جامعه روحانیت مبارز بعد از گذشت چهل سال از فعالیتش با اصلاحیه در اساسنامه خود تغییرات جدی را در دستورکار خود قرار داده است؛ در یکی از این تغییرات دبیرکل در مجمع عمومی انتخاب خواهد شد اما تا قبل از برگزاری مجمع عمومی مصطفی پورمحمدی به عنوان دبیرکل موقت انتخاب شده است.
با صادق زیباکلام درباره تغییرات جامعه روحانیت مبارز گفتوگو کردیم. او معتقد است عمر فعالیت سیاسی جامعه روحانیت مباز به سر آمده و تنفس مصنوعی هم به آن فایدهای نخواهد داشت.
مشروح مصاحبه زیباکلام با «اعتمادآنلاین» را در زیر میخوانید:
*جامعه روحانیت مبارز بهتازگی اصلاحاتی در اساسنامه خود صورت داده و بر این اساس مصطفی پورمحمدی بهعنوان دبیرکل موقت انتخاب شده است؛ ارزیابی شما از این تغییرات چیست و فکر میکنید پورمحمدی میتواند در از بین رفتن برخی دلخوریها و بازگشت ناطقنوری و روحانی به جلسات جامعه روحانیت یا حتی موجب نزدیکی این تشکل روحانی اصولگرا به دولت موثر باشد؟
ممکن است چنین اتفاقی بیفتد و آقای پورمحمدی جامعه روحانیت مبارز را به آقای روحانی و ناطقنوری و کلاً آن بخش از روحانیت که ظرف یکی دو دهه گذشته مورد بیمهری این تشکل قرار گرفتند، نزدیکتر کند اما من معتقدم عمر فعالیت سیاسی جامعه روحانیت مبارز به سر آمده است. زمانی بعد از انقلاب فهرست جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات تهران و برخی از مراکز استانهای بزرگ تعیینکننده بود؛ یعنی مردم صبح جمعه صف میبستند و به نامزدهای مورد تأیید جامعه روحانیت مبارز رأی میدادند؛ یعنی از ۳۰ نفر نماینده تهران ۲۷ نفر برای جامعه روحانیت مبارز بودند. این در انتخابات مجلس اول و دوم بود، حتی در انتخابات مجلس سوم هم تا حدود زیادی بود، شاید بتوان گفت در انتخابات مجلس چهارم و پنجم هم فهرست جامعه روحانیت مبارز تا حدود زیادی تعیینکننده بود. منتها الان دو دهه است که جامعه روحانیت مبارز بهعنوان یک تشکل سیاسی بلاموضوع شده و جایگاهی در تعاملات سیاسی ندارد و به حاشیه رانده شده است. انتخابات مجلس دهم یعنی اسفند ۹۴ تیر خلاص برای روحانیت مبارز بود.
*شما افول جامعه روحانیت مبارز را چه زمانی میدانید؟
البته افول جامعه روحانیت مبارز از دو خرداد شروع شد. آقای ناطقنوری نامزد جامعه روحانیت مبارز بود که توانست تنها نزدیک به ۷ میلیون رأی بیاورد و علیرغم تبلیغاتی که شده بود آقای خاتمی ۲۰ میلیون رأی آورد منتها جامعه روحانیت مبارز هیچگاه نخواسته واقعیتها را ببنید و همچنان افول خود را تماشا کرده است. برخوردی که جامعه روحانیت مبارز با آیتالله هاشمیرفسنجانی کرد افول و سقوط جامعه روحانیت مبارز را بهعنوان یک جریان سیاسی خیلی تندتر کرد. مشکل اساسی جامعه روحانیت مبارز این است که بهعنوان بخشی از حاکمیت و زائده حکومتی درآمده است؛ چهرههای روحانیت مبارز تماماً از چهرههای روحانیون حکومتی هستند؛ از آقای موحدیکرمانی گرفته تا سایرین. هرقدر روحانیت مبارز بیشتر به یک زائده حکومتی تبدیل شده به همان میزان از محبوبیت و مقبولیتش بین مردم کاسته شده است. جامعه روحانیت مبارز بهعنوان یک تفکر دینی نبود بلکه بهعنوان یک جریان سیاسی بود. روحانیت مبارز یک حزب سیاسی بود که بهواسطه از دست دادن پایگاه اجتماعی-سیاساش به صورت گسترده اکنون هیچ جایگاهی ندارد. چه آقای موحدیکرمانی دبیرکل باشند، چه زمانی که مرحوم مهدویکنی دبیرکل بود و چه امروز که حجتالاسلام پورمحمدی دبیرکل شدهاند یا فردا فرد دیگری شود واقعیت امر بر این است که روحانیت مبارز عملاً بهعنوان یک جریان سیاسی_مذهبی سالهاست که تمام شده است.
*به نظر شما، گروههای تندروی اصولگرا چقدر در به حاشیه رانده شدن جامعه روحانیت مبارز نقش داشتند؟
واقعیت این است که جبهه پایداری هم جامعه روحانیت مبارز را قبول ندارد. نه مردم جامعه روحانیت مبارز را قبول دارند و نه روحانیون مستقل از حکومت مثل آقای ناطقنوری و رئیس دولت اصلاحات. از بخت بد روحانیت مبارز جریانات تندرو هم آنان را قبول ندارد. یعنی روحانیت مبارز از این طرف رانده و از آن طرف مانده شده است. باید جامعه روحانیت مبارز را یک جریان تمام شده بدانیم.
*به نظر میآید اصلاحاتی که جامعه روحانیت مبارز در اساسنامه و ساختار خود داده تلاشی است در این جهت که خود را احیا کند...
این کارها مثل این میماند که کسی جان به جان آفرین تسلیم کرده باشد اما شما میخواهید به او تنفس مصنوعی بدهید یا شوک وارد کنید تا زنده شود. در حالی که این فرد مدتهاست مرده! جامعه روحانیت مبارز هم مدتهاست تمام کرده و برای این کارهایی که میشود دیر است و باعث زنده شدنش نخواهد شد.
- 12
- 2