نام فاطمه هاشمیرفسنجانی نیاز به معرفی چند کلمهای معمول مصاحبهها ندارد؛ برای گفتوگو با این چهره شناختهشده هم باید حافظه خوبی درباره تاریخ انقلاب اسلامی به خصوص تحولات چند سال اخیر ایران داشته باشید و هم باید آمار و ارقام اقدامات انجام شده در دولت سازندگی را بدانید.
دختر هاشمی بعد از یک سال و نیم از درگذشت «آیتالله» همچنان با بغض و همراه با اشک درباره پدرش حرف میزند. گلایههای زیادی هم از نامهربانان دارد، اما ترجیح میدهد کمتر درباره آنها صحبت کند. مصاحبه با این چهره سیاسی «میانهرو و اعتدالگرا» در سالهای پر فراز و نشیب اخیر کار بسیار دشواری است. زمان محدود است و حرف بسیار و ما هم سوالهای زیادی داریم. موضوع را ابتدا از وضعیت برادرانش و بعد شایعات اقتصادی علیه خاندان هاشمیرفسنجانی در «خانه موزه آیتالله» واقع در جماران آغاز کردیم و او میزبان پرسشهای صریحمان شد.
آخرین بار چه زمانی با برادرتان مهدی ملاقات کردید و آیا ایشان تقاضای عفو کرده است؟
چند هفته پیش برادرم را دیدم؛ تاکنون سه سال از حکم حبسش گذشته و هفت سال دیگر باقی مانده است و اینکه آیا تقاضای عفو کرده یا خیر اطلاعی ندارم چون این موضوع به نظر خودش بستگی دارد و ما عموما دخالتی نمیکنیم.
گفته شده بعد از رحلت آقای هاشمی، بیت آیتالله در دیداری که با رهبری داشتند مادرتان درخواست عفو مهدی را کرده است.
در آن دیدار فقط آقایان (برادرانم) به دفتر رهبری رفتند. ما خانمها و مادرم ملاقاتی با رهبری نداشتیم.
اخیرا شایعات اقتصادی در مورد برادرتان یاسر مطرح شده است.
دروغ است. خودتان میگویید شایعات. متاسفانه فرهنگ تخریب و تهمت در بدنه سیاستزده و ستیزهطلب جریانها و باندهای سیاسی فعال در سطح کشور ما سالهاست که نهادینه شده و به طور هدفمند باورها و ارزشهای دیرینه مردم را نشانه گرفته است. به گونهای که این رویه اکنون به یک ارزش خاص برای این قبیل از گروهها تبدیل شده است و تصور میکنند که همواره باید تنور ستیز و تخریب را در جامعه گرم نگه دارند تا به اهداف کاسبکارانه خود دست یابند. این درحالی است که کشور ما امروز برای عبور از بحرانهای متعدد داخلی و خارجی به شدت نیازمند صداقت و همدلی میان مردم و مسوولان است تا با احیای اعتماد فراگیر، مسیر رشد و توسعه پایدار طراحی شود. زیرا پدرم همواره میگفت عبور کشور از بحران نیازمند برنامهریزی برای رشد و توسعه است.
یاسر هاشمی در حال حاضر به چه فعالیتی مشغول است؟
فعلا مشغول کارهای سایت پدرم است و یک انجمن خیریه هم به اسم «رها» برای بیماران صعبالعلاج درست کرده یعنی با استفاده از این انجمن در حال رایزنی با تعدادی از مراکز رفاهی و اقامتی است تا بیماران و خانوادههای آنها در آنجا اقامت پیدا کنند و در پارکها و خیابانها سرگردان نباشند.
در دو دهه گذشته شایعات و اتهامات اقتصادی زیادی نسبت به بیت آیتالله هاشمی صورت گرفته و همچنان هم ادامه دارد. اصلا چرا نام اعضای خانواده آقای هاشمی با چنین شایعاتی گره خورده است؟
پاسخ روشن است. عموم ستیزها و تخریبها با ریشههای انقلاب است. لطفا قدری تجربیات جاری و رفتارهای سیاستبازان انحصارطلب را با بزرگان انقلاب و نظام در سطح جامعه مرور کنید. عملا مشاهده میشود که اگر فردی در انقلاب اثرگذاری موثری نداشته است، هیچ مزاحمت یا تهمتی هم به او و خانوادهاش نسبت نمیدهند.
این قبیل رفتارهای مذموم نسبت به آقای هاشمی و جایگاه بسیار موثر ایشان در فرآیند تحولات انقلاب و نظام جمهوری اسلامی همواره وجود داشته است. منتها قبل از انقلاب و در اوایل انقلاب و به گواه اسناد موجود، عموم تهمتها و مزاحمتهای مغرضین نسبت به آقای هاشمی توسط مجاهدین خلق و مخالفان از بن دندان مسلح علیه انقلاب صورت میگرفت.
به گونهای که در همان دهه اول انقلاب شاهد بسیاری از مقابلههای آشکار امام با کینههای مغرضین نسبت به آقای هاشمی بودیم اما بعد از رحلت امام با استمرار همکاریهای گسترده و صمیمانه میان رهبری و آقای هاشمی و نیز تاکیدات مکرر آیتالله خامنهای بر همان سیره و مشی ارتباطات عاشقانه پیشین که در اداره امور کشور میان این دو نفر وجود داشت، برخی نو رسیدههای بازار سیاست و قدرت که هیچ رنگ و بویی از مبارزات و رنجها در پیروزی و تثبیت انقلاب ندارند به تدریج با طرح این شایعات به دنبال تخریب آقای هاشمی بودند.
چون رفتار و کردار آگاهانه آقای هاشمی و اینکه ایشان خزانه مستند و مستدل تحولات انقلاب و نظام بودند، به نحویکه اکنون بخش فراوانی از آن تحت عنوان یادداشتهای روزانه ایشان به شکلی صادقانه، واقعی و ملموس در اختیار عموم ملت عزیزمان قرار دارد، لذا این وضعیت و جایگاه و کارنامه منحصربه فرد آقای هاشمی در دوره عمر با برکتشان، به طور معمول برای مغرضین قابل تحمل نبوده و طبیعتا ما همواره منتظر شایعات و سمپاشیهای متعدد این قبیل افراد در مورد خانواده هاشمی هستیم. منتها خوشبختانه امروز آگاهی قابل احترام جامعه به ویژه در حوزههای فضای مجازی سبب شده تا ما خیلی مقید به پاسخگویی به این مسائل نباشیم و خوشبختانه همواره شاهد پاسخهای بسیار مستدل از بدنه جامعه و مردم نسبت به افراد هتاک و سمپاش هستیم.
زیرا مردم از آقای هاشمی خاطرات موثر و ماندگاری در زندگی و اداره امور کشور دارند. مثلا زمانیکه امام به عنوان رهبر انقلاب رحلت کردند پدرم با درایت و تدبیری که داشت با همراهی دیگران اجازه ندادند در امور کشور خلایی وارد شود اما الان یک سال و نیم از فوت پدرم سپری شده و میبینید که در این مدت چه اتفاقاتی بر سر مردم و مملکت آمده است. زیرا بسیاری از مسوولان کنونی تجربه و هنر عبور از بحران را ندارند و عموما اسیر رفتارها و کارکردهای روزمره هستند. معالوصف از ابتدای انقلاب اسلامی تا فوت آقای هاشمی برخی افراد به دلیل مشکلاتی که با پدرم داشتند دائما در حال تخریب ایشان بودند چون آقای هاشمی فقط یک فرد نبود بلکه صاحب تفکر و اندیشه بود و با اندیشه و تفکر نمیتوان مبارزه کرد.
منظورتان از برخی افراد که قصد تخریب و زدن آقای هاشمی را داشتند چه کسانی است؟
مخالفان ریشههای انقلاب، حسودان، کاسبان بازار سیاست، نوکیسههای انحصارطلب و باندهای روزیخوار سیاست. بالاخره پدرم یک وزنه قوی در انقلاب اسلامی به حساب میآمد و افرادی نسبت به آقای هاشمی که در آبادانی، بازسازی، ثبات و امنیت کشور نقش مهمی داشت حسادت و مخالفت میکردند. یکسری افراد به دلیل نداشتن تدبیر، عقلانیت و توانایی حسادت میکنند و همواره به دنبال تفرقه و اختلافافکنی هستند. پدرم همواره خود را موظف به پاسخگویی در قبال مسوولیت اداره امور مربوطه میدانست و تلاش میکرد تا مردم نسبت به مسوولان خود مطالبهگر باشند. زیرا حیات قدرتمند نظام جمهوری اسلامی و نیز رمز عبور از بحرانها و دستیابی به رشد و توسعه پایدار ملی فقط در پاسخگو بودن مسوولان و مطالبهگر شدن مردم است.
پس شما افرادی که مدعی انقلاب هستند و در گذشته و حتی الان هم علیه آقای هاشمی صحبت میکنند را حسود میدانید؟
عدهای از آنان حسود و عدهای نیز نادان و عدهای هم مخالف جمهوری اسلامی هستند. با یک مقایسه بین مدعیان انقلاب و آقای هاشمی متوجه خواهید شد که هریک از آنها چه کاری برای مملکت و مردم انجام دادهاند.
تا به حال پیگیر مبدا اتهامات و شایعاتی که علیه خانواده هاشمی بیان شده و میشود، بودهاید؟
بله چندین بار. حتی زمانی که پدرم در قید حیات بودند پیگیر این ماجرا شدند و گزارشهایی را هم به آیتالله خامنهای میدادند؛ مبدا هم کاملا مشخص شد. با این همه چنانکه پیشتر عرض کردم، خوشبختانه با توجه به صداقت و آگاهی قابل احترامی که در جامعه ما وجود دارد، عموما پاسخ این قبیل افراد را خود مردم در مناسبتها و فرصتهای لازم دادهاند. شما ببینید هرگاه برنامهای با موضوعیت آقای هاشمی مطرح میشود، استقبال و مشارکت کمنظیر مردم گویای پاسخهای ماندگار در حمایت بیدریغ از ایشان است.
زمانیکه آقای هاشمی رقیب محمود احمدینژاد بود تبلیغات زیادی علیه پدرتان صورت گرفت و حتی رهبری هم فرمان بررسی شایعات و تخریبها را صادر کردند، اما هیچوقت نتیجهای به مردم اعلام نشد.
به ماهم اعلام نشد شاید به خود پدرم نتیجه گزارش اعلام شده که از آن بیخبریم. برخی افراد میپرسند چرا پیگیر نتیجه فرمان رهبری نشدیم و نیستیم؟ چون نمیخواهیم از کار باز بمانیم و به دنبال مسائل اصلی نرویم و اتفاقا آنها هم همین را میخواهند. به یاد دارم موقعی که علیه بنیاد بیماریهای خاص در برخی روزنامهها مطالبی نوشته میشد پدرم همیشه توصیه میکرد به دنبال جواب دادن نباش زیرا آنان با چنین مطالب دروغی قصد دارند تو را مشغول کارهای بیهوده کنند. آقای هاشمی هم از منشا و مبدا اتهامات و شایعات اطلاع کافی داشت، اما وقتی چندبار موضوعی را پیگیری میکنیم و به نتیجهای هم نمیرسیم دیگر نباید به دنبال آن رفت چون تلاش بیهوده فایدهای ندارد.
سال آینده انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم کلا خانواده هاشمی در کدام طیف سیاسی قرار خواهد گرفت؟
نگرش سیاسی ما عموما بر بنیادهای اعتدال استوار است و قطعا با چنین دیدگاهی تمام تلاشمان در تمرکز بر مطالبات مستدل جامعه و ایجاد همافزایی در حرکت روبه جلوی کشور برای عبور از بحرانهای داخلی و خارجی متمرکز است.
البته پدرم اصلاحات را در دولت خود بنیان گذاشت و به تبع آن حزب کارگزاران سازندگی نیز ایجاد شد. فکر میکنم تشکیل حزب کارگزاران داستانی طولانی دارد و پدرم به طور کامل در سخنرانیهای خود آن را توضیح دادند میتوانید به آن سخنرانیها مراجعه کنید و دقیقا دلایل تشکیل حزب کارگزاران را ببینید.
به طیف اعتدالیون اشاره کردید. گویا اساس حزب اعتدال و توسعه را هم مرحوم هاشمی ایجاد کرد.
فقط من از خانواده هاشمی با این تشکیلات همکاری میکنم و حزب اعتدال و توسعه را گروهی که مسوولیتی در دولت آقای خاتمی نداشتند بعد از ریاست جمهوری آقای خاتمی ایجاد کردند.
اما آقای هاشمی به اسحاق جهانگیری و محمدباقر نوبخت نگاه مثبتی داشت.
آقای هاشمی در حوزههای مدیریت و اداره امور کشور ظرفیتسازی فراوانی داشتند به گونهای که بسیاری از مدیران کنونی کشور و در دولتهای قبل نیز از پرورشیافتگان دوره ریاستجمهوری آقای هاشمی هستند. این در حالی است که تربیت و پرورش مدیران باید به طور مستمر در کشور جاری و ساری باشد تا همانند امروز به نوعی پیرسالی در مدیریت و اداره امور کشور گرفتار نشویم. لذا همه این افراد مدنظر شما جزو طرفداران آقای هاشمی بودند و آنان نیز نگاه و تفکر پدرم را داشتند. البته آقای هاشمی به همه افراد نگاه مثبت داشت. هر زمان که ما از دیگران انتقاد میکردیم ایشان میگفتند بدون سند حرف نزنید چون آدمها دیدگاههای مختلفی دارند. آقای هاشمی همیشه مخالف تندروی بود و از دیدگاههای اعتدالگرایانه حمایت میکرد.
اگر سخنرانیهای قبل از انقلاب و مبارزات ایشان را هم ببینید متوجه خواهید شد که آقای هاشمی هیچوقت اهل تندروی نبودند. پدرم به «کار» تاکید داشت و به همین دلیل هم اسم کابینه خود را کابینه کار گذاشت. به خاطر دارم در آن زمان که مانند الان جناحها به اصلاحطلب، اصولگرا و محافظهکار تقسیمبندی نشده بودند، چپها در اعتراض میگفتند کابینه آقای هاشمی راست است و راستها هم در مقابل کابینه پدرم را چپ میدانستند. در حالیکه آیتالله هاشمی از منتهی الیه چپ و راست افرادی که اهل کار بودند را در کابینه خود انتخاب کرده بود.
قبلا تعدادی از جوانان حزب اعتدال و توسعه که در شهرستانها فعالیت میکردند نزد ما میآمدند و میگفتند رییس دانشگاه آزاد فلان شهر، احمدینژادی است چرا آقای هاشمی وی را عوض نمیکند؟ ما هم این نقل قول را به پدرم انعکاس دادیم و ایشان گفتند مگر کسی که طرفدار احمدینژاد است نباید زندگی کند؟ اگر فردی با هر تفکری کار درست انجام دهد و مدیریت بلد باشد هیچ مشکلی ندارد ولو اگر با من نباشد. باید بیاموزیم که برای کشور و ملت کارکنیم.
دیماه ۹۶ شعارهای خیلی تندی علیه آقایان هاشمی و روحانی و دیگر افراد بیان شد و حتی معترضان جناحهای اصلاحطلب و اصولگرا را هم مورد حمله قرار دادند. موضع شما درباره شعاردهندگان و اعتراضات چیست؟
موضعی نداریم و همان موقع هم هیچ موضعی نگرفتیم. عدهای تفکرات و عقاید خودشان را در خیابانها و فضای مجازی علیه افراد اعلام کردند؛ چرا باید موضع بگیریم؟
ظرفیت آنها به گونهای است که تصور میکنند سیاستگذاریهای کشور باید در کف خیابانها صورت گیرد.
اگر پدرتان هم زنده بودند نسبت به این شعارها موضعگیری نمیکردند؟
اتفاقا آقای هاشمی دائما فضای مجازی، سایتهای خبری و رسانههای ضدانقلاب را رصد و به دلیل آشنایی با زبانهای انگلیسی و عربی اخبار آنان را هم پیگیری میکردند. حتی در فضای مجازی که علیه ایشان حرفهای تندی زده میشد را به پدرم نشان میدادم و به من میگفتند اینها که چیزی نیست بیا بدتر از اینها را نشان دهم. همیشه مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بولتنهای مثبت و منفی در مورد آقای هاشمی را جداگانه تهیه میکرد و به ایشان نشان میداد.
همه سخنان شما درست است، اما اینکه میگویید موضعی نگرفتید لزوما به این معنا نیست که موضعی ندارید.
بله، اما عدهای اشتباه میکنند. مگر از ابتدای انقلاب تاکنون به ما کم اتهام زدند؟ اگر میخواستیم جواب آنها را بدهیم که باید همیشه در حال تهیه جواب باشیم.
رابطه مردم و مسوولان را چگونه میبینید؟
مردم ناراضی هستند. اما ابتدا باید ببینیم چرا؟ مقامات مسوول اول از همه باید علت نارضایتی مردم را بررسی کنند نه اینکه بدون بررسی از شرایط مردم، موضعگیری کنند. بنابراین اول از همه باید نارضایتیها را محترم بدانیم و بعد ببینیم چقدر از نارضایتیها واقعی و غیرواقعی است. چون برخی افراد با هدف اقتصادی به دنبال اعتراضات سیاسی علیه اشخاص شعار دادند. لذا مسوول پاسخگو و مردم مطالبهگر همواره سبب پیشرفت و توسعه در اداره امور کشور میشوند.
پای صندوقهای رای در انتخابات پیشروی مجلس چطور ارزیابی میکنید؟
اولا باید دید که سال آینده چه اتفاقی رخ میدهد چراکه الان در شرایط خاص و حساسی قرار داریم و نمیتوانیم وضعیت آینده را در این اوضاع غیرطبیعی درست پیشبینی کنیم. ثانیا تصمیمگیری مسوولان در بهبود شرایط کشور و مراقبت از سفره مردم حتما بسیار مهم است.
آیا از تصمیمگیری مقامات و مسوولان راضی هستید؟
خیر راضی نیستیم، اما باید دید که در یک سال باقی مانده به انتخابات تغییر میکند یا خیر. تاکنون تصمیمات مسوولان باعث رضایت مردم نشده است، اما شاید تصمیمات و سیاستها تغییر کند. به طور مثال حضرت امام ۱۰ روز قبل از پایان جنگ گفتند که ما جنگ را تا رفتن صدام و رفع فتنه ادامه میدهیم ولی چند روز بعد تغییر روش دادند و گفتند که «من جام زهر را مینوشم» و پایان جنگ را اعلام میکنم. هرچند امام (ره) پس از پایان جنگ به پدرم فرمودند که نتیجه آن جام زهر اکنون برایم شیرین شده است.
شرایط کشور را چگونه میبینید؟
هر اتفاقی ممکن است بیفتد، زیرا مساله اساسی ما اکنون وظیفهشناسی و احساس مسوولیت در قبال کشور و مردم است که باید با تمرکز بر لزوم پیشرفت کشور از بحرانها عبور کنیم و مردم هم با عزت زندگی کنند. لذا میگویم که دولت و صاحب منصبان ارشد کشور باید خودشان را برای هر اتفاقی آماده کنند و با طراحی و اجرای استراتژیهای متفاوت و متناسب با شرایط گوناگون مانع از گسترش بنبستها در اداره امور کشور و در زندگی مردم شوند.
مجلس، دولت و قوهقضاییه باید برای مردم کارکردی قابل دفاع داشته باشند. چرا میگویم مقامات و مسوولان باید خودشان را برای هر اتفاقی آماده کنند؟ به این دلیل که میگفتند روسیه با دخالت در انتخابات آمریکا باعث به قدرت رسیدن ترامپ شده است. من از پدرم در این باره سوال کردم و ایشان گفتند که وقتی اخبار زیادی درخصوص انتخاب ترامپ و دخالت روسیه منتشر شده قطعا درست است.
ایشان تاکید کردند که قبلا آمریکا و روسیه مقابل یکدیگر در عرصههای مختلف سیاسی و بینالمللی بازدارندگی داشتند و اسراییل هم با هر دو کشور بازی میکرد؛ چون همپیمان روسیه و آمریکاست. البته این را هم بنده باید بگویم که روسیه بیشتر از آمریکا به اسراییل کمک میکند و برای مردم جای سوال است که چرا فقط کمکهای آمریکا به این کشور را رسانهای میکنند.
همان موقع از آقای هاشمی پرسیدم بعد از روی کار آمدن ترامپ چه اتفاقی برای ایران و جهان رخ خواهد داد؟ ایشان گفتند مثلث آمریکا، روسیه و اسراییل شکل میگیرد و چون روسیه هم از نفوذ اتحادیه اروپا به خصوص در مورد قضیه اوکراین خوشش نمیآید اتفاقات خوبی برای جهان و ایران رخ نخواهد داد. اما در عین حال تاکید کردند که ایران با تصمیمگیری درست میتواند از این بحران عبور کند و من برای این مساله و حتی خروج ترامپ از برجام فکرهایی کردهام که از ایشان درباره راهکار پرسیدم و گفتند الان زود است اگر بیان شود خرابش میکنند.
فکر میکنید ظهور جریان سیاسی سومی میتواند شکاف میان مردم و مسوولان را رفع کند؟
خیر بعید میدانم. مردم به دنبال تنش و ناامنی نیستند و دیگر تحمل بیثباتی را هم ندارند چون میخواهند زندگی کنند. اصلاحطلب، اصولگرا و ظهور جریان سومی با هر تفکری، دیگر فرقی برای مردم ندارد، زیرا آنان به دنبال زندگی و آرامش هستند. بنابراین هر فرد یا جریانی اگر بتواند در این زمینه موفق شود قطعا مردم، آن فرد یا جریان را میپذیرند و قبول میکنند.
مردم میگویند همین آدمهایی که در قدرت حضور دارند، باشند ولی به فکر ما هم باشند و زندگی را برای همه راحت کنند. متاسفانه منفعتطلبی فردی و باندی بخشی از بدنه اداره امور کشور و غفلت آنان از منافع ملی سبب نارضایتی جاری در سطح جامعه شده است. کسی که بیمار میشود و برای درمان پول و دارو ندارد قطعا زجر میکشد. بارها و بارها مسوولان وزارت بهداشت و دیگر مقامات اعلام کردند که دارو گران نخواهد شد، اما مردم برای تامین دارو باید هزینه زیادی بپردازند. متاسفانه در این مملکت بسیاری از تعهدات و اقدامات برخلاف حرفها و وعدهها رخ میدهد و طبیعی است که مردم آن مسوول یا مسوولان مربوطه را قبول نداشته باشند.
سخنان شما این مفهوم را میرساند که مردم نسبت به نظام و مسوولان بیاعتماد شدهاند.
متاسفانه مصادیق متعدد بیانگر همین روند است. مردم بیاعتماد شدهاند. مردم میگویند دولت، مجلس و قوه قضاییه روش خودتان را تغییر دهید زیرا این شیوه مدیریت، روشی نیست که ما به شما اعتماد داشته باشیم.
آقای روحانی گفته است که حرفها و وعدههای من در زمان صلح بود نه الان که در یک جنگ سیاسی و اقتصادی قرار داریم.
اولا آقای روحانی اصلا نباید اجازه میداد که کار به اینجا برسد. حداقل بنده به عنوان یک شهروند از رییسجمهور این توقع را داشتم و دارم بیاید شفاف با مردم سخن بگوید. مگر در دوران جنگ پدرم در نماز جمعه با مردم صحبت نمیکرد یا حضرت امام با مردم حرف نمیزد؟ اما مردم با تمام مشکلاتی که داشتند شفافیت را قبول میکردند و خانواده خودشان را هم به جنگ میفرستادند. دوم اینکه نه تنها آقای روحانی بلکه به آیندگان نیز میگویم که برای جایگاه ریاستجمهوری و براساس موازین حقوقی کسانی کاندید میشوند که ضمن جمیع تجربیات، ابتدا مجموعه مسائل کشور و چشمانداز تحولات آن را در یک قاب مشخصی با سیاستها و اهداف مدون برای خود ترسیم میکنند و سپس برآن اساس است که به معرکه تبلیغات ریاست جمهوری وارد میشوند. لذا آقای روحانی فردی است که خود درک جامعی از شرایط و اوضاع کنونی و آینده کشور دارد پس اجرای تعهدات و قولهایی که ایشان به مردم دادهاند نیز امری بدیهی است.
اما پدر شما هم بعد از جنگ با مردم خیلی شفاف نبود.
اتفاقا به خاطر همین شفافیت ایشان بود که موضعگیریهای زیادی در مقابل وی انجام میشد. آقای هاشمی همواره برنامههای خود را برای مردم بیان میکرد و به همین دلیل هم افرادی که دیدگاههای ایشان را قبول نداشتند با برنامههای وی مخالفت میکردند. اگر خاطرتان باشد آقای مهاجرانی در مصاحبهای برای اولین بار بحث «مذاکره با آمریکا» را مطرح کرد و فردای آن روز «روزنامه سلام» علیه وی و آقای هاشمی موضعگیری کرد و جالب اینجاست که امروز آن تفکر حرف از مذاکره با آمریکا میزند.
همیشه در کشور ما اینگونه است که وقتی کسی در قدرت قرار میگیرد و برنامههایی برای بهبود شرایط دارد با برنامههای وی مخالفت میکنند چون براین باورند که چرا آن فرد وضعیت را درست کند ما باید درست کنیم. آقای هاشمی بعد از نماز جمعه سال ۸۸ دیگر میکروفن زندهای نداشتند تا حرفهای خودشان را به صورت شفاف به مردم
اعلام کنند.
تنها میکروفن زندهای که در اختیار ایشان قرار میگرفت همان نماز جمعه بود.
علی فراهانی
- 21
- 8
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۷/۹ - ۱۵:۴۷
Permalink