محمد ملکی، لطفالله میثمی، محمود علیزاده طباطبایی، حبیبالله پیمان، معصومه ابتکار، محمدرضا شفیعی کدکنی،هاشم صباغیان و عمادالدین باقی، چهرههایی هستند که امروز در میان جمعیت به چشم میخورند. جالبتر از همه اینکه احمد منتظری قرار است نماز میت را بخواند. آخر امروز قرار است پوران شریعت رضوی همسر علی شریعتی به خاک سپرده شود برای همیشه.
برنامه این است تا پیکر او با حضور فرزندانش احسان، سارا و سوسن از خیابان شریعتی به حسینیه ارشاد برود و پس از اجرای مراسم در امامزاده عبداله به خاک سپرده شود. اما هر چه زمان میگذرد درهای بسته حسینیه باز نمیشود.
تا سرانجام این خبر تیتر رسانهها شد: «ممانعت از برگزاری مراسم تشییع پوران شریعت رضوی در حسینیه ارشاد. «یک خبر شوکه کننده.حسینیهای را که خیلیها در خیابان شریعتی تهران به نام شریعتی میشناختند اکنون به روی فرزندان و همسر سفرکردهاش بسته شده است. اتفاقی که میتواند برای شخصیتهای سیاسی همراه شریعتی و هواداران تفکر او یک افتضاح تاریخی به شمار بیاید. این اتفاق آنقدر مشمئز کننده هست که واکنش برخی اصلاح طلبها را نیز بر میانگیزد. کسانی مانند سید محمدعلی ابطحی معاون دولت اصلاحات که درباره چنین ممانعتی میگوید: «برای تشییع پیکر همسر دکتر شریعتی، درهای حسینیه ارشادِ شریعتی را باز نکردند. کنار همان خیابان «شریعتی» ایستاده و نماز خواندیم. دولت هم مفقود بود؛ نمیتوانست در حد باز کردن در اثر داشته باشد؟ مردم، شریعتی را در همه راهپیماییها معلم انقلاب مینامیدند.»
یا آذر منصوری فعال سیاس اصلاح طلب که در واکنش به بسته بودن دربهای حسینیه ارشاد و برگزار شدن مراسم تشییع پوران شریعت رضوی در خیابان،اظهار کرد:« بودن درب در خیابان طویلی که نام شریعتی را روی آن نهادهاند و حسینهای که هویتش با شریعتی عجین شده است. چه زشت که درب حسینه ارشاد برای مراسم تشییع پیکر پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی باز نشد.»
شرم بر ما
در این میان سخنان احسان شریعتی در جمع مردم اما قابل تامل است او که اندوهگین از این بی احترامی است و فریادهایش از غم این اتفاق، دل را ربش میکند، میگوید :« امروز در چهلمین سالگرد انقلاب در این مکان نمادین جمع شدیم تا پیکر مادرمان پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریغتی معلم انقلاب مردم را تشییع کنیم.»
وی با اشاره به ساختمان حسینیه ارشاد گفت: «اینجا پایگاه آن جهانبینی بود که امروز بیش از ایران در سایر کشورها گوش شنوا دارد و اینجا و این ساختمان برای ما یک نماد است والا ساختمان هیچ ارزشی برای تفکر شریعتی ندارد.»
آن طور که ایلنا مینویسد فرزند دکتر شریعتی با اشاره به سخنان پدرش یادآور شد: «خودش میگوید ارشاد ساختمان نیست و یک جنبش است. اگر اینجا را انتخاب کردیم و امروز میگویند حق ورود ندارید شرم بر ما.»
وی خاطرنشان کرد: «ما امروز اینجا آمدهایم تا نیمه دیگر شریعتی را تشییع کنیم. پیکر او خواهد آمد و ما همین جا در خیابان شریعتی برای او نماز خواهیم خواند.»
فرزند دکتر شریعتی عنوان کرد: «مادر ما یکی از مبتکرین نهادهای آموزشی در ایران بود و بعد از دکتر شریعتی به حسینیه ارشاد دعوت شد پدرم بعد که به زندان رفت همیشه خیالش راحت بود که پوران هست.»
احسان شریعتی گفت: « در آن شرایط سخت یادمان است پوران چگونه مقاومت کرد.»
وی خاطرنشان کرد:« فعالیتهای مادرم را در رابطه با احداث مدرسه، حقوق بشر و قانون اساسی و حمایت از زنان ایران فراموش نمیکنیم. مادرمان به ما آموخت که مستقل باشیم.»
احسان شریعتی تاکید کرد: «مجموعه مقالات و مدارسی که پوران شریعت رضوی ساخته، باقیات صالحات است او از نظر مادی مستقل ماند. نشان این استقلال این است که امروز نمیتوانیم وارد حسینیه شویم و در کنار ساختمان نهضت را نگه داشتهایم.»
هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت هم که در مراسم تشییع پوران شریعت رضوی حاضر است، در واکنش به ممانعت از برگزاری این مراسم در حسینیه ارشاد به «انتخاب »می گوید : «خانواده شریعتی، اجازه لازم برای تشییع را از فرمانداری گرفته بودند، اما در کمال تعجب و البته تاسف، امروز صبح بهانه آوردند که باید از جای دیگری هم اجازه گرفته میشد و به همین دلیل از تشییع همسر دکتر شریعتی در حسینیهای که ایشان در آنجا با سخنرانیهایش تاثیرگذاری زیادی در انقلاب داشت، ممانعت به عمل آورده شد. واقعا تعجب دارد که چرا از تشییع مرحومه پوران شریعتی در حسینیه ارشاد جلوگیری شد.»
هاشم صباغیان ادامه داد :« همه میدانند که دکتر شریعتی و سخنرانیهایی که در حسینیه ارشاد داشتند، چقدر در به ثمر رسیدن انقلاب نقش داشت و به همین دلیل، باید اذعان داشت که رفتارهایی اینچنینی باعث خودنمایی اختلاف و تفرقه میشود که این اصلا زیبنده کشور ما نیست.»
ما مجوز دادیم ولی باید با حسینه ارشاد هماهنگ میکردند!
در پی حاشیههای ایجاد شده در مراسم تشییع پیکر پوران شریعت رضوی اما، فرمانداری تهران درباره این اتفاق اعلام میکند که مجوز تشییع پیکر پوران شریعت رضوی همسر دکتر شریعتی از حسینیه ارشاد صادر شده بود و نیروی انتظامی نیز همکاری لازم را در این زمینه داشته است.»
عیسی فرهادی در گفتوگو با ایرنا افزود: «متولیان و خانواده مرحوم باید به منظور انجام مراسم هماهنگیهای لازم را با هیئت امنای مسجد انجام میدادند که این کار صورت نگرفته بود.»
فرماندار تهران ادامه داد:«برگزاری مراسم در مسجد، بازشدن درها و سایر امور نیازمند هماهنگی با هیئت امنای مسجد بود که باید از طرف متولیان مراسم یا خانواده متوفی انجام میشد اما ظاهرا این اقدامات انجام نشده است.»
اظهارات فرماندار تهران اما فرصت خوبی برای برخی رسانههای خاص اصولگرا نیز شد که با استناد به آن حق را به هیئت امنای حسینیه ارشاد و البته اظهارات فرماندار بدهند و به نوعی ناراحتی شریعتیها را بیشتر با اشل سیاسی تعبیر کنند و آن را ناشی از عدم انجام یک کار اداری از سوی خانواده شریعتی بدانند. اما آیا حقیقت همان است که فرمانداری گفته و باید حق را به هیئت امنای حسینیه ارشاد داد؟
وای اگر نخواهند...
سوسن شریعتی فرزند داغدار علی شریعتی و پوران شریعت رضوی درباره ادعای مطرح شده توسط فرمانداری به آفتاب یزد میگوید :«معمولا مسیر اداری که دراینگونه مواقع اتفاق میافتد این است.چندین سال است که برای مکانهایی مثل حسینیه ارشاد میگویند این موضوع مشروط به اجازه فرمانداری است و فرمانداری هم میگوید مشروط به حسینیه ارشاد. واقعیت این است که ما از فرمانداری تقاضای مجوز کردیم، سالهاست که تشییع جنازه اشخاصی از این دست در خود حسینیه ارشاد اتفاق میافتد آقای یزدی یا بسته نگار هم جزو این افراد بوده است، فرمانداری هم به ما مجوز داد و گفت بروید هیچ مشکلی نیست.»
وی ادامه میدهد:« ظاهرا فرمانداری این قول را هم داده که تا بیست و چهار ساعت آینده نیز برای مراسم در حسینیه مشکلی نخواهد بود. در مجموع باید گفت، حسینیه به ما گفت که بروید اجازه فرمانداری را بگیرید فرمانداری هم که به ما اجازه داد. به هر حال ما مسیر اداری را طی کردیم. اما امروز این هیئت امنا بود که مجوز فرمانداری را کافی نمیدانست و بهانههایی ازاین دست باعث شد که در حیاط باز نشود. من در ماشینی که امروز پوران شریعت رضوی در آن کنارم بود، یک ساعت تا یک ساعت و نیم در انتظار بازشدن درب حسینیه بودم که نشد. اما از آنجایی که نمیخواستیم تشتتی ایجاد شود نهایتا در کف خیابان مجبور شدیم ایشان را تشییع و برایش نماز بخوانیم.»
وی در باره اینکه آیا انتظار چنین رفتاری را داشتید و احتمال مانع شدن حسینه ارشاد را میدادید، گفت :« تجربه سالهای اخیر این است که اگر ارادهای معطوف به انجام کاری باشد بسیاری از قوانین و مقررات نادیده گرفته و دورزده میشود تا آن کار انجام شود ولی وقتی قرار به انجام کاری نباشد هزاران تبصره و قانون به یکباره سر بر میآورد و به رخ شما کشیده میشود و ناممکن بودن ادامه آن کار را باعث میشود.»
فرزند شریعتی که خود دکترای تاریخ از انستیتوی عالی مطالعات اجتماعی پاریس دارد، میگوید:« بر کسی پوشیده نیست که حتی اگر ما مجوزی هم نداشتیم به لحاظ مشروعیت تاریخی یا سمبلیک دینی و یا وفاداری به حافظه و خاطره ناب شریعتی باید آن درب باز و از آن حیاط استفاده میشد. من فکر نمیکنم اگر هیچ مجوزی هم نداشتیم کسی حسینیه را مواخذه میکرد که چرا یک پیرزن هشتاد و سه ساله در آنجا تشییع شده است؟ اما ناچارشدیم مادر را در خیابان تشییع و نماز را بر سر او همانجا بخوانیم.»
سوسن شریعتی اضافه میکند: «ارتباطی به ما ندارد که چرا و به چه دلیل اجازه این کاررا نخواستند بدهند. اما این کار، باعث شد تا حسینیه ارشاد که به تعبیر شریعتی زمانی ساختمانی بود که تبدیل به نهضتی شد، پشت به تاریخ خود کند موضوعی که نه تنها اتفاق زشتی است بلکه به لحاظ تاریخی هم بی مروتی است.»
وی در باره اینکه تا چه اندازه این اقدام را سیاسی میدانید اظهار کرد :« به تعبیر خود مادرم ما به سیاست کار نداشتیم و سیاست به کار ما کار داشته است. اما فراموش نکنیم سیاسی تر از مادر من، یعنی کسانی مثل بسته نگار و یزدی از این حیاط تشییع شدهاند. البته شاید آنها رعایتهای بیشتر قانونی را کرده باشند نمیدانم. اما نام شریعتی نامی است که همچون ۴۰ سال پس از خود، گاه درهای زیادی را باز میکند و باز درهای زیادی را هم میبندد.من این موضوع را خیلی غیر مترقبه نمیدانم اما مهم این است که پوران شریعت رضوی مثل خودش به خاک سپرده شد یعنی مستقل و بی نیاز از این تیپ مجوزها؛ ازاین جهت خوشحال هستم. »
پاس کاری سیاسی؟
سوسن شریعتی در باره اینکه پاسخ صریح شما به ادعای فرمانداری مبنی براین که فرمانداری مجوز داده است اما از هیئت امنا هم باید مجوز گرفته میشد چیست؟ اظهار کرد : «بله فرمانداری راست میگوید ما مجوز از فرمانداری را گرفتیم. مشکل ما ازقسمتی شروع میشود که هیئت امنا میگوید برو از فرمانداری مجوز بگیر ما میگیریم، فرمانداری میگوید که از هیئت امنا به بعدش به من چه. شاید یک تاکتیک سیاسی است، نمیدانم. ولی این میگوید تقصیر آن است و آن میگوید تقصیر این. ضعفی که به ساختار اصلی برمی گردد. کافی بود یکی به ما میگفت که باید از دو طرف مجوز بگیریدکه البته معلوم نبود برای آن یکی مجوز دوباره باید میرفتیم از کجا مجوز میگرفتیم. اگر قرار بود از هفت، هشت جا مجوز بگیریم، تدفین باید به ۱۰ روز دیگر میافتاد! وقتی فرمانداری میگوید ما مجوز میگیریم و میدهیم و از آن طرف مانع صورت میگیرد بسیار عجیب است.»
اینکه عدم این اجازه به خاطر سیر نشدن مسیرهای اداری پر پیچ و خم حتی بعداز اخذ مجوز فرمانداری بوده یا زن بودن پوران شریعت رضوی یا صبغه سیاسی و خانوادگیاش، هرچه که بود،مطمئنا تسلیت خوبی از سوی مسئولین رسمی کشور به مناسبت درگذشت بانویی که خود دکترای ادبیات از سوربون پاریس داشت و عمر خود را قبل و بعد از انقلاب به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی برای مردمش صرف کرد – فارغ از آنکه زن علی شریعتی هم بود و مادر احسان، سوسن و سارا- نیست. کسی که برای آموزش ملتش کوشید و امروز در خودخواهیهای برخی به بهانه بوروکراسیهای اداری اینچنین بدرقهای از سوی مقامات نسبت به او میشود. هرچند که مردم با بدرقه باشکوه از پیکر او پاسخ این بیمسئولیتیها را دادند.
- 16
- 3