بنياد چه وضعي دارد. ما ٣ تا از دامداري‌هاي‌مان را به بورس برديم. ان‌شاء‌الله به زودي ٢ تا ديگر را هم مي‌بريم. دامداري زاگرس را به بورس برديم. ٥٠ هزار نفر سهمش را خريدند. اين خوشحال‌كننده است. يعني به دست مردم مي‌رسد.

 

از چند تا دامداري؟

١٥ دامداري داريم و خوب است بدانيد فقط ٣ شركت دامپروري در بورس سهام آنها عرضه شده و متعلق به بنياد است.

 

گفتيد صادرات فولاد به اروپا هم مي‌رود؟

بله، به اروپا هم صادر مي‌شود. الان بهترين كيفيت فولاد كشور شده است. يكي از مدرن‌ترين كارخانه‌هاي كشور است. براي آنجا يك آب‌شيرين‌كن ٥هزار مترمكعبي و يك ١٠ هزار متر مكعبي و ٣٠ هزار متر مكعبي ساخته شده است. يعني آبش را از دريا تامين مي‌كنيم. الان تكميل فاز ٢ اين ذوب در برنامه هست كه قرار است ١,٥ سال تكميل شود. الان فاز يك، ١ ميليون و ٢٠٠ هزار تن طرفيت دارد و فاز ٢ آن هم ١ ميليون و ٢٠٠ هزار تن خواهد بود كه روي هم مي‌شود ٢ميليون ٤٠٠ هزار تن ذوب.

 

چند نفر بيكار و جوان را سركار برده‌ايد؟

الان مي‌گويم. كارخانه نورد خرمشهر ظرف ٣ سال و سه ماه و با ظرفيت ٦٠٠ هزار تن، آن هم با بهترين كيفيت راه‌اندازي شد. در آنجا قسمتي از بيلت‌ها تبديل به ميلگرد مي‌شود و مي‌فروشيم. آقاي جهانگيري آنجا آمدند. حرف‌هاي آقاي جهانگيري را موقع افتتاح بخوانيد، ببينيد چه مي‌گويد! گفتند از بهترين كارخانجات فولاد است.

 

عوامل متعددي دخيل بودند كه باعث شدند آغاز به كار ساخت پلاسكو عقب بيفتد. در شهردار و شوراي شهر تهران عوض شدند و وقت گرفته شد، دادستاني هم بررسي‌هاي لازم را مي‌كرد و تا تكميل پرونده نمي‌توانستيم كاري انجام بدهيم. بالاخره بعد از جلسات متعددي كه با سازمان‌هاي مختلف داشتيم، با دادستاني و شهرداري تهران به يك تفاهم مشترك رسيديم كه اساس آن ساخت ساختمان جديد در كل سطح است. بنياد به عنوان مالك، موافق ادامه كار ٥ طبقه نيست. چون اولا اين سازه حدود ٥٥ سال پيش ساخته شده كه اصولا بر اساس آيين‌نامه‌هاي فني قديمي است. ضمن اينكه از لحاظ «سازه‌اي» هم قابل قبول نيست. بنا بر نظر كارشناسي دادستاني، نظام مهندسي و بنياد، در تفاهمنامه ما با شهرداري و دادستاني تاكيد شده كه بخش شمالي پلاسكو (يعني همان سازه ٥ طبقه) ايمن نيست و خطرناك است و بايد تخريب شود.

 

در اساسنامه ما آمده است كه هيات امنا مسوول بنياد است و معاونت حسابرسي و نظارت دفتر مقام معظم رهبري روي عملكرد بنياد نظارت دارد. براي همين هم هست كه الان معاونت محترم به نمايندگي از بيت رهبري، در تمامي جلسات مجمع حضور پيدا مي‌كنند و همه‌چيز را رسيدگي مي‌كنند. ايشان چون بازرس هستند و تشكيلات بازرسي ندارد با تفاهم با بازرسي كل كشور، بازرسي كل كشور واحدهاي بنياد را رسيدگي مي‌كند. براي امسال و سال آينده هم تعيين كرده‌اند و بازرسي فعال است.

 

همه درآمدهاي بنياد از سود شركت‌ها يا فروش و واگذاري واحدها به خزانه بنياد واريز مي‌شود و به مصارف رفع محروميت، آباد كردن مناطق محروم و طرح‌ها و پروژه‌هاي مصوب اقتصادي و فرهنگي مي‌رسد. طبق ترازنامه در تاريخ ٣٠/١٢/١٣٩٥ جمع كل دارايي‌هاي بنياد اعم از دارايي‌هاي جاري و غير جاري به مبلغ ٥٦٠٣٩٤ ميليارد ريال است.

 

يعني مي‌خواهيد بگوييد، غير از اينكه ماهي به دست خلق‌الله مي‌دهيد، ماهيگيري را هم به آنها ياد مي‌دهيد؟

دقيقا ماهيگيري؛ اصل همين است. اين كار فوق‌العاده خوبي است. آخرش بگذاريد اين را هم بگويم. همان روز اول «حضرت آقا» به من حكم دادند و گفتند: اين كارهاي محروميت‌زدايي كه بنياد مي‌كند، خوب است، ولي ديگران هم اين كار را مي‌كنند، شما برويد نقاط محروم را آباد كنيد، بعد از آن بود كه استاندار كرمان پيش من آمد و بعد از مذاكراتي مفصل قرار شد «قلعه گنج» را بسازيم كه يكي از مهم‌ترين كارهاي ما است. يعني آباد كردن يك شهرستان محروم. «قلعه‌گنج» منطقه‌اي است بين «كرمان»، «هرمزگان» و «سيستان و بلوچستان». يعني جنوبي‌ترين نقطه كرمان است. بين ٣ استان محصور است تابستان‌هاي بسيار گرمي دارد. به‌طوري‌كه دماي هوا به ٥٠ درجه هم مي‌رسد. در عين حال بسيار محروم هم است ما آنجا رفتيم ٣-٢ تا كار كرديم. اول گفتيم «آباد كردن» به چه معنا؟ ما تا به حال در روستاها خيلي كار كرديم. آب و برق برديم. زمان خود من در جهاد اين كارها را كرديم. ٣-٢ سال است كه اينترنت هم مي‌بريم. اما آيا واقعا روستاها آباد شده است؟!

 

تا حدودي شده اما كامل و خوب نشده است.

 

من چند سوال در مورد بنياد علوي دارم؛ بالاخره سرنوشت ساختمان منهتن چه شد؟

اين ساختمان اصلا متعلق به بنياد نيست.

 

پس چرا اسم آن «بنياد علوي» است؟

خودشان آنجا را نامگذاري كرده‌اند.

 

چه كسي درست كرده است؟

نمي‌دانم، يك عده‌اي هستند ديگر...

 

يعني ساختمان بنياد علوي، در وسط نيويورك براي بنياد مستضعفان نيست؟

نه، ما اختيار و تملكي آنجا نداريم.

 

آزاد راه تهران - شمال هم براي بنياد مستضعفان است يا نه؟

بله، سرمايه‌گذاري ٥٠-٥٠ بين ما و وزارت راه است. مجري و اجرا‌كننده ما هستيم.

 

وكي تحويل مي‌دهيد؟

در اين مورد زياد صحبت شده. اجازه بدهيد توضيحاتم را در مورد قلعه‌گنج كامل كنم!

 

در مورد قلعه‌گنج روستاييان از اول چندان رغبتي نداشتند كه به ميدان بيايند. يعني نسبت به قول‌هاي مسوولان اعتماد ندارند. مشاوران ما، بالاخره اينها را به ميدان آوردند. در روستاها يادشان دادند كه صندوق توسعه روستايي درست كنند. گفتند خودتان با همديگر گروه گروه شويد اول ٢٠ روستا انتخاب شد. ٢٠ تا روستا از ٥ دهستان كه آنجا است انتخاب شد. شهرستان قلعه‌گنج ٨٠ هزار نفر جمعيت دارد ٨٠ درصدش شيعه و ٢٠ درصد سني هستند و با همه كار كرديم ما شيعه و سني براي‌مان فرقي ندارد هر كاري مي‌كنيم با همه انجام مي‌شود. اگر خواستيد امام جمعه اهل‌سنت را نشان مي‌دهم كه چه تاييداتي در صحبتش گفته است. بالاخره اينها به ميدان آمدند و در مسجد روستا گروه‌هاي ١٥-١٠ نفره تشكيل شدند. خودشان رييس انتخاب كردند اين كارها را كردند بعد گفت با پول خودتان مي‌خواهيم براي خودتان كار درست كنيم. قرار شد هر نفر بين ٥ تا ٢٠ هزار تومان ماهانه در اين صندوق بريزد. اول صندوق بود بعد بانك سينا در آنجا باجه درست كرد همه گروه‌ها و روستاها آنجا حساب باز كردند و به بانك پول مي‌ريزند بين ٥ هزار تا ٢٠ هزار تومان ماهانه در آن مي‌ريزند روستاهايي كه پيشرفت كردند ١٠ تا ٣٠ هزار تومان شده است كه سقف هم دارد.

 

چرا سقف دارد؟

براي اينكه يكي با پول رييس نشود آن انتخاب اوليه براساس شايستگي بوده است. اينها نكات مهمي است و بالاخره اينها شروع به كار كردن كردند و ٢٠‌تا ٢٠‌تا روستا تحت پوشش قرار گرفتند. ١٣٧ روستا اين قابليت را داشته و الان تمام شده است. بنياد علوي گفت كه هر گروهي را در بازه سه‌ماهه كنترل مي‌كنيم هر چقدر پول در حساب‌شان ريخته باشند همان قدر بنياد علوي براي اشتغال مي‌ريزد و فقط هم براي اشتغال است. ازدواج و جهيزيه و اينها نيست فقط اشتغال است. آقاي جهانگيري، آقاي وزير كشور آنجا آمدند و سوال كردند حالا مي‌گويم چه سوالي كردند بنابراين الان همه روستاها تحت پوشش هستند. بعضي از روستاها ٢ ماه است تحت پوشش قرار گرفته‌اند و پول مي‌ريزند بعضي روستاها ٢ سال است كه اين كار را مي‌كنند متوسط آن يك سال و ٤-٣ ماه شده است.

 

خيلي از اين قضيه استقبال نشده است.

يعني چه؟

 

يعني اينكه يا خوب معرفي نشده يا هنوز شناسايي نشده است مردم كشور اطلاع ندارند تا آنجايي كه من شنيدم.

من اين حرفت را قبول دارم. ما نتوانسته‌ايم خوب براي جامعه اين حركت را تبيين كنيم.

 

هزينه‌اي كه آنجا كرديد سرمايه‌اي كه خوابانديد نه تنها هنوز توسعه را درست نكرديد هرچند توليداتي شده است ولي به سودآوري نرسيده است.

نه، اصلا موضوع سودآوري آنجا مطرح نيست.

 

فكر مي‌كنم لوكيشن خوبي نيست.

لوكيشن بسيار خوبي است. زن و مرد آمده‌اند، مي‌دانيد كه سني‌ها زن‌هاي‌شان در مسجد نمي‌روند، من در مسجد سني‌نشين رفتم زن و مرد در مسجد آمده بود در حالي كه اولش بچه‌ها را راه نمي‌دادند بچه‌ها با زحمت بالاخره مساله را جا انداختند رفتم آنجا زن و مرد نشستند. نگاه كنيد اين آخرين عكسي است كه من آنجا بودم گرفتم.

 

خودتان عكس گرفتيد؟

بله، من خودم بعضا عكس مي‌گيرم، زن و مرد همه با چه خوشحالي نشستند و مطالب بحث و بررسي شد.

 

اين عكس‌ها را به رهبري هم نشان مي‌دهيد؟

نه، هنوز نتوانستم. گزارش مي‌دهم. [عكس‌ها را نشان مي‌دهد] ببينيد اين آقاي دكتر قرباني، مشاور بنياد علوي است. عاشقانه كار مي‌كند. اين هم يك نفر سرگروه است كه دارد گزارش مي‌دهد هر دفعه ما مي‌رويم ٣-٢ تا سرگروه گزارش مي‌دهند. مديران و همكاران ما هم عاشقانه كار مي‌كنند.

 

گروه‌ها ٢٠ نفره هستند؟

١٠ تا ١٥ نفر در هر روستايي.

 

روستاها جمعيتش چقدر است؟

همه جور است از ٢٠ خانوار تا ١٠٠ خانوار. از اين دست كارها خيلي انجام شده‌است . مثلا خواستيم كارخانه رب گوجه فرنگي درست كنيم يك بخش خصوصي گفت من آمادگي دارم و مشغول شد. وام هم داديم با يارانه او هم فوري ظرف ٤ ماه درست كرد دو سال است كه گوجه مردم را جمع مي‌كند. مطالعه كرديم آنجا دام ببريم؛ ديديم اين دام‌هاي گاوهاي هلشتاين در درجه حرارت آنجا راندمان خوبي ندارند همكاران ما واقعا در دام متخصص هستند رفتند در دنيا گشتند يك بز شيري پيدا كردند. نژاد مورسيا در اسپانيا، سال اول ١٠٠٠ راس وارد شد.

 

از طرف بنياد پيدا كردند؟

ما بزرگ‌ترين دامدار كشور هستيم گله گاومان الان نزديك ٧٠ هزار راس است و همكاران‌مان متخصص هستند.

 

بعد من مي‌گويم دولت كوچك شما مي‌گوييد...

بنياد توليد شير مي‌كند، دولت است كه سياستگذاري مي‌كند الان متاسفانه از صندوق توسعه ملي وام براي ايجاد واحد دامداري نمي‌دهند.

 

الان همان شيرتان را بيرون بكشيد كلا همه چيز مي‌خوابد.

اين طور نيست، بنياد نزديك ٥٠٠ هزار تن شير در سال توليد مي‌كند ولي توليد كشور خيلي خيلي بيش از اين است. متوجه مي‌شويد. ٣ سال گذشته قيمت شير ثابت نگه داشته شده است آيا بنياد دولت است؟بنياد چون بزرگ بود دوام آورد اگر نه خيلي از خرده‌ها از بين رفتند. ببينيد اين را بگويم اين نژاد بز را كه در كشور آورديم با وزارت جهاد كاملا هماهنگيم، دامپزشكي آمدند آنجا رفتند همه چيز را كنترل كردند بعد اجازه دادند واقعا ١٠ ماه طول كشيد تا بتوانيم بياوريم. بنياد مي‌خواهد همه مقررات را رعايت شود. ببينيد ما دولت نيستيم ما مقررات دولت را رعايت مي‌كنيم بالاخره اينجا آورديم. مي‌دانيد بزهاي محلي در كشور ٣٠٠-٢٠٠ گرم حداكثر ٥٠٠ گرم در شير روز مي‌دهند اين بز كفش ٢ تا ٢,٥ كيلو شير مي‌دهد ٣ كيلو هم مي‌دهد.

 

آخرين باري كه به آقا گزارش داديد كي بوده است؟

اخيرا گزارش سه ساله را دادم.

 

اهل بازنشسته شدن هستيد يا نه؟

ان‌شاءالله من تا آخر عمر كار مي‌كنم و در كار مي‌ميرم.

 

يعني اهل مديريت هستيد و مي‌مانيد؟

هر وقت كشور بخواهد هستم و نخواهد نيستم.

 

شما سال‌هاست كه در بخش‌هاي مختلف اقتصادي و صنعتي و توليدي در سطوح بالا ي مديريتي كار كرده‌ايد و فكر مي‌كنم كاملا با فضاي كسب و كار در ايران آشنا هستيد. در چنين شرايطي به عنوان مدير يكي از بزرگ‌ترين كارتل‌هاي اقتصادي كشور، فكر مي‌كنيد دواي درد اقتصاد مريض كشورمان چيست؟

تا اقتصاد «رقابتي» نشود، كشور در اين مقوله راه به جايي نخواهد برد و در كنار آن بايد حتما «صادراتي» شود. چون در صادرات است كه هم قيمت رقابتي مي‌شود و هم كيفيت محصولات بالا مي‌رود. بايد بهره‌وري را بالا ببريم. بگذاريد مثالي براي‌تان بزنم. ما در كشور دارايي و املاك زيادي داريم كه بلااستفاده افتاده‌اند. ولي وزارتخانه‌ها و نهادها، حاضر نيستند آنها را بفروشند چون مي‌دانند كه بايد آنها را بفروشند و پولش را در خزانه دولت بريزند و جز حرف و حديث چيزي نصيب خود آن مجموعه نمي‌شود. ولي ما در بنياد براي اين معضل راهكاري گذاشتيم. آمديم و گفتيم هر شركتي كه دارايي‌هاي تحت اختيارش را بفروشد، پولش مال خودش است. چون معتقديم كه به اين شيوه دارايي‌هاي «راكد» به «مولد» تبديل مي‌شود. الان ما مي‌خواهيم شركت كشت و صنعت مغان را بخريم. شركتي كه چند سالي است كه همين‌طور افتاده ولي واقعا يك پا طلاست. چون ٢٠ هزار هكتار زمين دارد با آب و انواع كارخانه‌ها و...

 

خب موانع اين رقابتي شدن از نگاه شما به عنوان يك بنگاه‌دار چيست؟

بگذاريد با مثالي جواب‌تان را بدهم. شركت گوشتيران متعلق به بنياد است. اين شركت واقعا محصولات خوب و سالمي توليد مي‌كند. ولي حاشيه سودش براي ما فقط ٢ درصد است. با اين حال ما آن را به خاطر سلامتش نگه داشته‌ايم. ولي چرا سود‌آور نيست؟ به خاطر افرادي كه به شكل زيرپله‌اي و غيرقانوني محصول را به بازار مي‌دهند. چرا؟ چون نظارتي روي آنها نيست. درحالي كه در تمام دنيا بحث نظارت خيلي جدي است. در دولت آقاي هاشمي، فردي از مسوولان رفته بود بيشتر از بودجه‌اش خرج كرده بود و در قبالش بيشتر هم درآورده بود. من گفتم بايد به وي هم تذكر بدهيد. يعني هم بايد به فردي كه زياد خرج كرده تذكر بدهيد و هم به اين، كه درآمد زيادتري داشته. چون اين فرد رفته، حق آن يكي را گرفته است. ما بايد ياد بگيريم كه قانون‌مدار باشيم. حتي اگر قانون اشتباه است بايد آن را اجرا كرد. اگر هم قانون اشكال دارد از راهش آن را اصلاح كنيم. ولي متاسفانه همه ما مي‌گرديم دنبال راهي كه قانون را دور بزنيم. اين خيلي بد است ! اين را هم بگويم كه «حاكمان» هستند كه تعيين مي‌كنند وضعيت كشور به كدام سمت و سو برود. شما كمربند ايمني ماشين را نگاه كنيد. الان همه ما كمربند نمي‌بنديم؟... چرا. جا انداختن اين فرهنگ فقط ٢ سال زمان برد ! فقط ٢ سال. دولت «اراده» كرد، نيروي انتظامي هم آمد پاي كار و اين حادثه تصادف جناب آقاي علي دايي هم كه كمربند بسته بودند و در تلويزيون و رسانه‌ها هم بيان شد، كمك كرد تا بستن كمربند جا بيفتد. مردم ما به خدا حرف گوش مي‌دهند. فقط بايد يادشان بدهيم كه چه بكنند. ولي بايد قانون رعايت شود.

 

شنيده‌ام كه دستي در توليد «خاويار» هم داريد...

بله. شايد بد نباشد بدانيد كه تا همين چند سال قبل، مقدار توليد خاويار كشور ما بين ٢٠ تا ٥٠ تن در سال بود اما حالا مي‌دانيد چقدر شده؟! حدود دو تن ! يعني نسل خاويار را برانداختيم ! من وقتي‌كه وارد «جهاد» شدم با معضلي به نام صيد دام‌گستر مواجه شدم. اين صيد به گونه‌اي است كه ماهي‌هاي ازون‌برون را صيد مي‌كنند و نسل آنها ور مي‌افتد. جهاد و شيلات سفت پاي آن ايستادند، كوتاه نيامديم تا بالاخره جلوي آن گرفته شد. اولش من هم كه بلد نبودم... نشستم و بررسي كردم و ياد گرفتم. الان هم طرح‌هايي براي مزارع توليد ماهي خاوياري ٥ تني، ١٠ تني و ٢٠ تني تهيه كرده‌ايم تا اگر سرمايه‌گذاري تمايل داشت، بتواند با آورده ٢٠ درصد، وام ٨ درصد كه قبلا گفتم بگيرد و خاويار توليد كند. ما به دنبال آن هستيم كه در عرض سه سال، ١٠٠ واحد توليد خاويار را با وام‌هايي كه مي‌دهيم راه‌اندازي كنيم. تا الان ١٤ واحد راه‌اندازي شده است.

 

دنبال شريك خارجي هم هستيد؟

بله. ما همين چند روز قبل بعد از ٣ سال تلاش و رايزني با وزارت راه و سازمان بنادر، قراردادي براي آوردن يك شريك آلماني براي مشاركت در سرمايه‌گذاري ترمينال ٢ بندر شهيد رجايي بستيم. قرار است بزرگ‌ترين اپراتور اروپايي در اين بخش سرمايه‌گذاري كند كه آلماني است.

 

پس بايد زياد سفر خارجي برويد؟

نه. البته اگرلازم باشد مي‌روم ولي كلا زياد نمي‌روم. مثلا در طول مدتي كه بنياد هستم فقط يك سفر آلمان، يك سفر چين و دو سفر عمان و كربلا رفته‌ام. همين.

 

و اين سرمايه‌گذاري كه گفتيد، اولين سرمايه‌گذار خارجي شما بود؟

نه. در مورد شركت «پاك» هم بوده است. مي‌خواهيم كارخانه پاك را به مجاور يكي از دامداري‌هاي‌مان در ٢٠ كيلومتري تهران منتقل كنيم. در عين حال با يك شركت فرانسوي به نام ساونسيا براي توليد پنير صادراتي از طريق همين شركت پاك مذاكراتي انجام شده كه اميدواريم به زودي عملياتي شود.

 

و خودتان هم در ساير كشورها سرمايه‌گذاري مي‌كنيد؟

چرا كه نه. مثلا درحال مذاكره براي يك دامداري بزرگ در الجزاير هستيم. چون همانطور كه مي‌دانيد ما در صنعت دامداري خيلي قوي هستيم.

 

اگر موافق هستيد، بعد از اين‌همه مباحث اقتصادي، برويم سراغ فعاليت‌هاي «اجتماعي» بنياد مستضعفان. يكي از موضوعاتي كه بارها بنياد را با چالش مواجه كرده است، موضوع تخريب و واگذاري باغ‌هاي تحت مالكيت بنياد و تبديل آنها به برج‌هايي بلند مرتبه است. اينكه چرا بنياد با بي‌توجهي نسبت به باغ‌هايش باعث تخريب آنها مي‌شود يا چرا آنها را براي ساخت برج‌ها و مجتمع‌هاي مسكوني و تجاري واگذار مي‌كند؟ اما قبل از ورود به اين بحث مي‌خواهم بدانم كه اصولا بنياد در تهران و كل كشور چه تعدادي باغ دارد؟

من واقعا الان نمي‌دانم چه تعداد باغ در كل كشور داريم. ولي مي‌توانم بپرسم و به شما بگويم. ولي خيلي وقت‌ها اكثر اينها جو‌سازي است. مثلا در مورد باغ سيب كه آن همه در مورد آن جو‌سازي شد، از استاندار خواستم بدون حضور من يا ساير مسوولان بنياد، به همراه تعدادي خبرنگار بروند و از نزديك آنجا را بررسي كنند. رفتند و آمدند و يك مصاحبه فوق‌العاده خوب كردند. گفت: «آقا بهتر از اين نمي‌شد كار كرد! اين باغ، باغ نمونه كشور است». اما ما آنجا چه كار كرده بوديم؟ ما آنجا درختان ٤٠ ساله قديمي را واكاري كرديم و به جاي آن درختان سيب جديد كاشتيم و الان با تجهيز آن، اين باغ به يكي از مجهزترين و مدرن‌ترين باغ‌هاي كشور تبديل شده است.

 

اگر واقعا قصدتان احياي باغ بود، چرا با تمام توان به دنبال لغو ثبت ملي آن هستيد؟

به اين دليل كه بالاخره قانون شرايطي براي ثبت ملي يك محل گذاشته است بايد رعايت شود. ولي ميراث فرهنگي همچنان اصرار دارد كه به درستي اين باغ را ثبت ملي كرده است و بنياد مي‌گويد چنين نيست.

 

ما حاضريم در حضور يك قاضي بنشينيم و مساله را بررسي كنيم. ما مي‌گوييم منطبق با قانون ثبت آثار ملي نيست. وگرنه ما كه مشكلي با ثبت ملي نداريم. مگر آبعلي را ثبت ملي كردند ما چيزي گفتيم؟! همينطور سعدآباد را.

 

چه فرقي براي شما مي‌كند كه اين باغ ثبت ملي شده باشد يا نه؟!‌شما كه مدعي هستيد، نمي‌خواهيد آن را تخريب كنيد و به جايش برج و ساختمان بسازيد!

[با حرارت جواب مي‌دهد]: درست است كه براي ما فرقي ندارد. ولي «بايد» قانون رعايت شود.

 

در مورد باغ الهيه چطور؟

نه فقط باغ الهيه كه باغ‌هاي ديگري مثل سعادت آباد و... هم بيشتر ناشي از همان جوسازي‌هاست. ما اصلا يك شركت را گذاشته‌ايم مخصوص پيگيري وضعيت باغ‌ها و رسيدگي به آنها. الان خيلي جاها باغ‌هاي‌مان را با تانكر، آب مي‌دهيم. آن وقت مگر امكان دارد كه ما بخواهيم حتي يك درخت را هم قطع كنيم! باغ برره هم همينطور بود. خواهش مي‌كنم يكي را بفرستيد برود تحقيق كند. ما نيازي نداريم كه بخواهيم درختان اين باغ‌ها را قطع كنيم و جاي آن برج و ساختمان بسازيم... ولي به عنوان مثال يك درخت پوسيده‌اي را باد انداخته اما بعضي رسانه‌ها مي‌زنند كه اينها دارند درخت قطع مي‌كنند.

 

در بسياري از موارد مثل باغ برره، موضوع ساخت برج در آن هم مطرح است و گويا شما هم تاييدش كرده‌ايد.

خب چه ربطي دارد. اين برج قرار است در بخش بدون درخت باغ ساخته شود. ما باغي داريم در شيراز به نام باغ «بش». ٢٥-٢٠ سال پيش كه من بنياد بودم مي‌خواستند اين باغ را تفكيك كنند ولي من نگذاشتم. ١٢٠-١٠٠ هكتار است. الان كل اين باغ زيتون كاري شده و بهترين زيتون ايران را توليد مي‌كند. ٤٠-٣٠ هكتار آن هم قرار است با كمك مشاور به مجموعه‌اي گردشگري براي استفاده شيرازي‌ها تبديل شود.

 

سوال من اين است كه با وجود اين‌همه باغي كه داريد!

زياد نيستند.

 

ولي كم هم نيستند! به هر حال سوال من اين است كه بنياد كه يكي از قطب‌هاي بزرگ اقتصادي كشور است، چرا و با چه هدفي روي نگهداري از اين باغ‌ها اصرار دارد؟!

خب چه كارش كنم؟!... باغ‌ها را نگه مي‌داريم تا سرسبز بمانند و مردم بتوانند از آن استفاده كنند. من زماني كه در وزارت جهاد بودم با وزير نيروي آن زمان يعني آقاي مهندس بيطرف نشستيم و توافقي كرديم كه آنها به ازاي هر درختي كه هنگام سد‌سازي در گيلان قطع مي‌كنند، معادلش درخت جديد بكارند. يعني اگر درختي يكساله است، درخت يكساله به جاي آن بكارند يا اگر ٢٠ ساله است، معادل آن. حالا چرا بايد درختان را قطع كنم؟ به چه دليلي؟ مگر در باغ سيب مي‌خواهيم ساخت وساز كنيم؟ براساس نقشه‌هاي گوگل، قسمت شرقي خيابان چهاربانده - در باغ سيب - كرج سال‌هاست كه اصلا درختي نداشته است. ما مي‌خواستيم آنجا را براي مردم كرج بسازيم و تحويل‌شان دهيم. ضمن اينكه مي‌خواستيم باقي آن را هم به شهرداري بدهيم تا بزرگ‌ترين پارك كشور را آنجا بسازد. ولي نخواستند... ! ما هم خودمان باغ را احيا كرديم.

 

ولي برخلاف ادعاي شما، نقشه‌هاي گوگل نشان مي‌دهد كه طي دهه‌هاي گذشته، تعداد درختان باغ الهيه به‌شدت كم شده است!

نه. اصلا اينگونه نيست. هنوز هم درخت هست. من خودم رفته‌ام آنجا را ديده‌ام...

 

اما برخلاف نظر شما، بررسي‌هاي ما نشان مي‌دهد كه بنياد هر سال تعداد زيادي از باغ‌هاي خود را مي‌فروشد...

خب مگر اشكالي دارد كه به شكل باغ فروخته شود.

 

مثلا آگهي مربوط به باغي در محدوده آتي‌ساز كه خيلي هم سر و صدا كرده بود. چون مي‌گفتند درختانش را قطع كرده و مي‌خواهند در آن برجي بسازند.

من اصلا چنين چيزي نشنيده‌ام!‌ كجا؟

 

درمحدوده آتي‌ساز، روبه‌روي باغ مستوفي، گويا آگهي آن مربوط به خردادماه امسال است.

رو به همراهش مي‌كند و از وي مي‌خواهد تا مسوول باغ‌هاي بنياد را بگيرد تا ببيند ماجرا چيست؟ فردي كه آن طرف خط است ابتدا از وجود چنين باغي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند ولي در نهايت بعد از چند دقيقه تشريح منطقه و آدرس باغ، آن را به ياد مي‌آورد اما تاكيد مي‌كند كه باغ به فروش نرفته و كسي آن را نخريده و الان هم خود بنياد درحال نگهداري از آن است. حتي تاكيد مي‌كند كه با تانكر آنجا را آبياري مي‌كند!

 

پس اينكه باغ‌ها را هم مي‌فروشيد درست است...!

اگر هم باغي را بفروشيم با همان كاربري باغ مي‌فروشيم. ما شركتي داريم كه وظيفه‌اش تبديل زمين‌هاي باير به باغ است. بعد هم آنها را مي‌فروشد. اين زمين هم از جمله همين‌هاست. الان نگهداري اين فضاي سبز به اين شركت سپرده شده تا از آن حفاظت كند.

 

اختلاف‌تان در مورد مالكيت كاخ سعدآباد و نياوران با دولت به كجا كشيد؟

درمورد اين كاخ‌ها هم دو بار به آقاي جهانگيري نامه نوشتم. گفتم ما سند كاخ سعدآباد را داريم. ولي با اين حال حرفي نداريم كه دولت بخواهد از آن بهره‌برداري كند. منتها بياييد با هم تفاهمنامه بنويسيم كه بهره‌برداري آن با شماست (يعني دولت). يعني كار قانوني باشد وگرنه حتي پول هم نمي‌خواهيم. ولي به هر حال الان كار به قوه قضاييه كشيده شده و ما هم هر چه قانون بگويد اطاعت مي‌كنيم. ولي كلا نبايد زياد به اين اخبار هيجاني توجه كرد. مثلا چند وقت پيش خبري به سرعت در رسانه‌ها و فضاي مجازي منتشر شد كه مي‌گفتند بنياد خانه فلان هنرپيشه مشهور قبل از انقلاب را به مزايده گذاشته است. اينقدر جو بدي به وجود آمد كه دستور توقف مزايده داده شد ولي بعدا معلوم شد كه اصلا آن خانه متعلق به فرد ياد شده نبوده است! از اين دست موارد زياد است.

 

خب شما اين‌همه كاخ و خانه تاريخي داريد. برنامه‌اي هم براي بهره‌برداري هدفمند و نگهداري از آنها داريد يا فقط روي مالكيت آن اصرار داريد و دوست داريد آنها را در تملك خود داشته باشيد؟!

ما همه آنها را بهره‌برداري و نگهداري مي‌كنيم. هر كدام از خانه‌هايي كه ميراثي باشد را به بهترين نحو نگهداري مي‌كنيم. تازه اگر هم آن را بفروشيم فرقي نمي‌كند. چون به هر حال ميراث فرهنگي موظف است چه ما مالك آن باشيم و چه حسن آقا...، برنگهداري از آن نظارت داشته باشد.

 

شما تعدادي مراكز تفريحي بزرگ و معروف هم داريد. مراكزي مثل پارك ارم، بولينگ عبده، توچال و... به نظر مي‌رسد كه تمام اين مراكز و تجهيزات آنها به‌شدت قديمي است...

به نظر نمي‌رسد كه قديمي است، واقعا قديمي و فرسوده هستند!

 

خب چه برنامه‌اي براي نوسازي و به روز كردن آنها داريد؟

در مورد «ارم» چندين بخش به آن اضافه شده كه اتفاقا با استقبال خوبي هم از سوي هموطنان روبه‌رو شده است و باعث شده تا تعداد بازديدكننده‌هاي آن چندين برابرشود. مثل دستگاه سقوط آزادي كه دوستداران آن چندين ساعت در صف منتظر مي‌مانند تا بتوانند از آنها استفاده كنند. در مورد بقيه هم برنامه‌هاي مفصلي داريم...

 

به پارك «ارم» اشاره كرديد، بالاخره سرنوشت ٣ دختري كه از بالاي چرخ و فلك بزرگ اين پارك سقوط كرده و معلول و مجروح شدند به كجا رسيد؟ چون آخرين باري كه من چند ماه قبل با يكي از خانواده‌هاي آنها صحبت مي‌كردم، مدعي بودند كه بنياد هنوز ديه آنها را نداده است.

ما همه جوره به آنها كمك كرديم. يكي از آنها قطع نخاع شده بود. همه هزينه‌هاي درماني و بيمارستاني آنها را داديم، ديه وي را هم پرداخت كرديم.

 

يعني پرونده آنها، به خصوص همين خانمي كه قطع نخاع شده، بسته شده است؟

از نظر ما بسته شده است. چون هر جور كمكي كه لازم بوده را به آنها كرده‌ايم. حتي خودشان هم خيلي سپاسگزار بودند! در عين حال يك برنامه بازسازي كلي را مد نظر داريم كه به تدريج آن را انجام مي‌دهيم.

 

و توچال چطور؟ فكر نمي‌كنيد خط تله كابين آن بيش از حد فرسوده و خطرناك شده باشد؟!

اصلا اينطوري نيست. توچال اولين تله كابين كشور است كه موفق شده استاندارد بهره‌برداري را بگيرد. حتي وقتي‌كه ما از استاندارد درخواست كرديم وضعيت خطوط آن را بررسي كند، خود آنها تجهيزات و امكانات لازم براي بررسي و صدور استاندارد را نداشتند! ولي ما دو سال تلاش كرديم تا بالاخره استاندارد را گرفتيم. يعني از لحاظ استاندارد، اين خطوط كاملا ايمن هستند. اما اين خطوط هم كهنه و قديمي شده‌اند. براي همين مي‌خواهيم يك خط بزرگ‌تر و مدرن‌تر كنار اين خط درست كنيم. ان‌شاء‌الله به زودي مناقصه آن هم برگزار مي‌شود.

 

اگر دراين چند ساله به طور مداوم به توچال رفته باشيد تغييرات محسوسي را آنجا مي‌بينيد، براي آنجا طرح جامعي داريم كه بايد به طور مجزا به آن بپردازيم. ولي همين قدر بگويم كه برنامه‌هاي خوبي براي تبديل اين مجموعه به يكي از بزرگ‌ترين مراكز تفريحي كشور و خاورميانه داريم. توچال ظرفيت‌هاي بي‌نظيري دارد. هتل بي‌مانند آن، خط طولاني تله‌كابين آن، برفي كه بيشتر سال مي‌توانيد در آن اسكي كنيد، نزديكي آن به تهران و... كجاي دنيا چنين پتانسيلي وجود دارد كه مردم كلانشهري مثل تهران بتوانند در كمتر از نيم ساعت بتوانند بروند اسكي كنند و برگردند...؟ خب بايد از اين پتانسيل‌ها استفاده كرد... ما به دنبال اينها هستيم...

 

يعني شركت‌هاي داخلي بيايند تله كابين بسازند؟

هر كس مي‌تواند بيايد. مناقصه ما بين‌المللي است.

 

شما سال‌ها در راس مديريت بنياد مسكن فعاليت مي‌كرديد. يعني نهادي كه يكي از مسووليت‌هايش، بازسازي ساختمان‌هاي تخريب شده در زلزله‌هاست. اما مردم بم از عملكرد شما در اين شهر و بازسازي خانه‌هاي آن، به‌شدت گلايه‌مند هستند. آنها مدعي‌اند كه خانه‌هايي كه پيمانكاران منتخب شما در بم ساخته‌اند، يا نيمه كاره رها شده‌اند يا درست ساخته نشده‌اند و حتي ديواره‌هاي خيلي از آنها ترك خورده است.

اصلا اينطوري نيست. من خودم ٤-٣ سال قبل زمان انتخابات رفتم بم. رفتم تعدادي از خيابان‌هاي شهر را پياده گشتم. باور كنيد كه شكايتي نبود جز دو، سه مورد كه مربوط به بهزيستي بود. ببينيد در آنجا دولت يك بودجه‌اي را براي بازسازي خانه‌ها به مردم داد. حالا بعضي‌ها دوست داشته‌اند خانه‌هاي بزرگ‌تري بسازند. از اين بين تعدادي از اين افراد نتوانسته‌اند خانه‌هاي‌شان را تكميل كنند. حالا تقصير ما است؟ كسي كه مي‌خواسته خانه بزرگ‌تري بسازد، بايد بيشتر از بقيه از دولت پول و تسهيلات بگيرد؟! واقعا دلم مي‌خواهد برويد آنجا را از نزديك ببينيد، واقعا خيلي خوب ساخته شده است.

 

آقاي مهندس، چند سال داريد؟

من متولد ١٣٢٥ هستم.

 

يعني ٧١ ساله. در اين سن و سال چند ساعت در شبانه روز كار مي‌كنيد؟

خوب شد اين سوال را مطرح كرديد. من از سال‌ها قبل به همكاران و دوستان‌مان مي‌گفتم كه ما مديران بايد بتوانيم با روزي ١٠ تا ١٢ ساعت كار، كشور را اداره كنيم. يك ساعت هم ناهار و نماز و... مي‌شود ١٣ ساعت. الان هم به همه مديرانم مي‌گويم: ساعت ٩-٨ شب برويد خانه‌هاي‌تان. الان بعضي وقت‌ها كه مديرانم آخر شب جلسه مي‌گذارند به آنها مي‌گويم چرا اين وقت شب جلسه مي‌گذاريد؟... چون واقعا آدم آخر شب، ديگر هيچ رمق و تواني ندارد كه بخواهد تصميمات مهمي هم بگيرد! خب يك وقتي مثل اوايل انقلاب و جنگ و... لازم بود كه چند برابر كار كرد. ولي الان بعد از٤٠ سال لازم نيست به همان شيوه تا پاسي از شب كار كنيم. من هميشه خودم ساعت ٦ تا ٥/٦ صبح از خانه بيرون مي‌زنم، نيم ساعتي هم داخل بنياد قدم مي‌زنم و پياده‌روي مي‌كنم، بعد مي‌روم سر كار... اكثرشب‌ها هم، ٨-٥/٧ شب مي‌روم خانه. اگر غير از اين باشد، عيب از برنامه‌ريزي مديران است. من معتقدم بايد به مديران مياني اختيار داد و ما روي آنها فقط نظارت داشته باشيم. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم اگر در زندگي داخلي‌مان آرامش داشته باشيم، بهتر مي‌توانيم كار كنيم. طبعا بايد قسمتي از وقت‌مان را صرف خانواده كنيم. نبايد شب ساعت ١٢-١١ برويم خانه كه همه خوابيده باشند.

 

فكر مي‌كنيد اگر خودتان رييس‌جمهور بشويد، بتوانيد با همين ١٢-١٠ ساعت كار، كشور را اداره كنيد؟!

بله. فوقش ٣-٢ شب شايد تا ١٠-٩ جلسه بگذارم يا كار كنم. حتما بايد بشود در اين مدت كشور را اداره كرد. ما بايد بتوانيم وقت‌مان را به خوبي تنظيم كنيم. فرق ما با كشورهاي ديگر اين است كه در كشورهاي پيشرفته، قبل از اينكه طرحي به هيات دولت آورده شود، روي آن كار كارشناسي مي‌شود و آن طرح در چند مدل و چند سبك به دولت فرستاده مي‌شود تا در جلسه هيات دولت مطرح شود و آنها بتوانند طرحي را كه بيشتر با سياست‌هاي آنها تطابق دارد را انتخاب مي‌كنند. اما در ايران، تمام وقت جلسه هيات دولت به بحث‌هاي كارشناسي مي‌گذرد. شما نگاه كنيد... درجلسات ما چقدر حرف‌هاي بي‌خودي زده مي‌شود. من در جلسات مي‌گويم حرف‌هاي‌تان را در ٣ دقيقه بزنيد. يعني هيچ كس نبايد بيشتر از ٣ دقيقه حرف بزند. يكي از اشكالات كشور ما اين است كه مديركل فلان طرح را مي‌خواند و بعد، يك نامه خطاب به معاون وزير مي‌زند روي آن و مي‌نويسد: جناب معاون به پيوست، گزارش فلان چيز تقديم مي‌شود. آقاي معاون هم يك نامه روي آن خطاب به وزير مي‌زند و مي‌نويسد: آقاي وزير به پيوست فلان طرح تقديم مي‌شود! من الان ٢ سال است كه به حضرت آقا در مورد وضعيت بنياد گزارش مي‌دهم. گزارش ما تقريبا ٤٠ صفحه مي‌شود. ولي من يك گزارش ٤ صفحه‌اي از چكيده اين ٤٠ صفحه تهيه مي‌كنم و به ايشان مي‌دهم. «آقا» سال گذشته فرمودند، فلاني من اين گزارش ٤ صفحه‌اي را «كامل» خواندم. اگر اين گزارش ٤٠ صفحه بود، ايشان مي‌توانستند آن را با دقت بخوانند؟! مگر آدم بايد از رهبر انقلاب انتظار داشته باشد بنشيند و ٤٠ صفحه گزارش من را بخواند؟ ما وقت‌مان اينگونه تلف مي‌شود. همه فكر مي‌كنند اگر كم حرف بزنند، اين نقطه ضعف‌شان است.

 

«آقا» از عملكرد بنياد راضي هستند؟

نمي‌دانم... از خودشان بپرسيد!

 

به هر حال بعد از گزارش شما اظهارنظر مي‌كنند يا رفتار و گفتارشان نشان مي‌دهد كه چقدر از عملكرد شما راضي هستند...

مي خندد و پاسخ مي‌دهد: اجازه دهيد از اين مبحث عبور كنيم... !

 

پس با اين حساب كه شما توصيف كرديد، بايد منتظر حضور شما در انتخابات دور بعد رياست‌جمهوري باشيم. درست است؟

به هيچ‌وجه. بنياد را به هيچ چيز و هيچ كجا نمي‌فروشم.

 

يكي ديگر از انتقادهايي كه اخيرا به شما شده است، هزينه يكصد ميلياردي بوده كه براي بازسازي و چيزي حدود ٣ ميليارد هزينه براي نما‌سازي ساختمان بنياد كرده‌ايد. واقعا اين‌همه هزينه براي نما‌سازي چه توجيهي دارد؟

اين حرف، ‌حرف درستي است. ولي نصف حقيقت است. شايد شنيده باشيد كه قبل از انقلاب به مجموعه فضاي بنياد كنوني، خانه داريوش گفته مي‌شده است. اين مجموعه ٣ ساختمان بزرگ داشته و قرار بوده يك سازه ديگر هم به آن اضافه شود. قرار بوده هر سه سازه ٣٠ طبقه باشد اما الان به ترتيب ١٥، ٩ و يك طبقه روي لابي هستند. باز اگر به خاطر داشته باشيد، اين ساختمان‌ها ابتدا دست نيروي انتظامي بود. آن دوره‌اي كه من براي اولين‌بار به بنياد رفتم، در ساختمان ١٥ طبقه‌اي كار مي‌كردم. ساختماني كه نه آسانسوري داشت و نه تجهيزات آن كافي بود. ٢ تا از اين ساختمان‌ها هم همچنان در دست نيروي انتظامي باقي ماند. يكي از اين ساختمان‌ها نيز همين طور بلااستفاده افتاده بود و واقعا داشت مخروبه مي‌شد. زير تمام آنها نيز حدود ٣ هزار پاركينگ وجود دارد. بعد از گذشت يك سال از ورودم تصميم گرفتيم ساختار بنياد را سبك‌سازي كنيم و در عين حال ساختمان نيمه كاره را بازسازي كنيم و در آن مستقر شويم. با يك هزينه بسيار خوبي همه اين ساختمان‌ها را بازسازي و ايمن‌سازي كرديم و الان در آنها مستقر هستيم. خب طبيعي است كه بايد نماي آنها را هم درست مي‌كرديم كه كرديم. در مقابل ما تمام هلدينگ‌ها و سازمان املاك را به اين ساختمان‌هاي تازه بازسازي شده منتقل كرديم. حالا ببينيد چقدر وقت و انرژي براي برگزاري جلسات و انجام امور بين هلدينگ‌ها و بنياد صرفه‌جويي مي‌شود. ضمن اينكه همه آنها ساختمان‌هاي‌شان را فروختند يا درحال فروش آنها هستند. ما به اين شيوه فقط ٤٥٠ ميليارد تومان ساختمان فروختيم و صرفه‌جويي كرديم. در عين حال با بازسازي و تكميل سازه قديمي و احياي آن، چيزي حدود ٤٠٠ ميليارد تومان به دارايي‌هاي بنياد اضافه كرديم. در عوض ١٠٥ ميليارد تومان هزينه كرده‌ايم. يعني چيزي حدود ٧٥٠ ميليارد تومان سود كرديم. حالا اين چيزبدي است كه اين‌همه ما را به خاطر آن مي‌زنند؟ !

 

چند وقتي است كه شايع شده قرار است بنياد مستضعفان با ستاد اجرايي فرمان امام(ره) يكي شود و دكتر قاليباف - شهردار سابق تهران - رياست آن را برعهده گيرد. اين خبر درست است؟

من نه چنين چيزي شنيده‌ام و نه چيزي دال بر صحت اين مطلب ديده و خوانده‌ام.

 

يك‌بار هم آبادان رفتم. آنجا هم بيمارستاني به نام بيمارستان طالقاني دارد. اما بسيار وضعيت ناجوري داشت. پيشنهاد شد اگر زمين داريد به ما بدهيد تا در آن يك بيمارستان براي‌تان بسازيم. كنارش يك قطعه زمين داشتند. ما يك بيمارستان ٢٥٠ تخت خوابي اسكلت را به مناقصه گذاشتيم. ظرف يك سال با بهترين كيفيت انجام شد. از امسال نازك كاري آن را به مناقصه گذاشتيم؛ نازك‌كاري و سفت كاري.

 

در مورد قلعه‌گنج روستاييان از اول چندان رغبتي نداشتند كه به ميدان بيايند. يعني نسبت به قول‌هاي مسوولان اعتماد ندارند. مشاوران ما، بالاخره اينها را به ميدان آوردند. در روستاها يادشان دادند كه صندوق توسعه روستايي درست كنند. گفتند خودتان با همديگر گروه گروه شويد، شهرستان قلعه‌گنج ٨٠ هزار نفر جمعيت دارد ٨٠ درصدش شيعه و ٢٠ درصد سني هستند و با همه كار كرديم، ما شيعه و سني براي‌مان فرقي ندارد.

 

 

etemadnewspaper.ir
  • 21
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش