
تعیین نام شهرها یک شأن حاکمیتی و در صلاحیت حاکم مستقر است
سخن گفتن از نام محمره و تعمیم آن به خواست مردم یک تحریف بزرگ سیاسی و تاریخی است
امام(س) با ذکر جمله خرمشهر را خدا آزاد کرد، نشان داد که نام محمره را به رسمیت نمیشناخت
نام محمره فقط بر منطقهای از خرمشهر کنونی اطلاق داشت و نباید آن را به کل خرمشهر تعمیم بدهیم
واژه محمره یا همان سرخشده اقتباس از سرخجامگان است و این نام هیچ ارتباطی به هویت عربی ندارد
مردم ایران در مقابل تحرکات نوبعثیها همواره ایستاده و سیاستهای ایشان را در نطفه خفه کردهاند
ترویج نام محمره، هدف به خطر انداختن هویت ایرانی را دنبال میکند
با میدان دادن اصلاحطلبان به چنین نیروهایی جداییطلب، تهدیدهایی گزنده علیه مردم ایران پدید آمد
نام محمره برای مردم ایران و صدالبته مردم شریف خوزستان، یادآور دوران تجاوز بیگانگان به خاک ایران است
وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی باید مراقب تحرکات جداییطلبان باشند تا پدیدههای شومی مانند ترور پدید نیاید
وجود اقوام متعدد در ایران در عین حال که نعمتی بزرگ محسوب میشود، همواره دستمایه تحرکات قومگرایانه نیروهای معاند خارجی بوده است. گاهی چنین تهدیدهایی فراتر از تحرکات یکگروه و اندیشه خارجی میرود و به سیاستهای بعضی از دولتهای منطقه کشیده میشود؛ چنانکه عربستان سعودی در سالهای اخیر به وضوح و حتی با اذعان دولتمردانش سیاست تحریک قومگرایی در ایران را در دستور کار قرار داده است یا آنکه در بزنگاههای مختلف مشاهده کردهایم که دولت باکو برای تحریک اندکجداییطلبان منطقه آذربایجان ایران، بودجههای هنگفت هزینه میکند یا حتی اگر به عقبتر بازگردیم، مشاهده میکنیم که وجهی از جنگ تحمیلی میان ایران و عراق ریشه در مسائل ایدئولوژیک داشت؛ یعنی صرف اختلافهای سیاسی، ایجادکننده یکجنگ طولانی و تمامعیار نبود بلکه صدام و حزب بعث برای تضعیف هویت ایرانی، اندیشه تقابل عرب و عجم را در دستور کار قرار دادند.
در حقیقت جنگ ایران و عراق یک جنگ تمدنی و هویتی میان جهان عرب در مقابل ایرانیان بود و این مدعا را میتوان در اتحاد بیسابقه کشورهای عربی -بهجز سوریه- در تقابل با ایران مشاهده کرد. در این جنگ تمدنی، آنچه مورد غفلت آغازکنندگان جنگ قرار گرفت، حس ملیگرایی ایرانیان بود؛ بهنحوی که با شروع درگیریها مردم ایران مانند دژی مستحکم در مقابل معاندان خارجی ایستادند.
هدف حزب بعث در مناطق عربزبان ایران قدری متفاوت از سیاستهای جنگی در مناطق دیگر كشورمان بود زیرا این حزب از طریق تبلیغات وسیع خود، سعی در ایجاد شکاف در ایران به واسطه اقلیت عربزبان داشت. شاید بتوان تغییر سریع و بیوقفه نام شهر خرمشهر به محمره را مهمترین شاهد مثال چنین رویکردی از سوی دولت وقت عراق دانست. صدام با استناد به نام پیشین این شهر، تصور میکرد که میتواند هویت سرزمینی این شهر را تغییر دهد. هرچند که میدانیم نام محمره در برههای از تاریخ بر خرمشهر اطلاق میشده است اما رجعت به آن نام در ایام فتح این شهر توسط صدام، معنایی جز بازگشت به نام پیشین داشت.
پیشينه نامهای خرمشهر
باید خاطرنشان کرد که محمره در طول تاریخ ایران تنها یکی از نامهای شهر خرمشهر بوده است و اگر قرار باشد به نامهای باستانی و کهن این شهر بازگردیم، محمره جایی در آن نخواهد داشت زیرا نزديك به پنجهزار سال پیش ایلامیها در منطقه مورد اسکان خود، نام «ناژیتو» را برگزیدند و بعدها هخامنشیها «اگنیس»، سلوکیها «آنتیوش» و ساسانیان «بارما»، «استرآباداردشیر» و«پیان» را بر این خطه نام نهادند. حتی پس از ورود اعراب به ایران، این منطقه با نام «بیان» معرفی میشد که در واقع بیان معرب شده پیان است.
اعراب واردشده به ایران نیز در عصر کهن تمایلی به جعل یک عنوان عربی بر این دیار نداشتند و تنها کاری که صورت گرفت،اين بود كه یکی از نامهای پارسی این منطقه به صورت معرب خوانده شد. پس از ویرانی شهر بیان، در نزدیکی ویرانههای آن، شهری کوچک به نام محرزه(مهرزه یا محرزی) ساخته شد در حقیقت خرمشهر از دیدگاه تاریخ نگاران بازمانده شهر بیان و محرزه است. نام محمره در تاریخ بلندبالای ایران نوظهور است؛چنانکه برای نخستینبار «المُحَمَّره» در کتب و منابع سال۱۸۱۰میلادی مشاهده میشود. از سوی دیگر اگر قايل به وجود نام محمره در سالهای پیش از۱۸۱۰ نیز باشیم باید آن نام را تنها محدود به قسمتی از منطقه خرمشهر کنونی بدانیم زیرا این نام با عنوان اصلی «کوت المُحَمَّره» شناخته میشد. کوت به معنای قلعه و بارو و نیز مجموعه خانههایی به هم چسبیده، شبیه به یک روستاست.
در زمانهای دور محمره محل استقرار تیرهای از مهاجران بنیکعب به نام آلبوکاسب به زعامت شیخ مردا و بنعلی کاسب بوده است. محمره تنها به بندری اطلاق میشد که وجه تجاری داشت. این گزاره به معنای آن است که اگر قايل به وجود نام محمره باشیم، این اسم فقط بر منطقهای از خرمشهر کنونی اطلاق داشت و نباید آن را به کل خرمشهر تعمیم دهیم. مضاف بر آن اينکه نام محمره موضوعیت هویتی برای مردم خرمشهر ندارد زیرا اگر بخواهیم نام را معیار هویت بدانیم، ایشان باید به نامهای کهن مانند پیان یا بیان رجوع کنند.
از سوی دیگر در ریشهشناسی واژه محمره نیز باید دانست که محمره در زبان عربی به معنای قرمز یا سرخشده است. در برخی نوشتهها آمده است که پس از دستگیری بابک خرمدین، رهبر سرخجامگان، در حدود ۱۲قرن پیش، بازماندگان خرمالدین به سرزمینهای نیمهویران جنوب ایران تبعید شدند تا هم از سرزمین اصلی خود دور و هم به پایتخت خلافت نزدیکتر باشند. بنابراین واژه محمره(سرخ شده) اقتباس از سرخجامگان است و این نام هیچ ارتباطی به هویت عربی ندارد.
اصرار بر نام محمره، سیاستی بعثی
جدا از استنادهای تاریخی آنچه تعیینکننده نام شهرهاست، قانون تقسیمات کشوری است. تعیین نام شهرها یک شأن حاکمیتی و در صلاحیت حاکم مستقر است. در حال حاضر حکومت ایران که برآمده از رای مردم است، شأن تعیین نامهای شهرهای مختلف ایران را برعهده دارد و دستگاههای حاکمیتی در اجرای این وظیفه موظف به رعایت قانون مزبور هستند. بنابراین سخن گفتن از نام محمره و تعمیم آن به خواست مردم یک تحریف بزرگ سیاسی و تاریخی است.
در حقیقت نمیتوان ادعای حرکت در چارچوبهای نظام اسلامی ایران را داشت و خلاف قوانین موضوعه سخن گفت. اگر فرد یا گروهی خود را ملزم به رعایت ضوابط میدانند، نباید خلاف منافع ملی و تصمیم حاکمیتی صحبت کنند زیرا در این موضوع خاص، تعیین تکلیف نام شهرها برعهده حکومت است. از سوی دیگر در شرایطی که صدامحسین زندهکننده نام محمره بوده است، برای مردم ایران و صدالبته مردم شریف خوزستان نام محمره یادآور دوران تجاوز بیگانگان به خاک ایران است و در این شرایط اگر عدهای خاص اصرار بر زندهکردن آن نام دارند در مسیر اهداف ویرانگر متجاوزانی چون بعثیها قدم میگذارند. شاید بهتر باشد چنین نیروهای تفرقهافکنی را نوبعثیهایی بدانیم که نهتنها در اندیشه حفظ کیان ایران نیستند بلکه با خطگیری از جریانهای خارجی مترصد جدایی مناطق عربزبان از ایران هستند.
شاید نیروهای معاند داخلی سیاستهای خصمانه دولت عراق را به یاد داشته باشند؛ زمانی که در سال۱۹۵۹ میلادی مدعی شد که «محمره(خرمشهر) قسمتی از عراق بوده و دولت عثمانی آن را به ایران برده است». این ادعا در سالهای بعد به انحای مختلف تکرار شد؛ چنانکه در سال ۱۹۶۰ ميلادي ميگفتند كه: «دولت عثمانی از شهر و بندر محمره که تابع عراق بود به نفع ایران صرف نظر کرد زیرا می خواست مشکلات مرزی را فیصله بخشد.
دولت عراق بعد این موضوع را به میان نکشید، چون مایل بود به مشکلات مرزی خاتمه دهد و استقرار صمیمیت را بین دو کشور همسایه جایگزین آن سازد». سیاست توسعهطلبانه دولت عراق نه تنها به همین جا محدود نشد بلکه پس از مدتی سراسر استان خوزستان را در برگرفت. این کشور در سال۱۹۶۳میلادی یا ۱۳۴۲شمسی مساله بازگشت عربستان(خوزستان) به دامن مادر عربی را در شورای جامعه عرب مطرح کرد و به منظورآزادسازی عربستان(خوزستان) با کمکهای مالی و تسلیحاتی خود جبهه التحریر(یا جبهه آزادی بخش اهواز) را در خوزستان ایران بهوجود آورد.
این جبهه، هدف خود را آزادسازی خوزستان از «طریق مسلحانه» اعلام کرد. اعضای این جبهه در داخل عراق سازماندهی میشدند و تحت آموزش نظامی و جاسوسی قرار میگرفتند. در ادامه این اقدامات، دولت عراق برای مشروعیتبخشیدن به مداخلات خود در امور داخلی ایران، به خصوص در خوزستان، در سال۱۹۶۴ میلادی کنفرانس حقوقدانان عرب را در بغداد برگزار کرد. این کنفرانس در پایان اجلاس خود با صدور قطعنامهای، ضمن صحه گذاشتن برادعاهای عراق، اعلام کرد: «عربستان(خوزستان) ایالت ایرانی اهواز در شمال خلیج(فارس) نزدیک شطالعرب جزو لاینفک میهن عربی است». با دانستن تمام اینها باید در نظر داشت که سخن گفتن از نام محمره در واقع زنده کردن تمام این ادعاهاست.
سیاست کلی نظام، حفظ نام خرمشهر
عجیب است که اکنون کسانی ادعاهای گذشته دولت معاند وقت عراق را مطرح میکنند که از بودجه کشور ایران ارتزاق میکنند. هنگامی که همچنان معاندان عرب خارج از کشور با تغییر نام خیلج فارس به خلیج عرب یا خلیج یا با جعل نام خوزستان به عربستان یا آبادان به عِبادان به قومگرایی و زمینههای تجزیه دامن میزنند، نباید عدهای در داخل وطن همصدا با آن دشمنان شوند. تکیه بر نام محمره که هیچ جایگاهی در تبیین هویت مردم ایران ندارد، جز افرودن آتش جداییطلبی نتیجهای نخواهد داشت.
اگر برخی افراد از روی جهل یا خودنمایی در تعدادی از سایتهای داخلی به چنین موضوعاتی دامن میزنند، باید دانش خود را بالا ببرند اما اگر از روی تعمد و برای اختلافافکنی میام مردم و ترویج قومگرایی افراطی چنین میکنند باید بدانند که مردم ایران در مقابل تحرکات نوبعثیها همواره ایستاده و سیاستهای ایشان را در نطفه خفه کردهاند. اگر چنین نبود، مردم مناطق عربزبان نخستین پیشگامان جنگ ایران و عراق نبودند و تمامقد در مقابل تجاوز خارجی نمیایستادند. آنهایی که تمام هستی خود را در راه وطن فدا کردند، اکنون نیز تماشگر معرکه تعدادی نوبعثی خائن نخواهند بود. وقتی امام(س) پس از آزادسازی خرمشهر با بیانی رسا گفت: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»،
به معنای آن است که نام محمره را به رسمیت نمیشناخت و در احیای نام خرمشهر به جای محمره ردی از شوونیسم و نژادپرستی نمیدید. برخی میگویند که امام جمعه خرمشهر بر نام محمره تاکید کرده است. اگر چنین باشد او نیز در راستای سیاستهای کلی نظام، سخنان امام(س) و رویکرد مقام معظم رهبری حرکت نکرده است زیرا هیچگاه در قوانین موضوعه ایران، سخنان رهبری و سخنان امام(س) نامی از محمره برده نشده است؛ باوجوداینکه مقام معظم رهبری در متون عربی منتشر شده در سایت رسمی خود همواره از نام خرمشهر استفاده میکنند. بنابراین ترویج نام محمره یک هدف را دنبال میکند و آن به خطر انداختن هویت ایرانی و نیز جدایی گام به گام خرمشهر از ایران است؛ به نحوی که نخست نام این منطقه و سپس جغرافیای آن تغییر داده میشود.
جهل نیروهای سیاسی
دیگر آنکه از یاد نبریم که حزب «لجنه الوفاق» پس از دوم خرداد سال۷۶ توانست به عنوان تنها حزب قانونی متعلق به عربزبانهای ایرانی مجوز فعالیت بگیرد. دولت آن زمان با استناد به اصل دموکراسی چنین مجوزی را صادر کرد اما دانسته یا ندانسته در بازی پانعربیسم حرکت کرد. آن روزها اصلاحطلبان تصور میکردند با ارائه مجوز فعالیت به احزاب ناآشنا و بدون شناسنامه میتوانند در مسیر تکوین اندیشههای مردمسالاری حرکت کنند اما با یک اشتباه راهبردي خطری بسیار بزرگ را برای ایران به ارمغان آوردند. اعضای این حزب نیز در ابتدا خود را نیروهای داخل در نظام معرفی میکردند و با این پوشش به ترویج اندیشههای جداییطلبانه میپرداختند اما بعدها معلوم شد که آنها نیز برای پیشبرد اهداف خود دست به اسلحه بردند و ترور را در پیش گرفتند.
در واقع با میدان دادن اصلاحطلبان به چنین نیروهایی تهدیدهایی گزنده علیه مردم ایران پدید آمد. اکنون نیز دولت همان سیاست را در پیش گرفته است و با مسامحهکاریهای خود در قبال چنین نیروهایی، آینده مبهمی را برای هویت ایرانی به وجود میآورد.
در این بین وزارت اطلاعات و نهادهای امنیتی باید مراقب تحرکات جداییطلبان باشند تا مانند گذشته اتفاقات ناگواري رقم نخورد؛ هرچند مردم ایران همواره از تماميت ارضی و نیز هویت ایرانی خود دفاع کردهاند و در واقع جبرانکننده کاستیهای دولتها بودهاند واجازه نخواهند داد که افراد محدودی تمامیت ارضی و هویت ایرانی را به خطر اندازند. در پایان باید اشاره کرد که اگر دولت اقدامی عاجل در مقابل نیروهای بدخواه ايران نکند، در آینده باید شاهد مشکلات عدیده بیشتری باشیم.
مهرشاد ایمانی
- 14
- 2