دولت دوازدهم با وجود اینکه یک سال از عمر کاری خود را پشتسر میگذارد، اما بسیاری از بحرانهای عجیب و غریب را در یکساله گذشته پیشروی خود دیده است. از بحران ارزی کمسابقه و مشکوک تا هجمههای سازمان یافته علیه دولت، خروج آمریکا از برجام و تخطئه دولت که تنها بخشی از اتفاقات پیش آمده برای دولت حسن روحانی بوده است. انگار دستی از غیب نمیخواهد که روحانی و دولت متبوعش پایان کار خود را ببینند و از این جهت است که برخی تحلیلگران اصلاحطلب و اصولگرا چندی است که به ارزیابی انتخابات سال ۱۴۰۰ میپردازند.
گرچه در دوره اصلاحات نیز شاهد این موضوع بودهایم. زمانه عوض شده، بهنحوی که روحانی جایگزین رئیس دولت اصلاحات شده، اما مخالفان و دلواپسان همچنان بر روی یک استراتژی پیش میروند و آن هم تخریب دولت به هر نحو ممکن. به همین جهت است که اخیرا چنین مطرح شده که دلواپسان برای روحانی ۴ سناریوی استعفا، اعمال، فشار، طرح عدم کفایت و پروندهسازی را در دست بررسی دارند. پرسش اینجاست که چرا موافقان گفتمان اصلاحات و اعتدال در زمین دلواپسان بازی میکنند؟ باید دید در آینده چه وقایعی در سپهر سیاست ایران رخ خواهد داد. برای بررسی حواشی و هجمههای سازمان یافته علیه دولت و کارکرد آن «آرمان» با نجفقلی حبیبی استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
چندی است که هجمههای زیادی به کارایی دولت در عرصه داخلی و خارجی میشود بهنظر شما نباید دستاوردها را نیز در کنار کاستیها دید؟
بهنظرم نخست باید گفت ما در برجام که رکن همه این جدالها است در سطح بینالمللی، جهانی و تاریخی برد خود را داشتهایم. بهواسطه برجام بنایی در جهان گذاشته شد که مسائل را به جای جنگ با گفتوگو حل کنند که این اتفاق افتاد. یعنی کشوری مثل ایران به گفتوگو با ۵ کشور قدرتمند جهان پرداخت، بحث کرده و به توافق رسید. خود این مساله و سنت اجتماعی که در جهان گذاشته شد که به جای جنگ و کشتار مسائل با گفتوگو حل شود برد دولت آقای روحانی بوده است.
نکته دوم اینکه خروج آمریکا از برجام نیز برد مهمی برای ایران و جهان به حساب میآید. آمریکا خود را قدرت مسلط بر جهان میداند بهنحوی که تا کنون فکر کرده هر زمان در شورای امنیت چیزی بگوید همه صم بکم به او رای میدادند، اما اکنون چه میزان باید هزینه میشد تا نشان داده شود که آمریکا قابل اعتماد نیست. این مساله اکنون افشا شده و همه جهانیان فهمیدهاند که اعتبار بینالمللی آمریکا از دست رفته است. از این جهت نباید این بردها را فراموش کنیم. علاوه بر اینکه ما خودمان از توافق برجام منافع اقتصادی خوبی از بهدست آوردیم.
البته دولت با مباحث داخلی روبهروست مثل اینکه در کابینه جوانگرایی کند که خود بحث جداگانهای است. اینکه دولت بتواند آرام آرام و تدریجی جوانترها را به بدنه خود تزریق کند تا پله پله تجربه کسب کنند و بالا بیایند امری طبیعی است و تا حدودی نیز انجام خواهد شد. البته اینکه بدون هیچشناختی کارهای سنگین به جوانان سپرده شود تجربه تاریخی خوبی ندارد. آنهایی که این انتقادات را میکنند یادشان رفته که آقای احمدینژاد که دولت مطبوع خودشان بود تا حدی این کار را انجام داد که که جوانانی را به ریاست سایپا، تامین اجتماعی و... برگزید که تنها نتیجه آن متضرر شدن کشور بود. اینکه دولت باید جوانان را بهکار بگیرد امر مطلوبی است؛ جوانان درس میخوانند که در دستگاهها کار کنند و پله پله به مدارج عالی کشور دست پیدا کنند.
دولت نیز این کار را انجام میدهد، اما اینکه عدهای به دولت حمله میکنند چندان منطقی نیست چون افراد با تجربه هم باید در دولت باشند. منتها اینکه با تجربهها باید انسجام بیشتری داشته باشند سخن حقی است و ارکان دولت باید تحرک بیشتری از خود نشان دهند و مسائل را حل و فصل کنند. احتیاط بیش از حد افراد را زمینگیر میکند لذا دولتمردان باید با شجاعت و قدرت فکر کنند که چه کاری خوب است و سپس محکم عمل کنند. مثلا پس از مدتها بررسی این نتیجه حاصل شد که مبارزه با مفاسد اقتصادی لازم است.
حال که به این نتیجه رسیدهاند باید بهطور جدی عمل کنند و اینکه مثلا بگویند در گمرک چه چیزی کشف کردیم، خیلی قابل قبول نیست. این همه امکانات علمی جدید در اختیار دولت است که میتواند بازارها، گمرکات، ورود خروجها و ارز را کنترل کند. این همه احتیاط درباره بانکهای خصوصی و موسسات مالی غیرقانونی که تبدیل به فاجعه شد برای دولت لازم نبود. دولت آقای روحانی از همان ابتدا که روی کار آمد باید با این مساله بهطور جدی مبارزه و تکلیف آن روشن میکرد.
بهنظر شما تخریب دولت فقط به دولت صدمه خواهد زد یا آسیب آن به کلیات نظام و سلب اعتماد مردم از حکومت نیز وارد خواهد شد؟
این مساله که بسیاری بخواهند با وارونه و ناکارآمد جلوه دادن دولت فضا را به سمت و سویی دیگر ببرند و سخن از انتخابات ۱۴۰ به میان بیاورند و فضای کشور را دو قطبی کنند همانطور که مقامات عالیه نظام نیز اشاره داشتهاند بسیار خطرناک است. بههر حال همه بهنحوی دلسوز انقلابند و میخواهند کشور ساخته شود. از این جهت باید انتقاد سازنده کنند، اما نباید کارشکنی کرده یا به تضعیف دولت بپردازند. این مسائل برای کشور خطرناک است چون کشور همچنان با جهان در حال گفتوگو و یافتن راهحلهایی برای مقابله با معضلات است که از این جهت باید به دولت کمک کرد.
البته انتقاد سازنده حق هر کسی است و دولت مکررا اعلام کرده که آماده پذیرش انتقادات سازنده است. انتقادات سازنده را نباید با تخریب و متزلزل کردن دولت و اینکه نشان دهند دولت در حال سقوط است یا باید کنار برود،یکسان دانست. در حالی که کشور در وضعیت ممتاز بینالمللی قرار دارد چرا باید عدهای کشور را متشنج کنند؟ بله دولت مکلف است بر اساس تعهدی که در قبال ملت دارد جدیتر و بیشتر تلاش کند و برای یافتن بهترین راهحلها از همه صاحبنظران کمک بگیرد. همه اینها قبول، اما تضعیف دولت به هیچوجه جایز و روا نیست عقل و منطق و مصلحت کشور نیز این امر را تایید نمیکنند.
اخیرا و با خروج آمریکا از برجام برخی از تحلیلگران معتقدند که دوران اعتدال و آقای روحانی سر آمده است. بهنظر شما این اظهارات از چه رو بیان میشود؟
این اظهارات دلیلی ندارد و شاید دلیل آنهایی که چنین اظهاراتی میکنند این باشد که دولت تحرک بیشتری نشان دهد. اینکه دولت آقای روحانی از وعدهها و سخنان خود باز گشته درست نیست. ظاهرا اینگونه نشان نمیدهد که آقای روحانی از مشی خود عدول کرده باشد. برخی همواره چنین صحبتهایی میکنند. در اواخر دولت اصلاحات نیز مباحثی پیرامون عبور از رئیس دولت اصلاحات میشد. این تعابیر، کلمات و جبههگیریها اگر از باب انتقادات سازنده میخواهند راهنمایی کنند مطلوب است اما این شکل سخن گفتن که بخواهند بگویند خروج از اعتدال یا عبور از روحانی اصلا به صلاح کشور نیست.
همه باید به آقای روحانی کمک کنند که در مواجهه با مشکلات بینالمللی و داخلی بتواند از پس مشکلات برآید. اگر دولت بیش از این از سوی موافقان و مردم تحت فشار قرار گیرد ممکن است به سمت محافظهکاری برود که کاملا خطرناک است. دولت باید مسائلی را که تشخیص داده، بحث کرده و به نتیجه رسیده با جدیت و قوت به عمل بیاورد نه اینکه در لاک محافظهکاری فرو برود تا خود را حفظ کند. دولت اگر فقط به فکر حفظ کردن خود باشد بیشتر به خود خسارت خواهد زد تا اینکه با روحیه انقلابی تهاجمی و با جدیت و فکر وارد کار شود. این توقعی است که از رئیسجمهور و مردانش میرود. تمامی جریانات کشور باید دولت را کمک کنند.خیرخواهان دولت باید حواسشان باشد که هیچکسی از تضعیف دولت طرفی نخواهد بست،اما انتقادات سازنده مفید و موثر باید صورت بگیرد و دولت نیز به انتقادات رسیدگی کند.
اخیرا یکی از تحلیلگران اصلاحطلب مطرح کرد که دلواپسان ۴ سناریوی استعفا، اعمال فشار، طرح عدم کفایت و پروندهسازی را گام به گام برای آقای روحانی در نظر دارند. شما این سناریوها را تا چه حد قریب به واقعیت میدانید و رئیسجمهور باید در این راستا چگونه عکسالعملی داشته باشد؟
بهنظرم هر جریان سیاسی و فکری ممکن است که دست بههر کاری بزند و نمیدانم که دلواپسان در این موضوع تا چه حد جدی هستند. مهم این است که دولت و شخص آقای روحانی که مردم به او اعتماد کردند، در انتخابات حاضر شده و رای کافی به او دادهاند و همچنان رئیسجمهور را حمایت میکنند با این سخنان که سست و دلسرد نشود و اراده خود را از دست ندهد. رئیسجمهور باید با همان نشاط و جدیت روز نخست برای حل معضلات و مشکلات کشور جدی برخورد کند. دولت تا لحظه آخری که بر مصدر امور است نباید از وظایف خود غافل شود. حال هر کس هرکاری میخواهد انجام دهد. ممکن است گروههای سیاسی عجیب و غریب وجود داشته باشند و بخواهند هر روز یک بازی در آورند. دولت که نباید خود را مرعوب جریانات بداند، دولت رای ملت را دارد و باید پرقدرت کار خود را انجام دهد.
چندی پیش رئیسجمهور و معاون اول وی از برخی دولتمردان ناکار آمد و ناامید گلایه کردند و سخن از تغییرات در دولت به میان آوردند؛ بهنظر شما اینگونه سخن گفتن دولت با کارکنان خود چه تاثیرات مثبت یا منفی را به همراه خواهد داشت؟
این سخنان از سوی مسئولان دولت تحلیلی را به جامعه میدهد، اما این مساله در آخر به خود دولت باز میگردد و رئیسجمهور باید خود در راستای تغییرات عمل کند. اگر احساس میکنند که برخی از مسئولان در هر ردهای کارایی لازم را از دست داده یا تفکرشان تغییر کرده، باید نسبت به تغییر آنها مبادرت ورزند. برخی از افراد برای اینکه بتوانند همچنان در برخی از پستها بمانند و آینده اندیشی کنند تفکرات خود را تغییر میدهند، البته آقای روحانی در مسائل سیاسی شخصیت بسیار باهوشی است و اینها را درک میکند و اگر تشخیص داد که کسی در مجموعه دولت در حال تزلزل است و درست شدنی نیست باید او را تغییر دهد.
مردم تغییرات در دولت را در راستای انسجام و راندمان کاری بالا تحمل میکنند، اما این تحمل را ندارند که دولت اشخاصی را نگه دارد که به هر دری میزنند تا فقط صندلی خود را حفظ کنند یا دری برای دورههای بعد باز کنند و هیچخروجی از خود بیرون ندهند. دولت بایستی با قدرت با این مسائل برخورد کند چون در پایان رئیسجمهور پاسخگوی تمامی این مسائل خواهد بود. مردم از مسئولان صرفابودن در مصدر نمیخواهند بلکه توقع کار دارند.
اگر رئیسجمهور دست به تغییر نزند، وجود مدیران ناامید چه تبعاتی خواهد داشت؟
قضاوت عجولانه خوب نیست، شاید آقای روحانی با این گفتنها میخواهد ارکانی از دولت که سست و منفعل هستند را به کار بیشتر وادار کند، یا اینکه این سخنان از باب اتمام حجت بیان میشود که فردا مظلومنمایی نکنند. بنابر این قطعا از آقای روحانی انتظار میرود سریعتر و آنطور که مصلحت جامعه تشخیص میدهد برخورد کند. من مطمئن نیستم که الان دولت در چه وضعی قرار دارد. من باور نمیکنم که آقای روحانی کوتاهی میکند. لذا باور من بر این است که آقای روحانی میخواهد به مدیران هشدار دهد که اگر تحرک نداشته باشند نسبت به تغییر آنها اقدام خواهد کرد تا آنها کار خود را انجام دهند تا اگر تغییرات اتفاق افتاد اتمام حجت برای آنها شده باشد که اعتراض نداشته باشند. ما چون به هوشیاری و درایت آقای روحانی اعتماد داریم حتما مسالهای را ملاحظه میکند و انشاءا... که به خیر و مصالح ملی باشد.
جو سازیهای اخیر علیه رئیس جمهعور را چطور میبینید و اصلاحطلبان باید چگونه عملکردی نسبت به دولت در صحنه جامعه و مجلس داشته باشند؟
ابتدا باید بگویم این جوسازیهایی که بر علیه آقای روحانی میشود که وی از اعتدال خارج شده و با اصلاحطلبان کار نمیکند را اصلا قبول ندارم. شاید عدهای خود خوب کار نمیکنند و مدام دولت را هدف قرار میدهند. از طرف دیگر با گسترش بدبینی روبهرو هستیم. مشخص است کسانی که بهدنبال تخریب و استعفای دولت هستند این مسائل را مرتب بیان میکنند که دولت کاری انجام نداده در حالی که چنین چیزی نیست و دولت کار خود را انجام میدهد. این افراد میخواهند مردم را نسبت به دولت بیاعتماد کنند. اصلاحطلبان نیز همواه دولت را حمایت و کمک میکنند.
عدهای میخواهند با تبلیغات روحیه دولت را تضعیف کنند در حالی که دولت با قدرت به کار خود ادامه میدهد.اصلاحطلبان باید در انتخابات اینده با قوت وارد کار شوند و مجلس قوی تشکیل دهند. این نیز که اکنون در مجلس مشکل داریم بدین خاطر است که عدهای به نام اصلاحطلب رای اصلاحطلبان را در سراسر کشور گرفتند، اما رنگ عوض کردند. این مساله دورویی و نفاق است و گرنه حرف اصلاحطلبان درست و همچنان باید برای منافع ملی با رویکرد اصلاحی تلاش کنند. حال سوال اینجاست که چرا به دولت حمله میشود؟ باید به کسانی انتقاد کرد که با رای اصلاحطلبان به مجلس آمدند، اما به محض ورود به جریان دیگر پیوستند از خود و مردم خجالت نمیکشند.
عملکرد اصلاحطلبان مجلس در انتخابات اخیر هیات رئیسه مجلس را چطور ارزیابی میکنید؟
انتخابات هیات رئیسه مجلس بهنحوی است که هر کس رای خود را بهصورت مخفی میدهد و آنچه تصویب میشود بیرون میآید. این در حالی است که برخی در ظاهر بهگونهای عمل میکنند، اما در باطن به نحو دیگری کار را جلو میبرند. من فکر نمیکنم اصلاحطلبان اصیل از عقیده خود برای حرکت به سوی اصلاح در جامعه دست بردارند.
این مساله موجب بدبینی جامعه به کل جریان اصلاحات نمیشود؟
بله، اما فراکسیون امید باید مقداری بیشتر در قضایا حضور و فعالیت داشته باشد و به مردم توضیح دهد که چه فعالیتهایی داشته و مراتب به چه نحوی است. مثلا فلان نماینده در شهری به نام اصلاحطلبان رای آورده اما اکنون در مجلس به نحو دیگری عمل میکند. بالاخره عدهای دیدند که رای نمیآورند و خود را به اصلاحطلبان چسباندند که رای بیاورند. در تهران نیز برخی به لیست اصلاحطلبان پیوند خوردند در حالی که برخی همفکرانشان رای نیاوردند. همه باید خیلی هوشیاری نشان دهند و ساده افراد را به لیست اصلاحات نیاوردند که چنین مسائلی پیش آید.
با توجه به عملکرد مجلس در ۲ سال گذشته بهنظرتان اصلاحطلبان باید همچنان به ائتلاف با سایر جریانات بپردازند؟
اصلاحطلبان در جایی تشخیص میدهند هماهنگ کنند که ائتلافی جلو بروند چون آرامش شهرها نیز مهم است و اینکه بخواهند مردم را دوقطبی کنند، خطرناک است. ممکن است که اصلاحطلبان صلاح ببینند که در شهری از یک اصوگرا حمایت کنند. مهم این است که اجازه ندهیم که از خطوط فکری سوء استفاده بشود و هر کس خطر فکری و عملیاش مشخص باشد. اینکه اصلاحطلبان اصولگرایان را هم به میان بیاورند و با عقلانیت به وحدت ملی کمک کنند، بسیار مطلوب است چون بسیار به وحدت ملی نیاز داریم.
چندی است مطرح میشود که برخی از نمایندگان مجلس برای بررسی وضعیت تیم ملی فوتبال از سوی مجلس به روسیه سفر خواهند کرد. ارزیابی چیست؟
من معتقدم این نوع تحرکات برای مجلسی مضر است و اساسا نباید وارد چنین مسائلی شوند. مجلس اگر در حوزه ورزش کشور دغدغه دارد میتواند از طریق وزارت ورزش یا طرق دیگر به این امر ورود کند و احتیاجی نیست که ۶ نماینده با هزینه مجلس به روسیه بروند که در آخر هم دستاوردی از این سفر نداشته باشند. البته اینکه هر یک از نمایندگان با هزینه شخصی به تماشای مسابقات بروند مشکلی نیست و ارتباطی به مجلس ندارد، اما بهعنوان مجلس به هیچوجه معقول و منطقی نیست و معلوم نیست که این نمایندگان در این سفر به بررسی چه چیزهایی خواهند پرداخت. من فکر میکنم این مساله برای حیثیت مجلس هم خوب نیست چون سابقه ندارد و تازه برای نمایندگان باید تشریفات آنچنانی نیز قرار دهند که خوب نیست. امیدوارم که خود نمایندگان مجلس از هر جناحی به این مساله تن ندهند.
باتوجه به برخی مشکلات اقتصادی در جامعه برخی اصولگرایان از هم اکنون بحث رئیسجمهور نظامی را مطرح کردهاند که برای انتخابات آتی نظامیان میتوانند شرایط کشور را بهبود ببخشند؛ باتوجه به سابقهای که از عدم اقبال مردم به آقای قالیباف و رضایی وجود دارد، این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟
بهنظرم چنین موضوعی به هیچوجه صلاح نیست. من نمیدانم که بر چه اساسی چنین موضوعی را مطرح میکنند زیرا اولین چیزی که با طرح این موضوع به ذهن میرسد این است که میخواهند انحصارطلبی یک طرفه داشته باشند. در کشوری مثل ایران که انتخابات آزاد وجود دارد و مردم آزادانه رای میدهند و منتخبان خود را انتخاب میکنند طرح چنین مسائلی در شأن ملت ما نیست. این شأن نظام نیست که این مسائل مطرح شود. امام(ره) فرمود: نظامیان در سیاست دخالت نکنند، حال این بدترین نوع دخالت است که رئیسجمهور نیز نظامی شود.
حمید شجاعی
- 17
- 5