با گذشت حدود یک سال از تشکیل دولت دوازدهم و تحولاتی که در این یکساله رخ داده، هرچه بیشتر جلو میرویم مردم نسبت به تحقق وعدههای رئیسجمهور در حوزههای مختلف و مطالبات خود حساستر میشوند. کسانی بر این نظر پافشاری میکنند که بهتر بود حسن روحانی براساس اختیارات رئیسجمهور در ایران به مردم وعده میداد نه اینکه در زمان انتخابات وعدههایی بدهد و اکنون در راه تحقق وعدهها با موانع مختلف روبهرو شود. از مسائل سیاسی که بگذریم مهمترین وعده روحانی ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی در جامعه بود.
رئیسجمهور گفت که وضع معیشتی و اقتصادی مردم را بهتر خواهد کرد، امری که تاکنون تحقق نیافته است. تاکنون چندین بار گفته شده که اگر رئیسجمهور از مسائل، موانع و مشکلات پیش رو با مردم سخن بگوید شاید جامعه به سمت او بیاید و در راه رفع این مشکلات او را همراهی کند، اما روحانی همچنان تلاش میکند بهتنهایی چنین بار سنگینی را به دوش بکشد و به مردم لبخند بزند. البته مخالفان دولت نیز از تحرک نایستادهاند و هر زمان و به هر نحوی که بتوانند در کار دولت اخلال ایجاد میکنند.
نمونه این امر را به وضوح میتوان در ناآرامیهای دیماه سال گذشته و بحران ارزی اخیر مشاهده کرد. آقای روحانی و دولت دوازدهم باید بتواند با مشورت جریان حامی خود بر مشکلات فائق آید تا آیندهای امیدبخش را به مردم نوید دهد. قطعا عملکرد این دولت بر آینده جریان اصلاحات و اعتدال در دو انتخابات مهم ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ تاثیر خواهد گذاشت. برای بررسی عملکرد دولت و مخالفان در سپهر سیاست ایران و لزوم پاسخ به مطالبات مردم، «آرمان» با سیدرضا اکرمی رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاستجمهوری و عضو جامعه روحانیت مبارز به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
با وجود اینکه هنوز یک سال از تشکیل دولت دوازدهم نگذشته، جریان مخالف علیه دولت و آقای روحانی دست به تخریب دولت زده و جامعه را همچنان ملتهب نگه میدارد. بهنظر شما بهترین برخورد با این افراد چیست؟
من معتقدم هرجا به مشکلی برخورد میکنیم از خشکسالی گرفته تا کاهش باران، گرانی، بیکاری و ... عادت کردهایم به فرافکنی روی آوریم. در مسائل سیاسی مشکلات را گاه به موضوعات بیربط ارجاع میدهیم؛ نه اینکه دشمنان نسبت به انقلاب بیتفاوت باشند و کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و عربستان دست روی دست گذاشته باشند. گاهی هم میگوییم مخالفان دولت اجازه تحرک و فعالیت به دولت نمیدهند. من این موضوع کلی را قبول ندارم که میگویند هر مشکلی پیش میآید بهدلیل تحرکات مخالفان در راستای ناکام جلوه دادن دولت است.
مخالفان دولت یعنی چه کسانی؟ برخی افراد را داریم که بهطور کلی با ایده و روش دولت مخالفاند، اما کشور که بر اساس روش اداره نمیشود بلکه ما اسناد بالادستی مثل چشمانداز ۲۰ساله، برنامههای ۵ساله، بودجه و قانون داریم که باید آنها را ملاک قرار داده و بر ملاک قانون قضاوت و داوری کنیم. از این جهت عملکرد درست یا غلط دولت را نیز باید منطبق بر قانون قضاوت کنیم که دولت خلاف قانون یا مطابق قانون عمل میکند. بهنظرم میآید که باید اینگونه نقد و انتقاد کنیم و کارهای انجام شده را نیز مورد تشویق قرار دهیم.
واقع امر این است که اگر در کشور شرایط عادی برقرار باشد و هرکس در جایگاه خود به فعالیت مشغول باشد، مسائل حل میشود، اما اینکه صبح روز مبعث ناگهان متوجه میشویم که آمریکا، انگلیس و فرانسه ۱۰۵ موشک به سمت سوریه پرتاب کردهاند و در ادامه آقای جان بولتون میگوید سوریه سایه و ایران هدف است؛ ناگهان کشور با چنین مسالهای مواجه میشود که تقریبا مسائل داخل کشور را نیز تحتالشعاع قرار میدهد و همه درباره پیامدها و عواقب این رویارویی صحبت میکنند و از طرف دیگر این مساله تاثیر بسزایی روی افکار عمومی، قیمت نفت، ارز و دهها مساله دیگر میگذارد.
از این جهت باید گفت، واقعا اگر مشکلات بیرونی نبود بهتر میتوانستیم کشور را اداره کنیم، منتها ارتجاع عرب با دشمنان نظام دست در دست هم علیه ایران توطئه میکنند. بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی به کشورهای مختلف سفر میکند و همواره با سرمایه گزافی که دارد کشورهای مختلف را با هزینه خود به جنگ دعوت میکند. در این شرایط ما نیز باید بتوانیم با اندیشه، برنامهریزی، آمادگی، هوشیاری و بیداری با اینگونه مسائل مقابله کنیم. من بهطور واضح عرض میکنم که باید کارهای کشور به ۲ قسمت تقسیم شوند: قسمتی به مسائل بیرونی و سیاست خارجی کشور بپردازد و قسمت دیگر مسائل داخلی کشور را رتقوفتق کند.
در داخل کشور هر کس باید کار خود را به درستی انجام دهد. حال سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد یا گمرک و ... باید در حیطه وظایف و اختیارات خود به نحو احسن عمل کنند. در این راستا باید سیستم تشویق و تنبیه راه بیندازیم و افرادی که عملکرد درستی دارند را رشد داده و با افرادی که متخلف هستند، احساس مسئولیت نمیکنند و بیتفاوتاند، برخورد کنیم. در سفری که اخیرا برای سخنرانی به استان زنجان داشتم دیدم که گنبد سلطانیه فاقد هرگونه امکانات رفاهی و بهداشتی است که بازدیدکنندگان از آن استفاده کنند.
این مسائل ارتباطی به دلار، سوریه و آمریکا ندارد. این نشان از بیخیالی مسئولان امر است که باید احساس مسئولیت کنند. باید با این بیبرنامگیهایی که وجود دارد برخورد شود تا از طرفی اشتغال ایجاد شود و از طرف دیگر خدمات به نحو شایستهای در اختیار مردم قرار گیرد و در عین حال بر عملکردها نیز کنترل صورت گیرد. البته اینکه عدهای مخالف دولت هستند، چیز جدیدی نیست و اینها از قدیم بوده و اکنون نیز هست. یک طرف ۲۴میلیون رأی آورده و طرف دیگر ۱۶ میلیون، اما اسم این کار مخالفت نیست، بلکه اظهارنظر است. ما باید کسی را مخالف تلقی کنیم که با قانون و عملکرد قانونی دولت مخالف است.
برخی مخالفتها با دولت آشکار است و بهعنوان نمونه حوادث دیماه و بحران ارزی اخیر برای زمینگیر کردن دولت بود. رئیسجمهور نیز به کرات از مخالفتها با دولت سخن گفته است. بهنظر شما چه راهکاری برای مقابله با اینها سودبخش است؟
البته من سخنگوی آقای روحانی نیستم، اما یکی از اشکالاتی که در دولت آقای روحانی میبینم این است که اطلاعرسانی و پاسخگویی در دولت یازدهم و دوازدهم بسیار پایین است. رئیسجمهور چند وقت قبل گفته بود که برخی قربهالیا... به مخالفت با دولت میپردازند. خوب کسی باید باشد که همین اظهارات آقای روحانی را شفاف و رسا کند و بگوید که منظور رئیسجمهور چه کسانی هستند وگرنه کلیگویی آسان است.
البته من منکر مخالفتها با دولت نیستم و دولت حتما مخالفان زیادی دارد، اما نمیتوان احتمال داد که هر کسی انتقاد کرد با دولت مخالف است. از این رو باید گفته شود که مخالفان دولت چه کسانی هستند. رئیسجمهور باید اضافه بر سخنگوی دولت، تیم اطلاعرسانی و پاسخگویی خود را قوی کند تا این تیم درباره مسائل حاشیهای، انواع تهمت و توهینها به دولت پاسخ دهد. برخی روزنامهها اساسا فحشنامه هستند نه روزنامه. اگر دولت تیم اطلاعرسانی و پاسخگویی قوی و منسجمی داشته باشد باید مچ این افراد را بگیرد و از آنها توضیح بخواهد که چرا اینگونه دولت را تخطئه و تخریب میکنند. برخی فقط برچسب میزنند و القاب وابسته و دست نشانده به این و آن میدهند در حالی که اینگونه رفتارها اصلا منطقی نیست.
برخی مطرح میکنند که رئیسجمهور، حل مشکلات و مسائل جامعه را به آینده گره میزند. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
مطلب را باید مقداری بالاتر و جامعتر دید. در اصل سوم قانون اساسی مطالبی مطرح شده که بسیار مطلوب و ایدهآل است، اما زمانی که میخواهیم به اجرای آن بپردازیم جنگ ۸ساله پیش میآید. مسلما نمیتوان هم جنگ را مدیریت کرد و هم این اهداف را پیگیری نمود. من موافق حواله مشکلات به آینده نیستم چون از سخنان رئیسجمهور چنین برداشتی ندارم که مسائل به آینده موکول میشود بلکه معتقدم باید بستر و زمینه کار نیز وجود داشته باشد.
من نمیخواهم بگویم که اشکالی در مجموعه دولت یا حتی سران ۳ قوه وجود ندارد، حتما اشکال وجود دارد و کسی این مساله را رد نمیکند، اما اینکه بگوییم دولت فقط موکول به آینده میکند و حواله به آینده میدهد، درست نیست. یک فرد مسلمان که نمیخواهد عوامفریبی و مردمفریبی کند. خود مقام معظم رهبری نیز میفرمایند که کار اجرایی سخت است. مثلا در همین مساله بارندگی، امسال بیش از ۴۰درصد کاهش بارندگی داشتیم، اما همین چند روز دیدیم که چندین میلیمتر بارندگی صورت گرفته که وضع را تغییر میدهد.
از این جهت است که باید شرایط و بستر را در نظر گرفت. یقینا یک مسلمان عاقل، مدیر و مدبر که رئیسجمهور باشد و قانون اساسی او را معرفی میکند، نمیخواهد مسائل را به آینده موکول کند یا به وعدههای دادهشده عمل نکند. باید ببینیم شرایط و بستر برای انجام فعالیتها و تحقق مطالبات و وعدهها فراهم است یا اینکه باید صبر کرد تا شرایط ایجاد شود. من نسبت به آقای روحانی و دولت نظر منفی ندارم و چنین حرفی را نمیگویم چون خودم هم حامی و مبلغ ایشان بوده و هستم، اما گاهی موانعی بهوجود میآید که همه از آن آگاه نیستند.
مثلا ارز از هفته گذشته تاکنون برای مردم مساله شده و نگرانی بهوجود آورده و افراد از ظن خود نظرات مختلفی مطرح میکنند. در کشور قحطی، سرما، یخبندان یا جنگی رخ نداده پس به چه مناسبت دلار مساله اصلی میشود؟ نباید نادیده گرفت که عدهای نیز در این میان اخلال ایجاد میکنند، اما بهطور کلی نمیتوانیم بگوییم که خدای ناکرده دولتیها میخواهند وعده به آینده دهند یا زمان بخرند.
با گذشت یک سال از آغاز کار دولت دوازدهم بسیاری مطرح میکنند که رئیسجمهور باید مبتنی بر اختیارات خود وعده میداد تا در راه عمل به وعدهها با مشکل مواجه نشود. نگاه شما به این مساله چگونه است؟
من موافق این سخن نیستم چون آقای روحانی مثل بنیصدر نیست که بگوییم یک سال قبل از خارج با امام همراه شده و به کشور آمده و چند سخنرانی انجام داده و رأی مردم را گرفته است. اکنون ۴۰ سال از انقلاب میگذرد که آقای روحانی ۲۰ سال در آن نماینده و ۱۶سال در شورای عالی امنیت ملی بوده است. واقعا برخی مشکلات داخل یا خارج نمیگذارد وعدهها محقق شود. هیچکس حتی خود آقای روحانی نیز باور نمیکرد که آمریکا که در قصه برجام سلطان قابوس پادشاه عمان را میانجی قرار داد و پیام داد که به ایران بگویید حاضریم مذاکره کنیم، اینگونه زیر میز بزند و ترامپی روی کار بیاید که هیچچیز را قبول ندارد.
آقای روحانی بر اساس آنچه که پیش میرفت حساب کرده بود و فکر نمیکرد چنین اتفاقاتی رخ دهد. بدقولی و بدعهدی آمریکاییها که دست آقای روحانی نیست. اینها هر روز دنبال مشکلسازی و مشکلآفرینی برای ایران هستند که حتما این مسائل بر مسائل داخلی کشور نیز اثر گذاشته، وقت، امکانات و ابزار را میگیرد. مسائل مختلفی وجود دارد که در راه اجرا سنگی در چاه میاندازند و چهل نفر باید آن را بیرون بیاورند یا موانع را از سر راه بردارند. باور خوشبینانه من این است که آقای روحانی از مسائل خبر دارد، همه چیز را میداند و میخواهد از اختیارات خود استفاده کند، اما گاهی موانعی وجود دارد که انسان نمیتواند به اهداف صحیح خود برسد. البته نباید از یادبرد که انسان جایزالخطا هم هست.
اخیرا آقای جهانگیری اظهار داشته که بخش عمدهای از مشکلات کشور با گفتوگو و افزایش سرمایه اجتماعی حل میشود. بهنظر شما تا چه حد شرایط گفتوگو در کشور مهیاست و این مساله چه میزان در جامعه تاثیرگذار خواهد بود؟
اصل گفتوگو لازمه جامعه است. در قرآن آمده که خداوند انسانها را آفریده و به آنها نیروی نطق داده که بنشینند و با یکدیگر صحبت کنند. من اصل گفتمان را در چارچوب قانون، امکانات و ضرورت لوازم و ابزار قبول دارم. گاهی مطرح میشود که ما میخواهیم گرانی نباشد این خواست معقولی است، اما باید تولیدکننده، توزیعکننده و کاسب نیز این مساله را قبول کنند. از این جهت در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حتما گفتوگو لازم است منتها این گفتوگو باید در چارچوب قانون و رعایت اخلاق و انصاف صورت گیرد.
در حال حاضر نیز شرایط کشور بهنحوی است که فضای گفتوگو فراهم است. اگر کسی قصد خدمت دارد باید بپذیریم و او را کمک کنیم، اما زمانی کسی هست که نهتنها نیاز به کمک ندارد بلکه کار نمیکند؛ باید عذر چنین کسی را بخواهیم و او را کنار بگذاریم و از افراد شایسته و لایق استفاده کنیم.
مساله گردش آزاد اطلاعات و دسترسی آسان مردم به فضای مجازی امری است که رئیسجمهور به کرات درباره آن صحبت کرده و اخیرا نیز دستیار وی در حقوق شهروندی گفته در استفاده از پیامرسانها اختیار با مردم است. بهنظر شما تا کجا باید به دیدگاه مردم احترام گذاشت و کجا مسئولان باید کار خود را انجام دهند؟
بهنظر من باید فرهنگسازی و نظارت مستمر را همزمان اجرا کنیم. پیامبر نیز تبیین میکرد، تعلیم میداد و نظارت میکرد. قطعا نظارت بر همه چیز ضرورت دارد و هر چیزی حدود و ثغوری دارد. هر چیزی گفتنی نیست و هرچه میدانیم نباید بگوییم. از قدیم نیز گفتهاند که دروغ گفتن حرام است، اما راست گفتن واجب نیست. ما باید توجه کنیم که اگر فیلترینگ مطابق قانون و به مصلحت جامعه است باید بدان عمل شود. البته باید دید که اگر پیامرسان دیگری میتواند جای تلگرام را بگیرد یا با این پیامرسان رقابت کند حتما باید بدان توجه کنیم. ما شعار استقلال دادهایم و حتیالمقدور باید این استقلال را از نیازهای اولیه روزانه خود تا مسائل آینده، در همه چیز رعایت کنیم.
آقای احمدینژاد با گفتمان انقلاب به مناصب اجرایی رسید اما اکنون با اظهارات تقابلجویانه مسیر دیگری در پیش گرفته است. تحرکات اخیر وی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظرم در مورد آقای احمدینژاد به چند مساله باید بهطور جدی توجه کرد. نخست اینکه در قرآن و روایات داریم که خدا این دنیا را آزمایشگاه قرار داده تا افراد بهطور کامل خود را نشان دهند و آنچه در دل دارند بیان و بازگو کنند. آقای احمدینژاد پس از ده سال مدیریت در شهرداری و ریاستجمهوری، خود را به وضوح نشان میدهد. او نشان میدهد که کمظرفیت و پرادعاست و چون در دوره شهرداری و ریاستجمهوری با وی برخوردی نشد، به این فکر افتاده که سخن او حق و عملکرد او هم کاملا درست است.
باید اذعان کرد احمدینژاد دچار وضعیتی شده که تنها خود را میبیند. دیگر اینکه بهنظرم آقای احمدینژاد در درون خود مطالب دیگری دارد، مثلا در گذشته میگفت اسامی مفسدین اقتصادی در جیب من است یا مافیای فلان در کشور وجود دارد و حتی یک بار هم در اینباره سخن محکمه پسندی نگفت. امروز مردم باید بیشتر بفهمند که همه آن حرفها عوامفریبی بوده است. این را باید بهعنوان هشدار در نظر داشت که انسان خیلی آسان دچار خودفریبی میشود. اگر کسی مطلبی دارد، دادگاه و مراکز قانونی وجود دارد و دیگر «بگم بگم» ندارد.
آن هم نه از سوی فردی عادی بلکه از سوی نفر دوم کشور که ۸ سال بالاترین قدرت اجرایی کشور بوده است. احمدینژاد در موارد مختلفی ادعاهایی را مطرح کرده است که البته همه میدانند که ادعا کردن بسیار آسان است. معمولا فرد مدعی میخواهد با ادعا، خودش را بیشتر نشان دهد. جامعهشناسان میگویند بالاترین برخورد با احمدینژاد بیاعتنایی به اوست. همین که او را رها کنند که هر چه دلش میخواهد بگوید و با او کاری نداشته باشند، مردم میفهمند که او چگونه سخن میگوید و به عبارت دیگر سخنان او چه عمقی دارد. بهنظر من نمیتوان با او چندان کاری داشت، از این نظر که فردی باایمان و دلسوز نسبت به مصالح کشور، جامعه و منافع ملی کمتر سخنانی از جنس سخنان آقای احمدینژاد بر زبان جاری میکند.
حمید شجاعی
- 18
- 3