نهادهای فرهنگی همچنان بودجه کشور را میبلعند. دیروز خبری صدر اخبار رسانهها قرار گرفت که یک بار دیگر قبح اعداد را شکست، خبر حاکی از ارقام سنگینی بود که در همین فروردین ماه سال جاری به ۱۷ موسسه فرهنگی اختصاص پیدا کرد. به دستور رئیس جمهورفقط در فروردین سال ۹۷، رقم ۲۱۶ میلیارد و ۶۸۴ میلیون و ۷۹۰ هزار تومان از سوی خزانه داری به ۱۷ موسسه فرهنگی اختصاص پیدا کرد. موسساتی که نام هرکدام از آنها سالهاست واکنش شدید منتقدان پرداخت بودجههای کلان به برخی حوزههای فرهنگی را درپی دارد.در لیستی که دیروز روی تارنمای وزارت امور اقتصادی و دارایی قرار گرفته است، نام سازمان صدا و سیما به چشم میخورد که رقم ۱۱۰ میلیارد تومان از خزانه داری بودجه دریافت کرده است.
صدا و سیما در حالی باز هم از دولت پول جیبی گرفته که چهارم بهمن ماه سال گذشته بود که ۱۵۰ میلیون دلار از محل صندوق توسعه ملی به این رسانه ملی اختصاص پیدا کرده بود. همان مقطع بسیاری از کارشناسان اینطور تحلیل کردند که به نظر میرسد این سازمان عریض و طویل به گودالی عمیق برای بودجه کشور تبدیل شده است.حالا با بذل و بخشش خزانه داری یک بار دیگر این سوال اساسی از سوی افکار عمومی مطرح شده است که با کدام استدلال و توجیه اقتصادی هر سال باید شاهد سر ریز بخش اعظمی از بودجه به سوی موسسات فرهنگی باشیم که به رغم انتقادهای صریح کارشناسان همچنان بیشترین پول توی جیبی را از دولت دریافت میکنند.
بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که هر چه سیطره موسسات فرهنگی در کشور بیشتر می شود به این مفهوم است که موازی کاری ها بیشتر شده است. بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که طی سالهای گذشته تاکنون رابطه معناداری میان توسعه موسسات فرهنگی و افزایش آمار بیکاری میان قشر تحصیلکرده به وجود آمده است که حکایت از هدرروی بودجه کشور دارد. اما با این وجود باز هم شاهدیم که این موسسات هر سال بیشتر از سال گذشته بودجه کشور را در جیب خود می کنند.
علیرضا ابراهیمی دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با همدلی، از چگونگی هدر رفت ردیفهای بودجهای نهادهای فرهنگی می گوید. مشزوح گفت و گو در پی می آید:
در چند ماه گذشته میزان اعتبارات بودجهای در سشطح جامعه حساسیت بسیاری را برانگیخته است. بعد از اعتراضات دی ماه سال گذشته بود که مجلس وعده داد دست به سامان دهی این بخش از ردیف های بودجه ای بزند. در این باره بفرمایید چه اقداماتی از سوی مجلس شورای اسلامی صورت پذیرفته است؟
در چند دهه گذشته اعتبارات نهادهای فرهنگی غیر دولتی در کلیت بودجه، مشخص بوده است.تا کنون این سازمانها اعتبارات خود را به روال سابق مستقیما از خزانه دریافت میکردند و برای بسیاری این سوال مطرح بود که این اعتبارات کجا هزینه می شود و این پرسش در سطح جامعه مطرح شده و در ماههای اخیر با حساسیت بیشتری از سوی مردم در حال پیگیری است. از این رو مجلس دهم رویکردش این شد که همه نهادهای فرهنگی زیر مجموعه وزارتخانه های مربوطه خود شوند. تا از طریق وزارتخانه ها بودجه ها تزریق شود و از این رو مجرای مشخص به شفافیت بیشتر بینجامد. این رویکرد باعث می شود تا هم دیوان محاسبات نظارتش محکم تر شود و هم سازمان بازرسی بر این اعتبارت نظارت و صیانت بیشتری داشته باشند. بالاخره این اعتبارات سرمایه بیت المال است. این رویکرد مثبتی بود که در مجلس به سرانجام رسید و شورای نگهبان هم تایید کرد.
واقعیت این است که ناکارآمدی بخش هایی از عوامل اجرایی و عدم پاسخگویی نهادهایی از نظام، ناکارآمدی نهادهایی از دولت، نظارت ناکافی و پیگیری لازم توسط مجلس برای کارآمدی بهتر نهادهای فرهنگی، رفتار عمومی مسئولان و عدم برقراری ارتباط کافی با بدنه و بخش های مختلف مردم باعث ایجاد نارضایتی هایی در سطح جامعه شد.
صدا و سیما تنها در فروردین ماه ۱۱۰ میلیارد تومان از دولت پول دریافت کرده است، این در حالی است که بر اساس مصوبه سال گذشته تلفیق مجلس شورای اسلامی بودجه این نهاد به حدود دو هزار میلیارد تومان افزایش پیداکرده؛ رقمی نزدیک به دو برابر بودجه وزارت ارشاد؛ در این باره بفرمایید که آیا صدا و سیما توانسته به اهداف تعیین شده در برنامه های کلان در حوزه فرهنگ دست یابد؟
بحث صدا وسیما جداست. باید بدانیم که رسانه ملی یک تنه در مقابل هجمه ای وسیع از پایگاه های رسانه ای نظام استکبار ایستاده است. شما ببینید بیش از ۱۸۲ شبکه فارسی زبان علیه ایران فعال هستند و تنها نرم افزار فرهنگی دراختیارما صدا وسیما است. این حرفم هیچ منافاتی با این رویکرد که همه اعتبارات نظام مند و شفاف شود، ندارد. صدا و سیما هم باید پاسخگو باشد با این همه باید این سازمان از سوی همه جناح ها حمایت شود.بله صدا وسیما هم باید به لحاظ محتواسازی دست به تغییراتی اساسی بزند.
اگر از بحث صداوسیما بگذریم آیا نهادهای دیگری مانندکتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، بنیاد سعدی حداد عادل و... که در چند دهه گذشته ردیفهای مشخص بودجهای را دریافت کردهاند آیا توانستهاند در حوزه فرهنگ تاثیراتی مثبت را در جامعه ایجاد کنند؟
باید اعتراف کرد که ما و دستگاههای فرهنگی در طول چند دهه گذشته نتوانستیم در عرصه فرهنگ کارهای بنیادین راکه در خور شان نظام جمهوری اسلامی باشد، به خوبی عملیاتی کنیم.
این حرف من به عنوان دبیر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است. ما با همین بضاعتها و همین منابع موجود و با در پیش گرفتن بهینهسازی منابع می توانستیم خیلی بهتر از این ها با ارائه بستههای مشخص فرهنگی عمل کنیم، که متاسفانه تاکنون چنین امری محقق نشده و این یک واقعیت غیر قابل کتمان است.
از نظر شما دلایل چنین ناکامی چه بوده است؟
یکی از اشکالات ما این است که ۳۲ نهاد متولی فرهنگی داریم ولی هر کدام به شکلی جزیرهای راه و منش خودش را در پیش گرفته است. از سویی نظام بورکراتیک سازمانی خود به یک مانع بر سر راه تولیدات فرهنگی بدل شده و ساختار رخوتزده این نهادها باعث هدر رفت حجم اعظمی از منابع و بودجه شده است.
در این مقطع زمانی ضرورت وجود یک مرکز راهبردی و استراتژیک فرهنگی به خوبی احساس میشود.
این نقش را وزارت ارشاد به عنوان وزارتخانهای که مستقیما با هنرمندان و افراد حوزه فرهنگ در ارتباط است،میتواند برعهده بگیرد، این وزارتخانه بهتر از هر نهاد دیگریمی تواند وضعیت سینما یا تئاتر را سامان دهد؛ اما واقعیت چند دهه گذشته حکایت از تضعیف بیوقفه این نهاد از سوی جریانات سیاسی دارد.
درست است ولی بخشی از این مشکل به ساختار رخوتزده خود وزارتخانه ارشاد برمیگردد. نهادهای دیگری هم مثل شورای انقلاب فرهنگی هم وجود دارند که میزان تاثیر گذاریشان بالا است و سیاستهای کلی عرصه فرهنگ را مشخص میکنند اما این نهادها هم متاسفانه نتوانستهاند چنین نقش مهمی را (نقش راهبری) را برعهده بگیرند.
درباره بحث نظارت بر چگونگی هزینه کرد بودجه توسط این نهادها اشارهای داشتید، اگر ممکن است به این بحث هم وارد شویمببینید عدم توازن بین بودجه دریافتی نهادهای فرهنگی با میزان تاثیرگذاری فرهنگی علاوه بر عدم یک مدیریت مشخص و منسجم فرهنگی دلایل دیگری هم دارد. این معضل هم در سطح نهادها و ساختارها و هم در بخش قوانین و تدیون سیاستهای قابل اجرا قابل بررسی و واکاوی است.
دردی ماه سال قبل جامعه با یک اعتراض مردمی مواجه بود.که به گفته تحلیل گران هم مطالبه اقتصادی داشت و هم سیاسی وفرهنگی. بسیاری معتقدند که وجه ایدوئولوژیک حاکم بر عرصه فرهنگ، باعث ایجاد شکاف خودیها-غیرخودیها شده است. از سویی بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگر بخشی از حجم اعتباراتی که در اختیار این نهادها هستند، در راستای توسعه اقتصادی کشور قرار می گرفت، اکنون شاهد این همه بحران و چالش اقتصادی نبودیم. در این باره نظر شما چیست؟
چند سوال را مطرح کردید و من سعیمیکنم موجز به این سوالات پاسخ دهم. ببینید معضلاتی که از آنها به عنوانچالش های نهادهای فرهنگی نام بردیم فقط مختص حوزه فرهنگ نیست. متاسفانه در حوزه اقتصاد هم این چالشها وجود دارند. اختلاس و رانت و فساد در ان حوزه چشمگیر است. من با این گفته موافق نیستم که اگر این منابع به سمت اقتصاد سرریز میشد وضعیت اکنون بهتر بود. شما میدانید که بیشترین فسادها در دوره وفور سرمایه و پول های بادآورده نفتی اتفاق افتاد.
من معتقدم که نمی توان با چنین استدلالاتی فرهنگ را بهانه معیشت ها کنیم. مسائل فرهنگ مسائلی زیربنایی است. درست اگر در حوزه فرهنگ به اهداف خود دست یابیم آنگاه هزینه های فرهنگی اگر هدر رفت فرهنگی هم شوند باز ارزشش را دارد!
شورای عالی حوزههای علمیه حدود ۲۳ میلیارد تومان، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی و شورای نظارت بر صدا و سیما هر کدام حدود ۲۷۰ میلیون تومان، بنیاد سعدی حداد عادل ۵۷۵ میلیون تومان و... تاکنون پاسخگو بودهاند؟
از امروز همه این نهادها باید پاسخگو باشند! و اغلب این نهاها که ردیف های بودجهای مشخص دارند باید مالیات بپردازند.
البته در حوزه فرهنگ مجلس برای حمایت از برخی نهادها، آنها را از مالیاتدهی معاف کرده است، این بحثش جداست. ولی درکلیات نهادهایی که منابع درآمدی داشته باشند باید مالیات بپردازند.
درپایان اگر حرفی دارید بفرمایید.
دستگاههای که از اعتبارات و سرمایههای ملی این کشور استفاده می کنند باید پاسخگو شوند و در صورتی که درآمدزایی دارند باید مالیات پرداخت کنند.
- 22
- 6