«کمیته حقیقت یاب برای بررسی ابعاد ماجرا تشکیل میشود» «سه قوه اصرار دارند عاملان خادثه معرفی و مجازات شوند» اینها بخشی از جملههایی هستند که معمولا پس از بروز یک حادثه ایران زیاد شنیده میشود و البته هیچگاه تکلیف این عاملان و مقصران مشخص نمیشود و در بهترین حالت یکی دو مدیر میانی از کار برکنار میشوند.
فرقی هم نمیکند که این حوادث چه باشند. برخورد قطار، از بین رفتن نفتکش، سقوط هواپیما در یاسوج یا کمفروشی در ساخت مسکنهای مهر که در زلزله خود را نشان داد. برای تمامی این حوادث دستوری از سوی روسای قوا برای پیگیری صادر میشود یکی دو مدیرکل از کار برکنار میشوند و همه چیز به دست فراموشی سپرده میشود.
آنگونه که اعلام شده خرابیهای سیل گلستان به علت بیمبالاتی مسئولان بوده است؛ سد گلستان و وشمگیر از مدتها قبل نیاز به لایروبی داشته و شانزده گزارش احتمال سیل نیز به دست مدیران رسیده است. یک نماینده مجلس گفته اگر به هشدارها توجه میشد، تا هفتاد درصد خسارت سیل کاهش مییافت. با اینهمه بعید است اتفاقی بیفتد که مدیران نالایق در این حادثه شناسایی و به دادگاه معرفی شوند. آنها معمولا از این میز به میز دیگر جابجا میشوند.
همچنانکه در ماجرای سلطان سکه، هنوز دادگاه مدیران ارشد بانک مرکزی که به گفته محسنی اژهای سرنخها به آنها میرسید، خبری نیست. زمانی که هواپیمای آسمان در یاسوج سقوط کرد، کمیتههای حقیقت یاب توسط قوه قضائیه، مجلس، دولت، سازمان هواپیمایی کشوری و ... تشکیل شد. بیشاز یک سال از ماجرا میگذرد و هنوز خانوادهها نتوانستند موفق شوند مقصران حادثه را در دادگاه ببینید.
روزی که زلزله کرمانشاه خانهها را ویران کرد، گفته شد مسکن مهر روی گسل زلزله ساخته شده و کیفیت خانهها به قدری پایین بوده که توان مقاومت در برابر زلزله را نداشته است. آن زمان بنا بر آن بود که بیمسئولیتی مدیران پیگیری شود؛ اتفاقی که البته نیفتاد؛ همچنانکه پرونده مدیران ارشد دولتی که بابک زنجانی را پرورانده بودند، هیچگاه پیگیری نشد. هنوز کسانی که عامل فروریختن ساختمان پلاسکو بودند، به مردم معرفی نشدند. مسئولیت میان شهرداری و وزارت کار آنقدر پاسکاری شد تا ماجرا فراموش شود. دختران مدرسه در آتش سوختند و مقصری معرفی نشد. دو قطار به یکدیگر برخوردند و وزیر راه وقت تنها اظهار خوشنودی داشت که قطار بیمه بوده است!
معمولا عاملان یک حادثه موقع نه نامی از این افراد به میان میآید و نه دادگاهی برای آنها تشکیل میشود. برخوردهای گزینشی باعث میشود سیستم مدیریتی کشور بیش از گذشته دچار اختلال شود و نهادهای مختلف بدل به حیات خلوت مدیرانی شود که سالهاست در سمتهای مختلف مشغول فعالیت هستند. به همین خاطر است که در افکار عمومی هیچکس دستورهایی که برای برخورد با متخلفان صادر میشود را جدی نمیگیرد چون این برخوردها از اساس جدی نیست. همیشه کار با برکناری یکی دو مدیران میانی پایان میپذیرد تا اتفاقی دیگر و حادثهای دیگر.
پس چندان عجیب نیست که در حادثه سیل گلستان و شیراز کار با برکناری استاندار حل و فصل شود تا سایر مدیران عالیرتبه اجرایی از گزند انتقادات مصون بمانند. عملکرد مدیران اجرایی به قدری برای مردم باورناپذیر است که حتی مردم را به کل تصمیمهای دولت بدبین میکند.
- 19
- 6