به گزارش روزنامه همدلی، شامگاه ۱۱ اسفند و همزمان با هفتادوهفتمین زادروز «میرحسین موسوی»، یک تصویر از او و همسرش «زهرا کاظمی» (رهنورد)، و یک ویدئوی کوتاه از نماز جماعت در منزل خواهر نخستوزیر دوران دفاع مقدس، به سرعت شبکههای اجتماعی را درنوردید و به خبر بسیاری از رسانههای درون و برون کشور بدل شد.
ملموسترین نشانه این تصویر و ویدئو حکایت از آن داشت که ۹ سال حصر خانگی تاثیر زیادی بر چهره محصوران کوچه اختر گذاشته و اگر عکس و تصویر جدیدی از «مهدی کروبی» نیز منتشر شود، به احتمال زیاد آثار سختیهای حصر بر چهره او نیز مشاهده خواهد شد.
حال باید از آمران حصر و در راس آنان رئیس و دبیر شورای عالی امنیت ملی که گفته میشود متولی این پرونده هستند، پرسید: بیش از ۹ سال حبس خانگی برای رهبران جنبش سبز، کدام عایدی برای مردم و نظام را در بر داشته است؟
آیا آثار این حصر غیر از این است که رسانهها و دولتهای زاویهدار با جمهوری اسلامی، گاه و بیگاه از آن به عنوان دستاویزی برای محدود نشان دادن فضای سیاسی داخل کشور، استفاده میکنند؟
یا مسئولانی در کشورهای همسایه، وقتی از آنان انتقاد میشود خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی بگویند: شما بهتر است به وضعیت محصوران در کشور خود رسیدگی کنید!
شکی نیست که این سهتن هنوز و پس از گذشت ۹ سال، پایگاه اجتماعی گستردهای در ایران دارند و حصر آنان نتیجهای جز دلسردی و رویگردانی این پایگاه اجتماعی عظیم از ساختار، نخواهد داشت.
هرچه باشد میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد منشا خدمات بسیاری در دوران مسئولیت خود بودهاند و اگر قرار بود از آنچه گفته و کرده بودند، پشیمان میشدند، حصر آنان نیز تاکنون پایان یافته بود.
نمونه بیاثری حصر را میتوان در حصر مرحوم «آیتاللهالعظمی منتظری» مشاهده کرد. او نهتنها در دوران حصر پایگاه مردمی و مقلدان بیشمار خود را از دست نداد بلکه پس از آن نیز در نقش یک منتقد باقی ماند و به اپوزیسیون تبدیل نشد و همواره از ایجاد شکاف در جامعه دوری کرد.
حد نهایت عملکرد این سهتن پس از حصر این است که منتقد باقی بمانند، مگر اینکه طرف مقابل نسبت به نقادی آنان نیز مشکل داشته باشد و در صدد مسدود کردن هرگونه راه نقد باشد که البته مسئولان عالیرتبه نظام از رهبری تا رئیس جمهور بارها در سخنرانیهای خود اعلام کردهاند که دَرِ نقد همواره گشوده است و شهروندان حق دارند نقد خود را ابراز کنند.
بیش از یکسال پیش و در اواسط بهمن ماه پارسال بود که «علی مطهری» نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی سخن از رفع حصر کرد. پس از آن موافقان و مخالفان لب به سخن گشودند. در این بین بسیاری از چهرههای اصولگرا نیز حصر را بیاثر دانسته و خواستار برداشته شدن آن شدند. شماری دیگر اما خواهان محاکمه محصوران بوده و هستند و این درحالی است که محصوران نیز از برگزاری دادگاه علنی و محاکمه خود استقبال کردند که هیچگاه به اجرا در نیامد.
از سوی دیگر منسوبان محصوران نیز بر این باور بوده و هستند که رفع حصری رخ نخواهد داد و این سهتن همچنان در حصر باقی خواهند ماند. این موضوع به بروز برخی مناقشات نیز انجامید آنجا که «حسامالدین آشنا»، معاون رئیس جمهور در پاییز امسال گفت: «از حصر تنها یک پوسته باقی مانده است» که چندی بعد «جعفریدولتآبادی» دادستان تهران با نقض گفتههای او تاکید کرد که حصر همچنان به قوت خود باقیست.
از سویی گفته میشود که گشایشهایی در وضعیت محصوران صورت گرفته و آنان میتوانند با برخی نزدیکان خود دیدار داشته باشند، با این همه «میرمحمود موسوی» برادر مهندس موسوی اعلام کرد که وضعیت حصر تنها از نظر ظاهری تغییرات اندکی کرده اما حصر همچنان به قوت خود باقی است.
برداشت عقلایی عرصه سیاسی و اجتماعی ایران که شامل طیف وسیعی از اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند به این باور شفاف رسیدهاند که رفع حصر الزامی است و میتواند بهانهای برای وفاق و همبستگی شود. آنچه در این بین باقی میماند نظر مسئولانی است که همچنان بر ادامه حصر تاکید دارند و حتی در گام دوم پس از ۴ دهه از سپری شدن انقلاب نیز حاضر نیستند در مورد حصر تجدید نظر و انعطافی به خرج دهند.
شاید رئیس جمهور روحانی در این واپسین سالهای دوران ریاستش بر شورای عالی امنیت ملی، وقت چندانی برای مهمترین وعده انتخاباتی خود نداشته باشد و بهتر است از این فرصت استفاده کند چون گذر زمان در راه است و فردا میتواند خیلی دیر باشد.
هرمز شریفیان
- 79
- 47
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۳/۲۲ - ۲:۱۹
Permalink