پرسش از جاسوسبودن یا نبودن عباس امیرانتظام حتی با بستهشدن پرونده زندگیاش هم ادامه دارد. درحالیکه عباس سلیمینمین، تاریخنگار اصولگرا، این روزها همچنان اصرار دارد که او جاسوس بوده، اما نماینده دادستان وقت در پرونده امیرانتظام در گفتوگو با تاریخ ایرانی گفته است: «امیرانتظام جاسوس نبود». در سالهای اخیر بسیاری از افرادی هم که در آن روزگار بهطور مستقیم یا غیرمستقیم درگیر پرونده امیرانتظام شده بودند، بهویژه دانشجویان پیرو خط امام هم اعلام کردهاند امیرانتظام جاسوس نبود. محسن میردامادی یکی از این افراد است که بهتازگی گفته بود: «من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوسبودن آقای امیرانتظام دلالت کند ندیدم.
در بررسیهایی که اخیرا کردم، پس از ارائه اسناد سفارت به مراجع ذیربط گروهی که مسئول بررسی آن اسناد و انجام تحقیقات از آقای امیرانتظام شده بودند نیز در همان زمان به این نتیجه رسیده بودند که اتهام جاسوسی متوجه ایشان نیست. در واقع از همان سالهای اول انقلاب بحث اتهام جاسوسی نسبتدادهشده به ایشان مورد پرسش و ابهام بوده است. همه افرادی که این روزها قائل به جاسوسنبودن امیرانتظام هستند، به حکم او اشاره میکنند. میگویند در شرایط آن روزهای انقلاب اگر امیرانتظام واقعا جاسوس بود، به جای حبس ابد حتما حکم اعدام دربارهاش اجرا میشد».
عبدالمجید معادیخواه هم که بهعنوان شاهد در دادگاه امیرانتظام حضور داشته، گفته است: «در پرونده عباس امیرانتظام سهم من مربوط میشود به یکی از خطاهای تاریخی خودم که بهعنوان جرح شاهد در دادگاه ایشان صحبت کردم. شرکت در آن دادگاه و آن حرفها اشتباه بود؛ اگرچه من در عذرخواهیای که از ایشان بهصورت کتبی انجام داده بودم، وارد موارد دیگری نشدم. خوشحالم که در آخرین ماههای زندگی مرحوم امیرانتظام توانستم دیداری با ایشان داشته باشم که شفاها هم عذرخواهی خود را تکمیل کنم و از ایشان درخواست کنم که اگر صحبتهای من در سرنوشت ایشان تأثیری داشته است، حلال کند».
اگر جاسوس بود اعدام میشد
ناصر آلادپوش، نماینده دادستان هم با اشاره به اینکه گزارش ملاقاتهای امیرانتظام با آمریکاییها و همه افرادی که ایشان در خارج با آنها تماس داشت بررسی شد، گفته است: «مستندی که دال بر جاسوسی ایشان باشد، دریافت نشد و گزارش مکتوب هم به دادستان انقلاب مبنی بر جاسوسبودن ایشان داده نشد. گزارش تحقیقات به دادستان کل انقلاب تحویل داده شد. قطعا دادستان انقلاب تهران هم از نتایج آن مطلع بوده است، اما اینکه این گزارش هم تحویل داده شده باشد مطمئن نیستم. تقریبا همه موارد ارتباط را آقای مهندس بازرگان، رئیس دولت موقت، تأکید کرد که با اطلاع ایشان بوده است و همین اظهارات را در دادگاه امیرانتظام هم تکرار کرد. او در ادامه گفته است: «در آن شرایط هرکس کلمه جاسوس را یکجور تعبیر میکرد.
برخی میگفتند اسناد نظامی، عدهای گمان میکردند اسناد بیت امام یا حزب جمهوری اسلامی و... را به آمریکاییها داده است و تمام این برداشتها جنبه حدس و گمان داشت و وقتی به مستندات مراجعه میشد، ابهامات برطرف و موارد گزارش شفاف میشد. البته ایشان اظهار میکرد که قبل از آمدن به ایران در سوئد و آلمان به او پیشنهاد کرده بودند که به ایران برنگردد و ممکن است برای او مشکل ایجاد شود، ولی او با اقتدار پاسخ داده بود که ما با دولت موقت هستیم و دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و البته اگر ریگی به کفش داشت یا جاسوس بود و لو رفته بود، بعید به نظر میرسید که ریسک بازگشت را بپذیرد».
او با اشاره به اینکه البته پشت پرده را ازمابهتران میدانند، گفته است: «ولی آنچه اتفاق افتاد این بود که تمام مواردی را که منجر به اتهام جاسوسی ایشان شد مهندس بازرگان با شهامت و شجاعت مطرح کرد و مسئولیتش را پذیرفت. البته بعدها شنیده شد که کل مدارک دادستانی کل انقلاب در انفجار دفتر مرحوم آیتالله قدوسی از بین رفته است. البته جامعه با جاسوس واقعی که در سازمان مجاهدین خلق و از مسئولان ردهبالای آن سازمان بود ذهنیتی یافته بود که این پرونده با آن مقایسه میشد. محمدرضا سعادتی پس از اثبات جاسوسی در دادگاه انقلاب اعدام شد و میتوان نتیجه گرفت که جاسوسبودن امیرانتظام اثبات نشد و اگر میشد، به سرنوشت سعادتی محکوم میشد».
تاریخنگاری که بیطرف نیست
در این میان اما اصولگرایان بهجد معتقدند که در حکم امیرانتظام هیچ شبههای وجود ندارد و در بین آنها این عباس سلیمینمین است که بیش از همه اصرار دارد فردی که به گفته مولایی تاریخ را بیطرف روایت نمیکند و از همان روزهایی که در کیهان هوایی کار میکرد، علیه امیرانتظام مطلب مینوشت. نکاتی که سلیمینمین در مقالاتش بهویژه مقاله اخیرش که در سایت تسنیم منتشر شده اشاره میکند بیش از آنکه مستدل یا مستند به مدارکی باشد، متکی به روایتهایی است که اصولا هیچ ربط مشخصی با اتهام جاسوسی ندارد. سلیمینمین فرضیات و روایات خودش را از گذشته امیرانتظام بر وضعیت او در برهه بازداشت و انتشار اسناد لانه جاسوسی علیه او بار میکند و نتایج خود را میگیرد. موردی که یوسف مولایی هم به آن اشاره میکند.
برخی از نکاتی که سلیمینمین در مقاله اخیرش در تأیید جاسوسبودن امیرانتظام به آن اشاره کرده عبارت است از: «امیرانتظام صرفا با هدف تحقیر ملتها در برابر آمریکا و اثبات این امر که هیچ تغییر و تحولی بدون اراده کاخ سفید صورت نخواهد گرفت، به هرگونه خلافگویی متوسل میشود... اگر آقای امیرانتظام کمترین عرق ملی را داشت... آقای امیرانتظام محل مأموریت خود را رها میکند و به همراه افسرهای اطلاعاتی آمریکا نزد آقای بازرگان میرود تا نخستوزیر را قانع سازد که اتحاد جماهیر شوروی در مسائل عراق دست دارد... مگر اسناد جز این را منعکس میکند که آقای امیرانتظام با تمام توان به دنبال تحقق منافع آمریکا است...»
یوسف مولایی، استاد دانشگاه تهران و از نزدیکان عباس امیرانتظام هم درباره ادعاهای مطرحشده از سوی سلیمینمین به «شرق» میگوید: «آقای سلیمینمین به عنوان یک تاریخنگار بحثی را باز میکند اما هیچ روش علمی متناسبی را به کار نمیبرد. ایشان از اسناد تاریخی برای نتیجهگیری بحث استفاده نمیکند بلکه تفاسیر و تعابیر خودش را به کار میبرد.
مثلا میگوید امیرانتظام در خاطراتش گفته وقتی دبیرستان بوده در جلسات خلیل ملکی شرکت کرده است، بعد نتیجه میگیرد که ایشان طرفدار مظفر بقایی بوده، بعد شروع میکند درباره بقایی و حزب زحمتکشان صحبتکردن و استنباط شخصی خودش را اینطور تعمیم میدهد که او هم در خط بقایی است، چون بقایی هم مشکوک است، پس او هم مشکوک است. اینکه تاریخنگاری نیست».
او در ادامه میگوید: «درباره القای جاسوسی، ایشان مسئله آقای کاتم را مطرح میکند. اینکه کاتم کی هست و چه کرده و وقتی امیرانتظام کتاب کاتم را در تأیید انقلاب یا ضدکودتا تأیید کرده و با او ارتباط داشته، پس او حتما ریگی به کفشش است. درحالیکه اینها مستند قانونی نیست. ایشان حتی یک دلیل هم ارائه نمیدهد که امیرانتظام بهلحاظ حقوقی مدرکی خلاف منافع ملی به آمریکا داده است.
همه بحثهای ایشان استنباطی است. یا درباره شماره تلفن شهرام پهلوی که در دفترچه تلفن ایشان بوده میگوید در دادگاه چیز دیگری گفته اما در کتاب اخیرش گفته من ایشان را میشناختم و با هم مناسبات شغلی داشتیم. خب بله آقای امیرانتظام در مقام دفاع در دادگاه به مدارک دسترسی نداشته و نگران توطئهای علیه خودش بوده و خواسته دفاعش را به شکلی تنظیم کند که مدارک کمتری علیه او درست شود اما بعد در خاطراتش ماجرا را کاملتر بیان کرده است.
یا حمایت نهضت آزادی از امیرانتظام از نظر سلیمینمین درست نبوده است؛ چون به نظر او اعتقادات امیرانتظام با آنها متفاوت بوده و نباید حمایت میشده. اما همه اینها هیچ دلیلی مبنی بر جاسوسبودن امیرانتظام نیست. جاسوس کسی است که به استخدام درمیآید. هیچوقت چنین مدرکی ارائه نشد و وجود ندارد. اگر بود در میان اسناد آمریکا منتشر شده بود.
آقای سلیمینمین باید بگوید که او در برابر این خدمت چه چیزی گرفته؟ پول میگرفته که او نیاز به پول نداشته است. به لحاظ حقوقی هیچ دلیلی بر جاسوسبودن او وجود ندارد. حتی مدرکی دال بر ارائه اطلاعات با واسطه یا بدون واسطه وجود ندارد. مضاف بر اینکه امیرانتظام در دفاع گفته است که هر اقدامی در ارتباط با آمریکاییها داشته به درخواست مهندس بازرگان و در مسیر انقلاب بوده است. مثلا اتهامی در رابطه با تماس امیرانتظام با بختیار زده شده است، درحالیکه همه میدانند او برای این تماس از طرف مهندس بازرگان مأموریت داشته است. اینها هیچکدام دلیلی بر این نیست که مهندس دروغ گفته است. آقای سلیمینمین میخواهد از گفتههای امیرانتظام تناقضاتی پیدا کند و از آن به عنوان مدرک جاسوسی او بهره جوید؛ بهویژه بین کتاب آنسوی اتهام و دو کتاب دیگرش یعنی در جستوجوی حقیقت و ناگفتههای انقلاب که خارج چاپ شدهاند».
مولایی در ادامه گفت: «امیرانتظام خودش اعلام میکرد که همان روزهای اول مسیر پرونده به سمتی میرفت که بسته شود. آلادپوش هم در گفتوگوی اخیر خود به آن اشاره کرده است. اینکه گزارشی مبنی بر جاسوسبودن امیرانتظام هیچوقت به دادستان وقت ارائه نشد. تازه مستندات برعکس مبنی بر عدم جاسوسی او ارائه شده است. منتها آن مدارک گویا از بین رفته و باید ما به استنادات شفاهی مثل آقای آلادپوش بیشتر استناد کنیم.
اما علت اصلیای که مسیر پرونده ایشان تغییر کرد، این بود که دستنوشته ایشان درباره انحلال مجلس خبرگان از دفتر کارش در سوئد پیدا شد. درحالیکه اگر امیرانتظام در حدی که سلیمینمین ادعا میکند، جاسوس بود، شرایط اول انقلاب ایجاب نمیکرد به کسی مثل جاسوس رحم کنند و مجازات اعدام را به حبس ابد کاهش دهند و او قطعا اعدام میشد. ایشان زمانی که کیهان هوایی بود هم علیه مهندس امیرانتظام مینوشت، الان هم دوباره فرصت پیدا کرده بحثهای قدیمی را به شیوه جدید مطرح کند و اسمش را تاریخنگاری بگذارد؛ درحالیکه این استنباط شخصی ایشان است و تاریخنگاری بیطرف نیست که براساس اسناد داوری کند، ایشان از ابتدا علیه امیرانتظام موضع داشته است.
یوسف مولایی
- 18
- 3