حضور رئیسجمهور در مجلس که طبق برنامه تنظیم شده در ششم شهریور انجام خواهد شد، از همان اولین روزهای طرح سوال با حواشی بسیار مواجه شده بود. کارشناسان و تحلیلگران از جوانب مختلف حضور حسن روحانی در مجلس را نقد و بررسی کردند و در عین حال برخی از این طرح به عنوان فرصت طلایی برای رئیسجمهور یاد کردند.
با این دیدگاه که روحانی از این فرصت برای بیان ناگفتهها استفاده کند؛ ناگفتههایی که روحانی نتوانست یا نخواست در گفتوگوی تلویزیونی با مردم در میان بگذارد. در مجموع روحانی باید به سوال نمایندگان مردم پاسخ دهد. سوالات و پاسخهایی که این روزها همه منتظرند بدانند چیست، چگونه پاسخ داده خواهد شد و آیا پاسخها قانعکننده خواهند بود یا نه. در این راستا آرمان گفتوگویی با زهرانژادبهرام عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران داشته است که میخوانید.
همانطور که اطلاع دارید سرانجام به زمان طرح سؤال از رئیسجمهور در مجلس نزدیک شدهایم. آیا رئیسجمهور میتواند ناگفتههای خود را در مجلس بیان کند و آیا بیان این ناگفتهها به مصلحت کشور است؟ نظر شما در این مورد چیست؟
طرح سوال از رئیسجمهور به عنوان حقی است که به مجلس داده شده است و حق مردم است که از رئیسجمهور سوال کنند و مجلس به عنوان نمایندگان مردم حق دارد که این سوال را از رئیسجمهور بپرسد. به نظر بنده این طرح عین حقانیت است و به نفع دولت هم خواهد بود که مجلس از عملکرد، برنامهها و نتایج کارهایش سوال میکند. با توجه به اتفاقات نگرانکنندهای که اخیرا افتاده است و هر کدام از زوایای خود مسائل بسیار جدی را در سطح کشور به دنبال خواهد داشت.
مجلس باید به عنوان نمایندگان مردم از رئیسجمهور بخواهد که توضیح دهد. از این جهت به نفع دولت است که اگر دولت پاسخگوی ملت و نمایندگان مردم نباشد کجا قرار است سخنانش را مطرح کند و چنانچه مسالهای یا گفتهای وجود دارد به گوش مردم برساند که موکلین دولت هستند. بنابراین مجلس شورای اسلامی بهترین مکان برای سخنان رئیسجمهور است. به همین دلیل سخنان و اتفاقاتی که دارد میافتد، اتفاقی مبارک است و آن را به منزله یک فال نیک باید درنظر گرفت که رئیسجمهور میخواهد به سوالات مردم و نمایندگان پاسخ دهد و ابعاد اتفاقاتی که در دوسه ماه گذشته در وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور به وقوع پیوسته است را تشریح کند. این مهم، هیچ اختلالی در استحکام دولت ایجاد نمیکند و به منزله نقطه ضعف دولت محسوب نمیشود بلکه در تحکیم پایههای دولت اثرگذار خواهد بود.
در کنار فرصت مناسبی که مطرح شده، برخی معتقدند که حضور رئیسجمهور در مجلس، نوعی فشار به دولت است. این مساله را چگونه ارزیابی میکنید؟
دغدغهها، مشکلات و مسائل آنقدر زیاد است که هر گونه اقدام اصلاحی برای بهبود شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به سرعت چنین تعبیرها و سوالاتی را پدید میآورد که برای مثال دشمنان چگونه فکر میکنند و آیا این کار به عنوان نقطه ضعف کشور محسوب نخواهد شد. هر نهادی به ویژه نهاد دولت ممکن است مورد آسیب واقع شود. همواره این دغدغه را داشتهایم. به نظر میرسد که نسبت به طرح سوال از رئیسجمهور نباید نسبت به این موضوع، نگاهی منفی داشت و میتوان آن را به فال نیک گرفت. بنابراین نه تنها مطرح شدن این طرح نقطه ضعف نیست بلکه یک نقطه مثبت برای حاکمیت است که میتواند نسبت به مهمترین ارکان خود چنین حساس باشد. رئیسجمهور همواره نمیتواند با نگفتنها کشور را اداره کند بلکه نیازمند کمک گرفتن است. رئیسجمهور در برخی مسائل که مردم هزینه میدهند، باید از مردم و نمایندگان کمک بگیرد تا بتواند مشکلات را حل کند.
آقای روحانی و اغلب اصلاحطلبان در اظهارنظرها چنین بیان میکنند که در بسیاری مسائل همسویی و هماهنگی وجود دارد اما شاهدیم که در عمل چیز دیگری به نظر میرسد.
اصلاحطلبان از آقای روحانی برای انجام وظایف دولت و کشور حمایت میکنند. در انتخابات نیز از آقای روحانی حمایت کردند.
با توجه به مطرح شدن بحث حمایت از دولت روحانی از سوی اصلاحطلبان، عملا میبینیم که به گفته برخی اصلاحطلبان، روحانی به سمت اصولگراها حرکت کرده است، نظر شما در این زمینه چیست؟
انتقاد به دولت روحانی وجود دارد. نقد به دولت وجود دارد ولی این نقد به این معنا نیست که حمایت از دولت روحانی را کنار بگذاریم. بنابراین اصلاحطلبان هم نقد میکنند و هم حمایت میکنند. نقد در راستای بهتر شدن وضعیت اداره کشور و همچنین فضای مدیریت کشور است. اینکه دولت تا چه اندازه بخواهد در راستای پاسخ به مطالبات مهمترین حامیان خود چگونه و تا کجا حرکت کند، بازهم نافی نقد و حمایت همزمان اصلاحطلبان نیست. بنابراین همچنان نقد میکنیم.
به نظر شما شکافهایی که بین دولت روحانی و اصلاحطلبان به وجود آمده است، باعث سوءاستفاده برخی افراد یا جناحها نخواهد شد؟
چه دولت روحانی و چه اصلاحطلبان باید تلاش کنند تا وضعیت کشور و مدیریت را در بهترین حالت قرار دهند. به نظر میرسد که نباید نسبت به برخی قضایا واکنش نشان دهیم یا حساسیت نشان دهیم. آن چیزی که مهم است این است که اگر نقدی صورت میگیرد این نقد در چارچوب بهبود اوضاع است. اختلافنظرهایی وجود دارد و نمیتوان منکر وجود اختلاف نظر بین دولت و اصلاحطلبان شد. این شکاف نیست بلکه نوعی اختلاف نظر و تلاش در جهت بهبود وضعیت است. دولت نیز این نگاه رابه اصلاحطلبان دارد.
اصلاحطلبان نقدهای جدی به دولت دارند. سکوت دولت از سوی اصلاحطلبان مورد انتقاد جدی قرار گرفته است. اینها دغدغهها و نگرانیهایی است که اصلاحطلبان نسبت به وضعیت دولت دارند. اصلاحطلبان معتقدند که دولت میتواند پرتحرکتر، پرشتابتر وارد عرصه شود و به نیازهای مردم پاسخ دهد. وضعیت کشور به گونهای نیست که به مردم بگوییم که تحمل کنند. تا چه اندازه مردم میتوانند تحمل کنند. بحث تحمل تا جایی و تا حدی مطرح است. باید گفت که همه بخشها انتظارات خود را از دولت دارند. دولت اگر بخواهد بسیار بهتر از این وضعیت میتواند اقدام کند. بستگی به اقداماتی دارد که در حال حاضر دولت در حال انجام آن است.
انتخابات مجلس در سال ۹۸ برگزار میشود و این روزها شاهد وضعیتی هستیم که اختلاف نظرها میتواند در نتایج انتخابات تاثیرگذار باشد. با توجه به اینکه در دوران گذشته انتخابات مجلس، اصلاحطلبان تجارب ناموفقی نیز داشتهاند، به نظر شما برنامههای انتخاباتی اصلاحطلبان چگونه خواهد بود؟
شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نقطه عطفی برای برطرف کردن تمام نگرانیها در این زمینه خواهد بود. کما آنکه در دو دوره انتخابات گذشته از جمله انتخابات مجلس و انتخابات شورای شهر نیز توانسته پیروزی را به نفع اصلاحطلبان رقم بزند. بنابراین شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان یک فرصت ارزشمندی است که بتواند جبهه واحدی از دیدگاههای اصلاحطلبان را تشکیل دهد.
بنده یقین دارم که اصلاحطلبان در راستای اصول مشترک خود حرکت خواهند کرد. درایت اصلاحطلبی مبتنی بر این است که از ظرفیتهایی که امتحان خود را پس دادند محافظت و پاسداری کند اما ممکن است که در جهت بهبود نقطه ضعفهای خود حرکت کند و یا برخی نقطه قوت خود را تقویت کند. بنده یقین دارم که انتخابات سال ۹۸، انتخابات موفقی خواهد شد و اصلاحطلبان این دوره از انتخابات را پیروز خواهند شد. البته منوط به این است که با توجه به رویکردهای مربوط به برجام و شروع دور جدید تحریمها، دولت بتواند اقدامات عملی خود را در این زمینه انجام دهد، فضای انسجام و اتحاد را بازگشایی کند و شکافهای به وجود آمده بین سیستمهای اداری را برطرف کند. زمان آن است که وضعیت به وجود آمده پاسخ داده شود. مردم سوال دارند و به سوالات آنها باید پاسخ داده شود.
برخی گفتهاند که اگر پارلمان اصلاحات تشکیل شود، شورای سیاستگذاری منحل خواهد شد، تحلیل شما از این مساله چیست؟
به نظر بنده پارلمان اصلاحات مقوله خوبی است که باید به دنبال آن بود اما شورای سیاستگذاری نقش اجرایی دارد. ما نمیتوانیم شورای سیاستگذاری را با توجه به تجاربی که در دو دوره انتخابات داشتیم، کنار بگذاریم شورای سیاستگذاری یک فرصت برای اصلاحطلبان است که از این فرصت به نحو احسن استفاده شود. درست است که ما در مسیر راهکارهای مناسب باشیم و بیشتر بتوانیم از ظرفیت اصلاحطلبان استفاده کنیم تعامل بیشتری بین شهروندان و اصلاحطلبان ایجاد کنیم و در واقع نقشه راه جریان اصلاحطلبی را بهبود ببخشیم.
پارلمان اصلاحات یکی از تشکیلاتی است که میتواند برای ما این کار را انجام دهد ولی این به معنای حذف شورای عالی سیاستگذاری نیست. اتفاقا شورای عالی سیاستگذاری ظرفیت بسیار خوبی برای سازماندهی جریان اصلاحات است. بنده فکر نمیکنم که این دو بخش مغایر هم عمل کنند. در شرایط کنونی هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین شورای عالی سیاستگذاری برای جریان اصلاحطلبان باشد.
نظر شما در مورد تضعیف دولت و شخص آقای روحانی چیست و چه جریانهایی از این تضعیف سود میبرند؟
هر دولتی مخالفان و موافقانی دارد. طبیعتا موافقان دولت در جهت حمایت از دولت حرکت کرده و سعی میکنند دولت را تقویت کنند. مخالفان دولت نیز نقاط ضعف را برجسته میکنند و سعی میکنند روی آنها تمرکز کنند و به عبارتی نقاط ضعف دولت را بازنمایی کنند. این توان دولت است که بتواند چگونه تعادل لازم را در مسیر مدیریت کشور اعمال کند. نقاط ضعفی در مسیر مدیریتی کشور وجود دارد که نمیشود آنها را نادیده انگاشت. از جمله اتفاقاتی که در حوزه سکه و ارز و اشتغال به وقوع پیوسته است.
فسادهایی که هر از چندگاهی سروصدای زیادی از آن بلند میشود. مجموعه این عوامل یک عزم جدی را از دولت طلب میکند که دولت باید به میدان بیاید و به صورت شفاف و صریح راهکارهای خود را مطرح کند. در شرایطی که فضای بینالمللی به گونهای است که کشور ما را تحت فشار قرار میدهد، بروز یک چنین اختلافات و مشکلاتی در کشور و عدم توجه به پیشگیری و مبارزه با فساد نگرانی و دغدغههایی را برای مردم ایجاد میکند. حمایت از دولت جای خود را دارد اما مردم انتظاراتی دارند.
طرح مطالبات مردم به معنای تضعیف دولت نیست. دولت باید نسبت به سرمنشأ برخی فسادها که در محدوده و گستره نفوذش قرار میگیرد واکنش صریح و قاطع داشته باشد و آنها را معرفی و از کار برکنار کند. دولت باید به انتظارات مردم در این زمینه پاسخ دهد. رویکرد مهم این است که مسائل و مشکلات حل شود. باید نقطه تفاوتی بین این قضیه قائل شویم که ما میخواهیم یک مساله را حل کنیم یا اینکه به دنبال بهانه باشیم و بگوییم که میخواهند دولت را تضعیف کنند؟ اگر از رئیسجمهور سوال میشود و یا وزیری استیضاح میشود به معنای تضعیف نیست. باید به مسائل و مطالبات انباشته مردم توجه کرد. یقین داریم که دولت روحانی میتواند که این مشکلات را حل کند. دولت اول آقای روحانی بسیار قوی، قدرتمند و کارآمد بود و با آن تجربه، سکوت رئیسجمهور را نمیتوان به آسانی توجیه کرد. بدنه دولت دچار رخوت شده است و این رخوت نمیتواند ادامهدار باشد.
واکنش مردم به طرح سوال از رئیسجمهور و اتفاقات اخیر چگونه بوده است و نقش مردم در شرایط حساس کنونی چگونه باید باشد؟
مردم بهتر از بقیه میدانند که مسیر را چگونه پیش ببرند و نیاز به نسخه پیچیدن برای آنها نیست، اما توصیه من به تمام بخشها این است که تنها راه حل برطرف کردن شکاف بین دولت و ملت گفتوگوست. منافع و مصالح ملی باید اولویت همه جناحها و همه مردم باشد. همه مردم، دولت و حاکمیت فارغ از جناحها و گروههای سیاسی نگران منافع ملی هستند و از این زاویه با هم اشتراک دارند. هیچ کس حاضر نیست که هزینه اختلافات داخلی ما را کشور بپردازد. تنها راه گریز از این مشکلات، گفتوگوی ملی است. گفتوگوی ملی است که میتواند به ما فرصت عبور از بحرانی که آمریکا به کشور تحمیل کرده است، را بدهد.
در مورد تجمع قم گفته شده است که این اقدام را نوعی شکاف بین مراجع و حوزه دانستهاند و این اقدام ساختارشکنانه بوده است، نظر شما در این مورد چیست؟
حوزه علمیه جدا از کشور نیست. متاسفانه دچار شکاف بین نسلی شدهایم. گفتوگوی بین نسلی بسیار کم است. در حوزه نیز که بخشی از جامعه است این شکاف نسلها وجود دارد و طبیعتا رویکردها نیز متفاوت است. این به معنای تایید این اقدامات نیست. اینکه ارتباط حوزه با دولت مستحکم شده یا دچار ضعف شده یک بحث است و اینکه اکنون گروهی طلاب جوان آمده و سخنان متفاوتی میزنند و شعارهایی بسیار مشکوک سرمیدهند، بحث دیگری است.
این اقدام بیانگر همراهی یا عدم همراهی حوزه با دولت نیست. آنچه که مهم است این است که حوزه باید ببیند شکاف نسلی که در جامعه وجود دارد و همچنین فاصلهای که بین نسلها در جامعه وجود دارد، در جاهای دیگری هم قابل ردیابی و تعقیب است و باید برای این قضیه چارهای اندیشید. فکر میکنم برخی سوءتعبیرها و ناگفتههای طرفین باید با گفتوگو حل و فصل شود و از طرح کنایه و حاشیهسازی که منجر به تعابیر مختلف در یک موضوع میشود، خودداری کنند.
بحث گفتوگوی ملی مطرح شده است این طرح چه تاثیری در همبستگی و اعتماد بین مردم و ارکان نظام خواهد داشت؟ در چه حوزههایی میتوان این اعتماد را به مردم بازگرداند؟
گفتوگوی ملی یک راهکار است که میتواند افراد را به هم نزدیک کند. وقتی مردم ببینند تمام زوایا و بخشهای حاکمیت در جهت رفع مشکلات آنها همگرا شدهاند، یقینا انسجام درونی کشور تقویت خواهد شد و آن ضعف اعتمادی که به وجود آمده است تا حدود زیادی مرتفع خواهد شد. جالب این است که همه بحث اعتماد را مطرح میکنند ولی هیچ کس به دنبال رفع بیاعتمادی نیست. آنهایی که در مقام قدرت هستند باید فضای گفتوگو را مطرح کنند. رفع بیاعتمادی بسیار کمرنگ است. مردم منتظرند که زوایای قدرت اختلافات خود را کنار بگذارند و مرتفع کنند تا همه برای رسیدن به یک راه حل، یک توافق جمعی داشته باشند. بنابراین باید مسئولان کشور ابتدا برای خود نسخه بپیچند نه برای مردم.
آزاده رحیمی
- 19
- 6